همگی ما تاکنون عبارت “معجزه آسیای جنوب شرقی”را بارها شنیده ایم ،توسعه اقتصادی کشورهای آسیای شرقی از دهه ۱۹۵۰ ،قطعاً یکی از مهمترین پدیده های تاریخ اقتصادی جهان در دوره پس از جنگ جهانی دوم است. امروز آسیای شرقی ثروتمندترین قسمت جهان خارج از مراکز صنعتی قدیمی اروپای غربی و آمریکای شمالی است. این دوره با رهبری ژاپن آغازشد و سپس کره جنوبی ، تایوان ، هنگ کنگ ، سنگاپور و چین را نیز دربرگرفت،آنها شاهد پیشرفت های قابل توجهی درنیمه دوم قرن بیستم بودند که منجر به افزایش سطح استاندارد زندگی مردم با رشد درآمد بالا شده بود.کشورها و شهروندان این حوزه با وجود اقتدارگرایی سیاسی ، نقض حقوق بشر ، فساد ، سرکوب اتحادیه های کارگری ، تبعیض جنسیتی ،بدرفتاری با اقلیت های قومی و فضایی که نظریه های وابستگی و نظام جهانی، رویکرد قالب داشتند، توانسته بودند ، سریع ترین رشد اقتصادی تاریخ جهان و رفاه عمومی را تجربه کنند واین پدیده در تاریخ بشیریت بی نظیر بود. مسلما درک تجربه توسعه آسیای شرقی یکی از مباحث اصلی اقتصاد توسعه است ومرورروند آن برای کشور ما می تواند بسیار آموزنده باشد. کتاب ،«تجربه توسعه آسیای شرقی»با عنوان فرعی معجزه ، بحران و آینده توسط ها جون چانگ، یکی از اقتصاددانان برجسته معاصرنوشته شده است او اهل کره و دانش آموخته دانشکده اقتصاد ملی سئول و دارای درجه دکتری از دانشگاه کمبریج است و در حال حاضر در همین دانشگاه تدریس میکند .چانگ به عنوان مشاور در سازمان های بین المللی متعددی از جمله آژانس های مختلف سازمان ملل ، بانک جهانی و بانک توسعه آسیا کار کرده است .
. در کتاب حاضر ، ها-جون چانگ تحلیل تازه ای از رشد این پدیده چشمگیر ارائه می دهد. به گفته وی ، آسیای شرقی می تواند در مورد کل روند توسعه اقتصادی چیزهای زیادی به ما بیاموزد. این کتاب پر از حقایق جدید ،پیشنهادهای سازنده و مقدمه ای زنده و غیرمتعارف برای یک پدیده جهانی است.
نوشتههای مرتبط
هاجون چانگ از اوایل دهه ۱۹۹۰ به طور فعال در حال مطالعه تجربه توسعه آسیای شرقی است.او معتقد است ،کشورهای شرق آسیا ( شامل ژاپن ،کره جنوبی، تایوان ،هنگ کنگ و سنگاپور ) بسیار عملگرایانه رفتار کردند و مدل توسعه این کشورها ازالگوهای جهانشمولی که توسط جریان اصلی علم اقتصاد پشتیبانی می گردد بسیار متفاوت است. علاوه بر ویژگی های منحصربفرد، الگوی مشترکی هم در مسیر توسعه این پنج کشور آسیای شرقی وجود دارد و آن ،نقش فعال دولت است.
او در بحث بر سر این تجربه ، نقش دولت را برجسته و تحلیل کرده و با این کار ، از بازار آزاد و ایدئولوژی تجارت آزاد که اساس اجماع واشنگتن و اقتصاد نئوکلاسیک را تشکیل می دهند انتقاد کرده است. استدلال وی بخشی از رویکرد به اصطلاح دولت توسعه است .بطور کلی کتاب او بر نقش دولت و سیاست های صنعتی در روند توسعه کشورهای در حال توسعه تأکید دارد.
