بوثورث، مینورسکی، کلمارد، هورکاد ترجمه ی ملیحه درگاهی
کاخ تابستانی ناصرالدین شاه نقطه ی اوج معماری کشوری در دوره قاجار محسوب می شود. در بین جانشینان وی تنها مظفرالدین شاه (۱۹۰۷-۱۸۹۶) پروژه های معماری را اجرا کرد و این امر در حد بسیار اندکی بود. تزئینات بوسیله آجرهای سرامیک که نقش و نگارهای ایرانی به سبک اروپایی-ایرانی را به نمایش می کشیدند، در کاخ گلستان به کار رفته بودند (۱۸۹۹). ناصرالدین شاه که دوستدار باغهای ایرانی بود دستور داد یک کاخ-باغ، تفرجگاه ییلاقی بویژه مورد توجه ناصرالدین شاه، در شرق تهران، دوشان تپه، بسازند. سبک قاجار تا حد بسیار فزاینده ای تحت تأثیر اروپا بود، این سبک در تعداد زیادی از بناهای خصوصی و عمومی (بخصوص تکیه ها) که با هزینه ی شاهزاده ها، افراد عالی مقام، تجار یا اشخاص یا گروهها ساخته شده بودند، تکرار می شد. این آثار معماری که مجددا در طرحهای ساخت و ساز عمومی احیا شدند، به تدریج و بویژه از سالهای ۱۹۶۰ بدین سو، ناپدید شدند. تخریب شهرسازی قاجار در نهایت منجر به استرداد شهر غیر قابل بازشناسی قرن ۱۹ شد.
نوشتههای مرتبط
۳.زندگی فرهنگی و اقتصادی-اجتماعی
در دوره های بسیار اولیه تهران نیز همچون شهر ری که در آن غیر مستقل بود، منزلگاه جامعه شیعه بود. ساکنین شهر به خاطر طبیعت جنگجو، نزاع طلب و تا حدی متخاصم خود از معروفیت برخوردار بودند؛ آنان با شورش علیه حاکمیت سیاسی بویژه از پرداخت مالیات ناراضی بودند.
ظاهرا نخستین ساکن شناخته شده تهران متعلق به قرن ۳/۹ و محدث محمد ابن حماد ابوعبدالله التهرانی الرضا، جدِّ السمعانی، بوده است. دیگر علما و همچنین شمار زیادی از محققان، شاعران، سیاستمداران و … بویژه از دوره صفویه و حکومت قاجارها، از اهالی بومی تهران بوده اند. این نواحی به علاوه ی نسبَ (nisba) تهران یا تهران رضی، همچنین به عنوان روستاها یا مناطقی که در نهایت پهنه ی گسترده تهران را شکل دادند، شناخته می شدند: جیباینی (Jaybayni)، دولابی، درشتی/طرشتی، کنی (kani)، قصرانی، نارمکی و … . از دوره قاجار شمار فزاینده مهاجران، بخصوص از استانهای کناره دریای خزر، تهرانی ها را شکل داده اند، اما استعمال نسبَ به تدریج از بین رفت.
