احتمالا تا اواسط قرن نوزدهم تکلیف مشخص شده بود “یک بخش جهان به سمت قدرت صنعتی تاخت و بخش دیگر واپس ماند . . .انگلیسی ها و بعضی نواحی دیگر اروپا به وضوح کالاهای خود را زیر قیمت سایر رقیبان می فروختند. کارگاه جهان بودن برازنده ان ها بود. . . به طور تقریبی در ۱۸۴۸ روشن بود کدام کشورها متعلق به کشورهای پیشرفته، یعنی اروپای غربی(منهای شبه جزیره ایبری)، المان، شمال ایتالیا، بخش های مرکزی اروپا، اسکاندیناوی و ایالات متحده امریکا هستند . . . هیچ واقعیتی وضع تاریخ قرن بیستم را راسختر از این تعیین نکرد.” در این میان و در گذر از جامعه فئودال و پیشا صنعتی به جامعه سرمایه محور صنعتی، المان انتهای قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم جایگاه ویژه ای داشت.
فقدان تعلق به سنت و مراکز اکادمیک کلاسیکی همچون مدرسه هنرهای زیبا؛ بوزار و حضور سرامدانی دلبسته به صنعت که اقدام به برگزاری نمایشگاه های جهانی در مقیاس وسیع کردند و در دانشگاه ها به تدریس پرداختند و با چاپ مجلات معتبر، تفکر صنعتی را در حوزه عمومی بسط دادند همگی موجب شد تفکر صنعتی به سرعت با زندگی روزمره انسان المانی ممزوج گردد، جز این ها حضور استعدادهای درخشان عالم معماری هم چون هِنری ون دِ ولده ی بلژیکی، یوزف الریشِ اتریشی و فرانک لوید رایتِ امریکایی در المان نیز همچون تسریع کننده ای عمق حضور صنعت در معماری را برای ذهن المانی مسجل ساخت.
نوشتههای مرتبط
تاسیس دویچه وِرْک باند یا فدراسیون کار المان به سال ۱۹۰۷ توسط هرمان موتسیوس در مونیخ، به نوعی، تلاشی بود برای پاسخ به بسط انگاره ماشین و گرایش های ماشینیستی ماحصل صنعتی و به موازات ان شهری شدن در بعد زیبایی شناسانه اش. موتسیوس تمایل داشت پیشه ورانی که پذیرفته بودند به صنعتگر تبدیل شوند را با موازین هنر مدرنیستی اشنا کند تا بتوانند ضمن رعایت استانداردهای تولید انبوه به سلایق جامعه در بعد زیبایی شناسانه اش نیز پاسخ گویند. او تلاش داشت ضمن اعمال بارزه هایی هم چون یکسان سازی فرمی و یافت راه حل اصولی برای مشکلات طراحی، صنعتگرْ هنرمند را به نوعی واسط بدل سازد نضج گرفته میان سبک شخصی و قالب مناسب دنیای کنونی و همچنین اصول و موازین گذشته، این ره یافت، عملا، از دویچه وِرْک باند نهادی ساخت محافظه کار که به گمان بسیاری از سرامدانِ دلبسته به مدرنیسم نمی توانست به انگاره سرعت و مدرنیزاسیون متدرجا رسوخ کرده در بافت اجتماعی پاسخ دهد؛ یکی از این سرامدان والتر گروپیوس بود، که در ۱۹۱۰ به عضویت وِرْک باند در امد و در سال ۱۹۱۴ ساختمان نمایشگاه وِرْک باند را نیز طراحی نمود، اما او ایده ای یوتوپیایی در ذهن داشت که دویچه وِرْک باند نمی توانست محققش سازد: “تجدید حیات بصری المانی ها به واسطه ترکیب هنر و صنعت.”
همین ایده و در عین حال استراتژی موجب شد که او در سال ۱۹۱۹ ریاست مدرسه ی هنرها و پیشه های گرند دوکال ساکسون در ایالت وایمار را بپذیرد و با ایده “لزوم وحدت همه هنرها” نام ان را به باوهاوس تغییر دهد. واژه باوهاوس برای والتر گروپیوس به لحاظ مفهومی ریشه در دوران گوتیک دارد و اشاره دارد به فرایند ساخت کلیساهای جامع در ان دوران؛ جمع امدن سرامدان معماری هر منطقه و مشارکت ان ها در ساختن کلیسا، تبلور این ایده ال را می توان در نقاشی لیونل چارلز فاینینگر، نقاش امریکاییْ المانی تحت عنوان کلیسای جدید اینده نیز مشاهده کرد، نقاشی ای که به عنصری شاخص از مانیفست مدرسه باوهاوس بدل گشت.
