کرنان مک کینلی برگردان آناهیتا ماکوئی
آفریقا پیش از ورود اروپاییان، بین قبیلههایی تقسیم شده بود که به بهترینشکل ممکن در کنار هم زندگی می کردند. این قبیله ها، اغلب، متشکل از شکارچیانی بودند که هر روز مایحتاج خود را برای همان روز تهیه می کردند. با این حال، در جای دیگری از دنیا، اروپاییان قدرت یافتند و چشم شان به منابع طبیعی دست نخوردهای افتاد که میشد در آفریقا به چنگ آورد. این عطش قدرت از صرف دستیابی به منابع طبیعی فراتر رفت و به جنگ میان ابرقدرت ها بدل شد. رقابتی بر سر ایجاد بزرگترین امپراطوری شکل میگرفت. در ابتدای قرن نوزدهم، کشورهای اروپایی بنا کردند به تشکیل اجتماعاتی از برای خود که نهایتا موجب تقسیم آفریقا شد و رشتهی سرنوشت آفریقاییان به دست سفیدپوستان افتاد. اینگونه می رفت تا که تاریخ شان نیز بهقلم سفیدپوستانی نوشته شود که در حوادث کنگو مستقیما نقش داشتند و خود نیز آن تاریخ را ثبت می کردند. (Benson, Osarhieme)
نوشتههای مرتبط
بسیاری از اروپاییان تابع طبقهبندی نژادی بودند که مردم اروپای غربی را در صدر قرار می داد و آفریقایی ها در قعر هرم جای مینشاند. اگرچه، این طبقه بندی زیست شناسانه نبود و درعوض نتیجهی تبعیض اجتماعی ناشی از سال ها نژادپرستی بود که اروپاییان بدان شکل بخشیدند.
تقسیم آفریقا، بومیان را تحت کنترل استعمارگرانی قرار داد که منابع خام و مردم آن خطه را استثمار می کردند. درمیان این کشورها، کنگو بارزترین نمونه است.
جمهوری کنگو، بهعلت ناتوانی در ایجاد سازوکاری خودبنیاد، هنوز با اقتصاد نابهسامانش دستبهگریبان است. این موضوع دربارهی سایر کشورهای آفریقایی نیز صدق میکند چراکه آسعی دارند خودشان را در بازارهای قدرتمند تثبیت کنند اما، به واسطهی نفوذ استعماری شدید، میان گذشته و حال هنوز در تکاپو هستند.
بهدلیل وجود استعمار در آفریقا، این کشورها هرگز فرصتی برای دستیابی به خودکفایی اقتصادی نداشتهاند. همهچیز در این باره که کدامین مسیر را و به چه صورتی میباید پی بگیرند به آنان دیکته شده است. بنابراین، استثمارشدگان برای شکل دهی به اقتصاد خود هنوز درگیرند و این درحالی است که اقتصاد سایر کشورها به سرعت در حال شکوفایی تست. برای آن که وضعیت اقتصاد کنگو را بهدرستی دریابیم، بهترین راه آن است که قوانین امپریالیستی سخت و بیرحمانهی کینگ لئوپولد بلژیکی در دوران استثمار را بررسی کنیم. در ادامه، به تشریح چگونگی تداوم استثمار و نفوذ لئوپولد می پردازیم و در نهایت نگاهی به وضعیت اجتماعی-اقتصادی کنگو در حال حاضر و نفوذ لئوپولد در وهلهی کنونی خواهیم داشت.
امپریالیسم – فراخترین دستاندازیها
برای درک درستی از وضعیت کنگو، ابتدا باید نظری بیفکنیم به قوانین امپریالیستی که کینگ لئوپولد در کنگو وضع نمود. در اواخر قرن نوزدهم لئوپولد دوم سلطنت بلژیک را از پدرش به ارث برد. زمانی که سایر کشورهای اروپایی در حال استیلایافتن و تبدیلشدن به قدرت های بزرگ جهانی و سودبری صرف بودند، کینگ لئوپولد دوم نیز تصمیم گرفت استعمارگری خودش را پایه ریزی کند. وی مستشاری به نام هنری مورتون استنلی را به کنگو فرستاد تا با سران همهی قبیله های کنگو گفتگو کند. در ژوئن ۱۸۸۴، استنلی اعتماد همهی قبایل کنگو را جلب کرده بود و پیمانی با آنان به امضا رساند که بهموجبآن کینگ لئوپولد می توانست از منابع طبیعی کنگو بهره برداری کند ( Hoschschild 61-74.)