با استقرار قدرت سیاسی و تأسیس بارگاه فتحعلی شاه در تهران، زندگی فرهنگی، دست کم در طول زمستان، ارتقاء یافت. از نیمه قرن ۱۷ نقاشی با نفوذ اروپا به گونه ای سراسری نقصان یافت. اما همراه با شکل گیری نقاشی های روغنی بر پارچه های کتان با تکنیک اروپایی، نوعی بازگشت به سبکهای صفویه بخصوص در مینیاتور، نقاشی روی خمیر کاغذ لاکی یا شیشه، هنر کتاب و سرامیک، دیده می شود. جالب توجه ترین نقاشی های دوره ی قاجار مواردی هستند که در اشیاء لاکی یا لعابی به کار رفت اند. به علاوه در طراحی های سنتی گیاهی و جانوری، هنر نقاشی – حاکم مطلقه و درباری های برجسته- از موقعیت قابل توجهی در این کالبد سیاسی، بویژه در تزئینات کاخها، برخوردار است. تولیدات جذاب بواسطه ی معماری و دکور مرتبط با آن، در بناهای مذهبی و غیر مذهبی و بواسطه هنر فلزکاری و نساجی، ایجاد می شوند ( محصولاتی که در مراکز سنتی تولید شده و تا حد خاصی در تهران استفاده و داد و ستد می شوند؛ نگاه کنید به بی.دبلیو رابینسون (B.W. Robinson)، نقاشی ایران در دوران حکومت خاندانهای زند و قاجار، در CHIr، vii، ۸۹-۸۷۰)
اما به طور اخص احیای ادبی، که در قرن ۱۸ در اصفهان و شیراز آغاز شد، و شعر نوکلاسیک درباری بود که عالی ترین جلوه را به خاندان قاجار بخشید. هرچند اشعار دوره قاجار برای اغلب ساکنین شهرها و استانها که در آنها تولیدات ادبی بسیار تحسین می شد و همچنین تهران، به نسبت کاشان، شیراز، کرمان، تبریز و … به مراتب متأخر بودند. تحت تأثیر غرب احیای ادبی در ایران با رشد ناگهانی همراه شد، ایده های جدید نخست در بارگاه شاهزاده عباس میرزا، که ارتش روسها را شکست داد (۱۸۱۳، ۱۸۲۸)، در تبریز نفوذ یافتند. پس از مرگ نابهنگام این شاهزاده ی اصلاح طلب (۱۸۳۳)، زندگی فرهنگی بیشتر در تهران تمرکز یافت، شهری که تا حد زیادی بواسطه توسعه ی تکنیکهای چاپ (حروف چینی، حکاکی های زیباشناسانه تر، سپس بازگشت به حروف چینی) و شیوه های مدرن آموزشی که بویژه با تأسیس دارالفنون، ابتکار وزیر میرزا تقی خان “امیر کبیر” در سال ۱۸۵۱/۱۲۶۸، در تهران دنبال شد، از نقش غالبی بر خوردار بود.
این شیوه های مدرن دسترسی به بسیاری از متون باستانی و معاصر از جمله ادبیات سفر، شرح حال ها، تاریخ و … که در آن زمان به طور گسترده ای توزیع شدند را آسان می ساخت. به علاوه همراه با این پیشرفت شاهد انتشار ترجمه هایی از آثار به زبان اروپایی بودیم که در زمان حکومت عباس میرزا در تبریز متقبل شد و با اقدام وزیر حاجی میرزا آقاسی در تهران تداوم یافت. در زمان ناصرالدین شاه، محمد حسن خان ثانی الدوله (که بعدها با عنوان اعتماد السلطنه شناخته شد)، دانش آموخته ی دارالفنون و سپس فرانسه، عهده دار دپارتمان های ترجمه شد. همچنین در تهرانِ سال ۱۸۳۷/۱۲۵۳ بود که اولین روزنامه ی ایرانی، کاغذ اخبار، که توسط میرزا صالح منتشر شد، ظهور یافت. عمر این روزنامه بیش از یک یا دو سال نبود. در سال ۱۸۵۱ امیرکبیر مسئول انتشار نوعی نشریه اداری هفتگی با عنوان وقایع التفاقیه شد که در سال ۱-۱۸۶۰ بدل به روزنامه ی دولتی عالیه (dawlat-i ‘aliyya-yi) ایران و سپس روزنامه ی ایران شد که توسط اعتمادالسلطنه انتشار می یافت.
مقام های دیگر این راه را ادامه دادند، چاپ و نشر و همچنین فعالیتهای آموزشی و روشنفکری بخصوص در جهت حمایت از زنان و بویژه با احیاء انقلاب مشروطه در سال ۶-۱۹۰۵، گسترش یافت. در زمان حاکمیت قاجار بیشترین تعداد کتاب و مجله در تهران منتشر شد، تبریز جایگاه دوم را دارا بود. در رابطه با ادبیات و نشر در زمان قاجار بویژه نگاه شود به بی. فراگنر (B. Fragner)، خاطرات در ادبیات فارسی به عنوان منبعی برای بررسی بیشترین بخش تاریخ اخیر ایران، ویسبدن، ۱۹۷۹؛ پی. آوری (P. Avery)، چاپ، مطبوعات و ادبیات در ایران مدرن، در CHIr، vii، ۶۹-۸۱۵؛ ام. اجتهادی (M. Edjtegadi)، فروپاشی قدرت دولتی در ایران دوره ناصر الدین شاه قاجار (۱۸۹۶-۱۸۴۸)، برلین ۱۹۹۲.