این کتاب مجموعه مقالاتی است که در ۹ فصل نوشته شده است، نویسنده کوشیده که تصویری واقع گرایانه از سیر پیشرفت اقتصادی و چگونگی توسعه کشورهای شرق آسیا از دهه ۶۰ میلادی تا سال ۲۰۰۰ ارائه دهد البته او بیشتر بر سیر تحولات اقتصادی دو کشور ژاپن و کره تاکید می کند. چانگ نحوه تکامل تاریخیِ تجربه توسعه آسیای شرقی و مضامین و مفاهیم مهم نظری و تجربی در بحث را تبیین کرده و همزمان شرایط را تفسیر و انتقاد میکند و با ارائه نکات نظری جدید و شواهد تجربی از تفسیر غالب نظریه اقتصادی نئوکلاسیک انتقاد میکند. این کتاب نوشته ارزشمندی است و باید آن را بخاطر احیای بحث در مورد تجربه توسعه آسیای شرقی ستایش کرد. لازم به تأکید است که موضوعات مربوط به درک چگونگی توسعه کشورهای شرق آسیا هنوز حل نشده است و این کتاب خوانندگان را تشویق می کند تا در مورد سو الات مهم در مورد توسعه آسیای شرقی به طور خاص و توسعه اقتصادی به طور کلی تحقیق کنند.
فصل اولِ نوشتار حاضربا عنوان« مدل سیاست اقتصادی کشورهای آسیای شرقی »در تحلیل سیاست اقتصادی این کشورها با رویکرد تطبیقی ،مروری اجمالی بر مباحث مرتبط با تجربه توسعه یافتگی کشورهای آسیای شرقی انجام داده است.او روند اندیشه اقتصادی را از دهه ۱۹۷۰ ردیابی می کند و زمینه ای را مطرح می کند که مدل آسیای شرقی در آن بحث شده است. پس از مقایسه تطبیقی و تعریف مدل کشورهای آسیای شرقی حوزه سیاست های اقتصادی را بررسی می کند.در این فصل به طور خلاصه سه حوزه سیاست اقتصادی یعنی سیاست سرمایه گذاری ، سیاست تجاری ، سیاست صنعتی و تکرارپذیری مدل و پایان مدل بررسی شده و در نهایت سیاست هایی را که از دید دیگران پنهان مانده ،تشریح میکند مانند سیاست اقتصاد کلانِ حامی سرمایه گذاری به جای سیاست های ضد تورمی،کنترل میزان مصارف لوکس و تجملی که کارکردهای سیاسی و اقتصادی دارند ، کنترل سختگیرانه سرمایه گذاری مستقیم خارجی ،پیگیری یکپارچه در زمینه حمایت از صنایع نوزاد و ارتقای صادرات ،استفاده از صادرات ،نویسنده در رابطه با مدل توسعه آسیای شرقی توضیح میدهد که در آن دوره مدل آنگلوساکسون به عنوان «تجربه برتر» به طور جدی به چالش کشیده شد و عملکرد چشمگیر اقتصادی برخی از کشورهای آسیای شرقی مورد توجه قرار گرفت او در توضیح مدل آسیای شرقی می گوید:” اقتصاد های شرق آسیا به جز هنگ کنگ به جای تبعیت از سیاستهای اجماع واشنگتن ( سیاست های اقتصاد کلان مبتنی بر تورم ،سرمایه گذاری و تجارت خارجی آزاد، مقررات زدایی و خصوصی سازی )از سیاستهای صنعتی و کسب و کار مداخله گرایانه و( حمایت از سیاستهای اقتصادی کلان که حامی سرمایه گذاری اند) بهره گرفتند این کشورها نهادها و سیاست هایی چون گروههای کسب و کار با مالکیت های به هم وابسته، استخدام مادامالعمر، قراردادهای رابطه محور و نظام مالی مبتنی بر بانک را به کار گرفتند که با نمونه آرمانی آنگلوساکسون شرکت مستقلی که در نظام مالی مبتنی بر بازار سهام به شدت در پی تامین منابع سهامداران خود (و در نتیجه فضایی برای ویژگیهایی مانند استخدام مادام العمر و قراردادهای رابطه محور ندارد) مطابقت نداشت .(۱۲)
اودر ارتباط با سایر عوامل رشد اقتصادی مدل آسیایی که از دید برخی پنهان مانده است توضیح میدهد در بسیاری از مدل های اقتصادی نقش سرمایه های فیزیکی به عنوان مهمترین عامل رشد مورد تایید قرار گرفته است اما آنچه بدان پرداخته نمی شود این است که این اتفاق چگونه امکان پذیر است؟ این کشورها به دلیل وجود پسانداز بالا قادر به سرمایهگذاری بودند البته هنوز رابطۀ ،سطح بالای پسانداز و حجم سرمایهگذاری مشخص نیست که کدام متغیر علت تحقق دیگری است ،تجربه کشورهای آسیای شرقی حداقل تا اواخر دهه ۷۰ این بود که سیاست اقتصادیِ موافق سرمایه گذاری رابه کار میگرفتند؛ سیاستی که به سطوح بالای سرمایهگذاری و ایجاد نرخ تورم متوسط تاکید داشت این کشورها حتی در زمان پیاده سازی برنامه های تثبیت به منظور اطمینان از عدم تخریب اعتماد سرمایه گذاران دست به اندک تغییرات در سیاست اقتصاد کلان کشور زدند، حتی به قیمت ایجاد نرخ تورم بالاتر.
