مقدمه: بهانه نوشتن این مطلب آغاز جام جهانی است و حاشیه هایی که در پی دارد. این واقعیت که اقشار مختلف مردم از بالاترین سطوح فکری ، ذهنی ، شغلی ، اجتماعی و اقتصادی تا پایین ترین و فرودست ترین و حاشیه ای ترین افراد درگیر مسابقات و تحولات و نتایج این پدیده فراگیر می شوند ، خود دلیل مناسبی است برای پرداختن به فوتبال به عنوان پدیده ای اجتماعی و در عین حال مدرن است . این نوشته سعی دارد از زاویه ای متفاوت به فوتبال بنگردو خوانندگان انرا نیز در این نوع نگاه شریک کند.
فوتبال به عنوان ورزش پدیده ای مدرن است :
نوشتههای مرتبط
فوتبال در اصل نوعی از ورزش محسوب می شود ولی نکته قابل توجه مربوط به خود مقوله ورزش است . ورزش به عنوان پدیده ای مدرن خود محصول دنیای مدرن و تحولات مرتیط با ان است. ورزش در مفهوم مدرن ان صرفا یک فعالیت بدنی صرف تلقی نمی شود. دنیایی که انسان پس از هزاران سال در خود توان تسلط بر طبیعت را یافت و باور کرد که می توان در مقابل نیروهای طبیعت مقاومت کرد و انرا تحت کنترل در اورد . و در پی ان مفهومی بنام کیفیت زندگی ، رفاه، آسایش، کاهش دغدغه تامین غذا ، مسکن و امنیت پدید امد. بشر توانست به ارزوی دیرینه ژنتیکی خود که کاهش مصرف انرژی( تنبلی ) ، کنترل بر طبیعت و افزایش لذت و اسودگی از تامین غذای فرداست دست پیدا کند . مفهوم لذت موضوعیت پیدا کرد و مفهوم فراغت و اوقات فراغت خلق شد . انسان از اسارت زمان خارج شد و توان مدیریت زمان را بر اساس میل شخصی پیدا کرد. و دیگر برای سیر کردن شکم ،مسکن، یا امنیت مجبور به استفاده از عضلات خود برای مبارزه با طبیعت یا حیوانات یا خشم طبیعت نبود و بعبارتی بخشی از وظایف عضلات به مغز و ذهن منتقل گردید. لذا پس از این مرحله فعالیت بدنی نه یک ناگزیر محتوم که انتخابی فردی تلقی شد. فعالیت بدنی بعنوان یک گزینش اگاهانه و برای مبارزه با رخوت و کسالت و افزایش لذت ( جسمی یا روانی) و افزایش ضریب سلامت به منظور افزایش کارکرد زیست شناختی معنایی نوین پیدا کرد. و در عین حال ابزاری نوین و غیر خشن برای ارضای بقایای حس برتری جویی، غرور،رقابت، و کسب منزلت و انتقام شد.با همین نگاه کلی ، فوتبال نیز در ذیل مفهوم کلی ورزش بعنوان محصولی مدرن هم از حیث اهداف و هم از حیث روش قابل طبقه بندی است.
۲- فرد یا گروه، ستاره یا تیم ، تاکتیک یا تکنیک
فوتبال یکی از ورزش هایی است که دارای تعداد زیادی بازیکن است و این مسله انرا تبدیل به پدیده ای اجتماعی می کند. همچون جامعه فوتبال ورزشی است که شباهت بسیاری با الگوهای سیاسی و اجتماعی مدرن دارد. و با شبیه سازی ان با سیستم های اجتماعی و سیاسی می توان نتایج جالب توجهی از ان استخراج کرد . زمین فوتبال یکی از بزرگترین زمین های ورزسی در میان سایر ورزش هاست . این مسئله انرا به روحیه سرکش . رقابت گر و انتزاعی بشر برای شبیه سازی ان با زندگی واقعی نزدیک میکند. یکی از مسائل مهم و با سابقه تاریخی طولانی در مباحث زندگی اجتماعی و سیاسی بشر مسئله فرد و اجتماع است. اینکه کدام اصالت دارد و کدام بایستی مد نظر قرار گیرد.و احیانا کدام یک را می توان فدای دیگری کرد؟ اصولا با تاکید بر کدام یک می توان به سعادت ( در فوتبال پیروزی ) رسید. طرح این مسئله در زبان علوم اجتماعی را می توان تحت عناوین و عبارات مختلفی مطرح کرد: اصالت فرد یا اجتماع ، دموکراسی یا توتالیتاریسم، جامعه باز یا بسته، دولت یا فرد ،آزادی فرد یا ارزش های اجتماعی و در نهایت سنت و مدرنیسم. استفاده از فوتبال در این زمینه بسیار راهگشاست.
