انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

محاق

محاق[۱]

سال‌ها پیش که برای انجام یک کار پژوهشی، لازم بود پیشینه‌ی آسیب‌های اجتماعی و مسئله‌ی اعتیاد را در میان ایرانیان بررسی کنم؛ یکی از منابع مهم کتاب “تاریخ اجتماعی ایران”[۲] اثر بی‌بدیل استاد “مرتضی راوندی” بود. ایشان در این کتاب بطور مبسوط و مفصل به ویژگی‌های اجتماعی، زندگی، تفکرات، روش‌های زندگی، جامعه‌شناسی تاریخی و آسیب‌های اجتماعی در دوران مختلف پرداخته و کنشگری مردم سرزمین ایران را در مواجهه با مصیبت‌ها و رنج‌های پیاپی شرح داده‌اند؛ که البته جای بحث و بررسی جداگانه دارد.

در مسیر پژوهش در باب مسئله‌ی اعتیاد کار بررسی و تحلیل محتوای کتاب انجام شد و مستندات منحصر بفرد جمع‌آوری شد. اما آنچه در ذهن نگارنده به عنوان یک ایرانی پژوهشگر نقش بست، طرح این سوال بزرگ و پیچیده بود که چطور و چگونه ایرانیان در خلال جنگ‌ها و کشورگشایی‌های پیاپی و در دوران تاریک سرکوب و سکوت، توانستند هویت ایرانی، فرهنگ ایرانی، مناسبت ها، آیین‌ها و جشن‌های ایرانی را زنده نگه داشته و همچنان پاس بدارند؟ چطور و در چه شرایطی این همه کتاب و دیوان اشعار خلق شد، این همه نظم و نثر به رشته‌ی تحریر درآمد و بجا ماند؟ در حالی که ایران همواره محل تاخت و تاز اقوام مختلف بوده و کمتر روی آسایش و آرامش و رونق را به خود دیده است.

ایرانیان چطور از دل تاریکی، جشن و سرور مناسبت های مختلف همچون: نوروز و یلدا و مهرگان و سده را برگزار کردند؟ در سرزمینی که همواره مورد هجوم و حمله بوده، چگونه ایرانیان فرصت برگزاری جشن‌ها و اعیاد را پیدا می‌کردند؟ فردوسی، حافظ، سعدی، مولانا، شمس، عمرخیام، عطار و نظامی همه در دوران ظلم و ستم و سرکوب و وحشیگری اقوام بیگانه می‌زیستند؛ اما هم نوشتند و آثارشان دست به دست شد، هم مقبول افتادند و هم مورد تکریم مردم بودند. پیام آنها چگونه به مردم می‌رسید و چطور مردم در حفظ مستندات و مکتوبات ارزشمند بزرگان فرهنگ و ادب پارسی، تمام تلاش و کوشش خود را به کار گرفتند.

اما نکته‌ی قابل تامل این است که ایرانیان هیچگاه در طول تاریخ و در سخت ترین شرایط دست از برگزاری آیین‌های ملی برنداشتند و حتا شده سینه به سینه آنها را حفظ کرده و شاید به درستی راز ماندگاری‌شان هم در همین نکته نهفته است.

حسین کاظم زاده ایرانشهر صد سال پیش حس و حال خوب را برای ماندگاری، این چنین توصیف کرده: صنعت و صنایع مستظرفه مقیاسی است برای سنجیدن درجه‌ی تکامل معنوی و روحی یک ملت: در این جهان در میان هزاران محسوسات که ما در زیر نفوذ حواس پنجگانه‌ی خود از وجود و چگونگی آن ها باخبر می‌شویم بعضی چیزها هست که ما بی‌اختیار آنها را بیشتر دوست می‌داریم. مثلا وقتی که جلوی یک پرده‌ی نقاشی می‌ایستیم ساعت‌ها مشغول تماشای آن و غرق حیرت و تعجب می‌شویم. همچنین شنیدن صدای حزن‌انگیز تار و یا آواز طرب بخش یک خواننده‌ی با ذوق، احساسات لطیف ما را به هیجان می‌آورد. همینطور به سر بردن چند ساعت در یک شب مهتاب، تماشای سیر ابرها و ماه، احساس وزش باد و حرکت برگ‌های درختان، صدای ریزش دلنواز و خواب‌آور آب، عظمت وحشت‌انگیز کوه‌ها و دره‌ها، سبزی و خرمی چمنزار، رنگ و بوی گل‌های لطیف و امثال این‌ها؛ هر یک برای ما مسرت قلبی و یک انجذاب روحی تولید می‌نماید و ساعت‌ها ما را به تفکرات عمیق می‌اندازد. ….. برای یک قلب حساس و برای یک روح زنده هر یک از تظاهرات طبیعت یک جلوه و یک جذبه تشکیل می‌دهد. ….. هرکجا حسن است آنجا روح است و هرکجا روح است با صنعت همدوش است. یکی حسن خدادای است مانند طبیعت و دیگری صنعت بشری است که زاده‌ی روح بشر است ….. مانند نقاشی، موسیقی، مجسمه سازی، معماری و شعر …. پس صنعت و صنایع مستظرفه زاده‌ی بشریت است و چنانکه گفتیم صنعت عین حسن و حسن هم عین صنعت است به همین مناسبت هم می‌توانیم بگوییم که صنایع مستظرفه عبارت از حسن مجسم است. (کاظم زاده ایرانشهر،۱۳۰۱)

