انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

قدسیان اندوهگین (۲) مساله رنج در تشیع

ادیان و مسأله رنج: همانطور که قبلاً هم ذکر شد، مهمترین منبع برای حل مسأله رنج (ناآگاهی، دردها و تناقض‏های اخلاقی)، ادیان و نظام نمادهای مقدس است. به تعبیر دیگر گفتمان‏های دینی با توجه به ویژگی‏های درونی‏شان عمده‏ترین و کهن ترین پاسخ‏ها را به مسأله رنج داده‏اند. این پاسخ ها در یک طیف قرار دارند، از یکسو، زندگی امری رنج آور تلقی شده و دستور به طرد و نفی آن داده می شود، و از سوی دیگر زندگی امری رنج آور است، لذا باید سعی کرد به حداکثر خوشی و تفریح و شادمانی دست یافت. البته عموما پاسخ های ادیان به سمت وجه اول این طیف متایل بوده اند. در طی تاریخ و با توجه به ویژگی‏های ساختار اجتماعی و فرهنگی جوامع مختلف، این پاسخ تنوع و تحول خاص خود را داشته‏اند. از نظر مردم ابتدائی، رنج و آزردگی علل گوناگونی دارد، ممکن است علتش جادویی باشد که دشمن به کار بسته است، یا بر اثر شکستن یکی از محرمات یا به علت ورود به حریمی ممنوع و خطرناک یا بر اثر خشم یکی از خدایان و یا گاهی ناشی از اراده خدایان بدی‏ها و یا هنگامی که هر احتمال دیگری باطل می‏نماید، از مشیت یا غضب ایزد برین ناشی شده باشد. انسان‏های ابتدائی و سایر گروه‏های انسانی نمی‏توانند تصور کنند که مصیبتی بی‏سبب و به خودی خود حاصل شده باشد. از نظرشان رنج شان رنج یا از خطای خود شخص حتی در حین یک عمل عبادی ناشی شده است یا از بدخواهی دیگران، به هر حال همیشه در پس هر محنت و رنجی، خطایی نهفته است و یا حداقل علتی (الیاده، ۱۳۷۸: ۸-۱۰۷).

در مجموع ادیان ابتدائی با توسل به جادو، خشم خدایان طبیعت و یا ارواح اجداد مورد پرستش و یا اراده خدایان بدی‏ها، مسأله شر را حل می‏کرده‏اند. اما نکته اصلی در تاریخ رنج در ادیان بالاخص در حوزه شرقی و منطقه سواحل مدیترانه و بین  النهرین، وجود یک کهن الگوی نخستین بوده که می‏توانسته به آلام و رنجهای انسان‏ها مفهوم و واقعیت بخشد و در عین حال آنها را بصورت امری طبیعی و به هنجار درآورد. این نمونه نخستین در اسطور تموز دیده می‏شود. رنجهای تموز و قیام او از میان مردگان از یکسو نمونه‏ای بوده برای مصایبی که بعدها به ایزدان دیگر نیز نسبت داده شد و از سوی دیگر بیانگر این واقعیت است که همه ساله این ماجرای دردناک توسط شاه مملکت تقلید و تکرار می‏ِشده است.

سوگواری‏ها و شادمانی‏های دسته جمعی که هر سال به یاد بود مصایب، مرگ و احیای مجدد تموز بر پا می‏شد، تأثیر عمیقی در ذهن انسان‏های مشرق زمین داشته و دارد، و اهمیت آن بیش از همه به این خاطر بوده که مصایب تموز برای هر یک از افراد، خاصیت تسلی بخشی داشته و برای آنها، هر رنجی را با یادآوری اسطوره تموز و رنج او می‏شد تحمل کرد. نکته بسیار مهم این اسطوره برای مقاله حاضر در اینست که ماجرای تموز رنج های مردان صالح و پارسایان را توجیه می‏کرد. مطابق افسانه تموز، این ایزد که اغلب خدا و با عناوین صالح و معصوم یاد شده، بی‏گناه دچار رنج شد. در حقش اهانت روا داشته، خوارش کردند و… . خاطره این اسطوره تسلی بخش که مصایب خدا و اهل خدا را بازگو می‏کرد، مدت درازی در ذهن مردم مشرق بجای مانده است (ناس ۱۳۸۸: ۱۲۱-۸).

