تاریخ ادبیات صد سال اخیر ایران از سه پدیده تالیف، ترجمه و مطبوعات شکل گرفته است. تحولات تاریخی، سیاسی و اجتماعی در دورانهای مختلف هر یک به نوعی در فراز و فرود ادبیات داستانی آن دوره تاثیر داشته و بطور مشروح در کتابها و مقالات متعدد مورد بررسی قرار گرفته است. یکی از بزرگانی که به سهم خود، در هر سه مورد مذکور تاثیر مستقیم داشته، صفدر تقیزاده است.
صفدر تقیزاده، زاده آبادان که از عنفوان جوانی در تجربههای سیاسی، اجتماعیِ زمان خود حضور فعال داشته، به گواهی کارنامه درخشان و پر بارش، همواره دغدغه اصلی زندگیاش ادبیات بوده و هست.
ترجمۀ آثار برجسته و تاثیر گذار را از جوانی آغاز کرده و در گذر زمان همواره با حشر و نشر با بزرگان و نخبگان ادبی، فرهنگی این سرزمین از نزدیک ناظر تغییر و تحولات عمده در این عرصه بوده است. ویژگی اصلیاش سخاوت و گشاده دستی است و به دور از هرگونه تنگ نظری، خانهاش در آبادان و بعدها در تهران همواره محفل ادبی بوده و با حضور فرنگیس عزیز، محل آشنایی ، مراوده و تبادل آرا و عقاید اهالی ادبیات این سرزمین بوده است.
با بسیاری از بزرگان ادبیات این کشور در خانۀ ایشان آشنا شدهام. سیمین بهبهانی، م.آزاد، هوشنگ طاهری، عباس زریاب خویی، حسن پستا، سیروس طاهباز، محمد حقوقی، محمدعلی صفریان، فریدون مشیری، بیژن جلالی، شهرنوش پارسیپور، نجف دریابندری، فهیمه راستکار، تورج رهنما، جمال میرصادقی، سیروس علینژاد، غلامحسین نصیریپور، اضعر الهی، ضیاء موحد، محمدعلی موحد، منوچهر بدیعی، محمدعلی جزایری و تویسرکانی از آن جملهاند.
بعد از انقلاب، تدریس در دانشگاه، برگزاری کلاسهای داستاننویسی در مجتمع فرهنگ و هنر و مدیریت دارالترجمه آذر در میدان ولیعصر از جمله فعالیتهای او بود.
تقیزاده در سال ۱۳۶۴ تجربیات خود در هیات دبیرۀ مجلۀ سخن را بکار گرفت و با سبک و سیاق خاص خود به چاپ اولین شماره مجموعه مقالات و داستانهای ایرانی و خارجی تحت عنوان «کتاب سخن» اقدام نمود. «کتاب سخن» را انتشارات علمی چاپ میکرد و شامل مقالاتی پُر بار از نویسندگان برجسته ایرانی و خارجی و داستان و شعر بود و پیگیری رویدادها ، وقایع وخبرهای روز در باب ادبیات جهان و ایران در آن از بخشهای اصلی بود. چاپ هر مجلد از کتاب سخن، روزگاری را یادآور میشد که انتشار هر مجله ادبی، اتفاقی در خور توجه بود.
تقیزاده دلبستۀ ادبیات بود و هست، و همواره به داستاننویسی در این مرز و بوم امید بسیار دارد. سعی مدام او در این سالها یاری رساندن به جنبشهای ادبی بوده و برای رشد آن موقعیتهای مناسبی را ایجاد کرده و با انتشار مجموعههای مختلف به ویژه به نویسندگان و مترجمان جوان، میدان داده تا آزادانه استعدادهای خویش را بیازمایند.
در بهار ۱۳۶۸ اولین مجموعه داستانهای کوتاه ایران و جهان به کوشش صفدر تقیزاده و اضعر الهی در انتشارات علمی چاپ شد که شامل ۱۳ داستان فارسی و ۹ داستان ترجمه بود. هدف از چاپ این داستانها ارائه نمونهای بود همانند کشورهای بزرگ دنیا که هر ساله مجموعههایی تازه از داستانهای کوتاه برگزیده به چاپ میرسانند.
