انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

معرفی کتاب “ریشه های شرقی تمدن غربی”

تمدن‌ها در طول حیات خود دارای فراز و فرود هستند و دچار افول و سقوط می‌شوند. فهم و تحلیل چرایی و چگونگی پیدایش و برآمدن و همچنین افول و سقوط هر تمدن، موضوعی است که ذهن و فکر اندیشمندان را به خود مشغول داشته است. چه عوامل فرهنگی و اجتماعی باعث ظهور و پیدایش تمدن‌ها می‌شوند و مهمتر اینکه سهم تمدن‌های پیشین در پیدایش تمدن‌های نوظهور چه اندازه است. عصری که ما در آن زندگی می‌کنیم زمانه سیطره و حضور همه‌جانبه تمدن غرب است. تمدنی که برخی از اندیشمندان معتقد هستند که ریشه‌هایش به خود (یونان باستان) برمی‌گردد. روایت اروپامحورانه از چرایی و چگونگی ظهور این تمدن مشهورترین و غالب‌ترین روایت است؛ اما در این میان برخی روایت‌های دیگر ارائه می‌دهند. «غرب شرقی» روایتی است که دکتر هابسون آن را در کتاب خود روایت می‌کند.

چاپ دوم «ریشه‌های شرقیِ تمدن غربی» نوشته جان هابسون، کتابی است که از سوی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی در زمستان ۱۳۹۳ روانه بازار نشر شده است (چاپ اول کتاب در سال ۱۳۸۷ است). کتاب «The Eastern Origins of Western Civilization» اولین بار در سال ۲۰۰۴ از سوی دانشگاه کمبریج چاپ شد و در سال ۲۰۰۶ به همراه اصلاحاتی چاپ پنجم آن منتشر شد. مترجم کتاب؛ آقای عبدالله فرهی نیز متن اخیر را مبنای ترجمه خود قرار داده است. کتاب دارای سیزده فصل به همراه پیشگفتارهایی از نویسنده و مترجم است. دو پیوست نیز توسط مترجم بدان افزوده شده است. پیوست اول پاسخ نویسنده کتاب به نقد دکتر دیوشین، دارای درجه دکترا در حوزه اندیشه سیاسی و اجتماعی از دانشگاه یورک، است. عنوان این پاسخ «توضیح و تبیین چگونگی پیدایش و ظهور غرب» است که با اجازه مؤلف به کتاب افزوده شده است. الیته اگر اصل نقد و نوشته دکتر دیوشین نیز به ترجمه کتاب افزوده شده بود باعث غنای بیشتر کتاب می‌شد. پیوست دوم «فهرست شماری از مهمترین اختراعات و اکتشافات بشر در طول تاریخ (از دوران پارینه‌سنگی تا پایان قرن شانزدهم میلادی» است که به همت مترجم تهیه شده است. همچنین مترجم به دلیل «اهمیت نقش ایران در شکل‌گیری تمدن اسلامی و بلکه جهانی و سهم ایرانیان در این زمینه» در پاره‌ای موارد به ذکر مطالب توضیحی در پاورقی پرداخته است. معادل تاریخ هجری برای تاریخ‌های میلادی برای درک بهتر خوانندگان فارسی‌زبان از وقایع جهانی که به ترجمه کتاب افزوده شده است. البته این کتاب سال ۱۳۸۷ با عنوان «ریشه‌های شرقی تمدن غرب» از سوی دانشگاه تهران با ترجمه موسی عنبری و مسعود رجبی به چاپ رسیده است.

نویسنده کتاب، دکتر هابسون، استاد علوم سیاسی و روابط بین‌الملل دانشگاه شفیلد انگلستان و دارای تألیفاتی در زمینه اقتصاد جهانی، توسعه اقتصادی و روابط ‌بین‌الملل است. وی هدف خود از نگارش کتاب را این‌گونه بیان می‌کند «هدف اصلی من در این کتاب، ارائه طرحی کلی برای ترسیم تصویری جایگزین (آلترناتیو) و بعد ارائه شواهد کافی جهت زیر سؤال بردن اصول فکری و رهیافت اروپا محوری است.» در فصل اول کتاب با عنوان «رد افسانه اروپامحورانه غرب ناب» نویسنده به چگونگی شکل‌گیری پایه‌های تفکر اروپامحوری بر اساس نظریه‌های حاکم در مورد پیدایش و ظهور غرب می‌پردازد. وی بیان می‌کند که این نظریه‌ها نگاهی شرق‌شناسانه دارند حتی کارل مارکس که از سرسخترین منتقدان نظام سرمایه‌داری محسوب می‌شود نیز غرب را فاعل فعال جهان پیشرفته معرفی می‌کند. وی معتقد است اروپا محوری توهمی بیش نیست و تمدن غرب، ناب و مستقل نیست. طرح پرسش‌ها و سوالات نابجا و نادرستی مانند «در غرب چه بود که موجب پیشرفت و موفقیت آن در رسیدن به نظام نوین مبتنی بر سرمایه‌داری (مدرنیته کاپیتالیستی) شد؟ و در شرق چه بود که مانع پیشرفت و موفقیت آن در این زمینه شد؟» (اینها سوالاتی هستند که پژوهش ماس وبر بر مبنای آن شکل گرفت) باعث شد دانشمندان اروپامحور راه اشتباهی را در پیش گرفتند و به پاسخ‌های دلخواه خود برسند. جانسون با استفاده از مفهوم «غرب شرقی» تلاش می‌کند که روایت خود را از ظهور غرب توضیح دهد. درواقع، محور و موضوع اصلی کتاب جدال میان دو اندیشه اروپامحورانه و ضد اروپامحورانه است. دکتر هابسون اعتقاد دارد که «شرق در طی انجام دو فرایند اساسی امکان ظهور غرب را فراهم نمود: فرایند انتشار/ جذب و فرایند تصرف ]منابع و دارایی‌ها[» فصول بعدی کتاب سیر و سفری به شرق است برای کشف جهان و دنیای ناشناخته شرق. به منظور بررسی میزان سهم شرق در تمدن غرب مهم ترین حوزه‌های شرق یعنی خاورمیانه اسلامی، شمال آفریقا، هند، ژاپن، جنوب شرق آسیا و چین مورد بررسی قرار گرفته است.

روایتی که دکتر هابسون برای خواننده کتاب روایت می‌کند جذاب و شیرین است، اما این روایت تا چه اندازه پذیرفتنی است و نویسنده تا چه میزان توانسته است روایتی معقول و پذیرفتی را ارائه دهد؟ «من ]هابسون[ احساس می‌کنم که موفقیت فکری این کتاب را نباید بر اساس اینکه خواننده کاملاً با جزییات روایت مورد قبول من موافق است یا نه؟ مورد ارزیابی قرار داد، بلکه بیشتر بر اساس اینکه آیا او این ادعای مرا که توضیحاتت تبیینی اروپامحوری و دیدگاه ظهور و موفقیت غرب افسانه‌ای بیش نیست که باید با آن مقابله نود، ا پذیرفته است یا نه؟ باید سنجید.»

 

احمد ملکوتی،

کارشناس پژوهشی، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری

http://anthropology.ir/node/26734