وی چشم طمع به کائوچو دوخته بود که بر درختان کنگو فراوان می رویید. بومیان را تعلیم داد که هرروز مقدار مشخصی کائوچو بچینند و کسانی که موفق نمی شدند مقدار معین شده را جمع آوری کنند تنبیه می شدند؛ اغلب، دستهاشان (از مچ) بریده می شد. استعمارگران، همسران کنگویی هایی را که از چیدن کائوچو سرباز می زدند گروگان گرفته و زن را تا زمانی که شوهرش با مقدار معین کائوچو برای شرکت آنگلوبلژیکی-هندی کائوچو یا ABIR باز نگشته بود اسیر نگاه می داشتند. لئوپولد چنان بهدیدهی تحقیر به مردم کنگو می-نگریست که حتی به مبلغان مسیحی که برای دعوت بومیان به مسیحیت به کنگو رفته بودند اعلام کرد که کارشان تنها وقت تلف کردن است. وی معتقد بود که مردم کنگو نه تنها بی ارزش تر از آناند که از خدا بدانند، بل چنان ناداناند که اساسا نمیتوانند چیزی بیاموزند. او، همچنین به مامورانش دستور داد که چیزی بیش از یک سیگار با مردم بومی تقسیم نکنند چرا که امکان داشت مورد سؤاستفاده مردم قرار گیرند. آنان میبایست با طنابی که بدان بسته شده بودند کنترل میشدند و تنها زمانی میبایست با آنان تعاملی صورت میگرفت که بنا بود یا به جمع آوری کائوچو بپردازند یا مجازات شوند.
همانطور که انتظار می رفت، با استثمار کنگو، عایدی گزافی نصیب پادشاه بلژیک شد. علاوه بر مبالغ هنگفتی که وی از طریق شرکت ABIR به دست می آورد، دارایی های اساسیای را هم به بلژیک وارد کرده بود. علاوه بر تحقیر و بهره کشی از مردم کنگو و مجازات های سختی که علیهشان وضع میشد، حیوانات کنگو هم به اسارت برده می شدند تا بلژیکی ها ببینند که کنگو چگونه جایی است.
به محض این که کینگ لئوپولد قدرت را به دست گرفت، اوضاع کنگو دچار افتی شدید شد. این در حالی بود که کنگو در شرف تبدیل شدن به کشوری رسمی بود. در ازای بیگاریای که برای جمع آوری کائوچو بر مردم کنگو تحمیل می شد، کمتر دستمزدی هم در کار نبود. برده داری و معاملهی برده در آن زمان، یعنی ۱۸۹۰، هنگامی که آشکار شد لئوپولد با قساوت به بردهداری می پردازد، غیرقانونی محسوب می شد. ادموند دن مورل آن فردی بود که این موضوع را کشف کرد. او متوجه شد محموله های کشتی هایی که به کنگو می روند و از کنگو باز می گردند با هم همخوانی ندارند. محموله هایی که از کنگو به بلژیک فرستاده می شد بسیار بیشتر از محموله های ارسالی از بلژیک به کنگو بود. درواقع، بار ارسالی به کنگو هیچوقت عملا به آن کشور نمی رسید بلکه تنها برای مصرف سفیدپوستان ساکن کنگو به کار میرفت که بر خود مردم کشور