جنی موری
ترجمه پرتو شریعتمداری
نوشتههای مرتبط
یادداشت مترجم: خاموشی نابهنگام ریاضیدان سرشناس ایرانی، شادروان مریم میرزاخانی، در ۲۴ تیرماه امسال بسیاری را در بهت و اندوه فرو برد. شعله فروزان عمر کوتاه او برای من یادآور زندگی کوتاه یک ریاضیدان دیگر بود: ایدا لاولیس. میرزاخانی برای بسیاری از جوانان ایران سرمشقی طلایی است برای فتح قلّههایی نو در عرصه دانش، در قلمروهایی که درخشش زنان در آنها به هر دلیل کمتر به چشم آمده است. اگرچه تفاوتهای فرهنگی و شخصیتی میان این دو زن ریاضیدان و دستاوردهایشان بسیار است، بر آن شدم خوانندگان فارسیزبان را با شرحی کوتاه از زندگی، ایدا لاولیس، ریاضیدان انگلیسی در قرن نوزدهم آشنا کنم. برگردان مقاله زیر به قلم جنی موری روزنامهنگار ادای احترامی است به خاطره گرانقدر مریم میرزاخانی.
*
کمتر نوزادی به اندازه ایدا لاولیس این نیکبختی را داشته است که از شاعری چون لُرد بایرون چنین خوشامدی بشنود:
«کودک شیرینم، آیا سیمای تو به سیمای مادرت رفته است
ایدا! یگانه دختر خانهام و دلم؟
واپسین بار که چشمهای آبی کودکانهات را دیدم، به رویم خندیدی.
و سپس از هم دور افتادیم …»
ایدا لاولیس با نام شناسنامهای آگاستا بایرون در ۱۰ دسامبر ۱۸۱۵ در لندن به دنیا آمد. او یگانه فرزند مشروع جرج گوردن نوئل بایرون یا ششمین بارون بایرون بود، مردی شاعر و شهره به بیبندوباری. همسر او و مادر ایدا، آن ایزابلا نوئل بایرون بود. اندکی پس از تولد ایدا، پدر و مادرش در پی یک رسوایی خانوادگی از هم جدا شدند و نام ایدا به دلیل بیتهای آغازین شعر بلند و داستانی پدرش، سفر زیارتی چایلد هارولد، بر سر زبانها افتاد.
بایرون بعد از رابطهای تکاندهنده با یک زن متأهل به نام کارولاین لمب، دلباخته یکی از خویشان شوهر آن زن، آن ایزابلا میلبانک، شد. آن ایزابلا نخست دست رد به سینه بایرون زد. اما بعد به درخواست او برای ازدواج پاسخ مثبت داد و آنها در دوم ژانویه ۱۸۱۵ ازدواج کردند. همسر بایرون زنی فهمیده، تحصیلکرده، سخت متدین و در ریاضیات بااستعداد بود. بایرون او را «شاهدخت متوازیالاضلاعِ من» میخواند. آن ایزابلا وارث املاکی هم بود و اغلب گفته شده است که بایرون بیشتر شیفته ثروت او بوده تا اخلاقگراییاش یا استعدادش در ریاضیات.
پیوند آنها با تیرهروزی همراه بود. شایعاتی درباره خشونت خانگی، روابط نامشروع بایرون با زنان بازیگر تئاتر و حتی ارتباط با خواهر ناتنیاش، آگاستا لی، بر سرزبانها بود و اغلب هم این کارولاین لمب شکستخورده در عشق بود که از سر حسادت به این شایعهپراکنیها دامن میزد. سرانجام بانو بایرون در ۱۶ ژانویه ۱۸۱۶ همسرش را ترک کرد و دخترشان ایدا را که فقط پنج هفته از عمرش میگذشت نیز با خود بُرد. بایرون سند جدایی را در ۲۱ آوریل امضا کرد.
ایدا زیر دست مادرش، که یگانه سرپرست او بود، پرورش یافت. بایرون درخواستی برای سرپرستی دخترش مطرح نکرد و پس از جدایی دیگر او را ندید. بایرون در سال ۱۸۲۴ و هنگامی که دخترش فقط هشت سال داشت درگذشت. ایدا تا بیستسالگی که نخستین بار پرتره خانوادگی پدرش را دید، هیچ تصویری از او ندیده بود.
