انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

باستان شناسی سیاست های جنسی و جنسیتی

معرفی کتاب « باستان شناسی سیاست های جنسی و جنسیتی»

در پایان عصر قاجار و دوره پهلوی اول

به کوشش لیلا پاپلی یزدی و مریم دژم خوی

این کتاب با مقدمه و موخره ای از لیلا پاپلی، مشتمل بر دو بخش است که درخصوص تغییر هنجارهای جنسیتی در فرایند مدرن شدن ایران به رشته تحریر درآمده است. محققان در اینجا با نگاهی نو به بازه صد ساله ای از تاریخ معاصر کشور می نگرند و به بازخوانی روایت هایی در دسترس از آن دوران می پردازند. فصل اول با عنوان «بدن سوبژکتیو: نگاهی به استراتژی های کنترل بدن با تاکید بر تغییر نظم جنسیتی و جنسی در دوره پهلوی اول» عمدتا، ردّ مدرن شدنِ دوران پهلوی را بر جامعه و بدن های زنانه و مردانه پی می گیرد. در این بخش مریم دژم خوی و سید حسن موسوی شرقی، مطالعاتی بر سیاست های قانونی آن دوران انجام داده اند و روند تغییرات را در پوشش زنان و مردان، روابط و هنجارهای جنسی، یکسان سازی و انتظام بدن ها بر مبنای مفاهیم نوین جنسیتی در آن روزگار، با بیانی موجز روایت می کنند. فصل دوم حاصل سلسله پژوهش هایی است از لیلا پاپلی یزدی، عمران گاراژیان و گوهر سلیمانی رضاآباد با عنوان «نفت به مثابه باتلاق: مشارکت اقتصادی و مالکیت زنان در ایران معاصر» که در آن محور اقتصادی زندگی زنان مورد توجه قرار گرفته است. پژوهشگران با تکیه بر اسناد تاریخی و آمارهای رسمی نشان می دهند که چگونه با تغییر شیوه زندگی از اواخر دوران قاجار تا کنون (دهه نود شمسی)، مالکیت سرمایه توسط زنان و در نتیجه عاملیتشان در اجتماع کاهش یافته است. این مجموعه به ویژه از این جهت قابل توجه است که پیش فرض های ذهنی قالب از تصویر زن منفعل و محدود در حرمسرای سنتی را به هم ریخته، واقعیتی مستند و متفاوت از گذشته تا حال را برای مخاطب به تصویر می کشد.

دژم خوی و موسوی عملکرد رضا شاه را به عنوان نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران در نظر گرفته و به مقایسه کنشگری معطوف بر بدن در دوران پهلوی اول با دوران پیشینش یعنی عهد قاجار می پردازند. شاید بتوان سخنشان را به دو بخش عمده تقسیم نمود؛ یکی ظاهر خود فرد، در قالب هویت جنسیتی و سپس ارتباط جنسی با دیگری. برای این کار تاریخ مصور را به کار می گیرند و در بخشی به سراغ عکس های باقیمانده از آن زمان، خاطرات ثبت شده و نقاشی های متعدد قاجاری می روند تا باورها و ادعاهای رایج از هنجارهای پوشش زنانه در عهد قاجار را به چالش بکشند. برای مثال تصاویری از زنان عشایر، روستایی و شهری ایران که با پوشاکی نه چندان پوشیده در دوربین عکاس معروف، آنتوان سوروگین ثبت شده اند به کلی با تصویر کلیشه ای ارائه شده از زن عصر قاجار متفاوت است. یا در بسیاری نقاشی های به جای مانده از اواخر حکومت قاجار، برهنگی و روابط جنسی را به راحتی و به دور از معیارهای شرم از مسائل جنسی دوران معاصر، به تصویر می کشند.
یکی دیگر از موارد تغییر نظام جنسیتی که در کتاب مفصلا به آن پرداخته می شود این است که رابطه جنسی مرد با مرد امری رایج بود و همجنسگرایی به شکل شرقی اش تحت عنوان امردبازی رواج داشت. در دوران قاجار به شکل سنتی، حضور مخنث ها پذیرفته شده بود، افرادی که نه جنس مرد و نه جنس زن داشتند. همین طور، پیشرفت اجتماعی غلام بچگان و امردها نیز امری بعید به نظر نمی رسید. حضور زنان و مردان در جشن ها نیز آداب دیگری داشت که این همه با فرایند مدرن شدن قانونی و اجبار از بالا به کلی دگرگون می شود. با کشف حجاب اجباری، اغلب زنان خانه نشین می شوند. از طرفی لباس متحدالشکل مردان الزام و تبلیغ می شود، افراد دارای سجل و برگه هویت می شوند و ابعاد مختلف زندگی چون ازدواج، سفر، رفت و آمدهای شهری، مهمانی ها و مراسم با این شوک ناگهانی، شکلی دیگر به خود می گیرند. سرانجام علیرغم مخالفت ها و درگیری های پراکنده، مردم با این قالب نو، شکل بی شکلی به خود گرفته تحت این سیاست های کوتاه مدت، به ظاهری مدرن در می آیند. نویسندگان، این سیاست های کنترلی را به دلیل عدم رویکرد درازمدت قابل دفاع ندانسته به شرح اثرات و اَشکال کلی و جزئی این سرکوب می پردازند. گویا بسیار مواردی بوده که طی مدرن شدن تقلیدی و عجولانه از سنت چندهزار ساله این مردم، بریده و دور ریخته شده و جامعه پس از قریب به یک قرن، برای رفع عطشی که بر اثر جای خالی این بخش ها ایجاد شده، به شیوه غریبانه ای روی آورده که از طرف حامیان همان سنت قابل پذیرش نیست.