رقابت های فوتبال به شدت توجه به این مسائل را ممکن میکند. ستاره یا تیم؟ کدام شرط پیروزی است ؟ایا کلیه بازیکنان بایستی همچون روبات ها مو به مو دستورات مربی را اطاعت کنند؟ آیا در زمین همه چیز قابل برنامه ریزی و نتایج قابل پیش بینی است( سیستم برنامه ریزی متمرکز)؟ آیا بازیکنان بایستی در ازادی مطلق باشند تا هرگونه که ذهنشان در لحظه فرمان می دهد عمل کنند؟ و بدون نقشه قبلی و ذهنیت مشترک به بازی بپردازند؟ توجه به این پرسش و یافتن نقطه تعادل از مهم ترین مسائل موجود در فوتبال و یکی از دلایل جذابیت فوق العاده ان می باشد. اینکه همواره نوعی سیالیت بین فرد و سیستم وجود دارد. نوعی ابهام در مرزیندی ایده ها و اموزش ها و ازادی فردی و خلاقیت وجود دارد.
در فوتبال مانند زندگی فردی در اجتماع عملا ترکیبی از کار گروهی ، هماهنگی ، نقشه قبلی ،برنامه ریزی، پشتکار و اراده فردی نقش مهمی در فرایند کار تیمی دارند اما مانند زندگی واقعی الزاما به نتیجه مطلوب ختم نمی شود. شما الزاما تصمیم گیر نیستید چرا که کنش و واکنش دیگران نیز در تصمیمات شما تاثیر دارند . سرنوشت شما به دیگران نیز مرتبط است . چه خود بدانید یا ندانید . اما در عین حال خلاقیت فردی نیز جایگاه ویژه ای دارد. خلاقیت فردی که منجر به واکنش ها و عکس العمل ها و واکنش های فردی غیر قابل برنامه ریزی در طی بازی و در لحظه می گردد. و می تواند مانند زندگی واقعی همه چیز را تغییر دهد. مانند زندگی واقعی با یک حرکت اشتباه می توان همه چیز را نابود کرد و یا از نابودی به ساحل نجات رسید. تماشاگران فوتبال بصورت غریزی چنین مجموعه ای از عوامل تاثیر گذار را در فوتبال حس می کنند و انرا اینه ای از زندگی واقعی و بسیار نزدیک به واقعیت می بینند. گاهی علی رغم تمام ضعف ها و نارسایی ها ، یک ستاره ( قهرمان تاریخی) روند طبیعی و منطقی را بهم میریزد و نتیجه را تغییر می دهد. فوتبال ورزشی است که نه کاملا قابل پیش بینی و برنامه ریزی است نه کاملا غیر قابل برنامه ریزی و مبتنی بر تصادف. و بصورت جریانی سیال و در حرکت مانند زندگی خود را به رخ می کشد. همچون زندگی هیچ گاه تکرار نمی شود. هیچ دو بازی فوتبالی مانند دیگری نیست. هیچ صحنه ای قابل تکرار نیست.
