انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

عزاداریِ آنلاین فصلی نو در برپاییِ آیین‌های مرگ

این نوشتار بخشی از مقالۀ «فرهنگِ یابود آنلاین به مثابه بخشی از تاریخ عزاداری» است.

فرهنگِ یادمانِ آنلاین در دنیای مجازی را می‌توان هم شکلی از فرهنگِ آنلاین در نظر گرفت و هم شکلی از عزاداری و سوگواری. والتر در این پژوهش با پرداختنِ به تاریخچۀ عزاداری به تجزیه و تحلیل این امر می‌پردازد که چگونه عزاداریِ آف‌لاین (یا به عبارتی حضوری و در نوعِ سنّتی‌اش) با عزاداری آنلاین متفاوت است. به گفتۀ او تغییراتِ جمعیت‌شناسانه، تغییراتِ اجتماعی و تغییراتِ فن‌آوری از عواملی هستند که نوعِ عزاداری مردم را تغییر داده است. به زعمِ وی اگرچه « اولین نسلِ گروه‌های آنلاین تخصصی وگورستان‌های مجازی (۱۹۹۰) به طرزِ شگفت‌انگیزی کم تغییر کرد، اما از اواسطِ سال ۲۰۰۰، تولیدِ محتوای کاربران رسانه‌های اجتماعی به همراه فراگیری‌اش به یُمن فن‌آوری موبایل، به اندازۀ شهرنشینی و صنعتی‌شدن در تغییرِ روابطِ اجتماعی عزاداران –به‌ویژه در بازگشت ناکامل به حالات عزاداری پیش ازصنعتی‌شدن‌ــ‌مهم بوده است» (والتر: ۲۰۱۵ ). او معتقد است که عزاداریِ آنلاین شباهت‌هایی به عزاداریی قبل از انقلاب صنعتی دارد که ما در اینجا به شرح توصیف و تحلیل‌های او خواهیم پرداخت.

والتر در ابتدای مقدمه‌اش برای ما به دقت چندین واژه را توصیف و از یکدیگر متمایز می‌کند. این تمایز در بیشترِ ترجمه‌هایی که در ایران انجام شده رعایت و دقت نشده است. والتر از سه واژه سوگواری Bereavement، ماتم Grief و عزاداری Mourning نام می‌برد. «سوگواری» به حالتِ محسوس از دست‌دادنِ کسی، «ماتم» به احساساتِ همراه با سوگ و «عزاداری» به رفتارهای نمایش داده شده و یا مورد انتظار از عزادار گفته می‌شود. او تحلیل‌هایش را بر اساسِ ادبیاتِ ثانویه و برخی نوشته‌های شاگردانش و در ۴ زمینۀ اجتماعی تنظیم کرده است.

عزاداری خانواده/ اجتماع (پیش از صنعتی‌شدن)
عزاداری خصوصی (قرن بیستم)
عزداری عمومی
عزاداری آنلاین
عزاداری خانواده/ اجتماع (پیش از صنعتی‌شدن)

در دوران پیشاصنعتی اگر چه جوامع جمعیت نسبتاً مناسبی و رو به بالایی داشتند امّا مردم در جوامعِ روستایی بالغ بر ۲۰۰ نفر زندگی می‌کردند. در چنین شرایطی و با مرگر و میرِ بالای نوزادان و مردم بیشتر خانواده‌ها برای سرپاایستادن مجبور بودند که خانواده‌ای بزرگ داشته باشند. وقتی یک نفر از اعضای خانواده می‌مرد به دلیل فقر و خانۀ کوچک لاجرم ماتم یک تجربۀ «مشترک» بود. همچنین با وجود اینکه مردم روستا به لحاظ سببی و نسبی همگی با یکدیگر اشتراکی نداشتند امّا کلیسا با به صدا درآوردن ناقوص روستا را از کم شدنِ یک عضو گروه باخبر می‌ساخت. امّا امروزه چنین امری امکان پذیر نیست به دلیل اینکه وجوهِ اشتراکی که در بالا از آن صحبت شد دیگر وجود ندارد. چرا که در تحقیقات امروزه ما شاهد آنیم که افراد به یک شکل ماتم‌داری نمی‌کنند. امّا خانه‌های روستایی پیشاصنعتی این فرصت را به افراد نمی‌داد که به تنهایی و به گونه‌های مختلف ماتمِ خود را بروز دهند و بنابراین عرصه‌ای بود برای مشاهدۀ واکنش‌ها و احساسات بازماندگان.

