“همیشه داشتن شیر خودم را تصور میکردهام”؛ انگیزههای ایدئولوژیک صاحبخانههای جدید در تزئینات خارجی
جان آ دولان، برگردان محسن صفشکن
شرح تصویر: یک ساختمان چوبی سفید و مشکلی در بریتانیا
نوشتههای مرتبط
شاید تعداد کمی پیکرنگاری نوستالژیک وجود داشته باشد که قویتر از تیرهای چوبی تیره، تیرک های سفید و کلبههای ناشیانه رنگآمیزی شده روستایی انگلیسی باشد. چه عاشق آن باشید یا از آن تنفر داشته باشید، منظره چنین خانهای براحتی از بین نمیرود. این موضوع همچنین برای خانهای
“همیشه داشتن شیر خودم را تصور میکردهام”[۱]
شاید تعداد کمی پیکرنگاری نوستالژیک وجود داشته باشد که قویتر از تیرهای چوبی تیره، تیرک های سفید و کلبههای ناشیانه رنگآمیزی شده روستایی انگلیسی باشد. چه عاشق آن باشید یا از آن تنفر داشته باشید، منظره چنین خانهای براحتی از بین نمیرود. این موضوع همچنین برای خانهای با عمق کم، به شکل نعل اسبی، با خیابانی سنگفرش شده، چراغهای تزیینی هر کدام از چهار تیر نگهدارندهاش و چراغهای ویکتوریایی منتسب به روم قدیم در روبروی درب جلو نیز صادق است. اینکه اولویت معمارانه شما چیست، اهمیتی ندارد. خانههایی که خودشان را اینگونه جار میزنند، خواستار جلب توجه هستند به خصوص زمانی که آنها تنها با اندک فاصله ای از هم و در میانه یک پراکندگی بینظم از ماترک مسکونی قدرتهای محلی سابق منتسب به اواخر دهه ۱۹۴۰ یافت میشوند. اینگونه ماترکهای مسکونی، یک منطقه مسکونی با خانههای صرفا اجارهای بودند که به شورای محلی تعلق داشت و برای تهیه مسکن ارزانقیمت برنامهریزی شده بود.
ما همگی در جهانی روزمره زندگی میکنیم که در آن خانهها با قیمتهایشان، با عرضهشان و با موقعیتشان ما را شیفته میکنند و همه ما این حقیقت را قبول داریم که خرید خانه احتمالا هزینه بسیاری را دارد (و باارزش ترینِ داراییهاست) که یک فرد بالغ در جامعه بریتانیایی معاصر، متحمل هزینه آن میشود. قطعأ مالکیت خانه یک موضوع مهم در دستور جلسه سیاسی (زندگی) خانگی در دولت محافظه کار پیشین بود که در گزارش رسمی دولت در مورد مسکن نیز در ژوئن ۱۹۹۵ انتشار و تأکید قرار گرفت.[۲] هنوز تغییرات عمدی در ظاهر خارجی خانه، مانند اینها، به طور اجتنابناپذیری، برخی سؤالات را برمیانگیزند.
برای مثال چه چیز صاحبخانه را تشویق میکند تا در پی اینگونه هویتهای اساسأ متمایز برای ملکش باشد؟ چرا کسی باید بخواهد چنین کاری کند هنگامی که در آنِ واحد باقی ماندن در یک محله سنتی را انتخاب میکند؟ چگونه چنین تغییراتی با موقعیت مداوم فرد درون مجموعه ماندگار “املاک” سازگار میشوند؟
ریموند ویلیامز[۳] پیشنهاد میکند که هرگونه گروه اجتماعی بوجود آمده، باید تلاش کند تا هویتش را در مقابل بیانات و اولویتهای فرهنگ غالب که به نگرانیهای گروه بوجود آمده توجه نمیکند، تصریح کند. بنابراین اگر چنین باشد، اعضای هر گونه گروه نوظهوری باید تلاش کنند تا منطق خودشان را با به خدمت گرفتن سیستمهای نشانهای موجود بیان کنند، منطقی که میتواند توضیحاتی چند را برای احتیاجاتشان و مهمتر از اینها از منظر ویلیامز، برای احساساتشان بیان کند. هنگامی که ویلیامز اساسأ متوجه رابطه بین هویتهای اجتماعی و زبان بود، ایده او همچنین در پی آشکارسازی تئوریک گزینههایی بود که افراد با آنها دکوراسیون خارجی خانههایشان را میسازند، چرا که اینگونه جنبههای معماری و تزئین، خودشان بخشی از تدوین نمادینی هستند که معنادار و قابل درک است.
[۱] شیرهای سنگی یکی از تزئینات رایج در خانههای بوروژوایی و اشراف هستند.
[۲] واقعیت هراس انگیز ” سرمایه منفی” اکنون به این معنی است که حداکثر تا یک میلیون خانواده بریتانیایی، وام مسکنی بالاتر از ارزش رو به کاهش خانههایشان دارند. با این وجود یک بررسی اجتماعی به صورت مشترک توسط بازار (Market) و تحقیقات افکار بینالمللی محدود (Opinion Research International Ltd.) (MORI) و خیریه مسکن سرپناه(Shelter) اجرا و در دسامبر ۱۹۹۳ گزارش شد که ۷۸ درصد افراد بالغ در بریتانیا میخواهند خانه خودشان را داشته باشند. ساخت خانه توسط خود، (DIY) در میان مردان بریتانیایی بالای ۲۵ سال محبوبترین سرگرمی است.
[۳] Raymond Williams
این مطلب، بخشی از ترجمه فصل ۵ کتاب «در خانه» است.
ادامه دارد…
صفحه شخصی نویسنده در انسانشناسی و فرهنگ:
www.anthropology.ir/node/24505