در دل افریقا
مستندهاى قوم نگار یا قوم پژوهش از آن شکل آثار سینمایى محسوب مى شوند که در طول تاریخ افزون بر این که موجبات شکل گیرى آثارى جذاب و قابل تأمل را در زمینه سینما فراهم آورده اند، بلکه پلى بوده اند تا محققان و دانش پژوهان دیگر رشته هاى علوم انسانى و اجتماعى نیز بتوانند از آنها سود جویند. نکته دیگرى که دراین میان قابل ذکر به نظر مى رسد جامع العلوم بودن کارگردان مستندهاى قوم پژوه است. آشنایى با جغرافیا ، سیاست ، مؤلفه هاى اجتماعى و … جملگى از علومى به شمار مى آید که یک کارگردان قوم پژوه باید تا حدى که به تحقیقات شکل گیرى اثر مستند کمک کند با آنها دست و پنجه نرم کند. روش یکى از اساتید سینماى مستند کلاسیک است که تقریباً همه عمر خود را به ساخت مستندهاى قوم نگار معطوف داشت.
نوشتههای مرتبط
این سینماگر فرانسوى مدت هاى طولانى دوربین خود را به میان مردم کشورهاى آفریقایى برد و به ثبت زندگى ، مناسک و رسوم زندگى آنان پرداخت. روش در شیوه ساخت آثار خود به شگردهایى دست یافته بودکه تقریباً خود ویژه بود و این شگردها به او کمک کرد که آثارى منسجم و یکدست را ارائه دهد و فیلم هایش در بسیارى از جشنواره هاى مطرح جهان جوایز مختلفى را نیز به خود اختصاص دهد.
ژان روش فارغ التحصیل دکتراى ادبیات بود. اما از بدو فیلمسازى آنچه بیش از همه برایش ارزش و اهمیت داشت، چگونگى زندگى مردمانى بود که شاید به دلیل دوربودن از تمدن مدرنیته آسیب پذیر به نظر مى رسیدند. ژان روش درکنار آثار مختلفى که در نقاط متفاوت آفریقا جلوى دوربین برد، در یکى از فیلم هایش به شکارى سنتى یعنى کشتن شیرهاى مزاحم قبیله ها به وسیله تیر و کمان پرداخته است.
مستند شکار شیر با تیر وکمان در سال ۱۹۶۵ ساخته شده است. روش همچون بیشتر ساخته هایش در تولید این فیلم روش جالبى داشته که کارکردهاى مؤثر استفاده از این روش در جاى جاى فیلم، خود را به ما نشان مى دهد. روش براى ثبت لحظات این شکار به میان مردم قبیله اى در آفریقا رفته است و مدتى را آنجا به ثبت تصاویر پرداخته. سپس به کشورش بازگشته و پس از ظهور نگاتیوها دوباره به میان مردم آفریقایى بازگشته و فیلم هایى را که از خود آنها تهیه کرده بود به آنها نشان داده است و از واکنش آنها هنگام تماشاى این تصاویر فیلم گرفته. او چندین بار این کار را انجام داده تا توانسته دوربین یک نگاه غربى متمدن را با زندگى بدوى مردم خطه محروم و فقیر آفریقا همسو کند. شاید مهم ترین خصلت این کار و تأثیر آن بر فیلم همین باشدکه دوربین به عنوان یک پدیده و ابزار جامعه مدرن در میان مردم آفریقایى به هیچ وجه عنصرى بیگانه نیست. در همه لحظات فیلم این دروبین میان مرد حضور دارد و بدون آن که مردم واکنش خاصى نسبت به آن نشان دهند تصاویر خاص خود را ضبط مى کند. از دیگر سو رفت و آمدهاى بسیار و ثبت تصاویر مختلف به روش این امکان را داده که پلان هاى متنوعى را در اختیار داشته باشد، از همین روى فیلم نسبت به دیگر آثار ساخته