درباره سیمین دانشور
سید علیرضا میرعلی نقى
نوشتههای مرتبط
نام سیمین دانشور با نام داستان و رمان ایرانى گره خورده و ترجمههای بینظیری از او در این حوزه چاپ شده است. او از پیشکسوتان و نامآوران داستاننویسی معاصر ایران است. لقب «بانوى قصه ایران» را پیشروترین منتقد و کارشناس ادبیات معاصر ایران، براى اولین بار درباره این بانوى فرهنگ ایران به کار برد و به قول قدما: انصاف را که این لقب نه حد اوست بلکه صرفاً «قصهنویس» دانستن خانم سیمین دانشور برخطاست.
– دکتر سیمین دانشور متولد ۱۳۰۰ شیراز
– تحصیل در مدرسه انگلیسى مهرآیین ۱۳۰۶
– ورود به دانشگاه ادبیات دانشگاه تهران ۱۳۱۷
– فوت پدر و همکارى با رادیو ایران ۱۳۲۰
– همکارى با روزنامه ایران ۱۳۲۳
– چاپ اولین مجموعه داستانهای کوتاه با نام «آتش خاموش» ۱۳۲۸
– دریافت درجه دکتراى ادبیات فارسى دانشگاه تهران و ترجمه سرباز شاه کلاى ۱۳۲۹
– چاپ داستانهای کوتاه در مجله باتو، امید و روزنامه کیهان ۱۳۲۹
– ازدواج با جلال آل احمد ۱۳۳۰
– بورسیه آمریکا براى تحصیل در رشته زیباشناسى در دانشگاه استنفورد ۱۳۳۲
– ترجمه و انتشار باغ آلبالو و دشمنان آنتوان چخوف ۱۳۳۳
– بازگشت به ایران و تدریس در مدرسه هنرهاى زیبا ۱۳۳۴
– سردبیرى مجله نقش و نگار ۱۳۳۵
– همکارى در یک پروژه باستانشناسی با کلنل علینقى وزیرى ۱۳۲۸
– انتشار ده داستان کوتاه با نام شهرى مثل بهشت ۱۳۴۰
– مرگ جلال و چاپ سووشون ۱۳۴۸
– بازنشستگى بهعنوان استادیار دانشگاه تهران ۱۳۵۸
– چاپ کتاب مرگ جلال ۱۳۶۰
– ترجمه جزیره سرگردانى، چاپ کتاب شناسایى و درک هنر و …
– چاپ کتاب ساربان سرگردان ۱۳۸۰ و …
مجموعه داستان
آتش خاموش، اردیبهشت ۱۳۲۷
شهری چون بهشت، دی ۱۳۴۰
به کی سلام کنم؟، خرداد ۱۳۵۹
از پرندههای مهاجر بپرس، ۱۳۷۶
رمانها
سَووشون معروفترین اثر دانشور در تیر ۱۳۴۸ از سوی انتشارات خوارزمی و مدت کوتاهی پیش از مرگ جلال آلاحمد منتشر شد. دربارهٔ این رمان نقدهای بسیاری منتشر شده است. این رمان به وقایع پس از پادشاهی رضاشاه میپردازد.
جزیرهٔ سرگردانی، ۱۳۷۲، انتشارات خوارزمی
ساربانْ سرگردان، ۱۳۸۰، انتشارات خوارزمی
کوه سرگردان، انتشارات خوارزمی
ترجمهها
سرباز شکلاتی، نوشتهٔ برنارد شاو، ۱۳۲۸
دشمنان، نوشتهٔ آنتوان چخوف، ۱۳۲۸
بنال وطن، نوشتهٔ آلن پیتون، ۱۳۵۱
داغ ننگ، نوشتهٔ ناتانیل هاثورن
باغ آلبالو نوشتهٔ آنتوان چخوف، ۱۳۸۱
ماهعسل آفتابی (مجموعه داستان)، نوشتهٔ ریونوسوکه آکوتاگاوا و…
کمدی انسانی،نوشته ویلیام سارویان،چاپ اول ۱۳۳۵،چاپ سوم شهریور ۱۳۸۰،انتشارات خوارزمی
آثار غیرداستانی
غروب جلال، انتشارات رواق، ۱۳۶۰
شاهکارهای فرش ایران
راهنمای صنایع ایران
لقب «بانوى قصه ایران» را پیشروترین منتقد و کارشناس ادبیات معاصر ایران، براى اولین بار درباره این بانوى فرهنگ ایران به کار برد و به قول قدما: انصاف را که این لقب نه حد اوست بلکه صرفاً «قصهنویس» دانستن خانم سیمین دانشور برخطاست. اهمیت نقش تدریس و خدمات دانشگاهى او در کنار ترجمههای شیوایش، بهعلاوه شخصیت گیرا و «کاریزماتیک» خاص او، چنان متمایزش میکند که محدود ساختن او به یک عنوان خاص، نوعى «حق ـ ناگزارى» است. او مصداق حقیقى نام خویش است: «دانشور؛ آزاد و همیشه آموزگار».
