اطلاعات کتابشناختی: اسپوزیتو،جان،(۱۳۹۸)،مترجم ،مهدی امینی،تهران:نشر ثالث
کتاب ” آینده اسلام” نوشته جان اسپوزیتو ،استاد روابط بینالملل و مطالعات اسلامی دانشگاه جورج تاون امریکا، یکی از اسلامپژوهان برجسته و مؤلفان پرکار در حوزه مطالعات اسلامی است. همچنین بنیانگذار و سرپرست مرکز شناخت متقابل اسلام و مسیحیت است. اسپوزیتو در زمینه اسلام، اسلام سیاسی و اثرات جریانهای اسلامی از شمال آفریقا تا آسیای جنوب شرقی صاحب تخصص است. اسپوزیتو سرپرست و سر ویراستار دائرهالمعارف چهار جلدی آکسفورد راجع به جهان اسلام مدرن (۱۹۹۵)، تاریخ اسلام آکسفورد (۱۹۹۹)، فرهنگ نامه اسلام آکسفورد است؛ او صاحب بیش از۳۰ کتاب می باشد.
نوشتههای مرتبط
نویسنده، حملات یازدهم سپتامبر را، نقطه عطفی میداند برای آغاز جنگی با رهبری آمریکا علیه اسلام و مسلمانان ،بعد از این واقعه ، ترویج اسلام هراسی درغرب ،و آمریکا ستیزی در جهان اسلام ،پرسش های بسیاری درباره آینده اسلام و مسلمانان مطرح شد.
.کتاب حاضر می کوشد تا مباحث مربوط به اصلاحات دین اسلام را آشکار سازد و نگاهی به آینده روابط غرب و مسلمانان داشته باشد.نویسنده تاکید دارد ،مسئله اسلام فقط یک موضوع مذهبی نیست بلکه کاملا سیاسی است.اسلام فقط ،یک دین نیست بلکه ایدئولوژی و جهان بینی است که جامعه و سیاست مسلمانان را متاثر می سازد. کتاب آینده اسلام کتاب مهمی است ؛پروفسور اسپوزیتو میکوشد مصلحانی را معرفی کند ؛که به صراحت از یک جریان مهم در تفکر اسلامی ، نگاه غربی رایج به اسلام را به چالش میکشند.
کتاب نگاهی دارد به آینده مسلمانان ،زیراامروزه اسلام ومسلمانان بازیگران مهمی درتاریخ جهان هستند.اسپوزیتو بعنوان محقق ارشد درسازمان تحقیقات گالوپ ،نتایج تحقیقات بعمل آمده؛ درباره مسلمانان را ،جهت بررسی و تبیین در تمام فصول کتاب استفاده کرده است. بطور کلی این کتاب سعی دارد به بررسی مجموعه ای از سوالات کلیدی در چند فصل بپردازد؛ این سوالات عبارتند از آیا آینده اسلام ،با اصلاح همراه خواهد شد یا انقلاب؟آیا اسلام و مدرنیته سازگارند؟بنیادگرایی اسلامی تا چه اندازه فراگیر و نشان دهنده چهره واقعی اسلام است؟آیا بنیادگرایی اسلامی تهدیدی برای جوامع مسلمان و غرب به شمار می رود؟آیا اسلام با مفاهیم مدرن دموکراسی ،حاکمیت قانون،برابری جنسیتی و حقوق بشر سازگاری دارد؟
کتاب از چهار فصل تشکیل شده است . فصل اول ،«چهره های متعدد اسلام و مسلمانان»،معرفی مختصری از اسلام و مسلمانان_اسلام در غرب و اسلام و غرب ،را ارائه می دهد.نویسنده معتقد است فهم اسلام و مسلمانان میتواند امری گیج کننده باشد؛در عین حال که رهبران مسلمان از دین و صلح و عدالت سخن می رانند ،افرادی همچون بن لادن و دیگر تروریست های مسلمان ،مردم جهان را با عملیات تروریستی از بین می برند ،بعد از حملات یازدهم سپتامبر وجنگ علیه تروریسم جهانی ،تحولی عظیم در روابط بین اسلام و غرب به وجود آمده است .مسلمانان و غیر مسلمانان در قرن بیست و یکم باچالش های جدیدی روبرو هستند ، پرسش های بیشماری مطرح شده است.رشد تروریسم جهانی ، افزایش غرب ستیزی همراه با رشد جریانات راست گرایانه در غرب باعث شده ؛که جریان اصلی اسلام را با تروریسم یکی بدانند . این جریانات منجر به افزایش تبعیض علیه اسلام و مسلمانان یا «همان اسلام »هراسی شده است.
