محمد علی همایون کاتوزیان
محمدعلی همایون کاتوزیان که در ایران وی را به نام همایون کاتوزیان و در خارج از ایران به نام هما کاتوزیان نیز میشناسند، اقتصاددان، تاریخنگار، کاوشگر علوم سیاسی و منتقد ادبی است.زمینهٔ تحقیقموردعلاقهٔ او مسائل مربوط به ایران است…
نوشتههای مرتبط
– تولد تهران ۱۳۲۱
ـ از ۱۹ سالگى ایران را براى خواندن رشته اقتصاد ترک کرد و در همان سن در دانشگاه بیرمنگام براى دوره لیسانس پذیرفته شد.
ـ در سن ۲۶ سالگى پس از اخذ مدرک فوقلیسانس بهعنوان مدرس دانشگاه لیدز در این دانشگاه مشغول تدریس شد.
– او در سالهای بین۱۹۶۸ تا ۱۹۸۶ در انگلستان، ایران، کانادا و ایالاتمتحده اقتصاد درس داد.
ـ دکتراى خود را در دانشگاه کنتربرى اخذ کرد و در همانجا به تدریس مشغول شد.
– او در حال حاضر Research Fellow (پژوهشگر پسادکترا/دستیار آموزشی)در کالج سنت آنتونی، و عضو هیئتعلمی مؤسسه شرقشناسی دانشگاه آکسفورد است.
آثار
تجارت بینالملل(نشر دانشگاه تهران، ۱۳۵۳)
آموزش عالی و دانشگاههای امروز(انتشارات دانشگاه شیراز،۱۳۵۳)
آدام اسمیت و ثروت ملل(انتشارات امیرکبیر،۱۳۵۸)
خاطرات سیاسی خلیل ملکی(انتشارات رواق، ۱۳۶۰)
مقالاتی دربارهٔ خاطرات خلیل ملکی(شرکت انتشار، ۱۳۷۰)
اقتصاد سیاسی ایران: از مشروطیت تا پایان سلسله پهلوی، ترجمه محمدرضا نفیسی و کامبیز عزیزی (نشر مرکز، ۱۳۷۲)
استبداد، دموکراسی و نهضت ملی(نشر مرکز، ۱۳۷۲)
صادق هدایت و مرگ نویسنده، ترجمه فیروزه مهاجر (نشر مرکز، ۱۳۷۲)
صادق هدایت، زندگی و افسانه یک نویسنده ایرانی(طرح نو، ۱۳۷۲)
مصدق و مبارزه برای قدرت در ایران، ترجمه فرزانه طاهری (نشر مرکز، ۱۳۷۳)
نقدی بر بوف کور هدایت(نشر مرکز، ۱۳۷۳)
ایدئولوژی و روش در اقتصاد(نشر مرکز، ۱۳۷۴)
چهارده مقاله در ادبیات، اجتماع، فلسفه و اقتصاد(نشر مرکز، ۱۳۷۴)
برخورد عقاید و آرای ملکی(ویرایش، با همکاری: امیر پیشداد) (نشر مرکز، ۱۳۷۴)
نه مقاله در جامعهشناسی تاریخی ایران(نشر مرکز، ۱۳۷۷)
دولت و جامعه در ایران، سقوط قاجار و استقرار پهلوی(نشر مرکز، ۱۳۷۹)
هشت مقاله در تاریخ و ادب معاصر(نشر مرکز، ۱۳۸۰)
تضاد دولت و ملت: نظریه تاریخ و سیاست در ایران، ترجمه مرتضی طیب (نشر نی،۱۳۸۱)
نامههای خلیل ملکی(نشر مرکز، ۱۳۸۲)
جمالزاده و ادبیات او(نشر شهاب، ۱۳۸۲)
سعدی، شاعر عشق و زندگی(نشر مرکز، ۱۳۸۵)
جستارهایی دربارهٔ تئوری توطئه در ایران، ترجمه محمدابراهیم فتاحی
ایرانیان، ترجمه: دکتر حسین شهیدی (نشر مرکز، ۱۳۹۱)
ایران، جامعه کوتاهمدت و ۳ مقاله دیگر، ترجمه عبدا… کوثری (نشر نی،۱۳۹۰)
فرهنگ، تاریخ، سیاست (مقالات و گفتگوها) به کوشش محمدصادقی (شرکت سهامی انتشار، ۱۳۹۶)
احمد جلالى فراهانى:
پشت تلفن نمیتوانم چهره محمدعلى همایون کاتوزیان را تجسم کنم. چون از او یک تصویر بیشتر ندیدهام. مردى ایستاده کنار کلبهای که میخندد و بیشتر شبیه «آنتونى هاپکینز» است تا آن «محمدعلى همایون کاتوزیان» که «دولت و جامعه در ایران» را نوشته.
