انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

شش سال با «انسان شناسی و فرهنگ»: باغچه ای برای نفس کشیدن، دوستی برای بازیافتن، اندیشه ای برای آموختن …

آخرین روزهای شهریور هر سال، برای ما یاد آور روزهایی است که این سایت قدم های نخست خود را آغاز کرده بود تا کاری را شروع کند که بسیاری، باوری به آن نداشتند و هنوز هم ندارند: اینکه می توان سلسله مراتب و تقسیم بندی های اغلب بی معنا ، ناعادلانه، ایدئولوژیک، هژمونیک، خود شیفته و دستکاری کننده علمی و اجتماعی که به ما تحمیل می شوند را کنار گذاشت و برخلاف تمام ادعاهایی که درباره ناممکن بودن کار جمعی، غیر محفلی، سالم و صمیمانه میان جماعتی از کسانی که صرفا دوست دارند دانش خود را با دیگران شریک شوند و از دانش دیگران بهره بگیرند، به چنین اهدافی دست یافت. در تمام این سال ها، اما، همه دوستانی که در انسان شناسی و فرهنگ بدون کوچکترین امکان مالی، سایتی با گستره ای بی نظیر و مخاطبانی بی مانند در زبان فارسی در سراسر جهان (بیش از ۱۰۰۰ شهر از ۵۰ کشور جهان با نزدیک به چهارمیلیون بازدید) تاسیس کردند، برغم تمام انرژی های منفی که از همه سو دریافت کردند، به کار خود ادامه داده و تا زمانی که بتوانند خواهند داد. انسان شناسی و فرهنگ برای ما همچون زندگی است، معجزه ای که باید از آن بهره برد و در آن شریک شد بدون آنکه انتظار داشت ابدیتی را در خود حمل کند. ممکن است ما دیگر فردا با هم نباشیم، همان طور که ممکن است زندگی فردی ما هر لحظه از میان برود. اما این دلیلی برای آن نیست که از زندگی تا زمانی که از آن برخورداریم بهره نبریم.
بسیاری از دوستان ما، می گفتند و می گویند گه گرفتاری های زندگی، غم نان، شرایط نامناسب، دغدغه های بی شمار آنها را از کار کردن و نوشتن باز می داشته یا باز می دارد. و ما بارها و بارها تکرار کردیم و می کنیم که این حکایت انسانی است که گرفتار تمام بندها و سختی ها شده باشد، اما از لحظات فراغتی که می تواند در همین موقعتیت هاب نامناسب داشته باشد، نیز خود را بی بهره بگذارد. مشارکت در انسان شناسی و فرهنگ بی شک نمی تواند گرفتاری های مالی و مادی و غیر مادی و احساسی و … ما را حل کند، اما می تواند به تحمل آنها کمک بزرگی بکند.
بارها گفته ایم و باز هم می گوئیم که بزرگترین آثار خلاقیت بشری، در سخت ترین شرایط مادی تولید شده اند، زندگی کسانی چون وان گوگ را به یاد بیاوریم که امروز هر یک از تابلوهایش صدها میلیون دلار قیمت دارند اما در زمان حیاتش کسی حاضر نبود در برابر آنها یک بشقاب غذای گرم به او بدهد؛ موتزارت که در فقر و تنگدستی و در بی تفاوتی مردم وین نسبت به موسیقی اش و روی برگردانی همسرش، که عشق بزرگ زندگی اش بود، در جوانی از دست رفت، اما میراث بی مانندی از خود بر جای گذاشت؛ از بزرگان ادب خودمان، از سعدی و حافظ و فردوسی بزرگ گرفته تا بهار و فرخی یزدی ، از امیرکبیر تا مصدق بیاموزیم، که همه ما تقریبا همه چیزمان از زبان فارسی تا ادب و فرهنگ و ساختارهای دولتی و سازمان یافتگی اجتماعی و ثروت و موقعیت مادی امروز مان را مدیون آنها هستیم، اما همه آنان در بدترین شرایط زندگی خود را سرکردند و به پایان رساندند و در واقع به دست مردمانی نادان از میان رفتند.

بسیار می شنویم که دانشجویان و گاه اساتید ما افسوس می خورند که چرا به سوی علوم اجتماعی آمده اند، غافل از اینکه اگر دانشی بتواند جهان کنونی را از بحرانی که درونش اسیر و سردرگم است نجات دهد، همین علوم هستند و اگر اصولا چنین بحران عظیمی به وجود آمد به دلیل آن بود که مدرنیته اروپایی که خود حاصل علوم انسانی بود، سرنوشت خود و سپس جهان را به دست فناوری و فناورانی سپرد که دیدگاه هایشان در سطح ابزارهای مکانیکی شان محدود می شد و هنوز هم به جای یافتن راه های مناسبی برای خروج از بحران به دنبال فرمول های معجزه آسای ریاضی و راهکارهای مهندسی هستند. می گویند دانشجویان و گاه اساتید علوم انسانی و اجتماعی ما یکدیگر را قبول ندارند و رشته های یکدیگر را نیز، و حرف درستی است، اما ما باید به سطحی از آگاهی برسیم که بدانیم علوم اجتماعی و انسانی در جهان در یک کشتی واحد و در کشور ما در قایق واحدی قرار دارند که بر دریایی طوفانی در حال حرکت است و این برخوردهای کودکانه جز افزودن بر بحران کمکی به هیچ کس نمی کند. آگاهی بی شک ما را به ایمان نسبت به دانش اجتماعی خود و امتیاز های رهایی بخش آن می رساند.