حتی از پیش از ظهور مطبوعات مخالف ایران (که خارج از کشور منتشر می شد) شعرا و دیگر اندیشمندان برای انتقاد از حکومت مطلق قاجارها، نوشتارهای خود را جهت ابراز هوشمندانه ی نارضایتی و دعوت به اصلاحات، به کار بسته بودند. انتقادات نسبت به بارگاه ناصرالدین شاه توسط درباری برجسته، اعتماد السلطنه، در شرح حال نویسی اش (روزنامه ی خاطرات، ویرایش ای. افشار (I. Afshar)، تهران ۷۱-۱۹۶۶/۵۰/۱۳۴۵)، و به گونه ای تند و تیزتر در اثر جدلی اش با عنوان خلسه یا خواب نامه (ویرایش تهران ۱۹۶۹/۱۳۴۸؛ بی. علوی (B. Alavi)، نوشتار انتقادی در مورد نوسازی ایران در زمان قاجار، ۵۴-۲۴۳، ۵۰-۲۴۹)، بیان شده است. انتقادگرایی که از تمامی بخشها نشأت گرفته بود، با جنبش مشروطه گسترش یافت (نگاه کنید به بخش بعدی).
فتحعلی شاه با هدف تمرکز بخشیدن به نیروهای مذهبی و غیر مذهبی کوشید تا مجتهدین امامی شناخته شده را جذب تهران کند. اما این اصفهان بود که به نوعی تا آغاز حکومت ناصرالدین شاه پایتخت دینی باقی ماند، همچنین شمار زیادی از علمای امامی در دیگر مراکز مذهبی ایران و بویژه در عتبات عراق اقامت گزیدند. زمانی که سید حسین واعظ شیرازی با تصویب فتحعلی شاه جایگاه و مقامی را در تهران کسب کرد، دستور داد تکیه ها را تبدیل به مدرسه کنند. اگرچه با توسعه ی مذهب مردمی، بخصوص آیین های شیعه، و گسترش تکیه هایی که برای اجرای تعزیه خوانی یا شبیه خوانی تعبیه شده بودند، تهرانی ها با خاستگاههای مختلف مجددا انسجام اجتماعی خود را بدست آوردند. با توجه به علاقه نسبت به نمایش های آیینی و متنوع (داستان سراهای مردمی، دلقکها، عروسک های خیمه شب بازی، تئاتر بدیهه گویی کمدی سنتی یا نمایش های الهام گرفته از یا مبتنی بر مدل های اروپایی، … .)، مکانهای مرتبط با اینچنین سرگرمی هایی در تهران افزایش یافت. اما تکیه دولت که از سالهای ۱۸۷۰ بدین سو به توفیق های چشمگیری دست یافته بود، به سرعت به نماد ذائقه ی نامناسب تظاهر در قاجارها بدل شد. این محل برگزاری جشنهای مذهبی و غیر مذهبی که بعد از جنبش مشروطه متروک ماند، در سال ۷-۱۹۴۶/ ۱۳۲۵ تخریب شد (ف. غفاری (F. Gaffary)، سالن تهران، در تهران، پایتخت دویست ساله؛ پی. چلکوسکی (P. Chelkowski, )، تفریحات عمومی، رسانه و تغییر اجتماعیِ قرن بیستم ایران، در CHIr، vii، ۸۱۴-۷۵۶). جمعیت تهران با شاخصه ی ترکیبی خود بازتابی از جامعه ی ایران بود که از پایان دوره ی صفویه در وضعیت بحرانی به سر می برد. با وجود اینکه معرفی ایده های نو و رقابت برای قدرت سیاسی یا مذهبی اغلب در نقاط دیگر اتفاق می افتد، ولی در تهران بود که تعارض ها حل و فصل شد و در این شهر بود که اشتیاقِ اغلب مغشوش برای تغییر، جلوه ی یکپارچه ای کسب کرد. موضوعات وابسته به انتظار مسیح که به طرق مختلف در بین امامی های اصولی و اخباری، شیخی ها و صوفی ها و همچنین در مذهب عامه چارچوب بندی شده بود، تجلی کامل خود را در بابیسم که به طور محکمی توسط دولت امیر کبیر (۵۱-۱۸۴۸) و بویژه در تهران سرکوب می شد، پیدا کردند. پس از شکست قیام بابی علیه ناصرالدین شاه (۱۵ آگوست ۱۸۵۲) میان شاخه های صبح ازَل، جانشین تعیین شده ی باب (جنبش باب ازل)، و حامیان بهاء الله (جنبش بابی با موضوعات مدرنیستی و جهانی)، اختلاف ایجاد شد؛ نگاه کنید به د. مک اوین (D. MacEoin)، EIr، هنرها. بابیسم و آیین بهایی یا بهاییسم.