شده در این زمینه ریتمى معقول دارد و تماشاگر را به هیچ عنوان مورد آزار قرار نمى دهد. از دیگر سو در این فیلم از مصاحبه و ارائه اطلاعات مستقیم از سوى افراد بومى به مخاطب خبرى نیست. روش همه اطلاعات را در قالب نریشن و به شکلى غیرمستقیم به تماشاگر ارائه مى کند. حتى در حاشیه شکار شیر عناوینى مطرح مى شود که شاید معمولى به نظر برسد؛ اما در عمل ما را به کنه زندگى آدم هایى مى برد که شاید بررسى عقاید آنان در باب رسوم و سنت ها مفید بنماید. شاید در میان دیگر مستندسازان، روش در این شیوه ارائه اطلاعات با ژرژ فرانژو همراستا باشد که تماشاگر را در دل واقعه با موقعیت ها آشنا مى کند. در این گونه اطلاعات ما به شکل مستند و طبیعى و آنچنان که در فضاى مستند کار وجود دارد با داده ها روبه رو مى شویم و اطلاعات به شکل دسته بندى شده و ساختگى از سمت فیلمساز در اختیارمان قرار نمى گیرد. اینجاست که باز تأکید مى کنم در مستند شکار شیر با تیرو کمان، دوربین با مردم قبیله آفریقایى زندگى مى کند و با آنها به تعامل مى رسد. روش بسیار زیاد طرفدار سینماى مستند رابرت فلاهرتى بوده و سعى داشته به عنوان سینما ـ حقیقت به سینما واریته دست یابد. سینمایى که با وجود حضور کارگران در پشت صحنه اما چندان واقعیت جلوى دوربین دستکارى نمى شود.
فیلم شکار شیر با تیر وکمان از ۳ قسمت عمده تشکیل شده است؛ بخش مقدمه، بدنه و نتیجه گیرى. در بخش مقدمه براى این که روش بتواند توجیهى منطقى براى چگونگى حضور دوربینش در میان قبیله آفریقایى که به شکار مى رود بیابد و بتواند میزانسن هاى قابل توجیهى را براى آن در نظربگیرد به عنوان یک فرد سوم شخص دوربین را میان کودکان مى برد که گویا این کودکان نسل بعد شکارچیان شیر با تیر و کمان هستند. این کودکان به دوربین ـ هم شکل با چشم یک انسان ـ زل زده اند و مسحور به داستانى گوش مى کنند که این دوربین براى آنها تعریف مى کند. بعد همین دوربین زاویه خود را باز کرده و میان بیابان ها مى رود. ما در این بخش چندین نماى غیرمتصل به هم را درباره دشت ها و زندگى حیات وحش در آفریقا مى بینیم که شمایى کلى را از زندگى در آن منطقه در اختیارمان قرار مى دهد. بعد آرام آرام فصل هاى مرتبط با بدنه فیلم آغاز مى شود و ما وارد جزئیات چگونگى شکار شیر مى شویم. خود همین بخش بدنه را نیز مى توان به ۲ قسمت مجزا تقسیم کرد. بخش اول به چگونگى آماده شدن مراحل شکار و مرحله دوم به انجام عمل شکار مى پردازد. در بخش اول ما بیشتر با آداب رسوم افراد قبیله آشنا مى شویم. این که آنها به دلیل نداشتن مجوز براى کشتن شیرها با تفنگ تیر و کمان هایى را تدارک مى بینند و به وسیله آن سراغ شیرها مى روند. این افراد معتقدند شیرى که میل به غذا ندارد و تنها براى تفنن شکار مى کند، حق زندگى ندارد، چون براى طبیعت و دیگر افراد قبیله مضر است. آنها طبق مراسمى، سمى را درست مى کنند و این سم را همچون ماده اى مقدس بر سر کمان ها مى زنند و با آن سراغ شیر ها مى روند.