در ادیان غیر ابراهیمی، دو مذهب جین و بودیسم، بیش از همه به مقوله رنج پرداخته اند. این دو مذهب، زندگی را امری رنج آو دانسته اند، بودیسم مهمترین و اولین مساله خودش ار رنج و واقعیت آن در زندگی می داند. این دو مذهب، با همه تفاوت هایی که دارند، سعی کرده اند که پاسخی برای زندگی و رنج پیدا کنند. مذهب جین، گاه در حالت افراطی به نفی زندگی می پردازد، و بودیسم، سعی می کند مواجهه ای متعادل تر با رنج داشته باشد. بودا رنج را با نفی زندگی حل نمی کند، بلکه با نفی تعلقات زندگی حل می کند. به همین سبب در بودیسم اولیه و در آموزه های بودا، باید از هرآنچه که تعلق به زندگی و امور آن را برای انسان ایجاد می کند، پرهیز کرد. به دلیل همین تعلقات است که از دست دادن آنها موجب اصلی رنج می شود. در نهایت رهایی از زندگی به مثابه امری رنج آور را، رسیدن به نیروانا یا فنای در حقیقت می داند (در این زمینه ر.ک. هاردی، ۱۳۸۵ و دورانت، ۱۳۸۵).

تلاش‏های ادیان باستانی برای حل مسأله رنج در ادیان الهی نیز ادامه پیدا می‏کند. در این ادیان، وجود خدای واحد و برین مهمترین مبنای توجیه رنج و تحمل پذیر ساختن آن بوده است. قوم بنی اسرائیل، نخستین قومی بودند که مفهوم تاریخ به عنوان تجلی الهی را به کار بردند. از نظر این قوم هر فاجعه تاریخی و مصیبت و بلائی که دچارش می‏شدند، مشیت الهی بود که به علت معصیت و گناهی که این قوم انجام داده بودند، خدای بر سر خشم آمده کیفرشان می‏داد. لذا مصیبت‏های تاریخی تنها راه بازگشت قوم به راه یهوه بود. برای این قوم وقایع رنج آور تاریخی، آیاتی از خشم الهی بوده است (الیاده، ۱۳۷۸: ۳-۱۱۲). در سنت مسیحی این موضوع بسط بیشتری پیدا کرد و تلاش متالهان برای حل مسأله شر و وجود آن، با وجود خدای یکتای مطلق تحولات بسیاری به خود دیده است.  بنابر دین مسیحیت، شر کاملاً واقعی است و به هیچ وجه وهم و خیال نیست. می‏توان به سه نوع پاسخ عمده مسیحی به مسأله شر اشاره کرد، پاسخ اوگوستینی که حول مفهوم هبوط انسان از پاکی و خلوص نخستین می‏گردد، پاسخ ایرنائوسی (Irenean) که حول مفهوم خلق تدریجی انسانیت متکامل در طی حیات در جهانی فوق العاده ناقص می‏گردد و پاسخ الهیات پویشی جدید که بر پایه مفهوم خدائی استوار است که قادر مطلق نیست و در واقع قادر نیست از شرور که یا از دست انسان یا رخدادهای طبیعی صادر می‏گردد، جلوگیری کند (هیک، ۱۳۷۶: ۷-۹۶).

در تمام تحلیل‏ها و راه حل‌های مساله رنج، دو نکته اصلی وجود دارد: بحث اختیار انسانی و بحث وجود یا عدمی بودن شر. هر کدام از این رویکردهای سه گانه فوق، نظر خاصی در اینباره دارند که از حوزه این مقاله خارج است.