مطابق با آنچه امروزه تبلیغ می شود به نظر می رسد، حضور زنان در عرصه های اجتماعی و مشارکت اقتصادی شان، بایستی از گذشته تا کنون روند صعودی داشته باشد. اما پاپلی و همکاران در نیمه دوم این کتاب با تدقیق در اسناد و مدارک تاریخی قرن اخیر، عکس این نکته را نشان می دهند. آن ها با سیصد زن از سه نسل مصاحبه عمیق و فردی به عمل آورده اند، ده ها سند ازدواج را مورد بررسی قرار داده اند و مشاهده نموده اند که طی ۱۰۰ سال اخیر رشد اقتصادی زنان به میزان قابل توجهی، تقلیل یافته است. تحولات اقتصادی دوران پهلوی با تغییر شکل در اشتغال، مالکیت و روابط مالی ازدواج منجر به کاهش مشارکت زنان در عرصه اقتصادی شد. در سنت خانواده های قرن پیش، زنان و مردان هر یک به نوعی در دارایی ها سهیم بودند. زمین، سهمی از درآمد وقف، احشام، سهم آب، طلا و نقره و لوازم زندگی به مناسبت های مختلف چون ارث و ازدواج به زن یا مرد واگذار می شد.در جوامع سنتی، ازدواج و شغل مستقیما با زمین، دام و محصول مرتبط بود و به شکلی بین نسلی (ارث) یا بین خانواده ها (ازدواج) تحت عناوینی چون مهریه، جهیزیه، هبه و امثالهم به فرزند پسر یا دختر یا زن و شوهر تعلق می گرفت. با تغییر ساختاری جامعه ایران طی فرایند مدرن شدن در دوران پهلوی، کار یدی که پیش از آن در فرهنگ و ادبیات ایران ارزشمند شمرده می شد تغییر جایگاه داد و به طبقات فرودست واگذار شد.کارمندی به عنوان شغلی بالادست ظهور پیدا کرد. عرصه مشاغل زنانه و مردانه از هم جدا شدند. جمعیت شهری افزایش یافت و به تبع آن سهم زنان از بازار کار جدید نیز افت قابل توجهی پیدا کرد. اسکان عشایر بدون آموزش لازم از طرفی، اصلاحات ارضی از طرف دیگر موج مهاجرتی را به شهرهای بزرگ در پی داشت که مهارت دامداری، کشاورزی و چادربافی شان چندان به کار نمی آمد. مردان اغلب به مشااغل فرودست پرداخته و زنان در این سبک جدید زندگی بدون شغل و درآمدی در خانه ماندند. محققین به سراغ آمارهای امروزی رفته ذکر می نمایند که در استان خراسان رضوی به عنوان نمونه ۸۷ درصد زنان از لحاظ اقتصادی فعال نیستند و برخلاف ظاهری که شاید جامعه امروز ایران نشان بدهد، ۶۳ درصد زنان فارغ التحصیل از دانشگاه ها هرگز وارد بازار کار نمی شوند. نویسندگان به خوبی تغییرات جامعه ایران را به تصویر کشیده اند که چگونه تحت تاثیر دگرگونی های سیاسی، وضعیت اقتصادی کشور و در نتیجه سهم مشارکت زنان متحول می شود و درآمد و مالکیت سنتی این نیمه از جمعیت، در پرتو مدرن شدن ایران رنگ باخته و در کمتر از صد سال به نصف تقلیل یافت. زنان امروز هنوز نتوانسته اند به اندازه مادربزرگ هایشان، که سهم عمده ای از سرمایه و زمین داشتند، نصیبی از اقتصاد داشته باشند. بازنده اصلی این تحولات خواه زنان باشند خواه همه مردم ایران، به خوبی می توان مشاهده نمود که تغییرات ناگهانی و پیشرفت های ظاهری بدون برنامه ریزی بلندمدت و جامع، هرگز سودی برای مردم این کشور به ارمغان نیاورده است.
«باستان شناسی سیاست های جنسی و جنسیتی» توسط نشر نگاه معاصر به سال ۱۳۹۷ منتشر شده است و تحلیل نوینی از آشفتگی های جنسیتی تحت تاثیر فرایند عجولانه مدرنیسم دارد. در دو بخش عمده با بررسی مواد فرهنگی و سرمایه های اقتصادی، تحول ارزش ها و شیوه زندگی را برای خوانندگان به تصویر می کشد تا نهایتا اطلاعات جالب و زاویه دید متفاوت پژوهشگرانش، هم برای متخصصین و هم مخاطبان غیرحرفه ای، از این اثر، کتابی خواندنی و جذاب بسازد.