وقتى خواهرش میگوید «متولد ۱۳۲۱ تهران است» بیاختیار یاد خانه خلوت و سنگین پسرعمویش «ناصر کاتوزیان» میافتم و صلابت و صداقتى که در حرفهای استاد خلوتگزیده حقوق بود. اینطرف خط اما، درگیر نام جدید محله تولد دکتر «محمدعلى همایون کاتوزیان» هستم. راستش نام جدید محل تولد او را نه من میدانم و نه خواهرش و این چنین شد که با نزدیکترین و صمیمیترینآدمهایسالهای کودکى و جوانى دکتر محمدعلى همایون کاتوزیان درباره او گفتم و شنیدم. من البته با او در همان کتاب «تضاد دولت و ملت» آشنا شدم. چند سال پیش. درباره این کتاب دکتر محمدعلى همایون کاتوزیان میگوید:« مقالههایمنتشرشده در این کتاب و دیگر کتابهای من، حاصل دورهایبیستوچندساله است. نخستین مقالهای که از این دست منتشر شد مقاله «جامعه کم آب و پراکنده» بود که درواقع نمونه بسط و پرداخت یافته مدلى ناظر بر منطق و جامعهشناسی تحولات اجتماعى ایران ـ یا نظریهای درباره تاریخ ایران ـ بود.»
بههرحال ریشه و علت نوشتن و نویسندهای پژوهشگر و کنکاشگر شدن دکتر محمدعلى همایون کاتوزیان به دهه ۱۳۴۰برمیگردد. «در آن زمان دو انگیزه اصلى مرا به این کار واداشت: « یکى تلاش براى فهم تاریخ و جامعه ایرانى، چرا که مشاهدات، حتى مشاهده وضعیت همان ایام ظاهراً با پیشبینیهای برخاسته از نظریههای عمومى بسط یافته در بستر تاریخ اروپا جوردرنمیآمد. دیگرى، کمک به توسعه جامعه ایرانى از راه تلاش براى دریافتن چگونگى عملکرد آن و نحوه احتمالى ایجاد تغییرات مثبت و بلندمدت در آن. این دو انگیزه هنوز چون گذشته زنده است.» و روح جستوجوگر محمدعلى همایون کاتوزیان را براین تشنگى مفرط دانستن و آموختن هیچ سیرابى متصور نیست.
سرگذشت دکتر «محمدعلى همایون کاتوزیان» سرگذشت تحمل غریبانه غرب به خاطر خانه است و وطن. دانشآموز ممتاز سالهای میانى دهه ۳۰ دبیرستان البرز به خاطر همان روح کنکاشگر سیریناپذیر است که وقتى بهعنوان شاگرد ممتاز به دانشکده پزشکى راه مییابد همان سال اول آن را رها میکند و به قول خواهرش «احساس میکرد مسائلى مهمتر از دوا و درمان مردم وجود دارد و آن دواى دردهاى مزمنى است که ریشه مردم را میجوند» و همین باعث شد تا او پس از گذشت تنها یک سال از تحصیل در رشته پزشکى در دانشگاه شیراز، آن را رها کند و براى ورود به رشته اقتصاد دانشگاه تهران، به تهران بازگردد و چون تنها کسانى در آن سالهامیتوانستند اقتصاد بخوانند که در دبیرستان ادبیات خوانده بودند، در همان ۱۹ سالگى جلاى وطن کرد و بیآنکه بداند سرنوشت چه عاقبتى براى او رقم خواهد زد.