اگرچه بسیارى از نوقلمهای برآمده از نهادهاى دولتى ۲۵سال گذشته خواستهاند کارنامه پربار و شخصیت فرهنگى او را همواره زیر سایه همسر و همراهش، جلال آل احمد (۱۳۴۸ـ۱۳۰۲) قلمداد کنند، لیکن هواداران و شناسندگان حقیقى «سیمین خانم» و «خانم دکتر دانشور»، نه تنها همیشه این حد و حریم و تفکیک را رعایت کردهاند، بلکه به اصرار و گاه به عنادى برآمده از جبرى ناگزیر، این خط قاطع را صریحتر، ترسیم کردهاند. نمونه آن، مقدمهای است که نویسنده رمان «شازده احتجاب» بر یکی از کتابهای سیمین دانشور نوشته است و اهلقلم نیک میدانند که بین این مادر و فرزند برآمده از ادبیات داستانى معاصر، نزدیک چهل سال ارتباط هنرى برقرار بود و کمتر کسى به اندازه آن نویسنده فقید، صلاحیت داشت تا درباره جلال و سیمین بنویسد و خوشبختانه کم هم ننوشته است. در این بین، خانم دانشور که سى و چهارمین سال سکوت آل احمد را پشت سرمى گذارد، ضمن احترام به شخصیت «جلال» و سعى در شناساندن استعدادها و آثار او، با خطى مهربان و قاطع، مرزهاى اقلیم فکرى و فضاهاى احساس خود را نیک ترسیم کرده و در این استقلال ـ که در عصر زندگى هنرى او براى زنى فرهیخته به دشوارى به دست میآمد ـ بس موفق بوده است. اگر گفته بوفون را به یاد بیاوریم که «سبک هرکس، خود اوست»؛ میتوانیم به تمایز عمیق بین سلوک هنرى زن و شوهر، از طریق بررسى بافت و ساخت نثرشان پى ببریم. خانم دانشور در گفتوگویی خصوصى/ تلفنى با نگارنده، یکبار اشاره کردند: «من همه نوع نثر فارسى را خوانده بودم و میتوانستم/ میتوانم سختترین نثرها را هم تقلید کنم… وقتى که جلال، با مطالعه ناصرخسرو و سفرنامه او، نثر بریده بریده (مقطع و به اصطلاح «شلاقى» را که وجه مشخصه آل احمد است)، به کار برد، من دیگر آن موضوع را رها کردم…» و شاید بیراه نیست اگر بگویم که در همان نوع نثر و نوشتار ، «جلال آل قلم» نیز سیمین پیشگام و پیشرو بوده است. شاید هم اکنون نیز دریافت و پذیرش چنین مسائلى دشوار جلوه کند. اما دیگر سیمین دانشور در ۸۲سالگى بى نیاز از این حرفها است.
خانواده دانشور در شیراز، اهل فرهنگ و داراى ثروت و نفوذ بودهاند. در خاندانهای اشرافى ایران این دو صفت کمتر با یکدیگر دیده میشده است (و اکنون تقریباً هیچکدام دیده نمیشود!) شرایط استثنایى تحصیل در شیراز را نیز نباید از نظر انداخت. آموختن زبان انگلیسى در این شهر شاید به مراتب دستیاب تر بود تا هر شهر دیگرى و وجود انواع میسیون، و مدارس خارجى و معلمین خوب و کتابخانههای پرو پیمان و روزنامههای پربار محلى (نسبت به شرایط فرهنگى آن زمان)، از اجزاى سازنده سرنوشت فرهنگى او بودند. این خوش اقبالى، چه در تهران که محضر خانم دکتر فاطمه سیاح و فروزانفر و معین و… را میدید و چه در هنگامى که در آمریکا، نزد والاس استگز، داستاننویسی را میآموخت، همراهش بود. یکبار به خبرنگارى گفته بود «اگر حمل برخودستایى نکنید، میخواستم بگویم که زمانه، مرا در سس غلیظى پخته است». پررنگى این تعبیر سراسر زنانه، از صحت و دقت آن نمیکاهد و آثار قلمى سیمین دانشور این را ثابت کرده است.
