انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

فردیت اشتراکی

فردیت اشتراکی، ۱۳۹۰،ژولیا کریستوا، یک درآمد، پنج گفت‌و‌گو، یک سخنرانی، گردآوری و ترجمه: مهرداد پارسا، تهران: روزبهان.
در عرصه‌های گوناگون افق‌های جدیدی بگشاید و تکانه‌های آشوبناکش را در این عرصه‌‌ها تکثیر‌کند. اما این تنها یک سویه ماجرا است. سویه دیگر به واقعیت ساده خواندن و خوانده‌شدن این کتاب‌ها و تحرک‌بخشیدن و اثر‌کردن‌شان مربوط می‌شود که گاهی وقت‌ها تابع بخت و اقبال است اما (احتمالاً) اغلب اوقات به جدیت و پیگیری خود خواننده در زنده‌کردنِ نیم‌مردگی متن‌ها وابسته است.

فهرست:
مقدمه مترجم
درآمدی بر کریستوا: پروژه نشانه‌ای، توریل موی
گفت‌و‌گوی نینا زیوانسویچی با ژولیا کریستوا
پیرمرد و قانون
بخشایش
فردیت اشتراکی
درگذر از مرزها
«ما دو تا» یا تاریخ / داستان بینامتنیت
نمایه نام‌ها