اولویت داشتند. مورل مدعی بود که داستانی پشت اعداد و آمار محمولههای کشتیهای بلژیکی است (Hochschild, 180)و آن چه لئوپولد ۳۰ سال برای پنهان کردنش کوشیده بود را آشکار خواهد کرد. در همان حال که مورل بر حسب ارقام ثبتشدهی بارهای ارسالی بنا داشت دست لئوپولد را رو کند، راجر کِیسمنت به کنگو سفر کرد تا خودش ببیند آن جا چه خبرست. آن چه کیسمنت یافت همگان را حیرت زده کرد. او در خاطراتش می نویسد: « ۵ ژوئن: این کشور جز برهوتی نیست و هیچ زادبومی در آن باقی نمانده .”(Hochschild, 202)
در ادامه، وقتی دریافت تجارت کائوچو در عمل چگونه انجام می شده است، می نویسد: ۲۰ مرد مسلح مراقب کسانی اند که سبدهای کائوچو را حمل می کنند؛ گویی آنان زندانی اند. کیسمنت که از دیدن این وقایع عمیقا آزرده شده بود می نویسد: نام “تجارت” بر این عمل گذاشتن نهایت دروغگویی است. (Hochschild, 20)سرانجام، کیسمنت و مورل با هم دیدار می کنند تا ببینند چه می توان کرد که این حد بدرفتاری با مردم کنگو به گوش همه برسد بلکه لئوپولد مجبور به عقب نشینی و تندادن به اصلاحات در آن کشور شود. اما این دو، همچون موارد گذشته، به جرم اقدام برای افشای قساوت های پادشاه بلژیک به زندان لندن منتقل شدند. این عمل نه تنها شیوهی برخورد دولت با مردم کنگو را نشان می داد، بلکه حاکی از نگاه تحقیر آمیز ملل متدن به کنگو بود. بدینترتیب، کنگو به عنوان کشوری جهان-سومی مطرح شد؛ اما نه به خاطر عدم توانایی در مدیریت و حمایت از مردمان خویش، بل بدینسبب که دولتهای غربی هیچگاه فرصتی به این کشور نداده بودند تا ادارهی خویش را برعهده گیرد. اروپاییان با وجود ادعاهای بسیار، کوچکترین حمایتی از بومیان نمیکردند، آنان را کتک می زدند و شکنجه می کردند تا دقیقا مطابق خواستهی پادشاه عمل کنند. همهی این ها اتفاق می افتاد آنهم نه بدیندلیل که شاید مردم کنگو مردمانی کندذهن باشند یا خود نخواهند پیشرفتی حاصل کنند، بل صرفا به دلیل نفوذ تبعیضهای اجتماعی و نژادی که دنیا نه تنها آن را پذیرفته بود، بلکه خود نیز در آن فعالانه نقش داشت.
بنابراین، نه تنها اقتصاد کنگو به شدت ضربه خورد بلکه از نظر اجتماعی نیز دستخوش فراز و فرودهایی شد. پس از لئوپولد، گروهی به نام موبوتو قدرت را در اختیار گرفتند. موبوتوها همواره در معرض سرنگونی بودند چراکه طی مدتی که لئوپولد قدرت بلامنازع کنگو بود، کمتر تلاشی جهت ارتقای فنآوری و زیرساخت های کنگو نکرده بود و صرفا کشور را به آستانهی زوال و سقوط کشانیده بود (Frankewa, 31).