۳-فوتبال ازمایشگاه انسان شناسی :
فوتبال یکی از بهترین ازمایشگاه ها برای مطالعه بر روی انسان از نظر کنش و واکنش های فردی است. اصولا برای مطالعه رنج
(Range) رفتاری، محدوده عکس العمل، عوامل تحریک کننده، میزان تحمل فشارهای جسمی و روانی، فوتبال از قابلیت های بالایی برخوردار است . جاذبه شدید فوتبال در مسئله هویت یکی از این امکان هاست. اینکه در صورت قرار گرفتن در موقعیت های خطرناک واکنش های بازیگران و طرفداران چگونه خواهد بو د؟ اصولا برای مطالعه بایستی از موقعیت های غیر متعادل و غیر معمول استفاده نمود. و فوتبال این موقعیت را به وفور در اختیار قرار می دهد. هیجان شدید، غم شدید، تحقیر شدید، غرور شدید، خستگی شدید، شادی شدید، ناداوری شدید، موقعیت های فیزیکی و دمایی و هوایی شدید ، تاثیر سیستم بر کارایی فرد، رابطه مربی با بازیکنان، مسئله هویت فردی و جمعی ، تاثیر بازیکنان بر تماشاگران ، تاثیر تماشاگران بر بازی و بازیکنان ، نحوه تسری حس مشترک بین افراد در موقعیت های حساس، سکوت ناگهانی در لحظات حساس، تاثیر همافزایی گروه در سکوها و تبدیل حرکت فردی به جریانی پیوسته روی سکوها، بررسی تغییرات رفتاری فرد در میان جمعیت در سکوها ، همه از موقعیت هایی است که فوتبال در اختیار انسان شناسان قرار میدهد. محو اراده فردی در حرکت توده ای و قدرت اراده فردی در مقابله با فضای غم و شادی مسلط بر جریان بازی همه از ویژگی های خاص فوتبال است.
۴- فوتبال و لیبرالیسم (آزادی بدن و محدوده کنش ):
فوتبال لیبرال ترین ورزش جهان است .در اینجا لیبرالسم در مفهوم عام ان در نظر گرفته می شود. مفهومی که در ان فرد از اصالت بالایی برای تجربه، تشخیص و اقدام برخوردار است. و محدوده ان صرفا برخورد با مفاهیم مورد اشاره در مورد فرد دیگری است. بازیکن فوتبال از ازادی عمل فوق العاده ای برخوردار است . فوتبال دارای کمترین قوانین محدود کننده بدن است. بدن در فوتبال دارای ازادی بسیار گسترده ایست. تقریبا تمام اجزای بدن بجز دست ها (در حالتی خاص) قابلیت استفاده شدن دارد.حرکت در تمام زاویه ها و در تمام نقاط زمین با هرگونه سرعت ، مانور بدنی، در فوتبال در حداکثر میزان خود است. و از این نظر با لیبرالیسم هماهنگی دارد.و شاید این امر دلیل دیگری بر جذابیت فوق العاده فوتبال باشد .آزادی گستره فرد در زمین فوتبال (اجتماع ).
فوتبال این امکان را میدهد که ترکیبی از تمام توانمندی های بدنی و ذهنی مورد استفاده قرار گیرد. اگر در ورزش دو سرعت بشر مورد ارزیابی قرار می گیرد و اگر در کشتی و وزنه برداری قدرت عضلات و قدرت تحمل بشر و اگر در تیر اندازی قدرت نشانه گیری و هماهنگی چشم و ذهن و انگشتان و اگر در شنا حجم تنفسی و ریه ها و اگر در ورزش های رزمی قدرت سرنگونی حریف و اگر در شطرنج قدرت تحلیل و ذهن و بازی خوانی مورد ارزیابی قرار می گیرد ، در فوتبال فستیوالی از مهارت های بدنی و ذهنی در ترکیبی پیچیده و جذاب قابل عرضه و به رخ کشیدن و بهره برداری است. لذا کمترین محدودیت و بالاترین ازادی عمل تا زمانی که به حریف اسیب رسانده نشود و این حقوق از وی ستانده نشود (ازادی دیگری) در فوتبال حضور دارد. فوتبال به عنوان پدیده مدرن واجد بسیاری از ویژگی های زندگی مدرن است. گسترش زندگی شهری یکی از الزامات ناگزیر دنیای مدرن بوده است. در شهر چه رخ میدهد؟ اولین نشانه شهر تقسیم کار اجتماعی است. در فوتبال نیز هر بازیکن دارای پست ویژه ای است . برای این کار دارای تخصص می باشد اما این تناقضی با حضور او در موقعیت های دیگر در زمین ندارد. در زندگی شهری نیز هرچند هرکس در طبقه اجتماعی و اقتصادی ویژه ای قراردارد اما در یک سیستم متعادل امکان تحرک افقی و عمودی در سطح اجتماع وجود داردو این شباهت نیز انرا به زندگی واقعی مدرن شهری نزدیک می کند.