وی همچنین سرنوشت مردم و آیین‌های باستانی را به هم گره زده و در باره‌ی نوروز این چنین می‌نویسد: نوروز جمشیدی راز ماندگاری جشن و آیین نوروز همچون تقدیر مردمی که آن را بر پا می‌دارند، پر پیچ و خم و پر فراز و نشیب است. پیشینه‌ی اجتماعی – تاریخی گستره‌ی فلات ایران همواره از جنگ و خشونت و بیداد می‌گوید و آداب بهاری و سال نو همپای همین وقایع به نشیب و فراموشی نشسته. اما تا سربرآوردن دوباره‌ی مردم در شرایط صلح و آرامش، نوروز هم شکوفا و به گل‌های بهاری مزین شده است. به این ترتیب جشن نوروز و مردم ِ برپاکننده‌ی آن، نسل از پی نسل به پاسداری از آیین نوروز پرداخته و آیین و آداب و داستان‌ها و سنت‌هایش سینه به سینه نقل شده و در میان مردم جاری و ساری است. به گواه تاریخ و نشانه‌های بجامانده که نوروز نیز همچون مردمان میزبانش، اوج و حضیض زیادی به خود دیده است و مقدرات فراوان در سینه دارد. (کاظم‌زاده ایرانشهر،۱۳۰۲)

کاظم زاده ایرانشهر در بخش دیگری در باره‌ی فرش بهار کسری می‌گوید: مورخین می‌نویسند وقتی در سال ۱۶ هجری مطابق ۶۳۷ میلادی شهر مداین که مقر سلطنت ساسانیان بود به دست اعراب افتاد و آن‌ها قصر سفید را تصرف کردند در میان خزاین بی‌شمار که در آن جا بدست آوردند فرش نفیسی بود که شصت گز مربع عرض و طول داشت. این فرش را اصلا برای خسرو پرویز نوشیروان عادل بافته بودند و تا آن وقت مانده بود. …. ایرانیان آن را بهار کسری می‌نامیدند. زمین این فرش باغی را نشان می‌داد که با حوض‌ها و جوی‌ها و درخت‌ها و گل‌های زیبای بهاری آراسته شده بود. در حاشیه و کنارهای آن نقش گل‌های رنگارنگ و دلکش را در شکل سنگ‌های پرقیمت نشان داده بودند. ….. (پیشین)

به این ترتیب می‌بینیم که آداب و آیین‌های ایرانی همچون نوروز با وجود سرکوب و ستم و آزادی و رهایی، کسادی و رونق، مصائب و شادی‌ها، رنج‌ها و گشایش‌ها،  اندوه و مسرت، خوش احوالی و بدحالی؛ همواره پیام‌آور صلح و دوستی و و فضیلت‌های ناب بشری بوده و از میان آتش و دود در مسیر تاریخ، همچنان خوش درخشیده تا به هم‌اکنون و نسل حاضر رسیده است. اهل ادب و سخن، شعرا و نویسندگان در باره‌ی نوروز و سایر جشن ها و مراسم بسیار گفته و آیین بهاری،پاییزی و زمستانی را پاس داشته‌اند. در دهه‌های اخیر نیز جناح تندرو سخت گیری‌های بسیار برای برگزاری آیین‌های ملی، نواختن موسیقی ایرانی، آوازخوانی، خلق آثار نو و بی بدیل از هنرمندان و …. داشت. اما نه تنها این مناسبات و آیین‌ها و آموخته‌ها حذف نشد بلکه امروز جشن ملی نوروز، شب یلدا، ساخت ِ ساز، موسیقی منطقه خراسان، ردیف موسیقی ایرانی و …. به عنوان شاهکار میراث فرهنگی ناملموس بشری ثبت جهانی شد. از جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:

مهارت ساخت و نوازندگی ساز دوتار از شاهکارهای میراث فرهنگی ناملموس ایرانی است که در سال ۲۰۱۹ در فهرست نمایندگان میراث فرهنگی ناملموس بشریت ثبت شده است. مهارت سنتی ساختن و نواختن دوتار یکی از برجسته ترین مولفه‌های اجتماعی و فرهنگی موسیقی فولکلور و مردم پسند در میان اقوام و جوامع ایرانی است. حاملان و تمرین‌کنندگان ساز دوتار عمدتا از کشاورزان و صنعتگران مرد و نوازندگان زن هستند.