از ۱۹۵۰ تا ۲۰۱۰ ، تولید ناخالص داخلی سرانهی کنگو از ۰.۴ به ۰.۱ کاهش یافت. چنین افت قابل توجهی در این مدت نسبتا کوتاه نشان از مشکلی اساسی دارد که همانا دخالت بلژیکی ها درکنگوست. بر اثر دخالت آنان در اوان شکل گیری کنگو، این کشور هیچگاه فرصت نیافت دریابد که مدیریت کشور در شرایط امروزین چگونه باید باشد. بدینترتیب، به جای این که کنگو هم اکنون هم تراز سایر کشورها باشد، تازه میباید خود را از مغاکی که به قعر آن افتاده رها کند. متاسفانه، تنها کینگ لئوپولد نبود که کشوری را اینچنین به استعمار گرفت؛ ماداگاسکار نیز از مشکلی دقیقا شبیه به این رنج می برد. این کشور چنان از سلطهی امپریالیسم اروپاییان ضربه خورده بود که هیچگاه نتوانست فرصتی برای تغییر وضعیت اقتصادی اش بیابد(Campbell). چنین کشورهایی که به این شکل با معضلات اقتصادی خویش دست به گریبان اند در آفریقا فراوان یافت میشوند. خاصه جنوب قاره که وجود مشکلات عدیدهی اجتماعی در آن کار را دشوارتر کرده است. در کنگو، علاوه بر مشکلات اقتصادی، ناراآمی های داخلی نیز وجود دارد. سابقهی خشونت، بهخصوص در نواحی تحتامر کینگ لئوپولد، آشوب های داخلی را به امری عادی بدل کرده است. بنابراین، قانونگذاران کنگو نیز با خشونت تمام مشت آهنین شان را حوالهی مردم میکنند چون با خودشان نیز دقیقا اینچنین رفتار شده است.). (Frankewa, 34
از سوی دیگر، همچون سایر کشورهای تحتاستعمار، تقسیم ناعادلانهی ثروت بین طبقات مختلف اجتماعی معضل دیگری به وجود آورده است Vanthemsche,272)). در کنگو، به علت انباشت و تمرکز ثروت در شرکت های خصوصی و شبهخصوصی، نظیر ABIR، تعداد قلیلی از کنگویی ها به ثروت دست یافتهاند در حالی که بقیهی مردم عملا هیچ در بساط ندارند. امروزه، مردم کنگو نه تنها برای تهیهی غذا دچار مشقتاند، بلکه از هر نوع آموزشی نیز بیبهره اند. چراکه یا پولی ندارند که فرزندان خود را به مدرسه بفرستند یا میباید فرزندان در خانه بمانند تا در انجام کارها به خانواده کمک کنند.
کنگو نه تنها اثری از پیشرفت اقتصادی و سیاسی به خود ندیدهست، بلکه میراثبر حکومتی است که تنها در پی بیرونراندن اجنبیهای بلژیکی از کشور و احیای اقتصاد آن بدون هیچ کمک مالی و غیرمالی بودهست و از این رو دوباره در مغاکی نو یعنی مغاک بی درایتی افتاده است.
صد سال بی عدالتی و جفا در حق کنگو زخم عمیقی بر پیکر این کشور به جا گذاشته. کینگ لئوپولد بهمدد خفقانی شدید تا نهایت حد امکان از کنگو بهرهبرداری کرد. بلژیک مدعی بود که در تجارت با کنگو شریک است اما تنها اقتصاد این کشور را از هم پاشاند و مردم آن ی شاهی از سودهای گزاف دریافت نکردند. بسی اسفانگیزست بشریت ساختاری اجتماعی بر پا دارد که در آن اروپاییان استعمارگر برتر از استعمارشدگان هستند و برای بهرهبری اقتصادی به ددمنشانهترین شکل با آنان برخورد شود. طمع قدرت های امپریالیستی به سلامت و ثبات کشورهای مستعمره وقعی نمینهد و همان جوانهی نورسته و خُرد بهبود را نیز از میان می برد؛ همانطور که کنگو برای همیشه از رشد و توسعهی اقتصادی و اجتماعی عقب افتاده است.
منابع:
۱) Campbell, Gwyn. AN Economic History of Imperial Madagascar, 1750-1895. (New York: Cambridge University Press, 2005), 1-17
۲) Frankema, Ewout. Colonial Exploitation and Economic Development. (New York: Routeledge, 2013)
۳)Hochschild, Adam. King Leopold’s Ghost. (Boston, NY: Houghton Mifflin Company, 1998)
۴)Leopold, Letter from King Leopold to Missionaries. http://www.fafich.ufmg.br/~luarnaut/Letter%20Leopold%20II%20to%20Colonial%20Missionaries.pdf
۵)Osadolor, Osarhime Benson, Otoide, Leo Enahoro. “The Benin Kingdom in British Imperial Historiography,” History in Africa 35(2008): 401-418
۶)Vanthemsche, Guy. Belgium and The Congo: 1885-1980. (New York: Cambridge University Press, 2012).