مقدمه مترجم:
در عرصه‌های گوناگون افق‌های جدیدی بگشاید و تکانه‌های آشوبناکش را در این عرصه‌‌ها تکثیر‌کند. اما این تنها یک سویه ماجرا است. سویه دیگر به واقعیت ساده خواندن و خوانده‌شدن این کتاب‌ها و تحرک‌بخشیدن و اثر‌کردن‌شان مربوط می‌شود که گاهی وقت‌ها تابع بخت و اقبال است اما (احتمالاً) اغلب اوقات به جدیت و پیگیری خود خواننده در زنده‌کردنِ نیم‌مردگی متن‌ها وابسته است. بنابراین اهمیتی ندارد که این متن‌ها تا چه پایه انتزاعی‌اند و تا چه میزانی از تجارب زیسته و مسائل در جریان ما فاصله دارند؛ مهم این است که تا چه پایه ‌با آن‌ها درگیر می‌شویم تا بدان‌ها سویه‌ای تاریخی و انضمامی ببخشیم و «ایده»‌های آن‌ها را تا کجا پی می‌گیریم تا در حیاتشان سهیم‌شویم و نیروهای کارگذارده در آن‌ها را آزادکنیم. از آنجا که این کتاب‌ها در راستای تقویت استحکامات نظری و تشدید مواجهه با «دیگری» و تشویق رویارویی با «امر نو» منتشر می‌شوند، پراکندگی آن‌ها از حیث موضوعی و سنت‌های فکری، مسئله‌ساز نیست. تا آنجایی که به کارگزاران این مجموعه مربوط می‌شود، کتاب‌های «مواجهات…» به قصد مشارکت در حیات سیاسی و اجتماعی‌مان از رهگذر مداخله‌هایی متنی انتشار می‌یابند، مشارکت و مداخله‌ای که فقط در صورت اتصال به «بیرون»، در صورت گره‌خوردن به سوژه‌هایی که با اینکه دامنه آثار کریستوا شامل زمینه‌هایی چون فلسفه، روانکاوی، ادبیات، فمینیسم و مطالعات فرهنگی می‌شود عموماً فرض بر این است که او بیشترین تأثیر را بر نظریه فمینیستی و نیز نقد ادبی داشته‌است. اگر، چنانکه در مورد نظریه‌پردازان معاصر فرانسه مرسوم است، بپذیریم که آنچه فلسفه فرآیندی کریستوا را تشکیل می‌دهد مواجهات کلی میان امر فرهنگی و امر طبیعی، گسست‌ها و پیوند‌هاست؛ هیچ‌چیزی خارج از فلسفه وجود نخواهدداشت. با این اوصاف، شاید اساسی‌ترین وجه پساساختارگرایانه تفکر نشانه‌ای کریستوا را بتوان توصیف مرزها و شکاف‌های بیناساختاری سوبژکتیویته دانست؛ جایی که هویت تک‌بود فرد بیش از آنکه توسط چفت‌و‌بست‌‌های نمادین هستی‌جمعی شکل گرفته‌باشد، از طریق حفره‌های ظاهراً ناچیز و درعین‌حال زاینده‌اش ساخته‌ شده‌است. بنابراین، او به تحلیل امر نام‌ناپذیر، برون‌زبانی و حیطه پیشانمادین هستی می‌پردازد. چیزی که تفکر کریستوا را واجد اهمیت می‌کند هم اسلوب کژنگری به معنای سیاست حاشیه‌پردازی در کلیتی منسجم است و هم رویکردی دگراندیشانه که نه موجد بدیل امر موجود، بلکه به همان معنای منفیت هگلی کریستوا، گشودن فضایی در ساحت امر واقع به‌عنوان موجودیتی خارج از مرز است.
کریستوا اولاً همچون بسیاری از متفکران جریان روشنفکری فرانسه در پی بسط نظری استثنائات قوانین کلی فلسفه از طریق پرداختن به مثُل کثیف و طردشده افلاطونی است و ثانیاً در سطحی اساسی‌تر، از همین طریق، هویت‌ها، لحظات و موجودیت‌هایی غیرمثالی و غیروجودی را به تحلیل می‌خواند که می‌توان آن‌ها را آرکائیک و پیشاهستی‌شناختی خواند. نمود این رویکرد را می‌توان در بررسی او از حفره‌ها و دوپارگی‌های سوبژکتیویته مشاهده‌کرد که ناشی از جنبش‌ها، رانه‌ها، تکانش‌ها و فراتر از این، رخدادهای ضد‌و‌نقیض و به‌ویژه فقدان و مالیخولیا است. اگر منطق مالیخولیای کوراتیک مدنظر کریستوا را، همچون انرژی‌ها و امیال برون‌شونده ابژه‌های جزیی، در وضعیت شیزوفرنی اولیه دلوزی، تا بیشترین حد ممکن بسط‌دهیم، این تفکر، هم به نوعی نقد حضور منجر می‌شود که البته کریستوا با آن موافقتی ندارد، و هم به طرد رادیکالیته هر نوع سنت فلسفی، جایی که میان دو موضع مخالف دیالکتیکی مرز خارج از دستگاهی وجود‌دارد که یقیناً نقش آخرین چیز برجا‌مانده یا اولین مبنا را ایفا نمی‌کند. درواقع، در مقابل این دیدگاه که تنها در فلسفه اندیشمندی چون دریدا هیچ پسماندی که دال بر وجود مازاد شالوده‌شکنی باشد باقی نمی‌ماند؛ کریستوا اما بر آن لحظاتی از تکوین سوبژکتیویته دست می‌گذارد که باید با هستی‌شناسی‌زدایی چیز به معنای عام درک‌شود.
کتاب حاضر که شامل مقدمه‌ای از توریل موی و چند مصاحبه با کریستوا و در نهایت سخنرانی او در دانشگاه کلمبیا است به دامنه موضوعات نسبتاً مرتبطی می‌پردازد. مقدمه موی با شرح نکته‌هایی درباب پروژه نشانه‌شناسی کریستوا و حضور او در فعالیت‌های آوانگارد تل‌کل، فمینیسم و زنانگی، گرایش او به سیاست در سطح فردی (خرد)، و در نهایت نقد او بر ایده تفاوت دریدا، معرفی پیشرفته‌ای از سیر فکری کریستوا به دست می‌دهد. در مصاحبه نخست نینا زیوانسویچی با پرسش از کیفیت طرح مفهوم زنانگی در آثار کریستوا از او می‌خواهد تا از رمان و سرپیچی سخن بگوید. بررسی رمان های، به معنایی، اتوبیوگرافیک کریستوا در مقاله پیرمرد و قانون هم در پیش گرفته می‌شود و بنابر تجربه شخصی تبعیدمانند خود او با مسئله مهاجرت و بیگانگی پیوند می‌خورد. در بخشایشکریستوا دیدگاه‌های خود را درباب این موضوع شرح داده و آن‌ها را با تأملات دریدا و آرنت مقایسه می‌کند. در مقاله فردیت اشتراکی کریستوا به گفت‌و‌گو با یکی از دانش‌آموختگان خود، جان لچت می‌پردازد تا علاوه بر ارائه شرحی از دیدگاه‌های خود راجع به تکنولوژی، تجربه زیبایی‌شناختی در اندیشه آرنت و البته آثار خود، به ایده قابل توجه فردیت اشتراکی، تأکید بر کسب فردیت شخصی سوژه با هویتی جمعی، بپردازد. در آخرین مصاحبه در گذر از مرزها نیز سیر فکری و آثار کریستوا مورد بررسی قرار می‌گیرد. بینامتنیت موضوع سخنرانی کریستوا در دانشگاه کلمبیا است که دیدگاه‌های مایکل ریفاتر در باب سوبژکتیویته‌ای که ساختاری بینامتنی دارد را هم بررسی می‌کند. در مجموع، باید گفت این کتاب مختصر که انتخاب مقالات آن، عمدتاً از سر تمایل شخصی بوده، ادعایی درمورد شرح مبسوط دیدگاه‌های کریستوا نداشته و چنانکه مشخص است تنها در حکم مدخلی دیگر برای آشنایی با برخی از اندیشه‌های انتقادی اوست.
مهرداد پارسا
پاییز ۸۸

پرونده ی «ژولیا کریستوا» در انسان شناسی و فرهنگ
http://anthropology.ir/node/2868