پیتریم سوروکین
برگردان ابوالفضل رضایی
دلیل سوم من، این واقعیت تجربی بسیار مهم است که فهرست راهنمای رو به رشد میان نظریه های تحلیلی و واقعه یابانه موجود است که همه یا اکثر آن ها بدان پایبند اند. در این جا برخی از این اصول و گزاره ها را به طور خلاصه برمی شمریم:
نوشتههای مرتبط
۱) همه اندیشه های جامعه شناختی کنونی به صورت تلویحی یا صریح، پدیده های فرهنگی و اجتماعی را به عنوان قلمرو معنا دار، قاعده مند، مملو از ارزش و ابر ارگانیک واقعیت که از واقعیت های ارگانیک و غیر ارگانیک متمایز است، می پذیرند.
۲) هرچند معاصران جامعه شناسی به روشنی ساختار درونی پدیده های فرهنگی و اجتماعی را تعیین می کنند، اما سه جزء از این پدیده ها را متمایز می سازند(چه به صورت مستقیم و چه به صورت چرخه ای): کنشگران متقابل که کنش ها و واکنش ها(کنش متقابل)، معانی، ارزش ها و هنجارها را می سازند و تشخیص و تغییر می دهند. معانی “غیرمادی”، ارزش ها و هنجار ها(که اغلب نماد یا تصور خوانده می شوند) بر پدیده ارگانیک و غیر ارگانیک تحمیل می شوند و بنابراین به واقعیت یگانه ابر ارگانیک تغییر شکل می دهند. واسطه های فیزیکی_زیستی که افراد کنش کننده از طریق آن، ارزش ها، هنجارها و معناهای سمبولیک وغیر مادی خود را متعین ومادی می سازند و تغییر می دهند. این واسطه های فیزیکی_زیستی ناقلان کنش متقابل معنادار و نگه دارندگان سرسخت معانی، ارزش ها و هنجارها هستند که در کنش های متقابل معنادار بی شماری در طی تاریخ انسان، بر روی هم انباشته شده اند. این بخش سوم اغلب “فرهنگ مادی” یا “زیربنای مادی” جامعه خوانده می شود.
۳) پدیده های فرهنگی و اجتماعی سه سطح متفاوت تشخیص دارند: سطح ایدئولوژیک که در ذهن اشخاص معین می شود؛ سطح رفتاری که در کنش متقابل معنادار و اشکار تشخیص داده شده است؛ و سطح مادی که با منسجم شدن در واسطه های فیزیکی_زیستی و “نگه دارندگان” معیت می شود. به بیانی دیگر فرهنگ مادی، زیربنای مادی جامعه، نمادها، ایدئولوژی ها یا ابرساختارهای ایدئولوژیک، “خود”، “دیگرخود”، رفتار اجتماعی، نقش های اجتماعی و … . این سه سطح در همه نظریه های جامعه شناختی زمان ما، چه به صورت شفاف و چه به صورت ضمنی، قابل تشخیص اند.
۴) از نقطه نظری متفاوت، همه پدیده های فرهنگی و اجتماعی، سه جنبه فرهنگی، اجتماعی و شخصیتی دارند. اگر چه این جنبه ها در شکل تجربی شان از یکدیگر متفاوت اند، اما همه آن ها سه شکل اصلی و عینی پدیده ابر ارگانیک و چند بعدی را نشان می دهند. به همین دلیل شکل های تجربی فرهنگی، اجتماعی و شخصیتیِ واقعیت فرهنگی و اجتماعی خیلی به هم مربوط اند و هیچکدام بدون دیگر جنبه ها، نمی تواند به اندازه کافی فهمیده شود. این نظریه با تنظیم های متفاوت، در بسیاری از آثار اخیر جامعه شناسی، روان شناسی و روان پزشکی ظاهر شده است.
۵) همین امر در مورد تمایز بین نظام های فرهنگی(با خرده نظام ها و ابر نظام های شان) و توده های فرهنگی، بین نظام های اجتماعی(گروه های سازمان یافته) و توده های اجتماعی(جماعات سازمان نیافته و از هم پاشیده از افراد) و میان نظام های شخصیتی همبسته و شخصیت های غیر همبسته نیز صادق است. زمینه عینی برای این تمایزمیان نظام ها و توده ها، این واقعیت غیر قابل انکار است که در جهان فرهنگی و اجتماعی، هم وحدت ها(نظام ها)ی علی_معنادار و هم توده های یکتا مه اجزای شان در فضا و زمان و بدون پیوند علی، کنار هم قرار گرفته اند، وجود دارد. این تمایز با این واقعیت تایید و توضیح داده می شود که نظام های فرهنگی و اجتماعی با نظریه های نظام مند نوظهور مطالعه می شوند، در حالی که توده های فرهنگی و اجتماعی با نظریه های یکتا و اتمیستیک مورد تحقیق قرار می گیرند. مادامی که نظریه های نظام مند، نظام های فرهنگی و اجتماعی را مطالعه می کنند و نظریه های اتمیستیک توده های فرهنگی را مورد تحقیق قرار می دهند، دیدگاه ها و روش های هر دو، کاملا توجیه پذیر است و یکدیگر را تکمیل می کنند.
ادامه مطلب در:
جامعه شناسی دیروز، امروز و فردا(۲)—۲