با وجود بدگمانی امامیسم نسبت به قدرت موقت و اصلاحات، علمای امامی خاص با حکومت قاجار همکاری کردند. این قضیه بویژه در اسناد فرستاده شده توسط امام جمعه تهران به یک هم پیمان قابل اعتماد شاهنشاهی، آشکار است. اما به طور کلی، علمای امامی که پس از این ماجرا متحد شده و رهبری خود را سیاسی کردند، با سیاستهای مدرن سازی مخالفت کردند و بخصوص با اهداء امتیازاتِ اقتصاد ایران به بنگاههای خارجی که اولین آنها مؤسسه های بریتانیایی و بعد از سال ۱۸۷۲ بنگاههای روسی یا اروپایی بودند، به مخالفت بر خواستند. مبارزه با نفوذ خارجی ها با قیام علیه اهداء حق انحصار تنباکوی ایران به یک صاحب امتیاز بریتانیایی، پس از سفر سوم شاه به اروپا (۱۸۸۹)، شکلی منسجم پیدا کرد. آشفتگی ها پس از اخراج ظالمانه ی اسدآبادیِ اصلاح طلب، معروف به افغانی، از حرم شاه عبدالعظیم در ژانویه ی ۱۸۹۱، آغاز شد. تحریم عمومی مصرف تنباکو که توسط تاجران ناراضی و علمای خاص در عتبات گسترش یافت، سراسر ایران و از جمله اندرونی شاه را تحت تأثیر خود قرار داد و این امر منجر به لغو امتیاز در اوایل سال ۱۸۹۲ شد. آشفتگی در تهران توسط برجسته ترین رهبر علما، حاج میرزا حسن آشتیانی، که به نمایندگی از مرجع تقلید میرزا حسن شیرازی، در نامه ی خود پادشاهی را متهم کرده بود، باقی ماند (ن.ر. کدی (N.R. Keddie)، مذهب و شورش در ایران. واخواست تنباکوی ایران بین سالهای ۱۸۹۲-۱۸۸۱، لندن، ۱۹۶۶، index, under “Tehran”).