در مقدمه کتاب مینویسد: «باید در خیل علاقمندان کار داستاننویسی، در میان این همه دانشجویان و پژوهندگان و قلم زنان مستعد و اکنون عملا خاموش و خنثی، جنبشی به وجود آوریم و به نوعی تشویقشان کنیم. هدف از چاپ این کتاب، ایجاد همین انگیزش است و نیز ارائه نمونههایی از آثار داستاننویسان امروز ایران و جهان.» (ص۱۲)
با چاپ ترجمه داستانهای کوتاه جهان در این مجموعه، در کنار داستانهای نویسندگان ایرانی، برای خواننده جستجوگر، امکان مقایسه سبک و سیاق و سلیقه داستاننویسهای جهان و ایران فراهم میآید.
صفحات این کتاب میدان عرضه و نمایش استعدادهای نویسندگان روز قرار گرفته و قرار بود پس از چاپ سه چهار جلد از این مجموعه، به داستانهای برگزیده از میان آنها جوایزی اهدا شود.
دو سال بعد در بهار سال ۱۳۷۰ جلد دوم این مجموعه بنام داستانهای کوتاه از نویسندگان امروز ایران و جهان با انتشار ۲۳ داستان ایرانی و ۱۱ داستان ترجمه به چاپ رسید. بعدها انتشار این مجموعه با همین نام از طریق انتشارات توس ادامه پیدا کرد.
تقیزاده که همواره در ایجاد جریانهای ادبی فعال بوده و از طریق چاپ داستانهای نویسندگان معاصر به شکلگیری شخصیت ادبی تعدادی از آنها تاثیر داشته در سال ۱۳۷۲ کتاب برجسته شکوفایی داستان کوتاه را به چاپ رساند. این کتاب آنتولوژی یا گزیدهای از داستانهای کوتاه ایرانی است که در سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۷ یعنی در دهه اول انقلاب نوشته شدهاند، چاپ این کتاب نقطه عطفی در داستاننویسی بعد از انقلاب بویژه برای جوانان بود.
انتخاب این دورۀ ده ساله، عمدتا ناشی از وقوع دو جریان تاثیرگذار انقلاب و جنگ تحمیلی بود. ۳۵ داستاننویس این مجموعه اغلب جوانانی هستند که اندکی پیش از انقلاب یا در سالهای اول انقلاب مشغول نوشتن شدهاند و شاهد تحولات جدید بودهاند وچند نفری نیز از نویسندگان قبل از انقلاب هستند.
تا آن زمان چاپ گزیده یا آنتولوژی یک دوره مشخص در ایران سابقۀ زیادی نداشت زیرا به اینگونه مجموعهها چندان که باید بها داده نمیشد. در حالیکه این مجموعهها به سبب گزیده بودن و تنوع کارهای ارائه شده میتوانست برای بسیاری از خوانندگان جذاب و آموزنده باشد. چرا که یک مجموعه برگزیده از داستانها از نویسندگان مختلف بهتر میتواند بینشهای گوناگون از زندگی و ادبیات یک دورۀ خاص را به خواننده علاقهمند منتقل کند.
تقیزاده در مقدمه کتاب در مورد نحوۀ انتخاب داستانها توضیح میدهد: «هر آنتولوژی حاصل پسند شخص و سلیقه خاصی است که با سلیقههای دیگر تفاوت دارد هر چند این داستانها از میان نویسندگان معدود در یک دوره کوتاه گزیده شده، و این انتخاب چندان وسیع نیست شاید که با یک مجموعه از همین دوره فرق فاحشی داشته باشد.»
کم تجربه بودن داستاننویسان، کمبود منتقدان آگاه و دلسوز، عدم تمایل ناشران به چاپ داستان را از مشکلات عمده در داستاننویسی میداند و داستانهای ارائه شده در مجموعه را به لحاظ مضمون و سبک و اسلوب داستاننویسی به چهار دسته تقسیمبندی میکند:
داستانهای اجتماعی و واقعگرا
داستانهای درونپرداز روانشناختی
داستانهای عاطفی و برش زندگی
داستانهای نمادین و تمثیلی
در ادامه ویژگیهای بارز داستانهای انتخاب شده در آن برهه زمانی را بشرح زیر جمعبندی میکند:
استفاده از مضامین انسانی، اجتماعی عرفانی.