دکتر کاتوزیان در ۱۹ سالگى وطن را به مقصد انگلستان ترک میکند و وارد دانشگاه بیرمنگام شد و پس از دریافت مدرک لیسانس اقتصاد در همان دانشکده، در سن ۲۶ سالگى فوقلیسانس اقتصادش را گرفت و مدرس دانشگاه لیدز شد و تدریس را از همان سنین شروع کرد و براى دکترا وارد دانشگاه کنتربرى شد و از همان دوران تا به امروز کارى جز تحقیق و پژوهش درباره ایران و تاریخ معاصر آن ندارد.
خودش میگوید: «انگیزه من در تمام نوشتههایم نه تنها پى بردن به آنچه در گذشته رخ داده، بلکه بخصوص سعى در فراهم آوردن چارچوبى تحلیلى است که به کمک آن بتوان هم حال حاضر را بهتر فهمید و هم براى ساختن آیندهای بهتر روشهایتازهای اندیشید.» دکتر محمدعلى کاتوزیان بهزعم بسیارى یکى از اندیشمندانى است که پروژهاشدر جهت تحلیل تاریخ معاصر بیشتر به جامعهشناسی تاریخى پهلو میزند. او منطق آشوب و استبداد را منطق درونى تاریخ و جامعهشناسی تاریخى در ایران میداند. به همین خاطر هم هست که با صورتبندی تاریخ معاصر و استخراج نظریههای «استبداد ایرانى» از دل مناسبات سیاسى ـ اجتماعى در ایران هم از زاویه جامعهشناسی تاریخى و هم از منظر اقتصاد سیاسى وقایع ایران معاصر را دستمایه نظریهپردازی قرار داده است. از همین رو او را میتوان اندیشمندى کلان دانست.
دکتر کاتوزیان درباره نگاهش به تاریخ معاصر ایران میگوید: «تألیفات من راجع به تاریخ و جامعه و سیاست و ادبیات و اقتصاد سیاسى ایران است. تدوین نظریه حکومت استبدادى را در اواخر دهه ۱۹۶۰ میلادى و اوایل دهه ۱۹۷۰ در مطالعاتى در دو زمینه اصلاحات ارضى و کشاورزى در ایران، و اقتصاد ایران بهعنوان کشورى صادرکننده نفت و «جامعهای نفتى» ـ اسمى که او روى اینگونه کشورها گذاشته ـ آغاز کردم. در آثار بعدم، هم به انگلیسى و هم به فارسى درباره فرهنگ و جامعه ایرانى، نظریه مزبور را جلوتر بردم و شواهد تاریخى و تجربى بیشترى برایش فراهم آوردم.»
«محمدعلى همایون کاتوزیان» که از سال ۱۳۵۶ در ایران حضور نداشته و به نوعى دچار جلاى وطن شده است، با آثار متعددى که در حوزه تاریخ معاصر به طور عام و جامعهشناسی تاریخى بهطور خاص به نگارش درآورده به بسط و تشریح نظریه استبداد ایرانى و حکومت خودکامه پرداخته است. او با دستى بلند در مباحث متدولوژیک و فلسفه علم از یکسو و اشراف به مباحث تاریخ معاصر از سوى دیگر به بسط و تشریح منسجم و منطقى آراى خویش پیرامون نظریه استبداد ایرانى و حکومت خودکامه و ارائه الگوى «استبداد ـ هرجومرج ـ استبداد» پرداخته است. او نظریه استبداد ایرانیاش را که مشتمل بر ۱۴ تز است در کتاب «اقتصاد سیاسى ایران» ارائه کرد که از زمان انتشارش (۲۵ سال پیش) تاکنون مجادلات متعددى را باعث شده و تبدیل به یکى از آثار مرجع در شناخت تاریخ معاصر گشته است. شرح کامل چهارده تز دکتر محمدعلى همایون کاتوزیان در این مجال نخواهد گنجید، اما تز اول آن خواندنى است و خواندش خالى از لطف نیست. «ایران در طول تاریخ همواره دولت و جامعهای استبدادى بوده است که در آن، دولت، طبقات اجتماعى، قانون، سیاست و مانند آنها صورتى متفاوت با آنچه در تاریخ اروپا مشاهده شده و نظریهپردازان اروپایى تبیین و تحلیل کردهاند داشته است. نظام حکومت استبدادى، مبتنى بر انحصار دولتى حق حاکمیت، و نیز اقتدار نظامى و دیوانى شدید ـ اما نه لزوماً متمرکزی بود که براثر آن پدید میآمد. حق مالکیت خصوصى اراضى وجود نداشت. بلکه فقط امتیازى بود که دولت به اشخاص (و ایلها و طوایف) میداد و لذا هر زمان هم که اراده میکرد آن را پس میگرفت.»