۵ – فوتبال و شانس
در زندگی واقعی سعی در برنامه ریزی ، تنظیم ، پیش بینی و هماهنگ کردن اهداف با امکانات و ابزارهای موجود است. اما همواره نتیجه مورد نظر رخ نمی دهد. دلیل این امر را شاید بتوان به موقعیت معرفت شناسانه بشر و محدودیت های زیستی و شناختی و جهل دائمی بشر نسبت داد: بشر محدوده اگاهی بسیار باریکی دارد. ترکیبی از ژنها، آموزش ،سنت ها و تجربیات شخصی سازنده مفهومی است که بشر به ان نام اگاهی می دهد اما حقیقت این است که انسان در دریایی از عوامل و علل تاثیر گذار که دارای اثر متقابل (Interaction) شدیدی با هم هستند زندگی میکند. گرچه تلاش و سعی بشر همواره این بوده که سهم عوامل شناخته شده به عوامل ناشناخته را افزایش دهد (علوم در مفهوم مدرن آن) اما این تلاش همواره با موفقیت نسبی همراه بوده است. بویژه در زندگی فردی که سرشار از معادلات و مجهولات لحظه ای است. یکی از مهمترین عوامل غیر قابل شناخت در زندگی بشر در سطح اجتماع پیش بینی رفتار دیگر انسان های است که سخت ترین بخش درک تحولات است . تلاشی که در مجموع علوم اجتماعی مدرن سعی در کشف ان دارد. در فوتبال نیز چنین است . لذا به مجموعه عوامل غیر قابل پیش بینی که برای انسان مبهم است نام شانس را اطلاق میکنند. در فواتبال نیز سهم این عوامل ناشناخته بالاست و لذا پیش بینی پذیری را به شدت کاهش، ابهام را بالا و جذابیت را دو چندان میکند . شاید بتوان پیروزی تیم های به ظاهر ضعیف را بر تیم های قوی در این محدوده گنجاند. پیروزی فرودستان بر فرادستان، پیروزی گمنامان بر مشاهیر ، پیروزی اراده بر برنامه ریزی، پیروزی فقرا بر اغنیا و دو گانه های دیگری که در فوتبال بسیار از ان سخن می رود. ماهیت برگزاری بازی های فوتبال نیز شباهت فراوانی با زندگی بشر در عرصه اجتماع دارد. بازیهای گروهی که در ان فرصت برابر برای بازی با تیمهای دیگر وجود دارد و در نهایت امتیاز شما محاسبه می شود نمودی از نوعی رفتار فردی در زندگی است که رقابت جدی در کار نیست و میانگین فعالیت شما مورد بررسی قرار میگیرد و فرد هنوز فرصت جبران یا تغییراتی را دارد و حتی امکان تساوی و نوعی منطق برد –برد (Win-Win) وجود دارد. می توان راضی بود و به زندگی ادامه داد ولی در مسابقات حذفی دیگر جایی برای تقسیم امتیاز ها ، ترحم ، اشتباه ، ریسک وجود ندارد. یا بازنده ای یا برنده. مرگ یا زندگی. افتخار یا سرشکستگی. شهرت یا فراموشی. در این جا کسی به بازنده افتخار نمی کند . در مقاطعی از زندگی نیز چنین است ، گاهی در لحظاتی مجبوری تصمیم بگیری . یا میروی یا می مانی. یا میپری یا غرق می شوی. یا میکشی یا کشته می شوی. و این شباهت عجیب فوتبال با زندگی واقعی است که بر جذابیت ان می افزاید.