نسل او در دانشکده ادبیات، استادانى را به خود دید که نسلهای بعدى و صف آنها را فقط در کتابها خواندهاند. کتابدار دانشکده ادبیات، شخصیتى مثل پروین اعتصامى بود و دفتردار دانشکده هنرهاى زیبا، بزرگى مثل صادق هدایت که سالها پیش از آن به شیراز آمده و با راهنمایى سیمین که در آن وقت به قول خودش «دختر بچه سیاسوخته باهوشى» بود، به محلههای پایین شهر شیراز رفته و اصطلاحات و ضربالمثلهای مردم فرودست را یادداشت کرده بود. چندسال از پایان جنگ جهانى دوم میگذشت، ولى اوضاع بر سیمین و پیرامون او شیرین بود. در همین سالهای دانشکده با «جلال» آشنا شد و این پیوند تا بیست سال بعد (۱۳۴۸ـ۱۳۲۸) که جلال در «اسالم» به خاک و هوا و آتش پیوست، ادامه یافت. در این سالها، سیمین دکتراى زبان و ادبیات فارسى گرفت (آل احمد ، به هر دلیلى این مدرک را دریافت نکرد و رسالهاش را با عنوان «جمال و علم الجمال در ادبیات فارسى» نوشت. همپاى جلال و خلیل ملکى و دکتر امیر پیشداد و بسیارى روشنفکران آن عصر، در مبارزات ملت ایران براى ملى شدن صنعت نفت شرکت کرد و تاوان شریک شدن در سیاست، در مبارزه و در زندگى با «سیدجوشى» (لقب ابداعى زندهیادان انجوى شیرازى و پرویز داریوش براى دوستشان جلال آل احمد) را تمام و کمال پرداخت. در آمریکاى دهه ۱۹۵۰ ، دوره تخصصى ادبیات و قصهنویسی را دید و در هنرستان موسیقى، به تدریس زیباشناسى و تاریخ هنر پرداخت. پیش از او تنها استاد علینقى وزیرى (۱۳۵۸ـ۱۲۶۶) بنیانگذار موسیقى نوین ایران به این رشته توجه کرد و اسباب تأسیس رشته درسى آن را در دانشگاه تهران فراهم آورده بود. دکتر دانشور در هنرستان با پورآفاق (بدرى) وزیرى و همسرش حسینعلى فلاح آشنا شد و این دوستى، تا سالهای سال، در حال و هواى زندگى پربار سالهای ۱۳۴۰ و ،۱۳۳۰ در فضاى پاک و با طراوت «دروس» شمیران که هنوز زیر پاهای هیولاى «برجسازی» لهولورده نشده بود، در کنار ابراهیم گلستان و صادق چوبک و فروغ فرخزاد و خانواده وزیرى و ملاح و علوى و… گذراند. حاصل این سالهای پربار، چند مجموعه داستان است و تعدادى ترجمههای پرارزش، که نام آنها در فهرستهای مختلف بارها و بارها آمده است. همچنین سردبیرى مجله «نقش و نگار» (که متأسفانه یکى دو شاره بیشتر چاپ نشد) را نیز به عهده داشت.
< در همین سالها، کار عظیم نگارش رمان «سووشون» را طرح ریخت. این واژه که با تغییر در اعراب، با املاهاى مختلف خوانده میشود، در اصل اشارهای است به مراسم «سوگ سیاوشان» که قدمتى بسیار دارد و حکم کلیدواژهای براى درک معناى رمزى و نهانى سرنوشت شخصیتهای این کتاب را دارد. بدین ترتیب، اولین رمان بلند فارسى به قلم یک بانوى نویسنده ـ تحصیلکرده و فرهیخته و بدون اتکا به پشتوانه فرهنگ خانوادگى و با آوازه همسرش ـ منتشر شد. کتاب، از پرفروشترین رمانهای تاریخ ادبیات فارسى بوده و تا به حال شاید به اندازه حجم خود آن ـ چندصدصفحه ـ دربارهاش نقد و بررسى و تعریف و تمجید نوشته شده است. بسیارى از منتقدان، شخصیت قهرمان رمان، «یوسف» را تابلویى از چهره و شخصیت جلال آل احمد میدانند و مشابهتهای زیادى وجود دارد که این گمان را به یقین نزدیک میکند.
