انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

زن ابرقهرمان؛ بازنمایی زن در فیلم «زن شگفت‌­‌انگیز» 

چگونگی بازنمایی زنان در فیلم‌های هالیوودی همواره مورد بحث و انتقاد روشنفکران و کنشگران حقوق زنان بوده‌است. در دهه‌های اخیر در راستای بهبود این وضعیت تغییراتی صورت گرفته اما باید دید که این تغییرات تا چه حد در سطح مانده و در پی جلب آرا عمومی‌اند و یا تا چه حد توانسته‌اند به بازنمایی واقعیت زن نزدیک شوند. در افسانه­‌های یونان باستان آمده‌است که آمازون ها، جامعه ای از زنان جنگاور بودند که نه تنها سلطه مردان را به شیوه پدرسالارانه نمی‌پذیرفتند، بلکه مردان را پس از جفتگیری می‌کشتند و از فرزندان متولد شده نیز، پسران را از میان می‌بردند و تنها دختران در قبیله‌شان می‌ماندند. قهرمانان اسطوره‌ای یونان نیز از کشتن این زنان سرکش به خود می‌بالیدند (۱). افسانه آمازون‌ها هرچند از لحاظ تاریخی مورد استناد نیست اما امروزه مجسمه‌ای از این قوم تخیلی در شهر سامسون ترکیه توریست‌ها را جلب می‌کند. همچنین داستانشان دستمایه نگارش فیلمنامه‌ای شده توسط آلن هاینبرگ، تا به سال ۲۰۱۷ پتی جنکینز آن را کارگردانی کند.

در دهه‌های پیشین، سینمای هالیوود عمدتا داستان­هایی درباره مردانی داشت که قهرمانانه با موانع مبارزه کرده به هدفشان می‌رسیدند و در این راه معمولا در راستای اثبات هر چه بیشتر مردانگیِ حسرت برانگیزشان، زنی یا دختری را هم نجات می‌دادند. بدین ترتیب زنان در این فیلم­ها نقشی نداشتند جز ابژه‌های زیبا و منفعلی که یا در خطر و نیازمند مرد بودند یا در حاشیه داستان به همراه سایر سیاهی لشکرها، در نقش مادر، همسر، منشی و معشوقه، بود و نبودشان تفاوتی در دنیای فیلم ایجاد نمی‌کرد. زنانِ خوب، مطیع، سر به راه و آرامی که نخستین وظیفه‌شان خدمت به نهاد خانواده­ ای است به ریاست مرد (۲). از این دست فیلم‌های پرفروش و درخشان در تاریخ سینمای آمریکا بسیارند که چه بسا از لحاظ ساخت و تکنیک، سینما را به اعلا درجه رسانده‌اند؛ تقریبا تمامی فیلم‌های وسترن از جمله «خوب، بد، زشت»، فیلم‌هایی با مضمون سیاسی همچون «همه مردان رئیس جمهور» و یا فیلم‌های مافیایی که «پدرخوانده» نمونه عالی آن است. مشهورترین زنان منفعل نیز در آثار کمپانی والت دیسنی با به تصویر کشیدن افسانه‌های پریان دیده می‌شوند که منتظر شاهزاده سوار بر اسبند تا بیاید و نجاتشان دهد، از سیندرلا تا زیبای خفته و سفیدبرفی. در واقع صحبت این نیست که چرا فیلم‌هایی با عاملیت محوری مردانه ساخته و به نمایش گذاشته شده‌اند، چرا که بسیاری از این آثار از شاهکارهای هنری زمانه‌شان هستند که تمامی عناصر سینمایی از روایت گرفته تا تصویر و بازی‌ها در نوع خود بی‌نظیرند. بلکه بحث بر این است که چطور و چرا آثار مشابهی با همان کیفیت در مورد نقش و زندگی واقعی زنان ساخته نشده یا مطرح نشده بود. آیا مسئله بر بازنمایی واقعیت جامعه و زنانی بود که هنوز توانمند و کنشگر نبوده سرنوشت خود را به دست نگرفته بودند و جایی در هرم قدرت نداشتند. یا پاسخ را باید در جنبه‌های اقتصادی یافت که تصمیم‌گیرندگان برای خرید بلیط سینما به دلیل داشتن درامد بیشتر و سیستمِ پدرسالار مردها بودند و فروش فیلمی تضمین می‌شد که با سلایق مردانه بیشتر جور در می‌آمد یعنی داستان‌هایی درباره قهرمانان مرد برای مخاطبانِ مرد.