همین چند خط و جمله نشاندهنده نگاه همهجانبه نگر کاتوزیان به تاریخ استبداد و استبدادزدگى ایرانیان است. پس بیدلیل نیست که با انتشار آن کتاب «جیمز بیل» پژوهنده مشهور مسائل ایران، این کتاب را همچون زورقى میداند که علاقهمندان را از سیل آثار شتابزده و سطحى کارشناسان یکشبه امور ایران نجات میدهد اما کاتوزیان خود این کتاب را نه تاریخ اقتصادى و سیاسى ایران معاصر و نه حتى مطالعه تاریخى اقتصاد سیاسى ایران که مطالعه توسعه اقتصادى سیاسى ایران میداند.
دکتر محمدعلى همایون کاتوزیان واژه «جامعه کلنگى» را بهترین گزینه براى تعریف جامعه ایران میداند. چون جامعهایکوتاهمدت است. او بین استبداد و دیکتاتوری فرق میگذاردو استبداد را مرحلهای بالاتر و البته بدتر از دیکتاتوریمیداند. «مفهوم اجتماعى و جامعهشناسی استبداد و دیکتاتورى بهکلی متفاوت است. استبداد یعنى خودرأیى یا خودکامگیو آن مستلزم و متضمن نظامى است که در آن دولت و درنهایت فردى که در رأس دولت قرار دارد، در مقابل ملت هیچگونه تعهد و مسؤولیتى ندارد. یعنى نظامى که در آن اساس حکومت بر بیقانونی است، استبداد چون به رضایت و حمایت هیچ طبقه اجتماعیای مشروط نیست، هیچ حدومرز قانونى و قراردادى نمیشناسد»
شاید دکتر کاتوزیان اولین تاریخنگاری است که براى بررسى تاریخ و جامعه به چارچوب تحلیلى نیاز دارد. در این باره میگوید: «هرگونه مشاهدهایازجمله شواهد برگرفته از منابع تجربى تاریخ بهصراحت یا به تلویح بر نظریه یا چارچوبى تحلیلى از این دست استوار است. هیچ کس بى هدف به مشاهده نمیپردازد. مشاهده از آن رو صورت میگیرد که فرد داراى پرسشها ، مسائل و فرضیههایی است که همه آنها «پیشا تجربى» ، یعنى مقدم بر مشاهده و نظریاند. این گفته درباره تاریخ به همان اندازه صدق میکند که درباره علوم طبیعى و علوم اجتماعى . بخشى از دغدغههای کاتوزیان تعلقخاطر وى به بزرگان اندیشه در ایران معاصر است. براى همین هم هست که مردى که کتاب پرمغز «دولت و جامعه در ایران» و «تضاد دولتو ملت» را در ایران مینویسد به بررسى نقش «خلیل ملکى» و «محمد مصدق» و حتی «صادق هدایت» در تاریخ ایران میپردازدو نقشآنها را در بستر تاریخ و نظریه استبداد ایرانى دنبال میکند، و از کسى چون محمدعلى جمالزادهو بزرگان شعر و ادب هم غفلت نمیورزد. از محمد خیابانی سخن میراند و نقش کسروى را بازنمایى میکندو حتی این تعلقخاطر به بزرگان ایرانزمین را از تاریخ معاصر نیز عقبترمیبرد. مثلاً از خواجه رشیدالدین فضلالله صاحب «جامعه التواریخ» و ابوالفضل بیهقى نیز غفلت نمیورزد.
