دیوید بی. کُپِل ترجمه ی عباس شهرابی فراهانی
چکیده: بر خلاف افسانه انفعال یهودیان، بسیاری از آنان در دوران وقوع هولوکاست به مبارزه برخاستند. یهودیان، اردوگاه نابودسازیِ سُبیبُر (Sobibor) را بستند، در گتوی ورشو (Warsaw Ghetto) شورش کردند و در جنگلها و مردابهای سراسر اروپای شرقی جنگیدند. در واقع، یهودیان بیش از هر مردم دیگر در دوران سلطه نازیها مقاومت کردند. تجربه هولوکاست نشان میدهد که چرا یهودیان و همه مردمان خوشنیت، باید از حق قربانیهای بالقوه نسلکشی برای داشتن سلاحهای تدافعی حمایت کنند. تجربه هولوکاست همچنین این تصور را که خشونت لزوماً غیر اخلاقی است، رد میکند.
نوشتههای مرتبط
کلیدواژهها: هولوکاست، مقاومت، سلاحهای گرم، نسلکشی
این مقاله به واکاوی سابقه مقاومت خشونتآمیز یهودیان در برابر هولوکاست میپردازد. ادعای مقاله بر این است که مقاومت یهودیان گسترده بود و به نجات جانهای بسیاری انجامید. سابقه مقاومت یهودیان همچنین توضیح میدهد که مانعِ سر راه مقاومت موثرتر، کمبود سلاحهای گرم و همینطور ناآشنایی یهودیان با سلاحها، در سالهای پیش از جنگ، بوده است. این مقاله، افسانه انفعال یهودیان در دوران هولوکاست رد میکند و بر این افسانه که غیرنظامیان شجاع و مسلح در برابر یک رژیم جبار نسلکُش و قدرتمند ناتواناند، خط بطلان میکشد.
افراد شرور
هنگامی که به واکاوی تجربه یهودیان و هولوکاست میپردازیم، ضروری است ماجرای افرادی را بگوییم که بسیار شریرانه رفتار کردند. با وجود اینکه پیمانشکنیهای آنان احتمالاً پیامد اضطرابها و فشارهای شدید زمانه بوده، اما نمیتوان انکار کرد که این افراد اعمال هولناکی مرتکب شدهاند. اگر شما یک صلحطلب هستید، آنگاه نباید این الفاظ را صرفاً برای نازیها به کار ببرید. یک صلحطلب متعهد، این الفاظ را باید برای یهودیانی که برای مقاومت در برابر هولوکاست، به خشونت متوسل میشدند، به کار ببرد. اگر خشونت – به ویژه خشونت مرگبار – همیشه و هر کجا غیر اخلاقی است، آنگاه یهودیانی که با خشونت در برابر هیتلر مقاومت کردند، غیر اخلاقی عمل کرده بودند. یهودیان به جای اینکه نگهبانان اردوگاه نابودسازی (extermination camp) سُبیبُر را میکشتند، باید اجازه میدادند خودشان قتل عام شوند. یهودیان به جای اینکه در جنگلهای اروپای شرقی به جنگ چریکی بپردازند، باید تفنگهایشان را زمین میگذاشتند.
اگر شما صادقانه بگویید که ماجرای مقاومت یهودیان در برابر هیتلر هولناک است و نه افتخارآمیز، اگر شما از صمیم قلب باور داشته باشید که مبارزه یهودیان اشتباه بوده است، آنگاه دیگر شما یک صلحطلب کامل نیستید. اگر خشونت یهودیان در برابر هیتلر برحق بوده است، آنگاه خشونت همیشه و همهجا نادرست نیست.
شاید افراد درباره کاربست یا تناسب خشونت در شرایط متفاوت اختلاف داشته باشند – اما عدمتوافق درباره شرایط است. ماهیت عدمتوافق، حداقل در برخی شرایط، تأیید میکند که خشونت نادرست نیست. در حقیقت، شاید شکست در کاربرد خشونت نادرست باشد.
اکنون باید به واکاوی سابقه خشونت تدافعی یهودیان در دوران هولوکاست بپردازیم.
سُبیبُر
با وجود ادعای سازمانهای یهودی، متفقین هیچگاه خط آهنهای راهی به اردوگاههای نابودسازی را بمباران نکردند. تاریخنگاران هنوز پیرامون اینکه آیا تصمیم متفقین صحیح بود یا نه، مجادله میکنند. برخی استدلال میکنند که این عملیات بسیار خطرناک بود و بمبارانکنندهها در جاهای دیگر مورد نیاز بودند و نیز خطوط آهن را میشد سریعاً ترمیم کرد. شایستگیهای سرپیچی متفقین از آن اقدام هر چه باشد، این واقعیت دستنخورده باقی میماند که همه اردوگاههای نابودسازی در اروپای نازی تا زمان پیشروی نیروهای زمینی متفقین به منطقه عمومی فعال بودهاند. هرگز اقدامی تهاجمی، به ویژه علیه اردوگاههای نابودسازی، صورت نگرفت.