بین زمان انتشار سووشون و رمان «جزیره سرگردانى»، بیش از بیستوپنج سال فاصله زمانى بوده است. تغییر زاویه دید و انسجام بافت نثر سیمین دانشور در مقایسه بین این دو رمان، روشن و روشنتر میشود. «جزیره سرگردانى» (که خبر رسیده نویسنده آن هم اکنون مشغول نگارش جلد دوم آن است) را عدهای از منتقدان ستودند و عدهای دیگر آن را چندان اعتبارى ندادند و دلایل خود را هم داشتند که در نشریات ادبى دهه ۱۳۷۰ به چاپ رسیده است. گذشته از این رمانها، مجموعه داستانهای کوتاه سیمین دانشور را نباید فراموش کرد. عدهای از کارشناسان ادبیات داستانى، او را اساساً نویسنده داستانهای کوتاه میشناسند و آنها را روانتر، خوشخوانتر و مطلوبتر از رمانهایش مییابند. وضوح در توصیفها، نیروى وصف، فضاسازى و تصویرسازى، انعکاس لحن و احساسات زنانه و بهویژه روحیه مادرانه، تسلط به کاراکتر گفتارى مردم طبقات مختلف و جنبه مردمى قومى آثار او، نکاتى است که دوستداران داستانهای کوتاهش جملگى بر آن اتفاقنظر دارند. اگرچه تمام طیف خوانندگان این داستانها، از دوستداران نیستند ولى منتقد و غیر منتقد، از کتاب تازه درآمده سیمین دانشور به آسانى صرفنظر نمیکنند و خوانندگان آثار او همیشه ثابت و منتظرند. دیگر تألیف ارزشمند او که با یارى و تلاش مصطفى زمانى نیا(چهره آشناى اهلقلم و هوادار شخصیت ادبى ـ سیاسى جلال آل احمد) به چاپ رسید، کتاب «شناخت و تحسین هنر» است. مجموعهای از مقالات و ترجمههای او که در ارتباط مستقیم با دروس دانشگاهى او طى چند دهه خدمت مستمر در دانشکده هنرهاى زیبا بوده است.
هنرمند نامى و نوازنده ارزنده «تار»، فرهنگ شریف ، روزى به نگارنده گفت که در سالهای دهه ۱۳۴۰چندین و چند بار به دعوت خانم دکتر دانشور سرکلاسها میرفته و براى بیان روشنتر مباحث زیباشناسى، از او میخواستهاند که بداههنوازی کند و استاد دانشور در کنار آن، یا بعد از اجرا، به دانشجویان توضیح میداد. (کدام کلاس زیباشناسى در دانشگاههای امروز است که چنین فضایى را ببینید؟!) این گوشهای از ناشناختههای وجود عزیز دکتر سیمین دانشور براى جوانهاى امروز است که حیفم آمد ننویسم و یادگار نماند. از این لطایف و دقایق، او را بسیار است که معاشرانش بهتر و بیشتر دانند.
– این مقاله ابتدا در مجموعه «مهرگان» و در جشننامه مشاهیر معاصر ایران به سفارش و دبیری محسن شهرنازدار تهیه و منتشر شده است. پروژه مهرگان که در موسسه فرهنگی- مطبوعاتی ایران به انجام رسید؛ به معرفی نخبگان ایرانی متولد ۱۲۹۰ تا ۱۳۳۰ خورشیدی میپرداخت. بخشی از این پروژه سال ۱۳۸۳در قالب کتاب منتشر شده است.
– ویرایش نخست توسط انسانشناسی و فرهنگ: ۱۳۹۶
– آمادهسازی متن: فائزه حجاری زاده
-این نوشته خُرد است و امکان گسترش دارد.برای تکمیل و یا تصحیح اطلاعات نوشته شده، به آدرس زیر ایمیل بزنید:
elitebiography@gmail.com