در این قسمت، روش از هرگونه ایجازى خوددارى کرده و با بسط جزئیات به معرفى سنت هاى افراد قبیله مى پردازد. دوربین او اگرچه حرکت چندانى ندارد و ثابت سوژه را مى نگرد، اما در تدوین با قطع هاى بسیارى مواجهیم که این قطع ها همچون چشم هاى جست وجو گر یک محقق ما را با زوایاى متفاوت این مراسم آشنا مى کند. از سوى دیگر ریتم متناسبى را با اتفاقى که براى سوژه مى افتد پدید مى آورد.
اینجاست که عمل شکار شیر از یک کنش طبیعى زیست محیطى جاى خود را به نوعى فضاى شاعرانه مى دهد. جزئیات تهیه زهر به ما مى نمایاند که چگونه یک قوم که دسترسى چندانى با نقاط تمدن جغرافیایى ندارند باتوسل به باورها دست به اعمالى مى زنند که به شکل گروهى طراحى شده و به هیچ وجه حرکات انفرادى در آن جایى ندارد. پس از تهیه زهر شیوه ارائه داده ها ریتمى تند تر به خود مى گیرد و ما به طور مستقیم با مقوله شکار آشنا مى شویم. تله هایى تدارک دیده شده که ابتدا باید شیر در آنها به دام بیفتد و بعد شکار چیان به شکار آن بپردازند. این تله ها فرصت خوبى را براى ژان روش فراهم آورده تا در خلال شکار نیز که مى تواند بسیار خلاصه تصویر شود هوشمندانه به دیگر آداب و رسوم این قوم آفریقایى بپردازد.
نکته جالب اینجاست که روش، دیگر جزئیات را تبدیل به کلیات و ایجاز مى کند. به طور مثال ما از یک جمع به جمعى دیگر مى رویم و به وسیله این جهش ها دیگر بافضاى خالى اطلاعاتى روبه رو نمى شویم. در خلال شکار حیوانات مختلفى به دام شکارچیان مى افتند. هر یک از این حیوانات براى مردم قبیله در حکم باور و اعتقادى هستند که قبیله به شکل جمعى به آنها اعتقاد دارند و در رویارویى با هر یک از این حیوانات اعمالى خاص را با آنها انجام مى دهند. این پاساژهاى اطلاعاتى در کلیت فیلم ما را به مرحله آخر شکار مى رساند. شیرها شکار مى شوند و عملیات مقدسى که از سوى شکارچیان آغاز شده به پایان مى رسد. در این بخش ها نیز دوربین ژان روش انسجام خود را از دست نمى دهد ما کماکان با قطع هاى زیادى در هنگام تدوین فیلم روبه رو هستیم که حس تعلیق در فضا و تکاپوى شکارچیان براى شکار شیر را به خوبى برایمان نمایش مى دهد. پس از آن در مرحله نتیجه گیرى و پایان اثر دوربین دوباره میان همان کودکان آفریقایى که در ابتداى فیلم دیده بودیم بازمى گردد تا روایت خود را براى آنان کامل کند. دوربین روش در هنگامه بیان این داستان تصاویرى را ثبت و سند کرده و براى ما به نمایش گذاشته که این تصاویر سال هاست در دانشکده هاى مختلف جامعه شناسى و… مورد تدریس قرار مى گیرد.
نکته جالب تر این که در طول فیلم هیچ گاه روش از زاویه دید یک انسان مدرن به تأویل سنت هاى مطرح شده در فیلم نمى پردازد و تنها با نشان دادن آنها از کنارشان مى گذرد به طور مثال در یک بخش، گردنبندهایى را مى بینیم که شکارچیان به گردن مى اندازند که مطابق آنچه در باورهایشان دارند از چشم شیر پنهان شوند. در صورتى که این گردنبند یک شىء مجازى است و واقعاً کارکردى چنین ندارد. اما روش، تنها نشان مى دهد که شکارچیان گردنبندها را به گردن مى بندند و در نریشن هم کارکرد آنها را بیان مى کند. در همین بخش مى توانست جملاتى تأویلى نیز در ساختار نریشن جاى گیرد که روش، آگاهانه از کنار آن مى گذرد.