انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

ویژه چهره ماه: انقلاب یا اصلاح

انقلاب یا اصلاح،گفتگو با هربرت مارکوزه و کارل پوپر،ترجمه ی هوشنگ وزیری،انتشارات خوارزمی،چاپ اول سال ۱۳۵۱

کتاب انقلاب یا اصلاح حاصل دو گفتگوی جداگانه با مارکوزه و پوپر است که به صورت کتاب کوچکی منتشر شده است و دیدگاه های این دو متفکر برجسته درباره ی جامعه ی مطلوب و راه های رسیدن به آن را با توجه به واقعیت های موجود روشن می سازد.

مارکوزه و پوپر دو پیشوای دو جریان بزرگ فلسفی عصر ما که هدفشان تغییر جامعه بوده است،حداقل تا زمان انتشار این کتاب با یکدیگر روبه رو نشده بودند و با هم بحث جدی نکرده بودند اما به علت اهمیت بحث های این دو صاحب نظر،رادیوی باواریا کوشید تا مقابله ی آنها را که در واقع روی نداده بود از طریق میانجی گری تلویزیون شکل دهد.ناشر این متون هر دو فیلسوف سیاسی را در محل سکونتشان بطور جداگانه به پرسش گرفت و پاسخ هایشان را برابر هم نهاد.برخلاف مارکوزه که پیشنهاد مصاحبه را به سختی پذیرفت،پوپر از این پیشنهاد استقبال کرد.

در حالیکه شهرت مارکوزه به عنوان نظریه پرداز جنبش بین المللی چپ نو در اوائل سالهاای ۶۰ به اکناف جهان رسید،پوپر بیرون از فضای آکادمیک چندان شناخته شده نبود.
آزادی بیشتر،عدالت بیشتر ،انسانیت بیشتر برای جامعه غربی دموکراتیک و سرانجام البته برای همه ی جوامع روی زمین،موضوع هر دو فیلسوف است.نکته ی دیگر در طرح های دو فیلسوف هدف جامعه ی دلخواه و راه های رسیدن به آن است.

مارکوزه جامعه ی سرمایه داری کنونی را ثروتمندترین و پیشرفته ترین جامعه در تاریخ می داند که برای انسان بزرگترین امکانات را توام با صلح و آزادی را عرضه می کند و یا باید عرضه کند.در عین حال نیز جامعه ای است که امکانات صلح و آزادی را به بهترین وجه سرکوب می کند.به همین جهت او معتقد است که تنها تغییری ریشه دار می تواند ساخت این جامعه را دگرگون کند.اما پوپر تصوری متفاوت از جوامع غربی ارائه می دهد،او معتقد است که در همه ی نظم های اجتماعی که می شناسیم،بی عدالتی،سرکوب،فقر و … وجود داشته است.دموکراسی های غربی نیز از این قاعده خارج نیستند اما در دموکراسی غربی با این ناهنجاری ها مبارزه می شود،از نظر پوپر جوامع دموکراتیک غربی هنوز ناکاملند و کاستی های بسیاری دارند اما از طرف دیگر از همه ی الگوهای شناخته شده ی دیگر کارآمد تر هستند و از ظرفیت بهبود برخوردارند و هدف باید حرکت در جهت تکامل آن ها باشد.

برای مارکوزه تردیدی در این نیست که که جامعه ی نو سوسیالیستی خواهد بود و راههای رسیدن به آن فقط از طریق برچیدن نظام سرمایه داری می گذرد. “اما جدای مارکسیسم سنتی ،مارکوزه در اینجا نیز نخست خواهان تغییر شکل ریشه دار آگاهی ،یعنی روبناست،تا سپس تغییر انقلابی اقتصادی فرا رسد.می توان گفت که این سوسیالیسمی است زیست شناسی:کارل مارکس غنی شده به وسیله ی زیگموند فروید-ص۸۴”. در مقابل ،پوپر اهداف آرمانی دور را مورد نظر ندارد بلکه هدف او،جامعه ی باز است یعنی تکامل و ادامه ی دموکراسی پارلمانی موجود به وسیله ی اصلاحات اجتماعی است.از نظر پوپر که یک نئولیبرال است،هر انقلابی این خطر را در خود دارد که “انقلاب را بکشد و آرمان هایش را تباه کند”.پوپر برای اصلاحات اهمیت بسیاری قائل است،زیرا معتقد است که هر عواقب نادلخواه به بار آورد،می توان آن را تصحیح کرد.نکته ی دیگری که پوپر بر آن تاکید بسیاری می ورزد توجه به برگزاری نزاع های اجتماعی به شیوه ی عقلانی است.

مطالبی که در این کتاب می خوانیم:

نظر مارکوزه و پوپر در مورد جوامع غربی
زندگینامه ی سیاسی هر یک از دو متفکر
انتقاد و برنامه در باره ی جامعه ی نو مد نظر مارکوزه و پوپر
زمینه ی نظری مباحث فوق
نتیجه