۶- جنگ هویت ها:
فوتبال به دلایل متعدد دست اویز و ابزاری کار امد برای جنگ هویت هاست. بزرگی زمین بازی انرا فراتر از یک بازی صرف و یا ورزشی برای سلامتی میکند. گستردگی زمین و امکان وقوع موقعیت های ممکن و بی نظیر و غیر تکرار را به شدت بالا می برد. و همچون زندگی واقعی محدوده ای به نسبت طولانی و با امکان تجربیات گوناگون در اختیار بازیگران و تماشاگران قرار می دهد.
زمین فوتبال بسیار شبیه میدان جنگ است. تعداد زیاد بازیکنان انرا شبیه سربازان میدان جنگ و حضور فرماندهان در کنار زمین انرا شبیه حضور ژنرال ها و فرماندهان جنگ میکند. عدم وجود سلاح و برابری میدان و زمین آنرا تبدیل به نوعی جنگ عادلانه و منصفانه می کند که فقیر و غنی همزمان فقط با وجود خود و بدن خود در ان به رقابت می پردازند. لذا فوتبال قابلیت بالایی جهت تبدیل به ابزار هویتی را دارد. فوتبال می تواند نمادی از هویت های قومی ،مذهبی ،طبقه ای ،ملی ،منطقه ای و یا سیاسی گردد. که در ان هم امکان پیروزی هست و هم امکان انتقام گیری و هم به رخ کشیدن خود .
به نظر می رسد ویژگی های ژنتیکی تاریخی انسان در رقابت جویی ،انتقام گیری،لذت از سلطه و برتری،لذت از تحقیر دشمن ، همچنان در وجود وی جاری است و فوتبال محملی است مدرن، عادلانه، ارزان و قابل دسترس و جذاب برای تحریک ، فعال سازی وارضای این ویژگی های بشری. در ضمن فوتبال به دلیل ویژگی های ذکر شده از قابلیت بالایی در خلق احساس همذات پنداری و خود را در میدان دیدن برخوردار است . و این همان ویژگی است که می تواند طبقات اجتماعی گوناگون را پای بازی ها بکشاند تا از شادی تیمشان شاد شوند و از شکست شان غمگین. این حس هم ذات پنداری را می توان در مدل های مختلف نیز مشاهده کرد. تماشاگران گاه با یافتن نقاط مشترکی بین خود، فرهنگ خود،طیقه خود،سرزمین خود، موقعیت تاریخی یا اجتماعی و سیاسی خود با دیگر تیم های متعلق به سایر کشور ها نیز همذات پنداری می کنند و یا خود را دشمن فرضی ان ها تلقی می کنند. شاید این حس را بتوان امتداد تماشای بازی گلادیاتورها دانست البته با خشونت کمتر .
۷-فوتبال و جامعه مدنی:
فوتبال از قابلیت بسیاری برای تبدیل شدن به ابزاری هویتی برخوردار است . به همین دلیل دارای این ویژگی نیز هست که بتواند باعث ایجاد تشکل و هم ارایی گروهی ازانسانها حول علاقه به تیم مشخصی شود که ممکن است هر کدام به دلایلی متفاوت طرفدار ان شده باشند . عموما بسیاری از طرفداری ها نیز دلایل پنهانی حتی برای خود فرد دارد . طرفداری از یک تیم یا باشگاه با ثبات در بلند مدت می تواند یکی از ابزارهای شکل دهی به تمایلات، علایق ، گرد هم ایی ، گفتگو ، تماس و همکاری با هویت مشخص و شناسنامه دار باشد. این عضویت در کلوب های هواداران یا شرکت در برنامه ها و مسابقات خود ابزاری برای هویت بخشی به فرد در جامعه توده ای میگرددو می تواند با تقویت احساس متمایز بودن، منافع مشترک، هویت مشترک ، زمینه های تقویت جامعه مدنی را در جوامع فراهم کند . و از این طریق در فرایند مشارکت اگاهانه در سطح اجتماع و تاثیر گذاری بر تصمیم گیری ها نقش مهمی ایفا کند.