استنادات مکرر کاتوزیان به شعر و ادب پارسى در جهت استنباط مناسبات اجتماعى و استخراج مفاهیمى چون آزادى، استبداد، قانون و… از بطن این آثار ازجملهویژگیهای آثار وى است که البته بسیار موجز و بسیط باقیماندهاندو انسجام منطقى نظریه استبداد ایرانى که در چارچوب جامعهشناسی تاریخى ارائهشده است را ندارند.
منطق شعر و ادب پارسى در جهت بازنمایى بسیارى از مناسبات و تعاملات اجتماعى ایران حوزه بسیار مناسبى براى محققین در جهت بومى کردن نظریات است.
اما مهمترین اثر دکتر محمدعلى همایون کاتوزیان در حوزه فلسفه علم اقتصاد، کتاب معروف «ایدئولوژى و روش در اقتصاد» است. تأثیر این اثر مبنا به حدى بود که حتى واکنش «کارل ریموند پوپر» فیلسوف شهیر اطریشى را نیز برانگیخت. بهطوریکه از زمان نگارش آن در ۲۶ سال پیش این اثر دردهها کشور اروپایى و غیراروپایی منبع تدریس بوده و به زبانهای مختلف ترجمه شده است. کاتوزیان در این کتاب پس از سیر در مباحث فلسفه علم اقتصاد از یکسو و بررسى آراى کارل مارکس از سوى دیگر به طرح این نظریه میپردازد که مارکس نه تاریخ گرا بود و نه به جبر تاریخى اعتقاد داشت . وى پوپر را از این جهت که مارکس را تاریخ گرا دانسته سرزنش میکند و پس از آن است که پوپر هنوز چند ماه از انتشار این کتاب نگذشته به کاتوزیان پاسخ میدهد که او آراى مارکس را بهتر فهمیده است.
وقتى سراغ مهمترین دغدغه فکرى دکتر محمدعلى همایون کاتوزیان را از خواهرش که خود نیز دستى بر قلم و تحقیق دارد میگیریممیگوید: «بزرگتریندغدغهاش وجود استبداد و استبدادزدگى ما ایرانیان است. محمدعلى با سیاسیون دراینباره اشتراک نظر ندارد و اهل هیچ فرقه و گروهى هم نشد. چون او فکر میکرد نباید در مورد مسائل مهم و سرنوشتساز یک کشور زیاد هیجانى شد و روى احساسات تصمیم گرفت و یکشبههمهچیز را به همریخت». براى خداحافظى از او میپرسممهمترین ویژگى که از برادرتان به یاد دارید چیست؟ و او پاسخ میدهد «محمدعلى خیلى بخشنده است و بود و یا هم هست وقتى بچه بودم همیشه پولتوجیبیاش را به فقرا میداد». و محمدعلى همایون کاتوزیان در آستانه ۶۳ سالگى منتظر روزى است که آثارش را نه به زبان انگلیسى که به زبان مادرى تألیف کند. آرزویى که شاید خیلى هم دور از دسترس نباشد.
– این مقاله ابتدا در مجموعه «مهرگان» و در جشننامه مشاهیر معاصر ایران به سفارش و دبیری محسن شهرنازدار تهیه و منتشر شده است. پروژه مهرگان که در موسسه فرهنگی- مطبوعاتی ایران به انجام رسید؛ به معرفی نخبگان ایرانی متولد ۱۲۹۰ تا ۱۳۳۰ خورشیدی میپرداخت. بخشی از این پروژه سال ۱۳۸۳در قالب کتاب منتشر شده است.
– ویرایش نخست توسط انسانشناسی و فرهنگ: ۱۳۹۷
– آمادهسازی متن: فائزه حجاری زاده
-این نوشته خُرد است و امکان گسترش دارد.برای تکمیل و یا تصحیح اطلاعات نوشته شده، به آدرس زیر ایمیل بزنید:
elitebiography@gmail.com