در اروپا اسلام بعنوان مستعدترین دین برای خشونت شناسایی شده ؛وهویت مسلمانان در غرب با سایه سنگین خارجی بودن و تروریسم همچنان برچسب دیگری بودن را یادآوری کرده و اسلام بعنوان فرهنگ بیگانه خودنمایی میکند.
بسیاری از داستانهای خبری به گونه ای است که مسیحیت از سوی اسلام به خطر افتاده واروپای مسیحی در برابر خیزش اسلام افراطی به شدت ضعیف شده است . پیشگویان منحوس دنیای مدرن پیش بینی میکنند که اروپا توسط اسلام اشغال و تا پایان قرن بیست و یکم به اورابیا تبدیل میشود.رهبران و مفسران راست گرا توطئه «تروریسم نرم»، برای تسلط بر آمریکا و اروپا راتوسط اسلام نوید میدهند.
در حالیکه کشورهای اروپایی ،فضایی از فرصت ها را برای عده ای فراهم آورده است بسیاری از مهاجران و مسلمانان بعنوان شهروند درجه دوم «طرد شدگی اجتماعی »را تجربه کرده و به حاشیه رانده می شوند؛ به موازات این بیگانه شدن ، افزایش نظرات اسلام هراسی در غرب ،عده ای الهیات نفرت را جاری می سازند.آنها خواهان جنگ و خشونت هستند. این رهبران شکافی عمیق و پرنشدنی بین مسلمانان و غیر مسلمانان میآفرینند . با توجه به نظرسنجی های جهانی گالوپ اولویت های اساسی مسلمانان ،شامل پیشرفت اقتصادی و بهبود استانداردهای زندگی برای آینده ای بهتر ،تقویت قانون ،ارتقای آرمان های مردم سالار، حذف تنش های مدنی و جنگ و افزایش اعتبار و استقلال کشورهاشان می باشد.
فصل دوم،با عنوان «خداوند در سیاست»،نویسنده به موضوع عقب نشینی جوامع مسلمان از مسیری سکولار و بازگشت به سنتهای گذشته، می پردازد.اسپوزیتو معتقد است قضاوت ما از توسعه یافتگی یک جامعه کاملا با معیارهای غربی بوده است و بر این باور تاکید داشته ایم ؛کشورها هر روز بهتر و بهتر میشوند، به شرطی که ایده ها و ارزش های سکولار و غربی را به کار ببرند اما در اواخر دهه ۱۹۷۰ اوج گیری اسلام در زندگی فردی و اجتماعی ،دنیا را دگرگون ساخت ونمونه های سکولار زدایی و خیزش مذهبی در کشورهای غرب محور و مدرن تر مانند مصر و لبنان و ایران اتفاق افتاد.عده زیادی از مسلمانان به لحاظ مذهبی مقیدتر شدند ؛ اسلام مجددا در سطح عمومی بعنوان جایگزینی برای شکست های اسفناک ملی گرایی سکولار،سرمایه داری،و سوسیالیسم ظهور کرد حکومت ها در کنار جنبش های اصلاحی به آرمانهای اسلامی متوسل شدند تا خودشان را مشروع و قانونی سازند.در اواخر دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ تغییرات مهمی ،سراسر جهان اسلام را در نوردید.این تغییرات همانقدر که مذهبی بود در سیاست هم نقش داشت.این تغییرات واکنشی به شکست های سیاسی ،اقتصادی، اجتماعی وفقدان احساس هویت بودند. وسوسه احیاگری وبازگشت به گذشته آرمانی تلاشی است برای دستیابی دوباره اصول ،باورها و ارزش هایی که نوعی حس هویت و معنای زندگی را حکایت میکنند.