۸ –فوتبال میدانی برای کسب منزلت:
فوتبال را می توان ابزاری برای مطالعه پدیده توسعه یافتگی نیز دانست. این واقعیتی غیر قابل انکار است که طبیعت بر پایه عدالت استوار نشده است .تفاوت ویژگی اصلی طبیعت و همچنین در میان موجودات است. این ویژگی امروزه خود را در قالب درجه توسعه یافتگی جوامع و کشورها نیز خود را به رخ می کشد. واقعیت این است که امروزه جهان به دو قطب بزرگ تقسیم شده است. تعداد کمی جزو کشورهایی هستند که دارای استاندارد های بالایی از نظر ثروت،رفاه، بهداشت،امنیت ، اموزش، شادی و حقوق انسانی و فردی هستند و باقی کشورها نیز در گروه دوم قرار می گیرند . البته بررسی علل و عوامل این تفاوت مربوط به این نوشته نمی شود و مربوط به مباحث سیاسی و اقتصادی می گردد.
اما در این نکته که کشورهای گروه دوم یا توسعه نیافته ها یا در حال توسعه همواره خود را در جایگاهی پایین تر می بینند شکی احتمالا نیست. در نهان ذهن تاریخی و جمعی کشور های توسعه نیافته نوعی احساس حقارت وحسرت، عقب ماندگی و حاشیه ای بودن وجود دارد. هرچند که به زبان نیاید. به عبارت دیگر احساس منزلت جمعی و جهانی در سطح جهان یکسان نیست. اما فوتبال ابزاری بسیار کار امد برای التیام این حس حاشیه ای بودن است. کشورهای جنوب در مفهوم عام ان از فوتبال برای اثبات حضور خود، مطرح کردن خود،فرار از فراموش شدن در سطح جهان، و ابراز وجود استفاده می کنند. فوتبال ابزار قدرتمندی است برای اثبات وجود خود و ارضای حس مهم بودن و مطرح شدن. کشور های توسعه یافته نیز از فوتبال استفاده مشابهی می کنند. کشورهای توسعه یافته از فوتبال برای یاداوری برتری خود در برنامه ریزی ،مدیریت ، نظم اجتماعی و فکری، تجارت ، کشف استعداد ها و ثروت و تکنولوژی استفاده میکنند.
۹ – همبستگی بین شاخص های توسعه یافتگی و سطح فوتبال
نکته دیگر قابل طرح ، همبستگی مثبت موجود بین سطح توسعه یافتگی با سطح فوتبال کشور هاست. بجز موارد استثنایی مانند برزیل و آرژانتین و امریکا در غالب موارد عموم کشورهای دارای فوتبال توسعه یافته تر و افتخارات جهانی و لیگ های داخلی با کیفیت از میان کشورهای توسعه یافته می باشد. این پدیده ماهیت مدرن فوتبال را بار دیگر مورد تاکید قرار می دهند.فوتبال ورزشی است دسته جمعی لذا نیازمند تئوری ، برنامه ریزی ، هماهنگی، تقسیم کار ،احترام به قوانین،نواوری،انتقاد از خود، گرفتن Feed back ، اقتصاد و سرمایه و فرد توسعه یافته با امکان خلاقیت فردی و ازادی عمل . چنین مجموعه ای از عوامل تنها در صورتی منتج به نتیجه خواهد شد که بتوان تعادلی بین عوامل فردی و جمعی ،نرم افزاری و سخت افزاری پدید اورد. چنین مهارتی همان توسعه یافتگی است. لذا همبستگی مثبت بین سطح توسعه یافتگی و سطح فوتبال امری منطقی و در عین حال قابل مطالعه بیشتر است.
طرح مباحثی مانند ترکیب تاکتیک و تکنیک، تیم یا ستاره و اثر متقابل فرد و اجتماع همگی در این چهارچوب قابل طرح و تشریح است. اگر فوتبال پدیده مدرنی است که فراتر از ستاره یا بازیکنان داخل زمین نیازمند تئوری ، برنامه ریزی،تقسیم کار، اموزش و پذیرش برنامه ریزی فردی و گروهی است ، بدیهی است کشورهای توسعه یافته بهتر از پس این کار بر می ایند چرا که این عوامل در این جوامع نهادینه تر است.