 

آیین باستانی و بالنده ی نوروز در سال ۲۰۰۸  به عنوان نخستین میراث فرهنگی ناملموس ایرانی با عضویت هفت کشور (ایران، آذربایجان، هند، قرقیزستان، پاکستان ، ترکیه و ازبکستان در فهرست یونسکو به ثبت جهانی رسید؛ اما از آن جا که نوروز گستره‌ی وسیع‌تری را در بر می‌گیرد، مرزهای جغرافیایی را درنوردید و بار دیگر در سال ۲۰۱۶  با الحاق پنج کشور دیگر: افغانستان، عراق، قزاقستان، تاجیکستان و ترکمنستان در فهرست نمایندگان میراث فرهنگی ناملموس بشریت ثبت شده است. آیین نوروز بطور گسترده هرساله و روز اول فصل بهار، در دوازده کشور برپا شده و هر کشور آیین‌های خاص خود را نیز دارا است. آیین باستانی نوروز از مهم‌ترین و خاص‌ترین جشن‌های آیینی است که از دیرباز تا کنون در میان مردم جوامع کشورهای مختلف رواج دارد و بطور شایسته و درخور از تنوع فرهنگی و رواداری حمایت کرده و همبستگی و صلح را در میان جوامع ترویج می‌کند. این مراسم از طریق مشاهده و مشارکت از نسل های مسن تر به نسل های جوان منتقل می‌شود.

 

هنر ساخت و نواختن کمانچه به همت خانه‌ی موسیقی و توسط سازمان میراث فرهنگی ، صنایع دستی و گردشگری و در سال ۲۰۱۷  در فهرست نمایندگان میراث فرهنگی ناملموس بشریت ثبت شده است.

قدمت هنر ساخت و نواختن با کمانچه (‘کمان کوچک’) ، ساز زهی کماندار به بیش از ۱۰۰۰ سال می رسد. در ایران و آذربایجان، کمانچه عنصر اصلی موسیقی کلاسیک و فولکلوریک است و اجراها در تعداد زیادی از اجتماعات فرهنگی و مناسبت های جشنی، جایگاه اصلی را به خود اختصاص می‌دهد.

 

ردیف موسیقی ایرانی در سال ۲۰۰۸ برای ثبت جهانی به همت خانه‌ی موسیقی و  سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری ایران به یونسکو پیشنهاد شد و در سال ۲۰۰۹  در فهرست نمایندگان میراث فرهنگی ناملموس بشریت ثبت شده است. ردیف موسیقی ایرانی مشتمل بر قطعات موسیقیایی ِ سنتی موسیقی کلاسیک ایران است که جوهره‌ی فرهنگ موسیقی ایرانی را تشکیل می‌دهد. بیش از ۲۵۰ واحد ملودی به چرخه‌هایی به نام گوشه، تنظیم و مرتب می‌شوند، و یک لایه‌ی کیفیتی ِ زیرینِ زمینه‌ای را فراهم می‌کند که انواع جان‌مایه‌ی ملودیک در برابر آن‌ها به نظم آمده است.  اگرچه عملکرد اصلی اجرای موسیقی سنتی ایران از طریق بداهه‌نوازی مطابق با روحیه‌ی نوازنده‌ی ساز و در پاسخ به مخاطب نواخته می‌شود ، نوازندگان سازهای ایرانی سال‌ها برای یادگیری و تسلط بر ردیف موسیقی ایرانی به عنوان مجموعه‌ای از ابزار موسیقی برای اجراها و ساخته‌های خود وقت صرف می‌کنند.

ردیف موسیقی، هم تجسم زیبایی شناسی و هم فلسفه‌ی فرهنگ موسیقی ایرانی است.  یادگیری ردیف حداقل در طول یک دهه با سختکوشی، تمرین و ممارست میسر می‌شود که در طی آن هنرآموزان قطعات موسیقیایی ردیف را حفظ می‌کنند و در یک فرایند تعالی و معناشناسانه‌ی موسیقی قرار می‌گیرند که گشایشی به فضیلت‌های انسانی و معنایی است. این گنجینه‌ی ارزشمند غنی در قلب موسیقی ایرانی نهفته است و نشان دهنده‌ی هویت فرهنگی و ملی مردم ایران است.

