انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

الجزایر (۲)

ترجمه ی زهرا سادات ابطحی

دزدان دریایی بربر، که گاهی نیز با نام کشتی های عثمانی یا جهاد دریایی خوانده می شدند، دزدانی مسلمان و مسلح بودند که از زمان جنگ های صلیبی تا اوائل قرن نوزدهم در شمال افریقا عملیات انجام می دادند. آنها با پایگاه هایی در بنادر شمال افریقا مثل تونس در تونس، ترپلی در لیبی، الجزایر در الجزایر، کشتی های مسیحی و دیگر غیر مسلمان ها را در غرب دریای مدیترانه مورد تهاجم قرار می دادند.

دژ انها در طول کرانه شمالی افریقا بود که به عنوان ساحل بربری (یک اصطلاح قرون وسطایی برای مغرب بعد از ساکنین بربرش) شناخته می شد، اما گفته می شد که حوزه هجومشان در کل مدیترانه، در جنوب در طول مرز ساحلی آتلانتیک درغرب افریقا، و در شمال آتلانتیک تا ایسلند و ایالات متحده گسترش یافته بود. آن ها اغلب بر شهرهای ساحلی اروپا یورش می آوردند که غازی خوانده می شد تا برده های مسیحی به دست آورند که در بازارهای برده در مکان هایی چون ترکیه، مصر، ایران، الجزایر و مراکش به فروش برسانند. به گفته رابرات دیویس، از قرون ۱۶ تا ۱۹ دزدان دریایی ۱ تا ۱.۲۵ میلیون اروپایی را به عنوان برده گرفتند. این بردگان عمدتا از روستاهای ساحلی در ایتالیا، اسپانیا و پرتغال و جاهای دورتری چون فرانسه، انگلیس، ایرلند، هلند، آلمان، لهستان، روسیه، اسکاندیناوی و حتی ایسلند ، هند، جنوب شرقی آسیا و شمال امریکا به بردگی گرفته می شدند.

تاثیر این حملات ویرانگر بود؛ فرانسه، انگلستان و اسپانیا هر کدام هزاران کشتی از دست دادند و پهنه های وسیعی از سواحل در اسپانیا و ایتالیا تقریبا به طور کامل خالی از سکنه شد. یورش دزدان دریایی، تعداد اقامت گاه های ساحلی را تا قرن نوزدهم کاهش داد.

مشهورترین دزدان دریایی ، برادران عثمانی بارباروسا (ریش قرمز) بودند- خیرالدین و برادرش عروج رئیس- که کنترل الجزیره را در اوایل قرن ۱۶ به دست گرفتند و آن را برای سه قرن به مرکز دزدان دریایی و مهاجمین مدیترانه تبدیل کردند، همان طور که حضور امپراطوری عثمانی را در شمال افریقا پایه گذاری کردند که چهار قرن طول کشید.
دیگر دریاسالار-دزد دریایی های مشهور تورگوت رئیس (Turgut Reis) (در غرب مشهور به دراگوت Dragut)، کورت اوغلو (Curtoglu) (در غرب مشهور به کورتگلی Curtogloi)، کمال رییس، صالح رئیس، نمدیل رئیس (Nemdil Reis) ، و کوکا مورات رئیس (Koca Murat Reis) بودند. برخی از دزدان دریایی بربر مثل جان جانزون (Jan Janszoon) و جک وارد (Jack Ward) مسیحیانی بودند که به اسلام گرویدند.

در ۱۵۴۴ خیرالدین جزیره ایسکیا (Ischia) را به چنگ اورد، ۴ هزار زندانی گرفت و برخی از ۹ هزار ساکن لیپاری (Lipari)، تقریبا کل جمعیت، را به بردگی گرفت. در ۱۵۵۱ تورگوت رئیس کل جمعیت جزیره گزو (Gozo)، متعلق به مالت که بین ۵ هزار تا ۶ هزار نفر بودند را به بردگی گرفت و آنها را به لیبی فرستاد. در ۱۵۵۴ دزدان دریایی، ویست (Vieste) در جنوب ایتالیا را غارت کردند و حدود ۷ هزار تفر را به بردگی گرفتند. در ۱۵۵۵ تورگون رئیس، باستیا و کورس (Bastia and Corsica) را به یغما برد و ۶ هزار نفر را زندانی کرد.