قیام توسط علمای خاص و گروههای رادیکال و اصلاح طلب که به صورت انجمن های مختلف شکل گرفته بودند، در تهران حفظ شد ( نگاه شود به م. بیات (M. Bayat)، EIr، هنر. انجمن، i، سیاسی) و در زمان حکومت مظفرالدین شاه ، همراه با نهضت مشروطه ی سال ۶-۱۹۰۵، به اوج خود رسید. در این جنبش عظیم اجتماعی – مذهبی، تمامی گروههایی که بر علیه استبداد قاجار مبارزه می کردند: گرایش های متعارضِ علمای طرفدار یا ضد مشروطه خواهی؛ عمل گرایی متصل با محافظه کاری در بخش تجار و ” بورژوآزی خُرد”؛ ابهام در طالبات از عدالت خانه گرفته تا مشروطیت و تأسیس یک انجمن منتخب با عنوان مجلس؛ نقش گسترده ی مطبوعات و نشریه ها (شب نامه ها)؛ حضور فزاینده ی جمعیت؛ اعتراضاتی که در پایگاههای دیپلماتیک یا مذهبی صورت می گرفت (همچنین ببینید کلمرد (Calmard)، EIr، هنر. بست)؛ و … ، در تهران پایه گذاری شدند. پس از تصدیق مشروطه و مجلس، فعالیتهای مشروطه خواهان با واکنشی سلطنتی و مذهبی از سوی محمد علی شاه مواجه شد (۹-۱۹۰۷). دو تن از رهبران مذهبی که عنوان آیت الله را بر خود داشتند به حمایت از مشروطه برخاستند: سید محمد طباطبایی، به طرفداری از اصلاح طلبان، و سید عبدالله بهبهانی، هم پیمان با تاجران برجسته مخالف با اصلاحات مالی و عرفی. شیخ فضل الله نوری در تعارض با مشروطه بود. وضعیت اتخاذ شده از جانب رهبران مذهبی و سیاسی منجر به جنگ داخلی واقعی میان طرفدارن و مخالفان مشروطیت شد (ژوئن ۱۹۰۸- جولای ۱۹۰۹، ورود انقلابیون شمال به فرماندهی سپهدارِ اعظم و بختیاری های اصفهان به تهران؛ و اعدام شیخ فضل الله).
محمد علی شاه بوسیله ی تیپ قزاق سرکوب شورش در تهران را سازماندهی کرد و دستور به بسته شدن مجلس داد؛ در زمان جانشین او، آخرین پادشاه قاجار احمد شاه (۲۵-۱۹۰۹)، مجلس مجددا در نوامبر ۱۹۰۹ گشایش یافت. مشخصه ی قوه ی مقننه دوم بروز مخالفتها در مجلس، ادامه ی جنگ داخلی که عمدتا در شمال بوقوع پیوست ولی به تهران نیز کشیده شد و تلاش برای اصلاحات (توسط کارشناسان مالی آمریکایی به سرپرستی مورگان شوشتر (Morgan Shushter)، بود. تهدید ارتش روسیه سبب رفتن شوشتر و سقوط مجلس دوم (دسامبر ۱۹۱۱) و جنبش انقلابی شد، از این پس فعالیتهای مجلس پارلمانی در کنترل بوروکراسی و صاحبان ملک قرار گرفت (ببینید ونسا مارتین (Vanessa Martin) ، اسلام و مدرنیسم. انقلاب سال ۱۹۰۶ ایرانیان، لندن ۱۹۸۹، ای. آبراهامیان (E. Abrahamian )، ایران بین دو انقلاب، پرینستون ۱۹۸۲ ).
طی جنگ جهانی دوم ضعف ایران مشهود بود. کشور توسط نیروهای روسی و ترکیه ای اشغال شد و موضوع رقابتی بود برای قدرتهای اصلی (روسیه، ترکیه، آلمان و بریتانیای کبیر) که به آشوبهای محلی دامن زده بودند. قدرت پادشاهی ایران با افت بیشتری مواجه شد. جنبشهای انقلابی روسیه تأثیر بیشتری بر آذربایجان (تبریز) یا گیلان (جنبش جنگلی) داشتند تا تهران که به شدت از سلطه ی خارجی، بویژه روسیه و سپس بریتانیا (صلح ۱۹۱۹ ایران-انگلیس هرگز اجرا نشد)، رنج می کشید. انگلیس به منظور حفظ پادشاهی، کودتای سرهنگ قزاق رضا خان در تهران (فوریه ۱۹۲۱) را به اجرا درآورد (آبراهامیان، همان). شخصیت اغلب بی ثبات یا فرصت طلب تهرانی ها همانگونه که در زمان وقایع دراماتیکِ انقلاب مشروطه و حوادث بعدی آن نمایان شد، برخی اوقات به شدت مورد انتقاد روشنفکران بود. این امر به طور مشخص مورد توجه شاعر، نویسنده، روزنامه نگار و پروفسور برجسته محمد تقی بهار (۱۹۵۱-۱۸۸۶) بود. وی که فرزند خانواده ی کاشانی تاجر و ثروتمند بود در خراسان به دنیا آمد، در اولین سالهای زندگی خود عازم تهران شد و در این شهر به یک فعال و مشاهده گر منتقد وقایع بدل شد. وی که وطن پرستی پرحرارت بود در بسیاری از اشعار خود به بیان بیزاری اش نسبت به تهران (که در اشعار اغلب رِی نامیده می شود)، اجتماع شهری و جمعیت تهرانی که وی آنها را به ضعف و سستی، بی اخلاقی، ناهماهنگی، انحراف، فقدان وطن پرستی و … متهم می کند، پرداخته است.
