عطا شعبانی راد
احوال خود را با جوهره هستی تنظیم کنیم
نوشتههای مرتبط
«روزی نیست که در کانالهای تلگرامی یا متن های تنظیمی مجریان رادیو و تلویزیون به جملات مثبت اندیشانه و القا کننده «حال خوب» برنخوریم و تاکنون تحقیقی جامع انجام نشده که مشخص سازد کارکرد عملی این مفاهیم در بهتر شدن حال جامعه تا چه میزان است؟
چنانکه زبانشناسان عنوان می کنند گفتمان های حوزه های زبانی با یکدیگر تداخل کرده و افراد با کاربرد واژگان یک گفتمان، دانسته یا نادانسته به تدریج آن را درونی ساخته در زمره مفاهیم و تعاریف ذهنی خود قرار می دهند. در بسیاری موارد ما مصرف کننده کلمات و اصطلاحاتی هستیم که خود به دقت خاستگاه آن را نمی دانیم و گاه هم حتی آن را در معنای دقیق و مطابق نظر واضعان به کار نمی بریم، کلمات و اصطلاحات معرفتی و دینی یکی از نمونه های چنین امری هستند که در خاستگاه فرهنگی و جغرافیایی خود واجد برخی معانی و در حوزه های نفوذ گفتمانی گاه در معنایی بسیار متفاوت و حتی متناقض به کار می روند. یکی از گفتمان هایی که از بیش از سه دهه قبل به شدت در طبقه متوسط آمریکا و کشورهای اروپایی سیطره یافته سخنرانیها و کتابهایی است که تحت عنوان «انگیزشی» یا روانشناسی موفقیت مطرح شده و از قضا این آموزه ها به شدت در بین مردمان کشورهای در حال توسعه و از جمله ایران نیز خواهان پیدا کرده و تاکنون تحقیق دقیقی انجام نشده که اثر این انگاره های مثبت نگر در تغییر بلند مدت حال فرد و جمع تا چه حد بوده و آیا حال ما از پدربزرگها و مادربزرگهایمان که مثبت اندیشی به این سبک و سیاق را بلد نبودند بهتر است یا خیر.
در ابتدای ورود این نگرشهای مثبت اندیشی و انتشار مجلات و برگزاری سخنرانی، به مانند بسیاری از پدیده های «نو ورود» بخش سنتی در برابر آن موضع گرفت و مقالات مختلفی در مورد غربی بودن، اومانیستی بودن و دور بودن این مفاهیم از آموزه های دینی منتشر شد اکنون اما وضع تغییر کرده و گویا تصمیم گیران فرهنگی خود به مروجان این آموزه ها تبدیل شده از صبح تا شب و از شب تا به صبح مجریان و کارشناسان سفارش به مثبت اندیشی می کنند و تو گویی اگر فردی اول صبح مطلبی جدی را در فضایی جمعی مطرح کند بسیار منفی نگر و سیاه نما و به دور از تعقل و تدبر است.
یکی از کلماتی که در آمریکا و اروپا متاثر از گفتمان های انگیزشی بسیار رایج شده کلمه Looser است که خوشبختانه در فارسی مطابق معنای دقیق آن به کار نرفته و تنها «بازنده» ترجمه می شود، آلن دو باتن در یک سخنرانی با اشاره به این که آمریکایی ها بدون این که خود بدانند پایین شهریها را لوزر (بی عرضه) می خوانند از تغییر معانی در ذهن معتقدان به این نگرش ها می گوید که باور کرده اند «فقیر مجرم است» و عقلای آنها با تخفیف می گویند «فقیر به دنیا آمدن جرم نیست اما فقیر ماندن جرم است» با این وصف تمام مسئولیت فقیر بودن شخص به گردن خود او افتاده علاوه بر دست و پنجه نرم کردن با مصائب ناشی از بی پولی، باید با احساس مداوم «لوزر» بودن نیز دست به گریبان باشد و از این نظر پدربزرگهای ما احتمالا خوشبخت تر بودند که حداقل اگر دچار فقر می شدند به انبوهی از آموزه ها مبتی بر بی ارزشی مال دنیا و گذرگاه بودن دنیای مادی و ارزش درویشی و خرقه پوشی دسترسی داشتند که لابد تحمل فقر را ساده تر می ساخته بگذریم از این که در نگاه دینی به آمیخته بودن زندگی دنیایی با رنج و پاک شدن گناهان با رنجها نیز اشاره شده است.
