کاترین دوفور برگردان شیرین روشار
آیا شهرسازی غربی امروز فقط صحنه ای است از ویرانی؟ این نظر بروس بگو (١) است که در گذشته جستاری در خور توجه درباره شهر لاس وگاس نوشته است (٢). با از نو زنده کردن گی دوبور و سیتواسیونیست ها * ، این فیلسوف حمله ای عالمانه علیه شهرسازی مدرن، میراث لوکوربوزیه می کند که «ملهم از دستورالعمل های پلیسی است و به کل زیر سلطه بازارها». حاصل این خرابی چیزی است که نویسنده آن را «سوب اوربیا» می نامد، «اضمحلال شهر در فضائی بدون مرکز و حومه». در تقابل با شهری که به «میراث فرهنگی» تبدیل شده، «سوب اوربیا» به عنوان «یگانه فضای زنده ای که در آن برخورد و درگیری و کثرت و چندگانگی را هنوز می توان متصور شد» جلوه می کند. یک آزمایشگاه، تردیدی در آن نیست، اما آزمایشگاهی که لابراتوار فرانکن اشتاین را به یاد می آورد : «نوعی مکان بیماری زا». و نقطه اوج این بیماری (که در ضمن نمی توان آن را به لوکربوزیه نسبت داد…) نامش هست لس آنجلس، «شهر نامعلوم» که « با گستاخی جسورانه حاصل فقر زیبائی شناختی و روحیه تنگ نظر خود را می پذیرد». و فرزند چنین مصیبتی ساکن سوب اوربیا است، «فرشته ابتذال» که تنها ویرانی را به همراه می آورد: نزد او، «خشم با مترمربع اندازه گیری می شود».
از آن سوی حومه شهر، «سوفی کوربییه» (٣)، به اعیان نشین شدن شرق پاریس در سالهای ٢٠٠٠ با نگاهی مردم شناسانه می نگرد. از گفتگوی با «بورژوا-بوهم» ها، آنچه برایش جالب است، جستجوی مداوم آنهاست از آنچه «اصیل» و «قومی» است : مثل نیلس که می تواند «شب با کسانی که کارت اقامت ندارند و او آپارتمانش را به آنها قرض داده شام بخورد و فردای آن در ضیافتی در وزارت امور خارجه باشد»، یا مثال الکساندرا که با کار کردن در یک ماهی فروشی چینی در محله بلویل، با یک شوک فرهنگی روبروست. اما این کتاب برای درک دینامیک های اجتماعی کلانشهر پاریس کافی نیست. برای این کار، بهتر است به مطالعه دقیقی که آن کلروال انجام داده رجوع کنیم که کاهش چشمگیر طبقات مردمی و متوسط را در پایتخت آشکار می سازد (۴).
نوشتههای مرتبط
در گوشه ای دیگر از کشور، رودی ریکییوتی (۵)، مبتکر موزه تمدن های اروپا و مدیترانه (Mucem) در شهر مارسی، از منظر شهر و حومه و کسانی که آن را می سازند به شدت انتقاد می کند. این آرشیتکت با پشتوانه کلاسیک قوی (دانشکده مهندسی و سپس دانشکده معماری) و با سفارشات بیشمار دولتی (کاخ سینما در ونیز، تالار موسیقی در شهر گشتاد) نیز حومه شهر را با نگاهی وحشت انگیز می نگرد. او این را رد نمی کند که آرشیتکت مسئولیتی در زشتی حومه شهر دارد، ولی همدستان او را نیز رسوا می کند : «بانکداران و معاملات ملکی ها». و همچنین مدارس معماری که «دانش رشته های پایه را به ارزانی بازیابی می کنند» که حاصل آن مینیمالیسم در معماری است، این «زیبائی شناختی جهانی » که «تا درجه سوء هاضمه دیوارهای سفید و کف های خاکستری را تکرار می کند».
به همین روال، حساب اکولوژیست ها را نیز می رسد و به ویژه حساب وزارت مسکن و شهرسازی را که برایش «حرف یک فارغ التحصیل مدرسه عالی بازرگانی (HEC) بیشتر ارزش دارد تا حرف یک نجار یا یک بنا». این دار و دسته «جوجه رئیس ها» ، کلمات قصاری را به یاد او می آورند به این مضمون : «مرگ بر احمق ها و خائنین جمهوری!» به موازات آن ، با شوری واقعی مدح همه سرکارگران و استادکاران را می سراید که همچنان به دفاع، پرداخت و انتقال دانش های پرارزش ادامه می دهند.
این نقطه نظرها مستند، متعهد و گاه حتی صاحب وحی اند. اما حومه نشین ها به طور حتم اندکی حیرت خواهند کرد وقتی که دریابند چه روزگار اسف باری را در جهنم می گذرانند.
* برای آشنائی بیشتر با این مکتب، ن ک به مقاله «گی دوبور، تصاحب ناپذیر» که در لوموند دیپلماتیک سال ٢٠٠۶ به چاپ رسیده است : ir.mondediplo.com/article٩۶۴.htlm
پی نوشت ها : ١- Bruce Bégout, Suburbia, Inculte, Paris, 2013, 256 pages, 20 euros. ٢- Bruce Bégout, Zéropolis. L’expérience de Las Vegas, Allia, Paris, 2002. ٣- Sophie Corbillé, Paris bourgeoise, Paris bohème. La ruée vers l’Est, Presses universitaires de France, Paris, 2013, 285 pages, 21 euros. ۴- Anne Clerval, Paris sans le peuple. La gentrification de la capitale, La Découverte, Paris, 2013, 256 pages, 24 euros. ۵- Rudy Ricciotti, L’architecture est un sport de combat, Textuel, Paris, 2013, 96 pages, 15 euros.
پرونده «لوموند دیپلماتیک» در انسنا شناسی و فرهنگ
http://anthropology.ir/node/15007
ویژه نامه ی «هشتمین سالگرد انسان شناسی و فرهنگ»
http://www.anthropology.ir/node/21139