بانو بایرون میکوشید که دخترش از نگاه کنجکاو مردم دور باشد؛ اما مادر و دختر چندان به هم نزدیک نبودند. ایدا بیشتر اوقات تحت مراقبت مادربزرگش بود که گفتهاند ایدا را با جان و دل دوست داشت. بانو بایرون در نامهای به مادرش، هنگام اشاره به دختر خود از ضمیر «اون» استفاده کرده و نوشته است: «من نه برای رضایت خودم، بلکه برای اینکه شما راضی باشید با اون صحبت خواهم کرد و بسیار خوشحال خواهم بود که تحت مراقبت شما باشد.» با این همه، بر پایه انتظارات و معیارهای آن روزگار، در برابر چشم مردم خود را مادری دلسوز و پُرمهر نشان میداد و در نامههایی که به مادرش مینوشت اغلب با نگرانی درباره تندرستی و رفاه دخترش پرسوجو میکرد. بانو بایرون از مادرش خواسته بود این نامهها را نگه دارد تا اگر «بگومگویی» بر سر سرپرستی دخترش درگرفت بتواند به آنها استناد کند. در آن دوران معمول نبود که سرپرستی فرزند به مادر مطلقه سپرده شود و اگر گمان میرفت که مادر در وظایف خود سهلانگاری کرده است ممکن بود که حق سرپرستی از او گرفته شود.
بانو بایرون اما سخت کوشید تا دخترش نیز گرایش او به ریاضیات را دنبال کند و برای این منظور آموزگاران سرخانه را به کار گرفت تا به ایدا علوم و ریاضیات بیاموزند. یکی از آنها، ریاضیدان نامی، آگوستس دومورگان، بود. روشن است که بانو بایرون به هیچروی نمیخواست دخترش به شعر و شاعری گرایش یابد و میترسید که نکند همراه با شور شعر، ویژگیهای ارثی دیگری هم از پدر در دختر پدیدار شود که دلخواه او نباشد.
با رسیدن ایدا به نوجوانی، مادرش پیوسته مراقب بود که دخترش زیر نظارت دائمی حلقهای از دوستان قابل اعتماد باشد تا اگر نشانهای از رفتارهای بیبندوبارانه پدر پُرآوازهاش را در او ببینند به او هشدار دهند. ایدا به این افراد میگفت «لجّارهها» و گلهمند بود که درباره او «از خودشان داستان درمیآورند» و «گزافهگویی» میکنند. با این حال، نگرانیهای بانو بایرون چندان هم بیپایه نبود. ایدا در سال ۱۸۳۳ دلباخته یکی از آموزگاران خود شد و کوشید که با او بگریزد. لجّارهها مادر ایدا را باخبر کردند و با لاپوشانی نگذاشتند که کار به رسوایی بکشد.
ایدا از نظر جسمی دختری رنجور و اغلب ناخوش بود. در هشت سالگی به سردردهای شدیدی دچار شد که به بیناییاش آسیب زد. علاوه بر این، مانند بسیاری از کودکانی که پیش از کشف واکسن سرخک به دنیا آمدند در تابستان ۱۸۲۹ به نوع حادی از این بیماری مبتلا شد. البته آن قدر خوشاقبال بود که زنده بماند اما چنان ضعیف شد که نزدیک به یک سال بستری بود و سرانجام وقتی که توانست از جا برخیزد دیگر قادر نبود بدون عصا راه برود.
با اینکه بیماری ایدا را بهشدّت ناتوان کرده بود، در دورانی که بستری بود مطالعات خود را ادامه داد. محور مطالعات او ریاضیات بود و رفته رفته بر آن شد که به طراحی اشیای مکانیکی بپردازد. میخواست ماشینی طراحی کند و بسازد که با آن به پرواز درآید و این آرزو با توجه به اینکه او مدتی طولانی در فضای بسته اتاقش به سر بُرده بود عجیب نیست؛ اما برای دختری چهارده ساله، در دورانی که دور شدن از زمین فقط با بالنهایی میسر بود که با هوای گرم به حرکت درمیآمدهاند، بلندپروازانه محسوب میشد.