کشورهای آسیای شرقی تا همین اواخر برای کنترل سرمایه بسیار سختگیرانه عمل میکردند هر فعالیت اقتصادی که با ارز خارجی انجام میشد باید از طریق بانکهای تحت نظارت دولت صورت می گرفت و برای کسانی که باعث خروج سرمایه های سنگین میشدند جریمه های سنگینی در نظر می گرفتند.
نویسنده توضیح میدهد کنترل مصرف کالاهای لوکس نیز اهمیت زیادی دارد؛ در کشورهای آسیای شرقی مالیاتهای داخلی سنگینی را برای تولید کالاهای لوکس وضع کردند و حتی در برخی موارد به توقف تولید داخلی و نیز توقف واردات برخی کالاهای لوکس بخصوص در مراحل اولیه توسعه شدند. کوتاه آن که راز سیاست تجاری آسیای شرقی در پیادهسازی همزمان و هماهنگ سیاستهای حمایت از صنایع نوزاد و ارتقای صادرات نهفته است در این راستا مداخلات دولت در عرصه های گوناگون نقش مهمی بازی خواهد کرد.
نویسنده در فصل دوم با استفاده از اسناد دولتی ،سیاست و نقش دولت رادر روند توسعه کره جنوبی روشن می کند . این سیاست ها شامل سرمایه گذاری ، فشار آوردن به نوسازی صنعتی از طریق محدود کردن سرمایه گذاری مستقیم خارجی و تحقق مقیاس اقتصادی با استفاده از محدودیت های واردات است به طور کلی تجربه کره ،حاکی از آن است که استراتژی توسعه نه یک مقوله ساده نظام تجاری بلکه مجموعه پیچیده ای از سیاست های به هم وابسته است .تجربه کره نشانگر اهمیت چشم انداز پویا و بلند مدت در مدیریت گذار صنعتی است.
نویسنده در فصل سوم با عنوان «تشریح قید و بندهای انعطاف پذیر در آسیای شرقی»بیان میکند ،دلایل نظری محکمی برای پذیرش این موضوع وجود دارد که، تمام اقتصادهای پیچیده مدرن برای توزیع ریسک در سرمایه گذاری های خاص به قید و بندهای نهادی متعددی نیاز دارند او استدلال میکند در چنین دنیایی تضاد ذاتی مابین انعطاف پذیری بلند مدت و کوتاه مدت وجود دارد زیرا انعطاف پذیری کوتاه مدت ممکن است مانع از انجام سرمایه گذاری هایی شود که به افزایش بهره وری منجر میشوند. به طور کلی ، انعطاف پذیری برای امکان تخصیص درست و کارآمد منابع ضروری در نظر گرفته می شود وسخت گیری های کوتاه مدت و انعطاف پذیری بلند مدت برای افزایش بهره وری مهم است .اقتصادهای آسیای شرقی با حفظ انعطاف پذیری بلند مدت برای ایجاد سرمایه می توانند رشد کنند کاهش انعطاف پذیری فردی نیز ممکن است انعطاف پذیری اقتصاد ملی را تا حدی تقویت کند ، زیرا ممکن است عوامل تولید را در کشور حفظ کند و از فرار سرمایه جلوگیری کند .