در قرون وسطی، زنانی که خارج از عرف رفتار می‌نمودند جادوگر خطاب شده و با این عنوان از جامعه طرد شده یا حتی سوزانده می‌شدند.در ادامه چنین سنتی است که عاملیت زنانه مذموم برشمرده می‌شود و یا در مورد بدکارگان صدق می‌کند یا شیاطین مونث. به عبارتی در مقابلِ زنان فرمانبردار، زنانی که با سیستم سرکوب مخالفت کرده و خواسته‌اند از نقشی منفعل به نقش فاعلی برسند در زبان فارسی با برچسب‌های «مادر فولاد زره»، «عفریته» و امثالهم خطاب شده‌اند و به گواهی تاریخ در قرون وسطی تحت عنوان «جادوگر» سوزانده شده‌اند. در سینما نیز این زنان به صورتی شیطانی بازنمایی شده‌اند؛ زن عشوه گر، روسپی، جاسوس و فتنه ای که مقصر تمام مصیبت‌ها، دردسرها و مشکلات ایجاد شده در داستان است (۲). مثال این بازنمایی تمامی زنان جادوگر و نامادری در داستان‌های راپونزل، سیندرلا و امثالهم هستند. یا فیلم نویسنده در سایه[۱] (۲۰۱۰) که همسر یک شخصیت سیاسی، زن قدرتمندی است که جاسوس و عامل شر شناخته می‌شود. لولیتا (۱۹۹۷) از شاهکارهای سینمایی است بر اساس رمانی به همین نام که دختر نوجوانی به واسطه زیبایی و دلبری­هایش، قهرمان داستان را از راه به در می‌کند هرچند این داستان از لحاظ قربانی نکوهی و کودک‌آزاری همواره آماج انتقادات قرار گرفته است. به طور کلی در این سری از فیلم­ها، در کشمکش­ خیر و شر، زن اگر جانب خیر باشد، نمی­تواند بدون کمک مردان بر شر فائق آید چرا که در این صورت قدرت مردانه زیر سوال می‌رود و فیلمساز و مخاطب مذکر را ناراضی به جای می‌گذارد. لذا به حاشیه رانده می‌شود. اگر این زن در جایگاه شر بوده باشد شاید فرصتی برای عرض اندام و قدرت­نمایی داشته‌است.

در پاسخ به تمامی انتقادات فوق‌الذکر در بازنمایی تصویر زن در سینما در دهه‌های اخیر، گام‌های قابل ملاحظه‌ای برداشته شده است. از تغییر رویکرد والت‌دیسنی در خلق شخصیت‌های زن جدید و تفسیر مفهوم عشق، چنان که در انیمیشن‌های «موانا» (۲۰۱۶) یا «یخ زده» (۲۰۱۳ و ۲۰۱۹) قابل ملاحظه است. «زن شگفت‌انگیز»[۲] هم یکی از همین تلاش ‌های اخیر است در راستای ارائه تصویری از زن قدرتمند به جبران سال‌های غفلت کمپانی‌های هالیوود از جایگاه و شخصیت زنان در جامعه. شخصیت زن شگفت انگیز، که پیش از این در فیلم ابرقهرمانی «بتمن در برابر سوپرمن؛ طلوع عدالت» خلق شده بود، قهرمان این فیلم است. در سکانس آغازین زنی به نامِ دایانا را در دنیای مدرن می‌بینیم که با دیدن عکسی از خودش در جنگ جهانی اول با همین سن و ظاهر امروزش، خاطرات گذشته برایش زنده می‌شوند و کل داستان فیلم فلش بکی است از کودکی تا خروج دایانا از جزیره آمازون‌ها، ورودش به دنیای مردم و مبارزه‌اش برای حفاظت از صلح و آرامش انسان‌ها. دایانا زنی است که بر اساس وظیفه‌ای که خدایان به او محول کرده‌اند قصد نابودی خدای جنگ، ارس، به منظور ایجاد صلح و آرامش برای انسان‌ها را دارد اما در عمل متوجه می‌شود که ذات انسانی بسیار پیچیده‌تر از تصوراتش است.