نخست یک جفت بال درست کرد و برای اینکه بفهمد چه مادهای برای ساخت بال مناسب است به مطالعه کالبدشناسی پرندگان و ارتباط میان بدن و بال آنها پرداخت. او یافتههای مطالعات خود را در کتابی با نام پروازشناسی منتشر کرد. نوشته بود به جهتنمایی نیاز دارد تا به کمک آن از راستترین مسیر از این سر به آن سر کشور برود و این را هم گفته بود که باید ببیند آیا ماشین پرندهاش با بخار کار خواهد کرد. او چهل سال از زمانه خود جلوتر بود زیرا اولین هواپیمای تکبال که با بخار کار میکرد در سال ۱۸۷۴ به وسیله طراحش، فلیکس دوتمپل ، از زمین برخاست و سالم فرود آمد. هواپیمای ایدا از مرحله طراحی فراتر نرفت.
یکی از آشنایان مادر ایدا، مری سامرویل ، نویسنده مقالات علمی بود. سامرویل در شمار آموزگاران ایدا درآمد و به واسطه او ایدا در هفدهسالگی با چارلز بابِجِ ریاضیدان دیدار کرد. بابج اولین موتور محاسبهگر مکانیکی خود را که موتور تفاضل نام داشت و اولین نمونه از دستگاههایی بود که بعدها رایانه نام گرفت نشانش داد. ایدا در سخنرانیهای درسی مربوط به این دستگاه حاضر شد؛ طرحها را بررسی کرد؛ مطالعات خود را در زمینه ریاضیات گستردهتر کرد و به تدریس این رشته پرداخت. او همچنین به محافل حلقه بابِج راه یافته بود و با کسانی چون دومورگان، خانواده سامرویل، چارلز دیکنز، مایکل فارادی و سر چارلز ویتستون ، دوست نزدیک بابج نشست و برخاست داشت.
ایدا در هفده سالگی «به دلیل هوش سرشارش به عنوان ستاره فصل» به دربار معرفی شد و از آن پس همواره در محافل دربار حضور مییافت تا اینکه در ۱۸۳۵ با اشرافزادهای به نام ویلیام بارون کینگ هشتم ازدواج کرد. در ۱۸۳۸ همسرش لقب بارون لاولیس را دریافت کرد و ایدا هم از آن پس ایدا لاولیس خوانده شد.
این زوج صاحب سه فرزند شدند: بایرون، آن ایزابل و رالف گوردون. ایدا پس از تولد دخترش دچار بیماری «طولانی و رنجآوری شد که درمانش ماهها به درازا کشید». به رغم بیماری، به نظر میرسد که ایدا بعضی از ویژگیهای به ارث بُرده از پدر را آشکار میکرد. گفته شده است که او در دوران ازدواجش روابطی غیراخلاقی داشته و شیفتگی فراوانی به قمار پیدا کرده بود. با بعضی از دوستانش انجمنی تشکیل داده بود و با استفاده از مهارتهای ریاضی خود میکوشید که راهی برای بُرد در شرطبندی بیابد. اما موفقیتی به دست نیاورد و ناگزیر نزد شوهرش اعتراف کرد که هزاران پوند در قمار باخته است.
در دوران زناشویی ایدا مادرش به او گفت که پدر ایدا با خواهر ناتنی خود رابطه داشته و از این ارتباط فرزندی به نام الیزابت مدورا لی به جا مانده است. ایدا در پاسخ به مادرش نوشت: «اصلاً شگفتزده نشدم. در واقع شما فقط بر چیزی صحه گذاشتید که سالهای سال بود احساس میکردم و شکی هم در موردش نداشتم. اما فکر میکردم به هیچ روی کار درستی نباشد که بدگمانی خود را با شما درمیان بگذارم.» ایدا در این رابطه نامشروع آگاستا لی را مقصر میدانست. «به گمان من شرارت ذاتی او خیلی از پدرم بیشتر بوده است.»
اگرچه زندگی خصوصی ایدا چندان مُنَزّه نبوده، چیزی که نام او را در تاریخ بریتانیا جاودانه کرده این است که او را به عنوان نخستین برنامهنویس رایانه میشناسند. بابِج از همان آغاز آشنایی با ایدا سخت تحتتأثیر هوشمندی و مهارتهای تحلیلی او قرار گرفت و او را «جادوگر اعداد» میخواند. آموزگار سرخانه ایدا، دومورگان، در نامهای به مادر شاگرد خود نوشته بود استعداد این دختر در ریاضیات به حدّی زیاد است که میتواند در آینده ریاضیدانی برجسته و خلاق شود.