چانگ در فصل چهارم توضیح میدهد، هیچ سند و مدرکی وجود ندارد تا نشان دهد که کشورهای آسیای شرقی به ویژه کره برای توسعه اقتصادی موقعیت برتری داشتندو یا در زمینه شرایط اولیه توسعه اقتصادی مزیت خاصی داشتند. با بررسی منابع انسانی ، منابع طبیعی ، زیرساخت ها ، تجارب صنعتی و کمک های خارجی ، به این نتیجه میرسیم که هیچ چیز خاصی در مورد شرایط اولیه کشورهای آسیای شرقی در مقایسه با کشورهای آفریقایی جنوب صحرا وجود ندارد.و این بدان معناست که سیاست ها از اهمیت بیشتری نسبت به شرایط اولیه برخوردار هستند.
فصل ۵ در مورددلایل بحران ۱۹۹۷ در آسیا است .چانگ به این نکته اشاره میکند که بر خلاف تصور عامه مخاطرات اخلاقی، جزئی جدایی ناپذیر از توسعه سرمایه داری مدرن است او این مسئله را از بعد تاریخی بررسی میکند و سپس پنج گونه اصلی بحث مخاطرات اخلاقی را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد.سیاست صنعتی ،خویشاوند پروری ،بیمه سپرده ،کمک های مالی صندوق بین المللی پول ،با این هدف که در یابیم این موارد تا چه اندازه در شکل گیری بحران آسیا حائز اهمیت هستند . چانگ معتقد است مفهوم مخاطرات اخلاقی بازگو کننده حدی از واقعیت است اما درست تعریف نشده است به همین جهت سیاست های برگرفته از این تجزیه و تحلیل میتوانند گمراه کننده باشند ،این مباحث در باره دلایل بحران آسیا بسیار مورد سو استفاده قرار گرفته است .در این فصل ادعا می شود که نمی توان خطر اخلاقی را به عنوان علت بحران سرزنش کرد ، زیرا این یک امر ذاتی و بومی در سرمایه داری است.
فصل ششم مکانیسم بحران در کره جنوبی را بررسی می کند واستدلال میکند که بحران کره ناشی از انجام سرمایه گذاری های زیاد و ناهماهنگ بخش خصوصی بوده است سرمایه گذاری هایی که از محل مقادیر بی تدبیرانه بدهی های خارجی کوتاه مدت تامین مالی شده است .این استقراض ها با تضعیف شدید سیاست صنعتی و آزاد سازی مالی سریع –که به نحوی ضعیف طراحی شده بود امکان پذیر شدند.(۲۵۲)
فصل هفتم و هشتم ،دلایل بحران در کشورهای آسیای شرقی و باز اندیشی در باره موضوع سیاست صنعتی و نتایج آن را توضیح می دهد و با ارزیابی انتقادی گزارش سال ۱۹۹۳ بانک جهانی ، سهم و محدودیت سیاست صنعتی را در توسعه آسیای شرقی بررسی می کند. فصل ۸ بحران ۱۹۹۷ را با بحران های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ از بعد تاریخی مقایسه می کند و ادعا می کند که بر خلاف مدیریت دو بحران پیشین ،که منافع صنعتی در آنها پر رنگ بود؛ در اداره این بحران منافع رانتیگران مالی لحاظ شده و مهم تر از آن تغییرات در سیستم اقتصادی دخیل بوده است ، زیرا سرمایه مالی در اواخر دهه ۱۹۹۰ بیش از سرمایه صنعتی به هژمونی رسیده است.
فصل نهم بر تغییر ساختار شرکت ها پس از بحران متمرکز است.چانگ استدلال می کند که اقتصاد کره جنوبی در مسیر اشتباهی قرار دارد و تأکید می کند آنچه که لازم است ، بازآفرینی مدل سنتی توسعه و سیاست صنعتی آسیای شرقی است.
ها-جون چانگ،(۱۳۹۸)،مترجم لیلا سادات فاطمی نسب،تهران :نشر ثالث