در اسلام و بالاخص در تشیع، این مسأله صورت بندی دیگری متفاوتی پیدا می‏کند. در تشیع و بالاخص در مباحث کلامی متأخر مسأله شرور تحت عنوان ظلم مطرح شده و در حوزه مباحث عدل الهی و حکمت الهی مورد بحث قرار می‏گیرند. اهمیت طرح مسأله شرور در حوزه عدل الهی از اینجا آشکار می‏شود که عدل الهی از اصول مبنایی مذهب تشیع به شمار می‏رود (مطهری، ۱۳۷۷: ۷-۸۶). از نگاه شیعی، شر، امری وجودی نیست، شر امری نسبی است و همه مصادیق شر، از نوع عدمیات و فقدانات هستند، زیرا بدی عین نیستی است. وجود شرور، از نوع وجود کمبودها و خلاءها است و از این جهت شر هستند که خود، نابودی، نیستی و یا کمبود و خلاء هستند و یا منشا نابودی و نیستی و کمبود و خلا هستند (قبلی، ۱۵۰). نکته مهم و ظریفی که در الهیات شیعی برای حل مسأله رنج وجود دارد نوعی نگاه دوگانه به آنست. در سطح خرد و روزمره، مصادیق شرور، مفهوم شر را برای انسان می‏رسانند، اما تشیع با طرح سطح دیگری از نگاه به مسأله شرور، یعنی یک سطح متعالی و استعلالی، این مسأله در نگاهی کلان‏تر و عام تر به تصویر کشیده می شود. انسان دست پرورده اسلام [تشیع]، اینگونه درک می‏کند بلاها و رنج‏ها و مصیبت ‏ها که در یک دید، زشت و نامطلوب هستند، در نظری بالاتر و دیدی عمیق‏تر، همه لطف و زیبائی است (قبلی، ۹۱). لذا  این ایده مطرح می‏شود که بلایا نشانه قرب الهی هستند و در احادیث نیز آمده که به تعبیر امام صادق، خدا زمانی که بنده‏ای را دوست بدارد، او را در دریای شدائد غوطه ور می‏سازد (بحارالانوار، ج۱۵، جزء اول، ص ۵۵) و یا نوعی تناسب میان سلسله مراتب معنوی انسانها و میزان بلایا مطرح می‏شود، هر چه مرتبه انسانی در دستگاه الهی بالاتر باشد، میزان رنج و بالای او نیز بیشتر است (قبلی، ۹-۱۷۸). بلا برای دوستان خدا، لطفی است که سیمای قهر دارد، لذا همیشه بلا اثری تربیتی و اخلاقی برای بهبود اوضاع معنوی انسان‏ها و تعالی ایمانی آنها دارد و از سوی دیگر نشانه‏ای نیز می‏باشد از منزلت آنها در دستگاه الهی (قبلی، ۱۸۰). این نوع نگاه به مسأله شرور، در کنار سایر دیدگاه‏ها در تشیع رواج بیشتر دارد.

به نظر می‏رسد در تشیع این نوع نگاه به مسأله شرور تحولات خاصی داشته است که از یکسو در امتداد سنت‏های دینی قبلی در این زمینه بوده و از سوی دیگر پاسخ خاص خودش را نیز شکل داده است. مسأله شرور و رنج و مصیبت به دلایلی در تشیع محوریت خاصی پیدا کرده است. هر چند با تحولات تاریخ کانون توجه انسانی از بلایای طبیعی، به سمت بلایا و رنج‏های اجتماعی بوده است. به نظر می‏رسد موقعیت تاریخی اجتماعی گروه‏های دینی تأثیر عمیق و مهمی بر نوع نگاه آنها به مسأله رنج و جایگاه این مسأله در ذهنیت دینی آنها دارد. بر این اساس اجتماعات دینی‏ای که در موقعیت تاریخی رنج و بلا و فشارهای گوناگون قرار دارند، بیشتر بر این مسأله تأکید خواهند کرد و تشیع یکی ازاین مذاهب است که بیشتر تاریخ جامعه مذهبی‏اش، بالاخص در دوران تکوین این مذهب، در رنج و سرکوب بوده است.