یکی از اردوگاههای نابودسازی که به زودی از کار افتاده شد، سُبیبُر در لهستان بود. همانطور که در کتاب و فیلم گریز از سُبیبُر و در خاطرات باقیماندگان به دقت نشان داده شده، سُبیبُر یک اردوگاه کارآمد و هولناک بوده است که در آن روزانه هزاران نفر با گاز کشته میشدند.[۱] این اردوگاه توسط آلمانیها با کمک دهها نگهبان اوکراینی اداره میشد. بسیاری از امور روزانه اردوگاه، مانند نجاری، دوختن یونیفُرمها و فرآوری بدن مردگان، توسط گروهی از یهودیان گزینششده که در عوض زندهمان کار میکردند، انجام میشد.
هنگامی که برخی زندانیان جنگیِ یهودی از شوروی به اردوگاه آورده شدند، زندانیان جنگی آغاز به سازماندهی و برنامهریزی فرار از اردوگاه کردند. با وجود این خطر دائمی که جاسوسان یهودی – که در عوض رفتار مطلوب، جاسوسی میکردند – برنامهها را برای نازیها افشا کنند، برنامهها به خوبی پیش رفت. زندانیان با سلاحهایی که سریع و به شکلی ابتدایی ساخته شده بودند، به سرعت چند تن از افسران نازی را کشتند و کلید اسلحهخانه اردوگاه را به چنگ آوردند.
در درگیری خشونتباری که به راه افتاد، ششصد تن از زندانیان کوشیدند بگریزند؛ حدود چهارصد تن از آنان از دیوارهای اردوگاه گریختند و حدود نیمی از آنان از میدانهای مین پیرامون اردوگاه جان سالم به در بردند. بیشتر فراریها بعداً دوباره دستگیر شدند، اما گروهی شصت نفره از مردان و زنان تحت فرماندهی افسر روسی، الکساندر پرچرسکی (Alexander Percherski)، به چریکهای روسی پیوستند.[۲] ده سرباز اس.اس کشته شدند و یک نفر مجروح شد. سی و هشت نگهبانی اوکراینی کشته یا مجروح شدند، در حالی که چهل نگهبان اوکراینی فرصت فرار یافتند.[۳]
چهار روز پس از این شورش، یک واحد ویژه آلمانی اردوگاه سُبیبُر را پاکسازی کرد و کوشید که این شورش یک راز باقی بماند.[۴] یک اردوگاه مرگ که پیشتر ششصد هزار نفر را کشته بود، برای همیشه از کار افتاده شد.[۵]
«خشونت هیچ چیزی را حل نمیکند»؛ این یکی از اصول پیشپاافتادهای است که بارها و بارها به بچهمدرسهایهای آمریکایی گفته میشود. سُبیبُر نشان میدهد که این اصل پیشپاافتاده یک دروغ کُشنده است. خشونت مسأله سُبیبُر را حل کرد. راهحلِ واکنشی در برابر راهحل نهایی هیتلر، خشونت بود – نابودی خشونتآمیز رژیم نازی. یهودیان سُبیبُر سهم خود را انجام دادند.
شورش سُبیبُر بزرگترین شورش در اردوگاهها بود، اما تنها مورد نبود. یهودیان در چهار اردوگاه نابودسازی و هجده اردوگاه کار اجباری (forced labor camp) یا در اردوگاههای مرگ (death camp) به پا خاستند.[۶] از میان این موارد، شورش هفتصد تن از زندانیان در تربلینکا در آگوست ۱۹۴۳ موفقترین شورش بود. زندانیان از مواد منفجرهی دستساز برای آتشزدن و از چاقوهای خانگی برای کشتن نگهبانان استفاده میکردند. آتشسوزی گسترده بخش اعظم تربلینکا را از کار انداخت. حدود ۱۵۰ تا ۲۰۰ زندانی گریختند و از میان آنها دهها نفر تا پایان جنگ زنده ماندند.[۷] اگر آنان منفعل باقی میماندند هیچکس زنده نمیماند، در حالی که همه آن هفتصد نفر با افتخار مُردند.
از میان همه اردوگاههای تمرکزدهی (concentration camp) و نابودسازیِ آلمانی که در سراسر اروپا احداث شده بود، تنها در اردوگاههای یهودیان شورش به وقوع پیوست. (به جز شورش زندانیان جنگی روس در اردوگاه اِبِنزی).[۸]
پانوشتها:
۱. Richard Rashke, Escape from Sobibor (Urbana, Illinois: Univ. of Illinois Pr., 1995). The movie was produced by CBS Television, and is available on DVD and VHS.
۲. Alexander Perchersky, “Revolt in Sobibor,” in They Fought Back, ed., Yuri Suhl (N.Y.: Paperback Library, 1968; 1st pub. 1967), p. 56.
۳. Ibid., p. 56.
۴. Ibid., p. 58.
۵. Ibid., p. 56.
۶. Nechama Tec, Jewish Resistance: Facts, Omissions, Distortions (Washington, D.C.: United States Holocaust Museum, Center for Advanced Holocaust Studies, 1997), p. 1; Yehuda Bauer, The Jewish Emergence from Powerlessness (Toronto, Canada: Univ. of Toronto Pr., 1979), p. 31 (reporting five other extermination camp revolts).
۷. Samuel Rajzman, “Uprising in Treblinka,” in They Fought Back, pp. 146-47.
۸. Bauer, p. 31.
ادامه دارد…
دیوید بی. کُپل مدیر پژوهشی the Independence Institute در گُلدِن کُلُرادو و عضو انجمن بینالمللی پژوهشگران نسلکشی است.