انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

وقتی دونالد ترامپ طبقه ی متوسط سفید پوست آمریکا را به حرکت در می آورد

نیکولا بورسیه برگردان آریا نوری

دونالد ترامپ، نامزد جمهوری‌خواه انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۶ ایالات‌متحده، در دیدار با هوادارانش در فلوریدا، یک‌بار دیگر روی مسئله‌ی سقوط اجتماعی طبقه‌ی متوسط سفیدپوست این کشور مانور داد.

تصویرهایی این‌چنین دیگر برای همگان آشنا است. حدود بیست هزار نفر در دالاس تگزاس، بیست و پنج هزار نفر در بیرمنگام آلاباما، هزاران نفر در شهر کوچک موبایل آلاباما، اسپرینگفیلد ایلینویز و یا لوئل ماساچوست. در پانساکولا، بندر دریایی واقع در شمال غربی فلوریدا، حدود ده هزار نفر روز سیزدهم ژانویه در سخنرانی دونالد ترامپ، غول صنعت اتومبیل‌سازی آمریکا، حضور پیدا کرده بودند.

برای مدت دو ساعت، حضور جمعیت مشتاقان، سبب بسته شدن مسیرهای منتهی به استادیوم محل برگزاری سخنرانی شده بود. اکثر قریب به اتفاق حضار را سفیدپوستان تشکیل می‌دادند. مردان وزنانی از همه‌ی سنین که اکثراً به طبقه‌ی متوسط تعلق دارند و سطح تحصیلاتشان هم پایین است. بیشتر آن‌ها خشم بسیار زیاد خود را نسبت به دستگاه حاکم و سیاست‌های دولت باراک اوباما ابراز می‌کنند و مهاجرت را بزرگ‌ترین دشمن کشورشان می‌دانند.

جوئل میلر، مکانیک ۷۰ ساله‌ی ارتش که دوران بازنشستگی خود را سپری می‌کند و درگذشته عضو حزب دموکرات‌ها بوده، در مورد ترامپ می‌گوید: «من او را دوست دارم چون یک سیاستمدار نیست. سیاستمداران کشور ما معتاد به قدرت هستند و تنها کاری که می‌کنند این است که پیش از برگزاری انتخابات، به مردم وعده‌های رنگین می‌دهند. ترامپ اما در برابر همه‌ی مردم حرف‌هایی را می‌زند که ما وقتی شب‌ها در خانه باهم هستیم می‌زنیم.»

هلن، دانشجوی جوانی درحالی‌که نشانی را حل می‌کند که روی آن نوشته‌شده: باید داعش را بمباران کنیم و نیز در کنار تابلویی ایستاده که رویش نوشته‌شده اکثریت خاموش آمریکا از ترامپ حمایت می‌کنند، در مورد وی می‌گوید: «او تنها کسی است که می‌تواند به صحنه‌ی سیاسی کشورمان معنای جدیدی بدهد و رؤیای آمریکایی را تحقق ببخشد.»

اشک ها و لبخندها

ساعت ۷ و ۳۰ دقیقه‌ی غروب است. ورود ترامپ به روی صحنه با آهنگ آی آف ده تایگر (مجموعه فیلمهای راکی) همراه است. او بلافاصله پس از ورود به روی سن، پشت میکروفون رفته و رو به جمعیت می‌گوید: مردم متوجه هستین؟! ما امروز تبدیل شدیم به کشوری که دیگر در عرصه‌ی جهانی پیروز نیست!

پس‌ازآن یک ساعت از زمان سخنرانی تنها صرف حمله‌های بی‌ملاحظه‌ای می‌شود که ترامپ به آن‌ها شهرت دارد. او در فعلاً روزهای خوشی را سپری می‌کند. روی مشکلات مردم آمریکا به‌خوبی مانور می‌دهد و به سایر نامزدهای حزب جمهوری و دموکرات حمله می‌کند. کنگره و سنای آمریکا را به‌راحتی زیر سؤال می‌برد و توافق هسته‌ای با ایران را بدترین توافق تاریخ آمریکا خوانده است.