امروزه در محافل علمی اختلافنظرها بر سر اهمیّت و تازگی نوشتههای ایدا لاولیس کم نیست، اما چیزی که او را از دیگران متمایز میکند آمیزه بیشک وراثتیِ هنر و علم در بینش اوست که باعث شد این را تشخیص دهد که دومین دستگاه بابِج، یعنی موتور تحلیلی را میتوان برای هدفی فراتر از پردازش اعداد به کار بُرد.
ایدا در سال ۱۸۴۳ مقالهای را درباره موتور تحلیلی از زبان فرانسه به انگلیسی ترجمه کرد که نویسندهاش مهندسی ایتالیایی به نام لوییجی منابریا بود. ایدا در برگردان انگلیسی یادداشتهایی مفصل در توضیح نکات مطرح در مقاله نوشت و بر آن افزود. در یکی از این یادداشتها اولین توصیف منتشر شده از توالی گامبهگام عملیات (یک الگوریتم) برای حل مسائل ریاضی ارائه شده است؛ به همین دلیل است که او را «نخستین برنامهنویس رایانه» لقب دادهاند. این دستگاه در زمان زندگی ایدا کامل نشد و از این رو برنامهای که نوشته بود هیچگاه آزموده نشد.
اما به نظر من، گویاترین گواه نبوغ ایدا این بود که او دو حوزه را که اغلب با هم ناسازگار تلقی میشوند، یعنی هنر و علم را، به هم درآمیخت. زمانی نوشت: « موتور تحلیلیْ الگوهای جبری را همانگونه خواهد بافت که دستگاه نساجی جکارد نقش برگوگل را میبافد.» ایدههای او دوراندیشانه بود و روشن است که تفکرش گرایشی شاعرانه داشت. او گفته بود که ممکن است موتور بابِج علاوه بر اعداد بر چیزهای دیگر هم اثرگذار باشد… «این موتور میتواند قطعات پیچیده و علمی موسیقی را به هر اندازه از پیچیدگی و وسعت تولید کند.»
به گفته پژوهشگران در موزه تاریخ رایانه در کالیفرنیا، استعداد راستین و نوآوری ایدا در همین زمینه است:
«این ایده که یک دستگاه بتواند رمزها و نشانهها را بر پایه قوانینی به کار ببرد و عدد نمایانگر هویتی غیر از کمیّت باشد، پایه و اساس گذار از محاسبه به نتیجه محاسبه است. ایدا نخستین کسی بود که به روشنی این ایده را بیان کرد و بر این اساس به نظر میرسد که ژرفبینی او از بابِج بیشتر بوده است و کار را از دستاورد او یک گام فراتر برده است. ایدا را “پیامبر عصر رایانه” نامیدهاند. بیتردید او نخستین کسی بود که امکان بالقوه ساخت رایانههایی خارج از حیطه ریاضیات را بیان کرد. از این منظر، بزرگداشت او کاملاً به جاست.»
ایدا اما ایده هوش مصنوعی را درخور اعتنا نمیدید. در جایی نوشته است: «موتور تحلیلی بههیچروی دعوی تولید پیامی را ندارد. این موتور میتواند هر کاری را به هر صورتی که ما دستور دهیم انجام دهد. قادر است از تحلیل پیروی کند؛ اما قدرت پیشبینی روابط تحلیلی یا حقایق را ندارد.» هنوز زمان لازم است تا ببینیم که در این زمینه حق با او بوده یا اشتباه کرده است!
ایدا پس از به سرانجام رساندن کارش با بابِج، فراکارهای گوناگون دیگری را به دست گرفت. علاقه ویژهای به مغز داشت و میخواست بداند چه چیز باعث دیوانگی میشود. البته ردّپای جنون در پیشینه خانوادگی هم در این زمینه بیتأثیر نبود. به توصیف کارولاین لمب، نام پدر ایدا در تاریخ به عنوان مردی «دیوانه، ناباب و خطرناک» ثبت شده است. لمب و مادر ایدا هر دو بیم داشتند که ایدا ویژگیهای ناخوشایند پدرش را به ارث بُرده باشد. ایدا نوشته بود طرحهایی برای تهیه فرمولی ریاضی دارد که بر پایه آن بتوان توضیح داد چگونه مغز موجب اندیشه و اعصاب موجب احساسات میشوند. با همکاری مهندسی به نام اندرو کراس پژوهشهایی در زمینه برق و تأثیر آن بر مغز انجام داد و درباره مغناطیس و پیوند میان ریاضیات و موسیقی مطالبی نوشت. اما بیماری نگذاشت که هیچیک از فراکارهایش به سرانجام برسد.