تشیع و مسأله رنج

موضوع خاص این مقاله پرداختن به مسأله رنج در تشیع با تأکید بر ذهنیت عامه مردم در این موضوع است. تشیع به عنوان یکی از دو شاخه اصلی اسلام است که شرایط تاریخی آن، بالاخص در چهار قرن اول بعد از اسلام، علی رغم تلاش‏های متعدد برای کسب قدرت، همه ائمه و بزرگان شیعه، در نهایت فرجام خشونت باری داشتند و به نحوی به شهادت رسیدند و در این دوران تشیع همیشه نگاهی تراژیک و اعتراض گونه به نظم مستقر داشته است (توال، ۱۳۸۲: ۲-۳۱). شیعیان همیشه حضور خود را با نگرانی و زحمت و در ترس دائمی از اینکه توسط دشمنان خود نابود شوند، حفظ کرده بودند (شوایتزر، ۱۳۸۰: ۳۵۶). این ویژگی‏ها، یعنی همین به اصطلاح شکست‏ها و سرکوب‏ها در تکوین تاریخ تشیع نقطه تحول خاصی بوده که مبنای بسط تمایلات فرقه‏ای شیعه را فراهم ساخته است (جعفری، ۱۳۸۲: ۱۱۴). در نگاه علمای دین نیز شیعه طایفه‏ای است از مسلمین… که در طول تاریخ و قرن‏های متمادی هر بلا و مصیبت و هر آزار و شکنجه قابل تصور را از دست مخالفین خود کشیده است (طباطبائی، ۱۳۸۰: ۱۷). تشیع همیشه در نوعی حاشیه بودن و طرد و سرکوب شدن قرار داشته است، یعنی نوعی موقعیت تاریخی رنج بردن دائمی. به همین سبب هم در تشیع مسأله رنج اهمیت خاصی دارد که البته فهم این مسأله با توجه به دو نکته مقدور خواهد بود: ۱- ادعای حقیقت برین و اوج حقیقت ادیان الهی در این مذهب، ۲- آغاز تاریخی تراژیک که شهادت امام علی، امام حسن و بالاخص شهادت امام حسین در کربلا مبنا و زمینه اصلی نگاه تراژیک این مذهب به جهان و زندگی است.

برای فهم رویکرد تشیع در حل مسأله رنج، با توجه به رویکردهای انسان‏شناختی، می‏بایست به مناسک دینی جمعی که در آنها ایمان مذهبی مومنان و اعتقادات آنها تولید و بازتولید می‏شود رجوع کرد. لذا باید به مهمترین مناسک جمعی و نظام باورهای درون آن پرداخت. البته نکته اصلی در اینست که از منظر انسان‏شناختی این باورها و ایمانی که مسأله رنج را حل می‏کند، در نظام اسطوره‏شناختی تشیع نمود پیدا می‏کند. اعتقادات شیعی در حل مسأله رنج، در اساطیر این مذهب تجلی پیدا خواهد کرد و با توجه به رویکرد گیرتز، می‏بایست به دنبال این بود که حل مسأله رنج را از اساطیر کیهان شناختی و آفرینش تا اساطیر اجتماعی و فرهنگی دنبال کرد و در نهایت با توجه به درک این نظام اسطوره شناختی شیعی به دنبال درک نظام اخلاقی برخاسته از آن نیز بود که بتوانیم هم درک مؤمنان از مسأله رنج و هم نوع مواجهه عملی آنها با این مسأله را تحلیل کنیم.

با توجه به ابیات پژوهشی موجود در باب تشیع باید گفت که مناسک عزاداری محرم، و واقعه کربلا مهمترین عنصر در تکوین ذهنیت مذهبی مومنان بوده و هست. لذا واقعه کربلا نقطه عطف کلیدی را در تاریخ و حیات تشیع می‏باشد (جعفری، ۱۳۸۲: ۲۵۰، الشیبی، ۱۳۸۰: ۱۶، فیشر ۱۹۸۰، الحیدری ۲۰۰۲، سروش ۱۳۸۱، شریعتی ۱۳۷۹). با توجه به کلیدی بودن واقعه کربلا، داده‏های تاریخی نیز بیانگر اینست که مناسک عزاداری محرم، مهمترین و عمومی‏ترین مناسک جمعی جامعه مذهبی شیعی است که از منظر انسان‏شناختی و جامعه‏شناختی بیشتر کارکردهای نهاد دین در جامعه شیعی از خلال این مناسک انجام می‏پذیرد و به عبارت دیگر از منظر علوم اجتماعی و برای بررسی دین در مفهوم روزمره و جاری آن در زندگی مردم شیعی، بیش از همه مناسک محرم مطرح می‏شود که به نوعی تجلی بسیاری از اعتقادات شیعی و بازتولید آنها در ذهنیت عبادی مؤمنان است (رحمانی، ۱۳۸۵).