عزاداریِ خصوصی (قرن بیستم)
«عمرِ دراز، پویایی جغرافیایی و جدایی خانه از محلِ کار که به‌طور معمول با شهرنشینی و صنعتی‌شدن همراه است یک زمینۀ اجتماعی اساساً جدید را برای عزاداری ایجاد کرده است» (ت.والتر ۱۹۹۹؛ تونی والتر ۲۰۰۷). در دوران معاصر ممکن است فردی که می‌میرد نزدیکان و وابستگانش در شهرها و کشورهای دور از او زندگی کنند. به همین دلیل عزادارانِ اصلی دیگر در یک نقطه و در کنار هم زندگی نمی‌کنند و همچنین در جایی سکونت دارند و یا به کار مشغول هستند که آن افراد متوفی را نمی‌شناسند، پس ماتم یک امر خصوصی می‌شود. به زعم والتر « هر چه پراکندگیِ عزاداران اصلی بیشتر و شبکه‌های اجتماعیِ آن‌ها تکه‌تکه‌تر باشد، ماتم خصوصی‌تر می‌شود». اگر چه بعضی از افرادِ حاضر ممکن است که عزادار و یا همکار و هم خانۀ خود را «حمایت» کنند اما آن‌ها به دلیلِ عدمِ شناختِ متوفی ماتم‌شان را به اشتراک نمی‌گذارند. آن‌ها تنها به عنوان یک حامیِ بالقوه هستند؛ «در این زمینه است که ما سخن از «حمایت کردنِ سوگوار» را می‌شنویم. با این حال، با افول پوشیدنِ لباس عزاداری دیگران حتی ممکن است که نداند فردی ماتم دارد. در نتیجه ماتم ناپیدا و جدا می‌شود، همچنان‌که در واقع جان‌دادن با دورافتادن بسترهای مرگ کهنسالان در بیمارستان یا خانۀ سالمندان این‌گونه می‌شود» (گیدنز ۱۹۹۱؛ ملور و شیلینگ ۱۹۹۳). در این نوع ماتم دو جنبه یکی مثبت و دیگری منفی وجود دارد. منفی؛ عزادار قابلیت منزوی شدن دارد و مثبت؛ عزادار در کنار دیگر عزادرانی که به طرق مختلف در ماتم هستند حضور ندارد. به عبارتی عزاداری خصوصی این فرصت را به افراد می‌دهد که از سرزنش اجتماع و خانواده برای نوعِ عزاداری‌شان محصون بمانند (برای مطالعۀ بیشتر رجوع کنید به اصل مقاله).

عزاداری عمومی (اواخر قرن بیستم/ اوایل قرن بیست‌ویکم)
تاریخ و بویژه جوامع ماقبل دموکراسی می‌بایست در مرگ تمامیِ قهرمانان و حاکمان سوگواری می‌کردند. امّا در اواخرن بیستم امکاناتی نظیر رسانه‌های جمعی شرایطی جدید را برای عزاداری عمومی فراهم کرد. عزاداری عمومیِ بیشتر برای افرادِ سرشناس و چهره‌هایی با منزلتِ اجتماعی بالا و یا نوعِ مرگ‌هایی خاص برساخته شد. در صورتِ گذشته/سنّتی و یا به زعمِ والتر «آفلاین» در این گونه عزاداری‌ها مردم با ساختنِ زیارتگاه و یا ریختنِ گل در محلِ مرگ عزاداری می‌کردند. جالب توجه است که عزاداریِ عمومی در دوران معاصر بسیار مورد تعجب و انتقاد محققان و نخبگان است. به‌طور مثال در فرهنگِ ایرانی معاصر به عزادرایِ خوانندۀ پاپ یعنی مرتضی پاشایی رجوع کنید. امّا نقد به همین نوع عزاداری و برای یک رهبر سیاسی و یا سربازی که در جنگ کشته شده کمتر است. « این نشان می‌دهد که نقد عزای عمومی، هر چند در حمایت از هنجارِ ماتم خصوصی بیان می‌شود، دقیقاً به همان اندازۀ نقدِ فرهنگ‌های افراد مشهور و قربانیان است. سؤال خیلی این نیست که چه کسی مورد عزاداری است بلکه این است که به چه [شکل] توسطِ عزای عمومی تأیید می‌شود مشهور بودن، قربانی‌بودن یا ملیت؟» (والتر: ۲۰۱۵)