باراک اوباما به‌صراحت از مواضع ترامپ و حرف‌هایی که وی می‌زند انتقاد کرده است. تنها چند ساعت بعد، نیکی هری، فرماندار ایالت کالیفرنیا نیز به تبعیت از اوباما، انتقادات یکسانی را متوجه ترامپ کرد. وی هم در پاسخ به ایشان گفت: انتقاداتی که از من می‌شود، تنها باعث می‌شود عزمم را قوی‌تر کنم. هری گفته که من آدم عصبانی‌ای هستم. فکر نمی‌کنم این‌طور باشد ولی اصلاً فرض کنید حرف او صحیح است. بله من عصبانی هستم چون یک‌مشت احمق کشورمان را اداره می‌کنند.

پس‌ازآن نوبت رسید به حمله به دو رقیب محلی ترامپ، یعنی جب بوش، فرماندار سابق ایالت فلوریدا: جب نزدیک به شصت و نه میلیون دلار در کمپین انتخاباتی خود به دست آورد و الان هم در این وضعیت افتضاح قرار دارد. پس‌ازآن هم نوبت رسید به مارک روبیو، سناتور جمهوری‌خواه.

ترامپ در مورد تد کروز هم صحبت کرد. تد کروزی که در حال حاضر اصلی‌ترین رقیب او برای انتخاب شدن به‌عنوان نامزد جمهوری خواهان محسوب می‌شود: «اصلاً ای مردم بیاین و تصور کنین که تد کروز به‌عنوان نامزد جمهوری‌خواه انتخاب به شه. اصلاً فرض کنید به‌عنوان رئیس‌جمهور هم انتخاب شود. حالا شما می خواین رئیس‌جمهوری داشته باشین که جای رسیدگی به امور مملکت، یه پایش دادگاه باشد تا ثابت کند متولد آمریکاست؟! اصلاً من به شما قول می دم این مسئله را پیش نکشم. ولی واقعاً فکر می کنین نامزدهای دموکرات هم در زمان مناظره‌ی نهایی، اشاره‌ای به آن نمی‌کنند؟ الآن خیلی از مردم فکر می‌کنند که تد کروز دو ملیت داره، اصلاً دوتا پاسپورت داره، یه پاسپورت آمریکایی و یه پاسپورت کانادایی.» ترامپ خیلی خوب می‌داند که چطور باید جمعیت را به هیجان بیاورد. خوب بلد است چطور شوخی کند و چطور تند صحبت کند، کاری که بقیه‌ی نامزدها نمی‌کنند. مثلاً:

من تنها کسی هستم که تمام هزینه‌های کمپینم را خودم پرداخت می‌کنم.
من مکزیکی‌ها را دوست دارم، ولی مکزیکی‌هایی که به‌صورت قانونی به آمریکا آمده‌اند، نه آن‌هایی که کارهای ما را می‌دزدند.
ما باید برنده شویم تا بتوانیم دوباره آمریکا را تبدیل کنیم به بزرگ‌ترین و قدرتمندترین کشور دنیا.
من روزنامه‌نگارها را نمی‌کشم، ولی از بعضی از آن‌ها خیلی نفرت دارم، آدم‌های عوضی‌ای هستند.
ساعت هشت و نیم شب است. جمعیت درحالی‌که یکی از آهنگ‌های رولینگ استون در حال پخش است، سالن را ترک می‌کند. کاتلین، زن اهل نیویورک که ده سالی است بازنشسته شده، روی صحنه رفته و می‌رقصد. او خود را محافظه‌کار و بیشتر نزدیک به تی پارتی می‌داند.

من دیگر از سیاست‌مدارهای امروزی خسته شده‌ام، از مصلحت سیاسی خسته شده‌ام. به همین علت هم به ترامپ رأی می‌دهم.

 

لوموند، شانزدهم ژانویه

پرونده ی لوموند در انسان شناسی و فرهنگ:
http://www.anthropology.ir/cooperation/936