با وجود اینکه جایگاه پایتخت طی سالهای ۱۸۴۰ ارتقاء یافت ولی تهران در زمینه ی فعالیتهای تجاری پس از تبریز در مقام دوم قرار داشت (گزارش اَبوت (Abbott) رایزن بریتانیایی، در چ. ایسوی (Ch. Issawi)، تاریخ اقتصادی ایران، ۱۹۱۴-۱۸۰۰، شیکاگو، ۱۹۷۱). هر چند شهر از این پس بیش از همه مرکز توزیع کالا بود، عوامل متعددی به توسعه ی اقتصادی آن کمک کردند. چنانچه در مورد اصفهان یا شیراز مطرح بوده است، تهران نیز از مرکزیت یافتن پایتخت های بزرگ ایران بهره برد: تمرکز درآمدهای دولتی (“سرمایه داری استبدادی”)؛ حرکتهای جمعیتی (مهاجرت روستایی)؛ جذب نخبگان، از صاحبان املاک گرفته تا رؤسای قبایل. این عوامل سبب شد تهران در قرن ۲۰ به عنوان مکان مهم اقتصادی در تجارت جهانی پدیدار شود (ببینید ای. اهلرز (E. Ehlers)، سازماندهی سرمایه و فضا در ایران: اصفهان، شیراز، تهران، در تهران، پایتخت دویست ساله).
۳.توسعه از زمان ظهور پهلوی ها
در زمان به قدرت رسیدن رضا شاه در سال ۱۹۲۵، ساختار تهران از دوره ی ساخت دیوارهای دفاعی بزرگ طی حکومت ناصرالدین شاه، تغییری نکرده بود. توسعه ی شهر تا زیان رساندن به باغها و منطقه ی بیرون از دیوارها، بویژه بخش جنوبی دروازه غار جاییکه جمعیت فقیر در مجاورت کوره پزخانه های وابسته به شهرداری زندگی می کردند، پیشرفت. با وجود عریض ساختن خیابانهای اصلی هیچ ساختمان مدرن یا خیابان متناسب با جایگاه شهر پایتخت وجود نداشت.
منبع:
C.E. Bosworth, V. Minorsky, J. Calmard & B. Hourcade, “Tehran(Tihran)” in, E. Bosworth, 2007, Historic Cities of the Islamc World, Leiden, Boston: Brill: 503-520
بخشهای پیشین:
تهران (۳)
http://anthropology.ir/node/19886
تهران (۲)
http://anthropology.ir/node/19448
تهران (۱)
http://anthropology.ir/node/19258
نیشابور
http://anthropology.ir/node/19086
ری
http://anthropology.ir/node/18609
تبریز (۴)
http://anthropology.ir/node/17934
تبریز (۳)
http://anthropology.ir/node/17696
تبریز (۲)
http://anthropology.ir/node/17478
تبریز (۱)
http://anthropology.ir/node/17249
یزد (۲)
http://anthropology.ir/node/16996
یزد (۱)
http://www.anthropology.ir/node/16757
شیراز (۲)
http://anthropology.ir/node/18837
شیراز (۱)
http://www.anthropology.ir/node/16254
اصفهان
http://anthropology.ir/node/15822
مشهد (۳)
http://anthropology.ir/node/18967
مشهد (۲)
http://anthropology.ir/node/15533
مشهد(۱)
http://anthropology.ir/node/15433