هم از این رو است که «انسان شناسی و فرهنگ» از روز نخست تا امروز برای ما حکم گوشه ای سبز، باغچه ای دلپذیر، مکانی بی آلایش را داشت و دارد، فضایی که بدون چشم داشت مالی و شهرت و ایدئولوژی پرستی می توان در آن دوستانی را یافت که پای سخنشان نشست، دانش و فرهنگ هایی را یافت که نمی شناسیمشان، هنر را یافت و زیبایی جهان و زندگی را. بیائیم و خود را به بهانه هایی واهی از این امتیاز محروم نکنیم و بهتر بگوئیم از ترس مردن، به خودکشی پناه نبریم. «انسان شناسی و فرهنگ» متاسفانه هنوز نه می تواند زندگی مادی کسی را تامین کند و نه درمانی باشد بردردهای واقعی همه ما، اما می تواند به ما امکان دهد که مرهمی ولو کوچک بر این دردها بگذاریم. «انسان شاسی و فرهنگ» می تواند درهای خود را به سوی همه علاقمندان فرهنگ بگشاید و این درها را همواره گشوده نگه دارد، بی آنکه شهرت و مدرک و قدرت داشتن را معیار ورود به خود بگیرد.
امروز در آستانه ششمین سالگرد این سایت، همچون روز نخست و بی شک بیشتر از آن روز ، باز هم بر آن هستیم که در این باغچه کوچک نباید جای و مکانی تعین شده برای بالانشین ها و پایین نشین ها وجود داشته باشد، جایی برای خواص و جایی برای عوام. این باغچه که شاید روزی به باغی سرسبز تبدیل شود، جایی است که هر کس بتواند در آن لحظه ای، ساعتی یا روزی همچون در یک کاروانسرای قدیمی، خانه ای باسانی، یا فضایی مدرن و امروزی ، در دانش دیگران سهیم شود و دانش خود را با دیگران تقسیم کند، آگاهی خود را افزایش دهد، پژوهش های خود را به سامان برساند، ایده بگیرد و بتواند کار های سازنده خویش را به پیش برد.
در این سال ها، میلیون ها صفحه از این دانش بدون هیچ هزینه ای در اختیار همگان قرار گرفته است و هر روز هزاران نفر باز هم به این مکان سر می کشند، از آن بهره می برند و بدان بهره می دهند، اما خود نیز در چنین مشارکتی خویشتن را می سازند و شکوفایی می یابند. جای آن هست که از همه این دوستان به پاس وفاداری شان، به پاس باورشان به آنچه شاید باور پذیر نبود تشکر کنیم. و به ویژه از همه اساتید غیر ایرانی و دوستان دانشگاهی ایرانی مقیم خارج از ایران که نام و اندیشه ها و کارهای خود را برای اعتبار بخشیدن به این سایت به آن داده اند: حضور این نام ها که در پشت هر یک از آنها دنیایی از اعتماد و علاقمندی و انسانیت وجود دارد برای ما یکی از بزرگترین پشتوانه ها است.

به مناسبت ششمین سال آغاز فعالیت «انسان شناسی و فرهنگ» از دوستان خواستیم که یادداشتی برای ما بفرستند و برغم آنکه در طول تابستان دسترسی به بسیاری از آنها امکان پذیر نبود. ده ها یادداشت برای ما ارسال شد که ویژه نامه ای در نزدیک به صد صفحه از آن بیرون آمد. این ویژه نامه را مدیون زحمات مدیر روابط عمومی و آموزش انسان شناسی و فرهنگ، یاسمن اوحدی هستیم که جای تشکر ویژه از او وجود دارد. آخرین فرصت برای ارسال مطالب، روز اول مهر است اما اگر دوستانی در آینده نیز خواسته باشند می توانند یادداشت های خود را به این مجموعه بیافزایند.
ویژه نامه «یادداشت های ششمین سالگرد تاسیس انسان شناسی و فرهنگ» روز یکشنبه سوم مهر ماه منتشر خواهد شد.

و اما در انتها، سخنی هست که هر اندازه آن را تکرار کنیم، چیزی را از دست نداده ایم اما هر بار امید را در دلهایمان زنده خواهد کرد:

آینده از آن کسانی است که، فراتر از موقعیت کنونی و شرایط ولو سهمگین وجود فیزیکی خود، به آن باور داشته باشند. پس به آینده خود و به آینده «انسان شناسی و فرهنگ» در همین قالب و یا درهر قالب دیگری، به آینده این باغچه فرهنگی در اینجا و یا در هرجای دیگری، ایمان داشته باشیم و برای ساختن و باز ساختن هر روزه آن تلاش کنیم.