با رسیدن دهه ۱۹۷۰ به رغم اینکه، کشورهای مسلمان در اواسط قرن بیستم استقلال خود را به دست آورده بودند،امیدها و آرزوهای بسیاری از مسلمانان به واسطه سیلی از بحران ها در سراسر جهان اسلام در هم شکست .شکست های سیاسی ،اقتصادی و نظامی این رژیم ها و همین طور نخبگان سکولار غرب زده و مدل های توسعه سیاسی، اقتصادی، آموزشی آن ها را بی اعتبار کرد.شکست نیروهای نظامی اعراب در مصر، سوریه ،اردن و از دست دادن سرزمین های (سینا،کرانه غربی،غزه ،و بیت المقدس شرقی)در جنگ با اسرائیل در سال ۱۹۶۷ ضربات مهلکی بر اقتدار و اعتبار اعراب وارد آورد.از دست دادن بیت المقدس مسئله فلسطین را به یک موضوع فرا ملی تبدیل کرد و باعث بسیج افکار عمومی مسلمانان در سراسر جهان اسلام شد.اقتصادهای ورشکسته ،شکاف های فزاینده بین فقرا و اغنیاء،تهدید فرهنگ و هویت اسلامی به واسطه غربی سازی ،همه این بحرانها نوعی احساس شرمساری و کوچک شدن را در میان مسلمانان تقویت کرد و این حاصل سالها سلطه استعمار غرب بود که میراثی از تحسین به خاطر علم و تکنولوژی و همین طور خشم و عصبانیت از نفوذاستعمار غرب را به جا گذاشته بود و تمامی اینها باعث شد عده زیادی تشویق شوند که به ارزش ها و اصول اسلامی گذشتگان خود مراجعه کنند . این خواسته برای بازگشت هویت اصیل تر ،اوج گیری و درهم تنیدگی مذهب در سیاست و جامعه را در سراسر جهان اسلام در پی داشت.قیام مذهبی نه تنها در اسلام سنی بلکه در اسلام شیعی هم اتفاق افتاد.انتخابات در جهان اسلام در طول دهه ۱۹۹۰ ،نامزدهای اسلام گرا را با موفقیت به سطوح عالی حکومت رسانید .
فصل سوم به بررسی موضوعات مهمی در مورد اصلاحات اسلامی پرداخته است وبه نمونه هایی از مسلمانان در سراسر جهان که نوعی نو اندیشی پویا از اسلام و نقش آن در جهان را رهبری میکنند؛اشاره میکند.این اصلاحگران نه به خاطر ایده ها و جهتگیریهایشان بلکه به خاطر اینکه بر برخی باورهای جاافتاده اعتراض میکنند، جایگاه مهمی دارند به طور کلی ،اصلاح جزءمهمی از تاریخ اسلام بوده است .اسلام از همان نخستین روزهایش سنت عمیقی از اصلاح داشته است و مفاهیم احیا و اصلاح از اجزای بنیادین جهان بینی اسلامی اند که ریشه در قرآن و سنت پیامبر دارند.مرکز نظر سنجی گالوپ اعلام کرده است که مسلمانان سراسر جهان خواهان اصلاحند ،بیشتر مسلمانان بر خلاف اتهاماتی که برخی وارد میکنند درست به اندازه غرب بابت خطرات افراط گرایی دینی و تروریسم نگرانند.
فصل آخر نگاهی دارد به چالش های برخاسته از اسلام هراسی،سیاست های داخلی و خارجی شکست خورده آمریکا ،نقش صهیونیست های مسیحی ،که به طور مداوم تهدید تروریسم و افراط گرایی را گوشزد میکنند ؛ تروریسم را به دین اسلام پیوند میدهند ؛آنها با اهریمن سازی از مسلمانان برنامه های رسیدن به صلح واقعی را با مشکل مواجه می سازند، انگیزه های فهم متقابل و پلورالیزم دینی را از بین میبرند ، باعث تقویت و به وجود آمدن میدانی برای مبلغان نفرت میشوندکه ایدئولوژی های دینیشان توجیه گر اقدامات تروریستی می باشد .اما بسیاری از مسلمانان معتقدند آنچه که افراد را به تروریسم وا میدارد انگیزه های سیاسی است نه مذهبی و بسیاری از آنها با استفاده از آیات قران که کشتار بیگناهان را منع کرده است ؛این اعمال را خلاف آموزه های دینی میدانند.اسپوزیتو معتقد است اگر ما به مسلمانان همچون دوستان غرب بنگریم و یاد بگیریم که بیشتر گوش کنیم و نیازهای آنها را بفهمیم و جدیشان بگیریم آنها به بهترین متحدان غرب در راستای تهدید رشد افراط گرایی دینی و تروریسم و مبارزه با آن تبدیل خواهند شد.به رغم سخنان افراط گرایان مسلمان و تروریست ها ،و با وجود تفاوت های فرهنگی-مذهبی،مردمان غرب و مسلمانان ،رویاها و اهداف مشترک دارند.آینده اسلام و مسلمانان به طرز جدا نشدنی ای به آینده تمام بشریت گره خورده است.آینده همۀ ما به همکاریمان در راستای رسیدن به حکومت های خوب،آزادی مذهب ،توسعه اقتصادی و آموزشی بستگی دارد. میتوانیم در کنار یکدیگر تروریست ها و مبلغان نفرت را که سلامت ،امنیت و صلح را تهدید میکنند،محدود سازیم و از میان برداریم.