موسیقی بخشی‌های خراسانی در سال ۲۰۱۰ توسط سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری ایران در یونسکو مطرح شده و در فهرست نمایندگان میراث فرهنگی ناملموس بشریت ثبت شده است. در استان خراسان، بخشی‌ها به دلیل مهارت در نواختن ساز دوتار مشهور هستند. آن‌ها اشعار و حماسه‌های  اسلامی و عرفانی حاوی مضامین اسطوره‌ای، تاریخی یا افسانه‌ای را بازگو می‌کنند. موسیقی آن‌ها  معروف به موسیقی مقامی، شامل قطعات همراه با ساز و آواز است که به زبان‌های ترکی، کردی، ترکمن و پارسی اجرا می‌شود. موسیقی بخشی‌های خراسانی به منزله‌ی انتقال تاریخ، فرهنگ، اصول اخلاقی و دینی است. بنابراین نقش اجتماعی بخشی‌ها فراتر از نقش راوی ِ صرف است و آن‌ها را به عنوان قاضی، میانجی و شفابخش و همچنین محافظ میراث فرهنگی قومی و منطقه‌ای جامعه‌ی خود جلوه می‌دهد. (جوادزاده،۱۳۹۹)

یلدا/ شب چله به جشن سنتی خورشید و گرمای زندگی اشاره دارد. این مراسم در ایران و افغانستان و در آخرین شب پاییز برگزار می‌شود. زمانی که خانواده‌ها در منزل بزرگ‌ترها جمع می‌شوند و دور سفره‌ای می‌نشینند که با یک سری اشیاء و خوراکی‌های نمادین آراسته شده است: چراغ برای نماد نور، آب برای نشان دادن پاکی، میوه های قرمز رنگ مانند انار، هندوانه، چغندر، عناب و انگور که نماد گرما هستند. آبگوشت، شیرینی، خشکبار و آجیل نیز  سر سفره چیده شده و میل می‌شود. فعالیت‌ها از شعرخوانی و قصه‌گویی گرفته تا بازی و موسیقی و هدیه دادن به تازه عروس‌ها و کودکان را شامل می‌شود. این رویداد هویت فرهنگی، طبیعت، احترام به زنان، دوستی، مهمان‌نوازی، تنوع فرهنگی و همزیستی مسالمت آمیز را گرامی می‌دارد. آیین شب یلدا به صورت غیررسمی در خانواده‌ها سینه به سینه نقل می‌شود، اگرچه رسانه‌های اجتماعی و مطالب آموزشی نیز نقش مهمی در انتقال این آیین‌ها داشته اند. آموزش‌ها و فعالیت‌های آگاهی‌بخشی که توسط مراکز تحقیقاتی، سازمان‌های مردم نهاد، سازمان‌های فرهنگی و مؤسسات آموزشی انجام می‌شود نیز تأثیر بسزایی در انتقال صحیح این عنصر به نسل‌های آینده داشته است. (UNESCO,2022)

**********

تجربه‌ی دوران نشان داده که هرچه محدودیت، سختگیری، سرکوب و تلاش برای حذف هویت و آیین های ایرانی بیشتر باشد، به همان نسبت کنشگری و مقاومت در برابر تحدیدهای مداوم بیشتر است و در نهایت فرهنگ عالی پیروز میدان نبرد بوده و یادآور این نکته است که محاق، ماه نو را در پیش دارد.

 

 

 

 

 

 

منابع:

جوادزاده، آذر، بهمن و اسفند۱۳۹۹، میراث فرهنگی ناملموس ایرانی،ثبت‌شده‌ی جهانی،(۱)،(۲)، (۳)،(۴)،                      تارنمای موسسه‌ی انسان شناسی و فرهنگ،

کاظم زاده ایرانشهر،حسین، ۱۳۰۲،اساس نوروز جمشیدی، ایرانشهر سال اول فروردین ۱۳۰۲ شماره ۱۰

کاظم زاده ایرانشهر،حسین، ۱۳۰۲،نوروز و فرش بهار کسری، ایرانشهر سال اول فروردین ۱۳۰۲ شماره ۱۰

کاظم زاده ایرانشهر،حسین، ۱۳۰۱، صنعت و صنایع مستظرفه، ایرانشهر سال اول تیر ۱۳۰۱ شماره ۱

 

https://ich.unesco.org/en/RL/yald-chella-01877

 

[۱] ای جهان راتازه کرده رسم و آیین پدر
ای برون آورده ماه مملکت را از محاق (منوچهری)

 

[۲] تاریخ اجتماعی ایران به جنبه‌های اجتماعیِ فرهنگ، اخلاق، ادبیات و سیاست در تاریخ ایران می‌پردازد. این کتاب در ۱۰ جلد به زبان فارسی توسط مرتضی راوندی تألیف شده‌است و یکی از مهم‌ترین مراجع در زمینه جامعه‌شناسی تاریخی ایران به‌شمار می‌رود.