والتر گروپیوس مبتنی بر همین رانه سعی کرد بهترین های جهان هنر و طراحی ان زمان را از جغرافیاهای مختلف و البته اروپایی یا غربی گرد هم اورد تا از یک سو بتواند به رفع همه جانبه شکاف میان هنر و تولید صنعتی که محصول انقلاب صنعتی است بپردازد و از سوی دیگر بتواند با تمسک بر استانداردیزاسیون طراحی، وحدت هنر و فن، ترکیب مغز و بازو و ترکیب فرد و جامعه، طراحان را با مشتریان فن سالار گره زند و نهایتا هنر را در خدمت بهبود زندگی روزه مره مردم قرار دهد، که البته این ره یافت نیز ریشه در “روح زمانه” فیلسوف المانی قرن هجدهم و نوزدهم گئورگ ویلهلم فردریش هگل دارد، او بر این باور است که در زمان معین، یک ملت بر دیگر ملتها برتری پیدا میکند و مشعل دار تمدن و تکامل روح جهانی میشود. . . . بدینترتیب، با توجه به تاریخ تمدن مشاهده میشود که در هر زمان، قومی مظهر حق بوده و . . . سرانجام زمان حکومت و برتری قوم ژرمن و دولت آلمان فرا رسیده است، بر این قرار مقدر بود باوهاوس عصاره روح زمانه که صنعتی شدن نام داشت را در مقیاس جهانی گرداورده ان را با طعم ناسیونالیسم المانی دوباره به خورد تمدنی دهد که روی در جهانی شدن کشیده بود و مسخ ایده “تاریخ همچون پیشرفتْ” باور داشت که مدرنیته پاسخ تمام پرسش ها را برایش به ارمغان خواهد اورد.
به جز سیاهه نام المانی هایی هم چون اسکار شلمر، گئورگ موخه، هانس میر، لودویگ میس ون دروهه و . . . نگاهی به سیاهه دیگر نام های غیر المانی ای که در باوهاوس حضور یافته، تدریس کرده و منشا اثر بودند، موید انگاره تمایل مدرسه به ترکیب روح جهانی با عناصر زمانی است، تئو ون دوئسبورگِ هلندی که از دل جنبش دِ استایل بیرون امده بود و حضورش در مدرسه عبور از انگاره بوزاری تاکید بر پلان را به کناری راند و فضا را مشغله طراح قرار داد، پل کلیِ سوییسی که آثارش تبلور کامل هنر انتزاعی هم در بعد فوتوریستی و هم اکسپرسیونیستی می باشند، واسیلی کاندینسی روس که حضورش در باوهاوس هم می تواند تاکیدی باشد بر تاثیر هنر انقلابی روسیه؛ سوپره ماتیسم بر مدرسه و هم موید القائات جنبش دِ استایل، لازلو موهولی ناگیِ مجارستانی که از محصولات سنت کانستراکتیویسم روسی و متاثر ولادیمیر تاتلین می باشد و جای گزین یوهانس ایتنِ سوییسی می گردد، تمامی این ها مهر تاییدی اند بر محتوای بین المللی باوهاوس و تجسد همان ایده جمع اوردن بهترین ها برای ساختن دنیای بهتر زیر سایه مدرنیته.
با این حال و علی رغم تمام بارزه های پیش امده، که عملا تصویری از حضور غالب لایه های فکری ارائه می دهد، مدرسه هیچگاه نتوانست از هجمه راست گرایانی که باوهاوس را متهم به واژگونی مبانی ذوق عوام می کردند و چپ گرایان به اصطلاح اوانگاردی که با تاکید بر التقاط گرایی، سازش و عدم تمکین به پیشرو بودن، باوهاوس را مرتجع می خواندند خارج شود و نهایتا نیز قربانی تلاقی سیاست با زیبایی شناسی گردید.
در کنار تمام این واقعیت ها و بعضا پیروزی ها، باوهاوس لایه های پنهان تری نیز دارد، که می توان جز شکست ها و ناکامی هایش مقررشان داشت، عقل گرایی کارکردگرایانه باوهاوس در ترکیب با بن مایه های صنعتی اروپاْ مبنا هیچ گاه نتوانست پایه ای باشد بر ان یوتوپیای جهان شمول مد نظر خالقانش چرا که از نظر جغرافیایی، عمیقا، به گستره جهان صنعتی وابسته ماند و از نظر ایده ئلژیک نیز وامدار مدرنیسمی گردید که به تبعیت از سنت روشنگری انسان ایده الش را همان مرد سفید پوست طبقه متوسط تعریف کرد، وجوهی که همچنان نیازمند واکاوی عمیق تری می باشند و مستلزم نقد بی پروای مفهوم یوتوپیایند.
نمونه نخست این مقاله پیش از این در شماره ۱۷۱۵ روزنامه شرق مورخ ۴/۲/۹۲ به چاپ رسیده است.
برای مشاهده اطلاعات بیشتر در مورد مدرسه باوهاوس می توانید به این صفحات در اتووود مراجعه فرمایید:
http://www.etoood.com/NewsShow.aspx?nw=3158
http://www.etoood.com/NewsShow.aspx?nw=3022
http://www.etoood.com/NewsShow.aspx?nw=1652
منابع
کرتیس. ویلیام جی ار، ۱۳۸۲، معماری مدرن از ۱۹۰۰، گودرزی. مصطفی، تهران، انتشارات سمت
لینتن . نوربرت، ۱۳۸۲، هنر مدرن، رامین.علی، تهران، نشر نی
هابسبام. اریک، ۱۳۷۴، عصر انقلاب ـ اروپا ۱۷۸۹- ۱۸۴۸، مهدیان. علی اکبر، تهران
[i] – سردبیر سایت تخصصی معماریْ شهرسازی اتووود
سردبیر سایت تخصصی معماریْ شهرسازی اتووود
http://www.etoood.com/
ویژه نامه ی «هشتمین سالگرد انسان شناسی و فرهنگ»
http://www.anthropology.ir/node/21139
ویژه نامه ی نوروز ۱۳۹۳
http://www.anthropology.ir/node/22280