تاثر دایانا در مواجهه با انسان‌های زخمی، نوزادان، کودکان، رنج و مرگ انسان­ها اشاره به حساسیت جنسیت مونثی دارد که خصلت‌های مثبت آن به کرات در فیلم بازنمایی شده‌اند. در بدو ورود به جنگ دایانا به قلب دشمن می‌زند و دهکده­ ای را آزاد می‌کند. با دیدن انسان‌هایی که پس از آزادی در میدان شهر به جشن و رقص پرداخته‌اند، احساس رضایت می‌کند. استیو به او می‌گوید: «تو این کار را کردی» و دایانا در پاسخ می‌گوید: «ما این کار را کردیم». فیلم به دنبال برجسته کردن این خصلت مونث است که سهم زیادی از پیروزی و شهرت نمی‌خواهد بلکه هدفش صرفا رسیدن به هدف و رضایت همگان است.

اوضاع اما  آرام نمی‌ماند. دایانا می‌بیند دهکده‌ای که آزاد کرده بود با شلیک گاز شیمیایی به کام مرگ رفته و تلاش او و همراهانش برای رهایی مردم بی‌ثمر شده است. او به این باور می‌رسد که، یکی از شخصیت‌های سیاسی آلمانی،  لورن دورف، همان خدای جنگ ارس است و با کشتن او تمامی این خشونت به پایان می‌رسد اما پس از کشتنش متوجه می‌شود که جنگ همچنان ادامه دارد و تصورش اشتباه بود. استیو به او می‌گوید این انسان است که تمام این جنگ‌ها را به پا کرده، نه خدای جنگ! و دایانا با خشم می‌گوید که شما انسان‌ها همان‌طور که مادرم گفته بود لیاقت کمک ما  را ندارید. استیو فرصتی برای بحث با او ندارد و به ناچار برای توقف انفجار گاز شیمیایی مسموم او را ترک می‌کند. خشم از انسان‌ها و بروز شک در دل دایانا موجب می‌شود، ارس در لباس سر پاتریک، از سران نظامی انگلیسی، در مقابلش ظهور می‌کند و او را دعوت می‌کند تا با هم متحد شوند و بشر را از میان بردارند تا زمین بدون انسان‌ها جایی بهتر برای خدایان گردد.

استیو برای این که محموله گازهای سمی در هواپیما به کسی آسیبی نرسانند آن را به آسمان برده منفجر می‌کند و خود نیز کشته می‌شود. مرد پیش از آن به زن شگفت انگیز می‌گوید من انسان­های امروز را نجات می‌دهم اما تو می‌توانی دنیا را نجات دهی. درصحنه‌ای که زن دانشمند شیطانی در مقابل دایانا به زمین افتاده و نقاب از چهره‌اش برداشته شده تا صورت زخمی و زشتش نمایان شود، ارس، دایانا را به نابودی او و سایر انسان­ها تشویق می‌کند، آدم­هایی ضعیف و پر از نفرت که با جنگ‌افروزی، قدرت‌طلبی و خودخواهی جهان را چنین زشت کرده‌اند. دایانا اما با یادآوری فداکاری استیو، هنوز به انسان‌ها امید دارد. پس به مقابله با ارس پرداخته در مبارزه ای سخت، نابودش می‌کند. پس از آن دایانا که به واقعیت وجودی انسان پی برده که هم نور و هم تاریکی را در درونش دارد، به حضورش در جهان ادامه می‌دهد تا به بشر کمک کند در نبرد درونی­اش میان تجلی خیر و شر انتخاب درستی داشته باشد.