شوربختانه، ایدا لاولیس در جوانی، در سن ۳۶ سالگی، در نوامبر ۱۸۵۲ چشم از جهان بست. گفتهاند که به سرطان زهدان مبتلا بوده است. شگفت اینکه پدرش هم درست در همین سن درگذشت. ایدا در چند ماه پیش از مرگ درد جانکاهی را تحمّل کرد، اما باوجود درد، به عنوان مدل در برابر هنری فیلیپس نقاش ایستاد تا او پرترهاش را بکشد. فیلیپس همان نقاشی است که پرتره لرد بایرون، پدر ایدا را هم کشیده بود.
در طول بیماری ایدا، مادرش پرستاری از او را به عهده گرفت. بانو بایرون تمام دوستان و آشنایان دخترش را از بالین او دور کرد و ایدا را متقاعد کرد که به مذهب روی بیاورد، از رفتار بایرونی خود ابراز پشیمانی کند و مادرش را وصی خود قرار دهد. گفته شده است که او چند ماه پیش از مرگ، نزد شوهرش اعتراف کرد و شوهرش پس از این اعتراف او را طرد کرد. اما از اینکه به شوهرش چه گفته بود اطلاعی در دست نیست. ایدا وصیت کرد که پیکرش را در کنار پیکر پدرش در کلیسای سنت مری ماگدالن در شهر هاکنال در استان ناتینگهامشر به خاک بسپارند.
نام ایدا در قرن بیستویکم زنده است و از او به عنوان سرمشقی برای زنان جوان شیفته علم یاد میشود. یک برنامه رایانهای که برای وزارت دفاع آمریکا ساخته شده به یاد او ایدا خوانده شده است. در فراکار گسترش راهآهن لندن و استانهای حومه هم حتی یک دستگاه حفر تونل را به گرامیداشت او ایدا نامگذاری کردهاند. انجمن رایانه بریتانیا از سال ۱۹۹۸ مدالی را به نام او به افتخارآفرینان این رشته اهدا کرده است و از سال ۲۰۰۸ به اینسو نیز همین انجمن هرسال مسابقاتی را برای زنانی که در رشته علوم رایانه تحصیل میکنند برگزار کرده است. همچنین سمینار یکروزهای با نام همایش زنان بی.سی.اس لاولیس هرسال برای دانشجویان زن رشتههای علوم رایانهای برگزار میشود. علاوه بر اینها، مراسمی هم در روز ایدا لاولیس در ماه اکتبر برگزار میشود با این انگیزه که حضور زنان در عرصههای دانش، فنآوری، مهندسی و ریاضیات تشویق شود و الگوهایی تازه برای زنان و دختران به وجود آید.
موزه تاریخ رایانه در سال ۲۰۱۵ به مناسبت دویستمین سال تولد ایدا نمایشگاهی را با نام «بلندپروازی اندیشه: ایدا، کنتس لاولیس» برگزار کرد. کرستن تاشیف، نایبرئیس نمایشگاهها و مجموعههای این موزه، درباره ایدا چنین گفت: «ایدا لاولیس را اغلب بهعنوان شریک دستاوردهای علمی چارلز بابِج میشناسند. اما او زنی با خلاقیتی انکارناپذیر و دلبستگیهای ژرف روشنفکرانه بود. او رایانههای آینده و کاربُردهای خلاقانه و دور از ذهن آنها را در قالب دستگاههایی که رمزها و نشانهها را به کار میگیرند مجسم کرد. در نمایشگاه جدید موزه تاریخ رایانه، به هر دو جنبه شخصیت لاولیس، که هم ریاضیدان بود و هم خیالپردازی ژرفبین به شکل منحصربهفردی پرداخته شده است. من مایلم ایدا لاولیس را تلاقیگاه غائی هنر و علم بدانم. وجود او به لحاظ ژنتیکی طوری برنامهریزی شده بود که فرزند راستین هم پدر و هم مادرش باشد – هم شاعر بود و هم خوره رایانه.»
این مقاله در چارچوب همکاری با مجله جهان کتاب منتشر می شود