عزاداری آنلاین (فراگیر و ایجاد شده توسطِ کاربر): بازگشت جامعه
«شرایطی که مردم با با آن قادرند که محتوای رسانه‌های اجتماعیِ خودشان را تولید کنند. دو ویژگی فرهنگِ یادبود آنلاین معاصر وجود دارد که موجب می‌شود روابطِ اجتماعی جدید میان عزادران، میان عزاداران و دیگران و میان عزاداران و مردگان تولید شود. محتوای تولید شده توسط کاربر طیفِ وسیعی از مردم حتّی بسیار فراتر از خانوادۀ نزدیک را قادر می‌سازد که عزادار باشند، مجالسِ یادبود و بزرگداشت برگزار و عرض تسلیت کنند. محتوای تولید و خوانده شده در هر زمان و هر مکان، مرگ و عزاداری را از پستوخانه، بیرون می‌آورد و آن را به تار و پود زندگی روزمره می‌بافد (تونی والتر، هوریزی، مونکور، پیت سیلیدس، ۲۰۱۱-۲۰۱۲). در اینجا دیگر یادبود‌ها تنها یک قبر فیزیکی نیستند که گهگاه بازدید شوند، بلکه یادآورهایی دیجیتالی هستند که می‌تواند در هر زمان و بدون اعلام قبلی ظاهر شوند. دنیا به مثابه کمی قبل می‌رسد: یک دهکدۀ روستای پیشا صنعتی که در آن عزادارن برای همه آشکار هستند و ناقوس‌های مرگ توسط همه شنیده می‌شود» (همان).
رسانه‌های اجتماعی‌ای مثل فیسبوک این پتانسیل را دارند که افراد مختلف را در دورانِ زندگیِ ما و بنابراین بعد از زندگیِ‌مان نیز دوباره به یکدیگر متصل کند. خاطرات، داستان‌ها و احساسات دربارۀ متوفی می‌تواند در فیسبوک توسط طیفِ وسیعی از افرادی که متوفی را می‌شناختند به اشتراک گذاشته شود، حتی اگر همدیگر را هیچ‌گاه رو در رو ملاقات نکرده باشند (پنینگتون ۲۰۱۳). این اجتماعِ از عزاداران با شباهت‌هایی به روستاهای پیشاصنعتی باز آفرینی می‌کند که در آن طیفِ کامل هم عزاداران اصلی و هم حاشیه‌ای از طریقِ رفتارهایِ عزاداری‌(آنلاین)شان با هم روبرو می‌شوند. نتیجتاً حق و توانایی سوگواری کردن بسیار فراتر از دوستان نزدیک و خانواده رفته است؛ مردم بیشتری به عنوان شرکت‌کنندۀ عزاداری قرار می‌گیرند، و تعداد کم‌تری صرفاً به عنوانِ حامی قرار گرفته‌اند. و عزادارانِ مشترک، همچون روستا‌های پیشاصنعتی، همیشه حضور دارند.

 

 

این مجموعه نوشتارهای والتر، که البته در اینجا به صورت تلخیص انتشار می‌شود، توسط پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات منتشر شده است.