انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

تاریخ فرهنگیِ بدن و بدن‌مندی در ایرانِ عصر جدید (۸)

گزارش سکویل وست ، و یا گزارشاتی از این دست ، نحوه تلقیِ توده های مردم در آن ایام را ، در خصوص کمبودها و نقصان های هستی اجتماعی شان آشکار می کند. به معنایی دقیق تر ، توجه مان را به نگرشِ جمعیِ به تکاپو افتاده ای جلب می کند که گاهی می تواند در مورد نحوه ی زندگی ، به باز اندیشی روی آورد : اینکه طریق درمانیِ خرافی و یا حتی سنتی، توانایی بهبودی بیماری و درمان را ندارد. اکنون، چنین تقاضایی را که حداقل در برخی اوقات به مرحله ظهور رسیده است، فرموله می کنیم : این دانش پزشکی غرب و داروهای آن است که توانایی بازگردان سلامتی و یا حتی درمان نارسایی های مادر زادی را داراست …

هر چند ویتاسکویل وست، دلیل باوری که در بین اقشار روستایی ، ایلاتی و مناطق دور دست رخنه کرده بود ـ و بر آن اساس اروپاییان، در مقام«درمانگر» تصور می شدند ـ را نمی‌داند و کمترین تلاشی هم برای روشن شدنش انجام نمی‌دهد ، اما ما می دانیم که این ذهنیت ، به ایامی باز می گردد که پزشکان و پرستارانِ مُبلغِ مسیحیِ اروپایی در روستاها و شهرهای دور افتاده ایران سفر می ‌کردند و خدمات پزشکی خود را به رایگان در اختیار آنان قرار می ‌دادند. از این مسئله که بگذریم ، حُسن بزرگ و با اهمیت گزارش سکویل وست در این است که ما را از نگاه تک ساحتی و قاطع نسبت به گذشتگان باز می دارد. به بیانی از رویکردهای تقلیل گرای «یا این / یا آن» ، دور می سازد. یاری مان می‌دهد تا به عنوان مثال ، در این مورد بخصوص ، نگاه خود را وسعت بخشیم و به این مهم دست یابیم که «تقاضای اصلاح و بهبودیِ درمان»، قبل از عملیات مدرنیزاسیون ـ که در واقع معطوف به «فرمان های انقلابی» می شد ـ ، در بین توده ها و اقشار ضعیف اجتماعی، بر مبنای تجربه های زیسته شان، وجود داشته است. بنابراین چیزی نبوده که دولت جدید، «ضرورت وجودی» آنرا شناخته باشد و یا به ظهور رسانده باشد!

اما توجه داشته باشیم که آوردن نمونه هایی از این دست ، اجازه تعمیم آنها به سایر موقعیت ها را به ما نمی دهد . پس ، می باید در همان حد و اندازه شان نگاه کرد، و فراموش نکنیم که طی چند صد سال، قلمرو فرهنگی ملت ایران ، با توجه به مصیبتهایی که داشته، عمیقا تحت تأثیر تحجر و خرافاتی رقم خورده بود که خارج از حوزه اندیشمندانی چون ابن سینا ، فارابی و … بود. پیترو دلاواله ، جهانگرد ایتالیایی، که در زمان شاه عباس صفوی به ایران و پایتختش (اصفهان) آمده بود، در سفرنامه خود نقل می کند که به سفارش یکی از دوستانش در ایتالیا، مآمور خرید کتابهایی از دانشمندان ایرانی می گردد . اما در هیچ کتابفروشی آنها را نمی یابد : «به من نوشته بودید ، کتاب قانون ابن سینا و کتب دیگری را تهیه کنم؛ ولی با وجود همه کوشش هایم تا کنون موفقیتی در این راه نصیب من نشده ، زیرا کتابهای علمی در این نواحی بسیار کم است و استفاده ای از آن نمی کنند… کتابهایی که می‌شود در اینجا پیدا کرد یا قصص و حکایات و اشعار و یا قوانین و تعالیم مذهبی است» . ( ۱۳ ).

پس چنانچه مشاهده می شود ، عرصه ی فرهنگی که صدها سال از حضور اندیشمندان ، و حکیمان خالی بوده ، نمی تواند قابل دفاع باشد ؛ یعنی مملو از خرافات و جهل بوده است. کافی است به نحوه استحمام توجه کنیم که اتفاقا در سفرنامه ها توصیف شده است . و از قضا یکی از اینها می تواند در خصوص استحمام باشد؛ که ساختار بوروکراسی جدید ، تغییر آنرا ، جزو مسئولیت و خدمات شهرداری ها (بلدیه ها) قرار داده بود.

ادامه دارد …

منابع :
دلاواله، سفرنامه پیترو دلاواله ، قسمت مربوط به ایران، ترجمه شعاع‌الدین شفا، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۰، ص ۹۸ .