ترجمه: سمانه کوهستانی و محبوبه علیجانی
در اثر مردم معمولی و رسانهها (ترنر ۲۰۱۰)، با توجه به آنچه من تحت عنوان نقشی نوین برای رسانه به آن اشاره میکنم، اینگونه استدلال خواهم کرد که فرهنگ سلبریتی بهمنزلهی مولّد یا مؤلف هویت یا هویتهای اجتماعی میتواند [زمینهای] برای کنکاش باشد؛ یعنی [نگوییم] که این فرهنگ صرفاً نماینده یا واسطه هویتهایی میباشد که برگرفته از سایر بخشهای اجتماعی یا سیاسی است.
نوشتههای مرتبط
اکنون به نظر میرسد که رسانهها میتوانند بهطور مثال، بهعنوان محصولی جانبی از بهکارگیری شرکتکنندگان در [برنامههای] تلویزیون واقعنما یا از طریق سایر اشکال شهرت مبتنی بر صنعت، مؤلفههای هویتی خود را ارتقا دهند. دلایل این استدلال من برگرفته از رؤیت نسخههای هویتی در پیمایشهای اجتماعی در مورد نگرش جوانان است که قبلاً ذکر شد، جایی که جوانان بلندپروازانه خواستار مشهورشدن میشوند؛ گویی که خود یک هدف شغلی باشد و آنها [جوانان] ممکن است کاری را انجام دهند که [بهواسطهی آن] شهرت کسب کنند، بدون توجه به ماهیت آن کار.
همچنان که مشاهده شد، بسیاری از شرکتکنندگان در قالبی مانند اسطوره، عقیده خود را مبنی بر منحصربهفرد بودن یا “ویژگی ستاره” بیان داشتند، چنانکه بهاحتمالقوی از طریق فرایند اجرا شناخته میشوند. به نظر میآید که این اعتقاد بری از هرگونه مهارت یا استعداد خاص باشد: به رسمیت شناخته شدن، خود یک اعتبار شخصی در نظرگرفته میشود و بهطور متناقضی، هرچه استعداد کمتر باشد، اعتبار سنجی، طبقهبندی و توانمندتر میشود. این دو مشاهده برای ایجاد این احتمال استفاده میشود که مفاهیم رؤیت پذیری رسانه و شناخت بهواسطهی استقرار سلبریتی-کالا یا دسترسی به «محور رسانهای» کلدری[۱] (۲۰۰۰)، در فهم فرهنگ ما از درک آنکه سوژه چیست، چه چیزی هویت را تشکیل میدهد و چه نوع عملکرد هویتی ممکن است مطلوب باشد، نقش دارد.
اگر چیزی در این زمینه وجود داشته باشد، آن چیز نشاندهنده نقش مهم فرهنگ برای فرهنگ سلبریتی و در نتیجه کارکرد تحلیلی مهم برای مطالعات سلبریتی است. هنوز مشخص نیست که چگونه به چنین موضوعاتی دست مییابیم – چه نوع پروژههای تحقیقاتی، چه نوع استراتژیهای روششناختی و حتی چه نوع سؤالاتی باید موردبررسی قرار گیرند تا بتوانیم گزارشی کاملاً مشروط و متنوع از عملکرد فرهنگی سلبریتیها ارائه دهیم که به ما کمک کند سهم آن را در ساخت فرهنگی هویت درک کنیم؛ اما حداقل یک مورد اولیه برای بحث وجود دارد که نشان دهد ما بهاشتباه از وضعیت فعلی راضی هستیم. این نکتهای است که من در جای دیگر در رابطه با ظرفیت تلویزیون واقعنما بهمنظور «دگرگونی» نسخههای غربی هویت فرهنگی برای مخاطبان در بازارهای غیرغربی [مطالبی را] اظهار نموده ام:
این واقعیت که تلویزیون واقعنما بهمثابهی تغییردهندهی هویتهای فرهنگی نیز بسیار کارآمد عمل میکند بهطور بالقوه نگرانکننده است. ازجمله اهداف این دگرگونی، امکان مصرف و در نتیجه افزایش قابلیت دسترسی به هویت برنامهها است. این امر اگرچه ممکن است مناسب صنعت سرگرمی باشد که استدلال کند پروژههای آنها بهاندازه کافی بیخطر هستند، اما برنامههایی که تولید هویتهای فرهنگی را بهعنوان وسیلهای برای بازاریابی یک محصول خاص انجام میدهند، بهصورت ناخواسته توانایی ایجاد تأثیرات فرهنگی مهمی را دارند. (ترنر ۲۰۱۰، ص ۶۸).
مسئله مضاعفی که در اینجا مطرح میکنم آن است که این تأثیرات ناخواسته فرهنگی – که ممکن است کاملاً ژرف باشند – عمدتاً در پی نتایج تجاری و نه اجتماعی یا سیاسی ایجاد میشوند، اگرچه ممکن است منجر به هر سه مورد از آنها شوند. اگر آنها به این نفوذ خود ادامه دهند و یا حتی شیوهی تفکر ما در مورد هویت را تغییر دهند، دلیل کمی وجود دارد که انتظار داشته باشیم چنین تغییری، منافع ما یا افراد جامعه را بهعنوان محرکهای آن درنظر بگیرد.
نتیجه
مهم این است که مطالعات سلبریتی بیشتر از یک عامل در رژیم گفتمانی پیرامون سلبریتیها، مشارکت داشته باشد. درحالیکه پیچیدگی متن و پویایی فرهنگ سلبریتی از مهمترین جذابیتهای آن است، مطالعات سلبریتی باید از خطر پاسخ دادن به آن – استفاده از استراتژیهای تحلیلی برای تولید چیزی که در نهایت تا درجه زیادی توصیفی است، آگاه باشد. اکنون مبنای نظری و تاریخی کافی برای شروع برنامههای بلندپروازانه تری وجود دارد؛ تحقیقاتی که شامل پرسوجوهای مستقیم بیشتری از مخاطبان، تولیدکنندگان، تبلیغات و غیره بهمنظور توسعه مجموعهای از اطلاعات ساختاری و همچنین مواد متنی که ممکن است به ما در درک بهتر عملکرد و عملکرد سلبریتیها کمک کنند.
مهمتر از همه، به نظر من، اگر حوزه مطالعات سلبریتی خود را به درک تولیدات صنعتی و همچنین میزان مصرف مخاطب، در مورد سلبریتیها مربوط کند، پایگاه بسیار مستحکمتری خواهد داشت. ما صرفاً میتوانیم بهواسطهی استفاده از بازنماییهای رسانهای بهمثابهی ماده خام برای تشریح بسیاری از راههای نفوذ شهرت در فرضیات و گفتمانهای مربوط به ساخت هویت فرهنگی، چیزهای زیادی یاد بگیریم. به نظر من، ما از طریق نزدیک شدن به سلبریتی با استفاده از استراتژیهای روششناختی متنوعتر که برخی از آنها برگرفته از روشهای تجربیتر است، میتوانیم اصول بیشتری را برای این کار گسترش دهیم. و برای اطمینان از بررسی کامل و سودمندی سلبریتی بهمنزلهی مکانی برای بررسی عملکرد رسانه و تولید فرهنگی هویت، به رویکردهای چندعاملی، مقارن و چند رشتهای نیازمندیم.
[۱] Couldry