تاریخ مناسک عزاداری از دوره صفویه به اینسو بیشترین تأثیرات را از شرایط تاریخی تشیع داشته است، در این دوره باروی کارآمدن حکومت شیعی در ایران دوران صفویه قرن دهم به بعد، تلاش‏های رسمی و غیررسمی زیادی در گسترش مناسک عزاداری صورت گرفته است. نکته اصلی در این دوران، مرکزیت یکی از منابع کتبی در بسط و گسترش این گفتمان دینی کربلا در میان مردم بوده است و این اثر، همان کتاب روضه الشهداء، اثر ملا حسین کاشفی تبریزی که در اواخر قرن ۹ هجری است. اهمیت این کتاب برای شناخت گفتمان کربلا در مردم به چند دلیل است اول اینکه این کتاب از زمان تألیفش به عنوان منبع و مأخذ اهل ذکر و ذاکرین و روضه خوانان امام حسین قرار گرفته و دوم اینکه مشهورترین و نامی ترین اثر تألیفی فارسی پیرامون شهید و شهادت انبیا و اولیای الهی است و سوم اینکه استفاده از زبان ادبی این کتاب، در بستر فرهنگ ادبی زبان فارسی، سبب شده نثر شیوا و قلم رسا و ادب فاخر این کتاب تأثیر آن را در ذهنیت مردم بیشتر کند (مقدمه مصحح بر کتاب روضه الشهدا، کاشفی ۱۳۸۲). این کتاب بطور گسترده ای در جهان تشیع رواج یافت. از سرزمین های شیعه نشین هند تا ترکیه، در کتابخانه های اسلامی نسخه هایی از این کتاب وجود داشته و به زبان های عربی، ترکی، اردو نیز ترجمه شده است.

علاوه بر این عوامل سه گانه در اهمیت این کتاب، باید عوامل چندی را نیز بر شمرد که از منظر انسان‏شناسی دین اهمیت خاصی دارند. این کتاب به نظر می‏رسد داستان تاریخ قدسی رنج و فلسفه وجودی آنست که از ساختارهای اساطیری دینی بیشترین استفاده را می‏برد. در این کتاب تاریخ قدسی رنج و به تعبیر دیگر تاریخ رنج مقدس، از داستان خلقت شروع شده و به طور ضمنی به اسطوره فرجام تاریخ، یعنی مهدودیت شیعی ختم می‏شود. گستره معناشناختی تاریخ رنج مقدس در این کتاب، تمام مسائل موجود در مسأله رنج و شرور را در بر می‏گیرد. این جامعیت معناشناختی گفتمان کربلا در این کتاب از عوامل اصلی نفوذ آن در مردم است. از سوی دیگر علی رغم نقدهای نجبگان دینی به این کتاب که بعضاً موارد متعددی را در نقل‌های تاریخی این کتاب غیر معتبر می‏دانند (برای مثال ر.ک: مطهری ۱۳۷۹)، زبان ادبی این کتاب و تناسب گفتمانی آن با ساختارهای ذهنیت فرهنگی شیعیان ایرانی، زمینه نفوذ آن بوده و نفوذ این کتاب در مردم گویای تمایل مردم به آنست که حتی مجالس عزاداری محرم که بخش مهمی از آنها تحت عنوان نام هایی مانند روضه و روضه خوانی و… بیان می‏شود، برگرفته از عنوان این کتاب است. به هر حال با وجود متون دیگری به زبان‏های فارسی و عربی، قبل و بعد این کتاب، نفوذ تاریخی آن در ذهنیت مردم بیانگر اهمیت آن در ذهنیت دینی مومنان شیعی است و به نظر می‏رسد با شناخت آن می‏توان بخش مهمی از نمادهای مقدس و مخزن نمادین و معناشناختی ذهنیت دینی تشیع در سطح عموم مردم را شناخت. البته مسائل بسیاری در این کتاب قابل پیگیری هستند، از جمله مفهوم شهادت، نظام اساطیری تشیع، مفهوم حقیقت و سایر موضوعات فرهنگی، دینی، که با توجه به محدوده مفهوم حقیقت و سایر موضوعات فرهنگی ـ دینی، در محدوده این مقاله، ما به بررسی مسأله رنج در تشیع از خلال گفتمان کربلا و بر مبنای کتاب روضه الشهدا خواهیم پرداخت. این موضوع را در دو سطح کلی درک تشیع از نظم جهان و جایگاه رنج در آن و نوع نظام اخلاقی مربوطه به این درک مورد بررسی قرار خواهیم داد.۰۰