در ۱۵۵۸ کشتی های دزدان دریایی بربر، شهر سیوتادلا (مایورکا) (Ciutadella, Minorca) را گرفتند، آن را ویران کردند، ساکنینش را سلاخی کردند و ۳ هزار نفر باقی مانده ا به عنوان برده به استانبول فرستادند. در ۱۵۶۳ تورگوت رئیس در سواحل استان گراندا در اسپانیا پیاده شد و اقامت گاه های ساحلی منطقه را مثل آلمونکار (Almunecar) با ۴ هزار زندانی به دست گرفت. دزدان دریایی بربر اغلب به جزایر بالیری (Balearic Islands) حمله می کردند و در پاسخ بسیاری از برج های دیدبانی ساحلی و کلیساهای مستحکم برپا شدند. تهدید چنان شدید بود که جزیره فورمنترا (Formentra) خالی از سکنه شد.
از ۱۶۰۹ تا ۱۶۱۶ انگلستان ۴۶۶ کشتی تجاری اش را به خاطر دزدان دریایی بربر از دست داد. در قرن نوزدهم دزدان دریایی بربر کشتی ها را می گرفتند و خدمه اش را به بردگی می بردند. اخیرا کشتی های امریکایی مورد حمله قرار می گرفتند. در طول این دوره، دزدان دریایی به قدرت های کارائیبی پیوند خوردند و «مالیات جواز» را در عوضِ بندر امن برای کشتی هایشان می پرداختند. یک برده امریکایی گزارش داده که الجزایری ها ۱۳۰ ملوان امریکایی را در مدیترانه و آتلانتیک از ۱۷۸۵ تا ۱۷۹۳ به بردگی گرفتند.
طاعون مرتبا شهرهای شمال افریقا را در بر می گرفت. الجزیره، ۵۰-۳۰ هزار نفر را به خاطر طاعون در سال ۲۱-۱۶۲۰، و دوباره در ۵۷-۱۶۵۴ و ۱۶۶۵، ۱۶۹۱، و ۴۲-۱۷۴۰ از دست داد.
حکومت فرانسه
فرانسوی ها به بهانه تحقیر کنسولشان به الجزیره حمله کردند و ان را در سال ۱۸۳۰ به دست آوردند. تسخیر الجزایر توسط فرانسوی ها طولانی بود و به خونریزی های قابل توجه منجر شد. ترکیبی از خشونت و بیماری های واگیر، جمعیت بومی الجزایر را با کاهشی نزدیک به ۳/۱ از سال ۱۸۳۰تا ۱۸۷۲ مواجه کرد.
بین ۱۸۲۵ و ۱۸۴۷، ۵۰ هزار فرانسوی به الجزایر مهاجرت کردند، اما اشغال، به خاطر ایستادگی شدید مردم مثل امیر عبدالقادر، شیخ مکرانی، شیخ بو عمامه (cheikh Bouamama) ، قبیله اولد سید شیخ (Olled Sid Cheikh) که روابطشان با فرانسه از همکاری تا مقاومت در نوسان بود، احمد بیگ و فاطمه سومر (Fatma N’soumer) آرام بود. در واقع، اشغال از نظر فنی تا اوایل قرن بیستم هنگامی که آخرین بادیه نشین(Tuareg) هم تسلیم شد کامل نبود.
گرچه در همین حال، فرانسوی ها الجزایر را یک بخش تام فرانسه کردند. ده ها هزار مهاجر جدید از فرانسه، اسپانیا، ایتالیا و مالت برای کشاورزی، به جلگه های ساحلی الجزایر آمدند و مناطق معناداری از شهرهای الجزایر را اشغال کردند.
این مهاجرین از مصادره دولت فرانسه از زمین های اشتراکی و کاربرد تکنیک های کشاورزی مدرن که میزان زمین های زراعی را افزایش می داد سود می بردند. بافت اجتماعی الجزایر درطول اشغال رنج می کشید: سواد کاهش یافت، در حالی که توسعه سرزمینی، بسیاری از جمعیت را بی خانمان کرد.
از پایان قرن نوزدهم مردمی با تبار اروپایی (یا بومیانی مثل مردم اسپانیا در وهران) مثل یهودیان الجزایری بومی (طبقه بندی شده تحت عنوان یهودیان سفاردی) شهروندان کامل فرانسوی شدند. به طور رسمی الجزایر به عنوان یک قلمروی فرانسوی با پایه گذاری جامعه اروپایی زغال سنگ و استیل (ECSC) در ۱۹۵۲ عضوی از جامعه اروپایی بود. عضویت رسمی با استقلال در سال ۱۹۶۲ پایان یافت.
پس از استقلال ۱۹۶۲ الجزایر، اروپایی ها سیاه پا (Pieds-noirs) نامیده می شدند. برخی منابع ساختگی می گویند که این عنوان از چکمه های سیاهی می اید که مهاجرین می پوشیدند، اما به نظر می رسد که این اصطلاح تا زمان جنگ استقلال الجزایر به شکل گسترده استفاده نمی شده است و بیشتر این گونه است که به عنوان توهینی به مهاجرینی که از افریقا باز می گشتند آغاز شده است. در تضاد با این، اکثریت گسترده ای از مسلمانان الجزایر (حتی جانبازان ارتش فرانسه) نه شهروندی فرانسه را دریافت کردند و نه حق رای را.
منبع: ویکی پدیا انگلیسی