۱۰- فوتبال و جهانی شدن:
پدیده فوتبال از دیدگاه موضوع جهانی شدن (Globalization) نیز قابل بررسی است. واقعیت این است که فوتبال نماد بسیار جالبی از گسترش و پذیرش اندیشه جهانی شدن است. زمانی که ملت ها و جوامع ودولت ها ورزش فوتبال را می پذیرندو خواستار حضور خود در مجامع جهانی برای مسابقات می شوند، عملا چه خود بدانند یا ندانند ، بپذیرند یا نپذیرند ، تئوری های خاصی را مورد پذیرش قرار داده اند :
الف) انسان شناسی خاص فوتبال را پذیرفته اند (لیبرالیسم )
ب)حضور دیگری ، غیر و دیگران را همانگونه که هستند به رسمیت شناخته اند( پلورالیسم)
ج)نیاز به مطرح شدن را پذیرفته اند.
د)وجود جهانی پیوسته و وابسته بهم را پذیرفته اند.
م) قواعد بازی و اصول فنی ، نظام داوری،نظام ارزشی،و نظام پاداش دهی و نظام دادخواهی انرا پذیرفته اند.
ن)نهاد های جهانی مرتبط با فوتبال از جمله FIFA را به رسمیت شناخته اند.
و)نظام مالی و سرمایه داری حاکم بر انرا پذیرفته اند( کاپیتالیسم)
و از این رو فوتبال بعنوان پدیده ای مهم در امر جهانی شدن و حذف مرزها و هژمونی قواعد فرا مرزی نظام لیبرال و سرمایه داری مرتبط با ان می تواند موضوع مطالعات بیشتری نیز قرار گیرد.
۱۱- فوتبال ، مرگ و زندگی
فوتبال بسیار شبیه زندگی است و انچنان جذاب که حتی فیلسوفانی مانند البر کامو نیز در باره اش قلم فرسایی نموده اند. فوتبال حکایت مرگ و زندگی است . همچون زندگی انسانی که خودبا مرگ تعریف می شود . جذابیت زندگی تلاش برای مبارزه و اقدام برای فرار از مرگ یا دور کردن ان و یا در نهایت معنا بخشیدن به ان است. فوتبال نیز چنین است. رقابت برای اثبات بودن، اثبات برتر بودن، اثبات قدرتمند بودن و شایسته بودن. مفهومی که با مفهوم دیگری و غیر شکل میگیرد. فوتبال نیز با رقیب معنا پیدا میکند. رقیبی که بایستی انرا شکست داد تا احساس برتر بودن ، در کل ارزشمند بودن و عزت نفس را القا کند. آما ایا همواره می توان پیروز بود؟ ایا همواره معنای پیروزی یکسان است؟ ایا پیروزی به هر قیمتی معنا پیدا میکند؟ و به هر وسیله ای ممکن یا مجاز است؟( سوال قدیمی فلسفه و سیاست که ایاهدف وسیله را توجیه می کند؟). ایا شکست پایان زندگی است؟ ایا شکست در فوتبال پایان ماجراست؟
ایا پیروزی در فوتبال مانند زندگی ماندگار است؟ ارزش این شکست ها و پیروزی ها تا کجاست؟ایا محدوده این شکست ها و پیروزی ها جز در زمان حال و برای بازیگران و تماشاگران ان است؟ واقعیت تلخ این جاست که همچون زندگی ، پیروزی ها و شکست ها همگی زیر اسیاب زمان له شده و از بین میروند. مثل خود زندگی. انسان اسیر زمان است و زمان برای وی یعنی حال و حال یعنی تازمانی که هستم. و حس میکنم که همیشه بوده ام و خواهم بود .انسان خود را محور عالم می داند . تصور میکند که اگر نباشد فاجعه ای رخ خواهد داد . اما واقعیت چنین نیست. با مرگ انسان هیچ اتفاق مهمی در جهان رخ نمی دهد. جهان به کار خویش است . انگار که نبوده ای .در فوتبال نیز چنین است. مسابقه برای بازیگران و دلبستگان ان مهم و حیاتی و و معنادار است. اما برای کسی که فارغ از درگیری ذهنی و عاطفی با مسابقه است ، این همه تقلا، عرق ریختن، مبارزه، درگیری، تعصب و تلاش بیهوده و شاید هم مضحک به نظر اید. همچون خود زندگی