آمارها نشان می دهد که «مفاهیم انگیزشی بازاری» ضمن ایجاد حس تعارض بین مطلوبیت و واقعیت، در جهان واقعی نیز ما به ازایی ندارند چنانکه همچنان بخش بزرگ جهان در فقر بوده و اگر کار ارزان قیمت و جهل آنها در مصرف بر مدار «نیاز القایی» نباشد اساسا تجمیع ابر ثروتهای نجومی میسر نخواهد بود.
در این زمینه شاید برخی بگویند به هر حال این که شما امید داشته باشید به باشگاه خوشبختها وارد شده و بنابر همین امید هر روز خوش پوش و عطر و ادوکلن زده به سر کار بروید بسیار بهتر است اما واقعیت این است که تعداد افراد معدودی به یمن سوار شدن بر امواج نیازهای جدید جامعه انسانی می توانند به باشگاه مولدان ثروت بپوندند و آن اکثریت لوزر بنابر امید واهی تلقینی، در بلندمدت بسیار سرخورده شده قابلیت لذت بردن از حداقلهای خود را نیز از دست می دهند و گاه رفتارهای هنجارستیزانه و عصبی پیش می گیرند.
به واقع اگر روزی لشگر بردگان با ترس از تازیانه و اسناد مالکیت به کار بیشتر ترغیب می شدند امروز نوعی انگیزه درونی و خودکنترلی هر روز این لشگر لوزرهای امیدوار را به کار و کار و کار تشویق می کند و همین خودکنترلی درونی مانع این می شود که آنها حتی در بدترین شرایط خستگی خود را بروز داده یا از صف کارکنان امیدوار خارج شوند چون از نظر آنها هیچ گاه و در هیچ شرایطی نباید تبلیغات و وانمود کردن خوشبختی را کنار بگذارید.
این نوع فانتزی کردن جهان که گویی همگان باید در حریری از ابرهای خوشبختی غوطه ور شوند به هیچ عنوان با ذات هستی و جوهره طبیعت همخوانی ندارد در عالم واقع چه بسیار افراد دارای رژیم همیشگی و اهل ورزش که دچار انواع سرطان و بیماریهای دیگر می شوند، چه بسیار افراد منفی نگر و فاقد تلاش که یک شبه پولدار می شوند و چه بسیار بلایا که به سادگی خورده شدن یک آهو توسط شیر بر سر انسان می آید.
دانستن ماهیت رنگ به رنگ و غیرمتقارن هستی نه تنها باعث منفی شدن و به وجود آمدن احساسات بد نمی شود بلکه این پذیرش در نفس خود واجد آرامشی است که به فرد قدرت صلح با جهان، ریسک پذیری و خارج شدن از صف رقبای دائمی را می دهد، با پذیرش واقعیت جهان شما به صف افراد ساختارشکن و خلاق وارد می شوید افرادی که از رفتن راه های جدید نمی ترسند و تک تک لحظات زندگی را برای خود آن زندگی می کنند نه با هدف موهوم خوشبختی در افق.
انگلیسی ها به جای کلمه «لوزر» غالبا کلمه unfortunate را به کار می برند که اشاره به تصادفی بودن بسیاری از وقایع دارد ، چرا که تعداد افرادی که مطابق با بهره مند بودن از پدر و مادر خوب، طلاق نگرفتن والدین، درگیر جنگ و بحرانهای اجتماعی نبودن موطن، بهره مندی از غذا و جای خواب گرم، بهره مندی از آموزشهای مناسب و ارتباطات خانوادگی و … پیشرفت می کنند بسیار بیشتر از استثناهایی است که رسانه های انگیزشی به خورد مردمان می دهند و در واقع آزمایشهای دقیق روانشناسی اجتماعی اثبات کرده که میزان پیشرفت شما عموما تابعی از بهره مندی هایی است که بسیاری شان موروثی و تصادفی است با این اوصاف دوست عزیز من که اکنون در آستانه عید نوروز احساس بازندگی و از قافله عقب افتادن را داری بدان که اکثریت مردم مثل تو هستند حتی اگر طور دیگری وانمود کنند ، تلاش کن، اما روی نتیجه شرط نبند، توقعات خود را خودت شکل بده و از هر چه داری لذت ببر، بزرگترین سرمایه مشترک همه انسانها عمر است و از همین ایام نوروز هم می توان بدون پول لذت برد ، در واقع شاید آرامش و صلح درونی که تو داری را مسافران بهترین سفرهای تفریحی و کنسرت های آنچنانی نداشته باشند و آن چه می پنداری نقطه ضعف توست نقطه قوتت باشد که تو آزادی و نگهبان دارایی های رو به زوال نیستی از این آزادی لذت ببر.
این مطلب در نوروزنامه ۱۳۹۷ انسان شناسی و فرهنگ منتشر شده است.