فضای داستانها پویا و پر شور و پر از تلاش و حس همدردی است.
با رخوت و نا امیدی و پوچی بیگانه است.
بینش اجتماعی و جهان شمول بر داستانها حکمفرماست.
خصلت نوجویی و نوپردازی قالبها، سبکها و شگردهای تجربی در بیشتر داستانها بکار گرفته شده.
نثر و زبان داستانها روان و خودجوش و دور از تصنع است.
داستانها خالی از دل مشغولی و اندیشههای انسانی نیست و در ورای رویدادها رگههای تفکر اجتماعی و فلسفی در آنها دیده میشود.
نویسندگان به آداب و سنن بومی و ملی اسطوره و تاریخ توجه دارند.
هرزهنویسی و زشتنمایی به بهانۀ نمایش زشتیها در این داستانها کمتر دیده میشود.
تقیزاده با دقت نظر و بینش و شناختی که همواره در موردعناصر داستان دارد، در مورد هر یک از این ۳۵ نویسنده نقد و نظری ارائه میدهد که هنوز بعد از گذشت ۲۵ سال اغلب درست و دقیق و سنجیده است. در شرایطی که بعضی از داستاننویسان جوان هنوز بیش از یک یا دو کتاب نداشتند؛ نکته سنجی و بینش انتقادی مطرح شده در مورد آثار آنها قابل تعمل است.
نمونههایی از نظرات تقیزاده در مورد نویسندگان داستانهای چاپ شده، در شکوفایی داستان بشرح زیر است:
برای داستان برزخ(۱۳۶۷) کورش اسدی(متولد ۱۳۴۲) می نویسد:
کورش اسدی از جوانترین نویسندگان این مجموعه است، نویسندهای نوخاسته از خطه جنوب که در داستانهایش از مضامینی بکر و تازه سود میجوید و نثری جوشان و سیال دارد… علاوه بر داستاننویسی، در نوشتن نقد ادبی نیز دستی دارد… داستانهای کوتاه او که بیشتر درباره جنگ است و وقایعی که در ایام جنگ در شهر زادگاهش رخ داده است، نمایانگر قریحه و استعداد او در این زمینه است و آینده درخشانی رابرای او نوید میدهد.(۴۳)
در مورد داستان شیپورچی گردان ما، صمد طاهری (متولد ۱۳۳۶) مینویسد:
صمد طاهری نویسندهای جنوبی است و تم و جانمایه بسیاری از داستانهایش، تنهایی و احساس غربت است، احساس غربت در فضا و محیطی که آدمها نمیتوانند با آن سازگاری یا همخوانی پیدا کنند. در بعضی از داستانهای او، این درونمایه، رنگی تند پیدا میکند و به شکل عصیان یک عصر ناسازگار با محیط در میآید و با مسائلی بومی و قبیلهای و گاه سنتی در میآمیزد تا آنجا که عصیان، عصیان آدمهایی جوانمرد و معصوم و درگیر با محیطی ناهمخوان، محور اصلی داستانها میشود.(ص ۴۶۹)
در مورد داستان هشتمین روز زمین شهریار مندنی پور(متولد ۱۳۳۵) مینویسد:
شهریار مندنیپور از جمله نویسندگانی است که شگردهای تازهای بر اساس تداعیهای آزاد و فضاهای رویایی و تحرکات حسی و آنی در داستاننویسی تجربه میکند. دلمشغولی عمدۀ او، کشف سایه روشنهای ذهن و لایههای ضمیر نیمه هشیار و ناهشیار است و در این رهگذر تخیل قوی خود را از قید رسومات قراردادی و معیارهای منطقی میرهاند تا با توصیف انگارههای ذهنی غریب و خیال انگیز به ژرفای فرا واقعیت نفوذ کند. شهریار مندنیپور در داستانهای خود به احساسها و عواطف درونی خویش به شکلی مبتکرانه و با نثری روان و پاکیزه عینیت میبخشد. (ص ۵۴۱)
در مورد داستان موری عباس معروفی (متولد ۱۳۳۶) مینویسد:
عباس معروفی، صدای تازهای در عرصۀ داستاننویسی ماست، صدایی که انگار سالها تمرین دیده و حالا قوام یافته است… نوشتههایش از درونمایههای گوناگونی برخوردار است که بسیاری از آنها نمایانگر آگاهی دقیق او از دردها و دلهرههای مردم جامعه خویش ونیز دگرگونی نظام خانوادههای سنتی است و در فضایی پر رمز و راز و قالب و ساختی نو و نمادین ارائه میشود. ادراک او، بطور کلی اجتماعی است اما گاهی در تحلیل شخصیتها از مایههای کنایی و روانشناختی نیز بهره میگیرد. کارایی و کفایتی فراوان در پرداخت شخصیتهای عادی دارد و درگیری آنها را با دشواریهای زندگی میکاود و با آنها صمیمانه درمیآمیزد و جنبههای انسانیتر و ژرفتر زندگی آنها را فرا مینماید. نثرش روان و روشن و هوشمندانه است… در رمان برجسته و جذاب سمفونی مردگان از شیوۀ جریان سیال ذهن سود جسته است. این کتاب نام او را بعنوان نویسندهای پرمایه و خلاق بر سر زبانها انداخت. (ص ۵۷۱)
در مورد داستان مریمها نوشتۀ علی موذنی( متولد ۱۳۳۷) مینویسد:
علی موذنی، نویسندهای حساس و مومن به اصول اخلاقی و انسانی است. درونمایه نوشتههایش، بیشتر ماجرای زندگی انسانهای واخورده جامعه است و او از خلال آنها، ژرفای روح آدمها را با ظرافت میکاود. تفاهمی عمیق نسبت به انسان و طبیعت انسانی دارد و در لابهلای بیشتر داستانهایش، دردی ناشی از ناتوانی مردم در ایجاد ارتباط نهفته است…. موذنی به تکنیک داستاننویسی تسلط دارد و با نقل یک روایت ساده نکاتی از ناپایداری این دنیا را به ما گوشزد میکند. نثرش پخته و موجز است و بویژه در ارائه گفتگوهای راحت و طبیعی دقت زیاد به خرج میدهد. (ص ۵۸۳)
در مورد داستان درد پنجم، امیرحسن چهلتن ( متولد ۱۳۳۴) مینویسد:
چهلتن نویسندهای نازک بین و ظریف اندیش است و در شناخت فضا و مردم پیرامونش دیدی تیز و گوشی حساس دارد و به یافتههای هر دو «سمعی و بصری» تعادلی هماهنگ و موزون میبخشد. او در نقل آداب و رسوم وگپ و گفتهای محافل زنانه و افسانههای سنتی و اسطورههای مذهبی، چیرهدست است و احساسهای متفاوت شخصیتهایش را چه زن و چه مرد دربارۀ عشق، نفرت، حسادت، بدبینی، شوریدگی و مسئولیت اخلاقی ماهرانه توصیف میکند. گفتگوهای دلپذیر و برداشتهای مداوم از خصوصیات قومی و محیط سنتی با کلامی درست و اصیل و با دیدی روانشناسانه روایت میشود. چهلتن در آثار اخیر خود به وقایع ایام مشروطیت تعلق خاطری یافته و با استفاده از حوادث تاریخی آن ایام داستانهایی نوشته که مرحلۀ جدیدی از کار نویسندگی او بشمار میآید.(ص ۱۶۹)
در مورد داستان پایکوبی محمد کشاورز( متولد ۱۳۳۷) مینویسد:
بیشتر داستانهای کشاورز ساختی کاملا روایتی و سنتی دارد، داستانها تک بعدی نیست و نویسنده به بیان یک برش کوتاه از زندگی یا یک خط و روال ساده اکتفا نمیکند. کشاورز روایتپردازی است که معمولا به گوشههای دست ناخورده زندگی دست میاندازد و از آنها، دنیاهای تازهای میآفریند. (ص۳۹۳)
در مورد داستان پریون، محمدرضا صفدری مینویسد:
محمدرضا صفدری از چهرههای شاخص و امیدهای بزرگ داستاننویسی ماست. روان و سیال مینویسد و در آثار خود مایههای بومی و افسانههای محلی را در روایتها و وقایع روزمره با مهارت میتند. صفدری کم مینویسد اما هر چه مینویسد انگار در حال و هوایی است که موضوع نوشته با خلق و خوی او در آن لحظۀ ویژۀ سخت هماهنگ و همخوان بوده است. و این خود از عناصر موثر آفرینش آثار نخبه و پرداخته هنری است. او به ویژه در دیالوگنویسی نشان داده است که حساسیت شدیدی دارد. محمدرضا صفدری بیتردید از نمونههای بارز و برجسته شکوفایی ادبیات داستانی بعد از انقلاب است و با آثار خود در فضای ادبیات فارسی امروز روح تازهای دمیده است.(ص ۲۹۵)
در مورد داستان شب بلند، منیرو روانیپور(متولد ۱۳۳۳) مینویسد:
منیرو روانیپوراهل جنوب است و با اصطلاحات و تعبیرات بومی و محلی و آداب و رسوم و باورها و غصهها و قصههای آنها و نیز با عالم وهم آلود و رنگارنگ دریا آشناست و توشهای پُر بار برای کارمایه نوشتههای خود اندوخته است. روانیپور این کار مایه غنی را با نثری روان و در خور موضوع، در داستانهای خود گنجانده است. او هر چه را که در سفرهای فراوان خود اندوخته با استفاده از شگردهای تازه داستاننویسی به شکل یک اثر هنری پرداخته و ظریف درآورده. «رمان اهل غرق» اثری است بومی که با رگههای پرمایهای از رمانتیسم قرن بیستمی که آن را «رئالیسم جادویی» هم نامیدهاند در هم تنیده است.(ص۲۳۹)
در مورد داستان برای من بنواز مادام اصغر عبداللهی (متولد ۱۳۳۴) مینویسد:
داستانهای عبداللهی از اسلوبی سنجیده و آمیزهای ماهرانه از واقعیت و خیال که تقریبا خاص اوست برخوردارند و به ویژه از لحاظ تازگی مضمون و درونمایه در ادبیات داستانی ما فضایی بکر و بومی بوجود آوردهاند. عبداللهی طنزی تیز و برنده دارد و گاهی با تردستی به مرز فانتزی پا میگذارد تا واقعیات بیشتری را به ما بنمایاند.(ص۳۱۷)
تقیزاده استقبال جوانان با استعداد برای نوشتن داستان را رنسانس داستان کوتاه در سرزمین ایران میداند و افزایش شمار خوانندگان کنجکاو را موجب تشویق نویسندگان میداند که با شور و شوق بیشتری داستان بنویسند و در قالب داستان هیجانات جهان بیرون و درون خود را بیان کنند.
از نگاه او، داستاننویسان این مجموعه اغلب دیدگاهشان تازه است و میتوانند جزییاتی را بیان کنند که بر همگان قابل درک نیست. متعهد هستند. آرمان انسان دوستانه دارند و در عین حال که از دل مشغولیهای جهانی فارغ نیستند به فرهنگ کشورشان عشق میورزند و شیفته زبان و ادبیات فارسی هستند. کارشان وصف حالات گوناگون انسان است و به جهت ملاحظه انقلاب به نوعی آگاهی و فرهیختگی رسیدهاند و همین موجب شکوفایی داستان کوتاه در ایران شده است.
و در نهایت با حسن نیت و سلوک خاص خود در باب داستاننویسی ایران اینگونه پیشگویی میکند: «داستاننویسی در کشور ما، آزمون سختی را از سر میگذراند. اگر این نهضت جوان بتواند از این آزمون دشوار سربلند بیرون آید و هم چنان به اصالت خود وفادار بماند، میتوانیم امیدوار باشیم که در آیندهای نه چندان دور، در ادبیات داستانی جهان سهمی در خور فرهنگ دیرینه سال سرزمین خود داشته باشیم.»
نویسنده مطلب فرخنده آقایی است و مطلب برای اولین بار در مجله ادبی نوپا منتشر شده و براساس همکاری رسمی و مشترک با انسانشناسی و فرهنگ بازنشر میشود.