هرچند می‌توان دید که نخستین نشانه‌ای که فیلمساز ارائه می‌کند همین است که خدای جنگ در هیبت مردی تجسم یافته و حافظ صلح زنی‌است که از دنیای خدایان آمده‌است اما در راستای واقعگرایی بوده یا تکرار الگوهای کهن، فیلم به کلی تصویر شر از زن را کنار نگذاشته و در کنار تصویر شیطانی از زن دانشمند اروپایی، خلبان آمریکایی مرد قهرمان را شاهدیم که فعالیت‌های شرورانه زن را با گذشتن از جانش خنثی می‌نماید. شاید بتوان این تقابل را اشاره به دنیای آدمیان دانست که جدا از جنگی که میان خدایان در جریان است و صرفنظر از نتیجه جنگشان، هر دو جنس جایزالخطا هستند و خوب و بد در آن ها به چشم می‌خورد.

تصویر ابرقهرمانی از زن در واکنش به موج اعتراضی به نقش­های منفعلی که در بازنمایی زنان هالیوودی شاهد بودیم ارائه شده است. گویی زمان آن رسیده که پس از قهرمانان جنگجوی مذکر، زنان به عنوان داعیه داران صلح و آرامش به روی پرده بیایند. آمازون­ها به عنوان نمادی تاریخی برای زنانی قدرتمند و مستقل مطرح می‌شوند و در این روایت این گروه از زنان نمایندگان صلح روی زمینند و تجلی تمامی صفات مونث همچون عاطفه، همدلی و دلسوزی در دایانا نمایان است. اما به طور کلی روایت فیلم تا چه اندازه توانسته بازنمود واقعیت زنانه باشد. زنی نیمه برهنه با موهایی بلند و پریشان که بیش از نمود قدرت در او، جذابیت جنسی­اش به چشم می‌آید. در مقابل پوست درخشان بدن دایانا، بدن، ارس، حریف او یکسره در زره پوشیده شده است. و این برهنگی نخستین ابرقهرمان مونث سینما در مقابل مردان ابرقهرمان سینمایی همچون سوپرمن و بتمن که بدن و حتی گاه صورتشان زیر لباس ویژه‌شان مخفی بود، تضادی است که بیننده را به تامل وامی‌­دارد. چنان که لورا مالوی (۳) استفاده ابزاری از زنان در تصویر فیلم‌ها را عامل جذب مخاطب مذکر می‌داند. بدین معنا که نگاه خیره مردانه به بدن زن یکی از وجوه لذت است و این شیوه بازنمایی، به ضمیر ناخودآگاه مردانه امکان چشم‌چرانی را می‌دهد. بنابراین در بازنمایی ابرقهرمان مونث هم این نگاه جنسی به زن تغییری نکرده‌است.

در سنت هالیوودی زنان به دو شیوه به تصویر کشیده می‌شدند؛ نخست نقش حاشیه‌ای یا شخصیت منفعل و دوم زن با عاملیت شر. بدین معنا که زنانی در فیلم‌ها نقش‌هایی حاشیه‌ای همچون همسر، مادر یا معشوقه قهرمان داستان دارند و به آنان پرداخته نمی‌شود یا در صورتی داشتن عاملیت، عامل شر می‌باشند. پس از سیل انتقادها به هر دوی این موقعیت‌ها، بسیاری کمپانی‌های هالیوودی تلاش در ارائه روایاتی با محوریت زنانه یا قهرمان زن داشته‌اند که در برخی موارد قابل توجه بوده اما اغلب همچنان تحت‌تاثیر کلیشه‌های غالب، با فاعلیت مونث فاصله زیادی دارند. به نظر می‌رسد فیلم سینمایی زن شگفت‌انگیز که قرار بود، بازنمود جدیدی از زن ارائه کند همچنان با تکرار الگوی ابژه جنسی به دنبال جذب مخاطب است.

 

منابع

  1. فکوهی، ناصر (۱۳۹۹)، زن­ها، شیرها، روباه­ها؛ تاملاتی درباره زنان زنانگی و مسائل اجتماعی، تهران: ثالث.
  2. فکوهی، ناصر (۱۳۹۸). انسان­شناسی هنر، زیبایی، قدرت، اساطیر، تهران:ثالث.
  3. Mulvey L. (1989) Visual Pleasure and Narrative Cinema. In: Visual and Other Pleasures. Language, Discourse, Society. Palgrave Macmillan, London

 

[۱] The ghost writer

[۲] Wonderwoman