بخش اول
استان سیستان و بلوچستان در جنوب شرقی ایران و منتهی الیه آن واقع شده است. این استان مطابق سرشماری ۱۳۷۵، دوازدهمین استان کشور از نظر میزان جمعیت و بیست و هفتمین استان از نظر تراکم جمعیت است. با این حال وسعت مساحت سیستان و بلوچستان این استان را در جایگاه دومین استان پهناور در ایران قرار داده و خصوصیات اقلیمی و ویژگی های فرهنگی متنوعی را باعث شده است.
نوشتههای مرتبط
دوری از حکومت مرکزی، و نبود جاده هایی که امکان دسترسی مناسب به همه استان را فراهم کند، توزیع نامتوازن امکانات در سطح استان، فقر، پایین بودن سطح متوسط سواد آموزی، نبود سرمایه گذاری صنعتی و تمرکز نیروی کار در بخش خدمات، توسعه نیافتگی کشاورزی و بسیاری دیگر، استان سیستان و بلوچستان را با چالش های مهم اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و حتی سیاسی مواجه کرده است. دراین شرایط زمینه های مطالعات اجتماعی و مردم شناسی که نیاز پایه برای بررسی دقیق تر و برنامه ریزی برای توسعه پایدار است، سالهاست که در این منطقه متوقف شده و یا در سطح مطالعات کتابخانه ای و محدود باقی مانده است و در طی چند دهه گذشته و بعد از مونوگرافی های مرکز مطالعات اجتماعی دانشگاه تهران و سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور، در دهه چهل و پنجاه، تحقیقات میدانی جامعی درباره این استان صورت نگرفته است. این فقدان به اهمیت مونوگرافی های محدود میدانی که به صورت پراکنده در چند دهه گذشته انجام گرفته، افزوده است.
درباره فرهنگ مردمان بلوچ با همه تنوع فرهنگی و درباره موسیقی این منطقه با همه ویژگی ها و غنای منحصری که دارد نیز تحقیقات میدانی زیادی صورت نگرفته است.این تحقیق با وجود کمبود منابع مکتوب درباره موسیقی بلوچستان،نخستین مقاله درباره طریقت و موسیقی نقشبندی آن منطقه است:
مناطق بلوچستان :
براساس یک تقسیم بندی نسبی می توان استان سیستان و بلوچستان را در چند بخش مجزا طبقه بندی و مورد مطالعه قرار داد : ۱- منطقه سیستان در شمال که با ایالت نیمروز در جنوب غربی افغانستان ریشه های مشترک فرهنگی دارد ۲- منطقه سرحد در جنوب سیستان از حد فاصل شهرستان زاهدان به سمت خاش و نیز میرجاوه ۳- منطقه مکران که خود به چند منطقه مکران غربی، مکران شرقی و مکران جنوبی تقسیم می شود. مکران غربی شامل مناطقی بمپور، بزمان، گل مورتی، اسپکه، فنوج تا منطقه هامون جازموریان و مرزهای مشترک با استان کرمان است. مکران شرقی مناطقی چون سراوان، سوران، زابلی، سرباز، جالق، سیرکان تا مرزهای مشترک با پاکستان را در بردارد و سرانجام مکران جنوبی شامل قصر قند، نیک شهر، بنت تا دریای عمان، کنارک و چابهار است. در این میان ایرانشهر در منطقه میانی مکران شرق و غرب ودر نقطه مرکزی بلوچستان واقع شده است.
هر یک از این چند منطقه را می توان در حوزه های متنوع تغییر گویش ها ، تغییرات در ساخت بنا و برخی آیین ها و خصوصیات فرهنگی تقسیم بندی کرد.
در میان این چند حوزه فرهنگی، مکران شرقی به سبب مجاورت با مرزهای شرقی ایران، پهنه فرهنگی وسیع تری را در بردارد و صرف نظر از مرزهای سیاسی موجود، حوزه فرهنگی آن، در بیرون از مرزهای موجود و با بخشی از بلوچستان پاکستان کامل می شود.
« سراوان» در مرکز مکران شرق، یکی از هشت شهرستان استان و شامل مناطق مرکزی،بم پشت، جالق، زابلی، سیب وسوران و هیدوج است. سروان سومین شهرستان از نظر تعداد دهستان های زیر مجموعه نیز هست. این منطقه همچنان که با ویژگی های منحصر چند منطقه باستانی از دیگر نقاط بلوچستان متمایز می شود. خصوصیات فرهنگی و آیینی ویژه ای را نیز در خود جای داده که اسباب تمایز و اهمیت ویژه این منطقه شده است. یکی از این مناطق چند روستای کلپورگان، پیرآباد با محوری دهک در جنوب خاوری شهرستان سراوان است که یکی از قدیمی ترین آیین های تصوف ایرانی در آن هنوز حیات دارد. استقرار پیران طریقت نقشبندی و نیز چشتی در این منطقه در کنار آیین های برگزاری مراسم اذکار با رکن اصلی «موسیقی» ، این منطقه از بلوچستان را بدل به یکی از مهمترین پایگاه های فرهنگ و موسیقی بلوچستان کرده است
موقعیت جغرافیایی سراوان:
سراوان دورترین شهرستان جنوب خاوری استان سیستان و بلوچستان است و تا مرکز استان ۳۵۲ کیلومتر فاصله دارد. سراوان و دهستان های آن از جنوب و مشرق به پاکستان، از مغرب به شهرستان ایرانشهر و دهستان های آن و از شمال به خاش و دهستان های آن محدود است.
آب و هوای آن در تابستان گرم و خشک و در زمستان معتدل است. در اطراف سراوان عبور رودخانه ماشکید که از کوه پیرسیر سرچشمه یافته ضمن آنکه آب بخشی از کشاورزی منطقه را تأمین می کند، موجب آبادی و سرسبزی مناطق پیرامون سراوان شده است. سراوان فعلی تا سال۱۳۰۵ با نام « شستون» شناخته می شده و از آن تاریخ با وسعت شهرستان، به سراوان تغییر نام داده است.
موقعیت جغرافیایی دهک :
روستای دهک در فاصله ۳۵ کیلومتری خاوری سراوان در مسیر راه سراوان به کوهک (کهک) و مرز ایران و پاکستان قرار گرفته است.
در دوره سلطنت ناصری که امنیت بلوچستان زیر نظر والی کرمان بود زیر مجموعه دزّک قرار داشته است. میرزا مهدی هان سرتیپ قاینی در سیاحتنامه بلوچستان نوشته است : دزّک گرمسیر است، هوایش خیلی گرم و آبش ناسازگار است و مشتمل بر مزارع مفصله است : زنگیان، دشتوک، پرکان، شصتان، بخشان، هوشک، بم پشت، ناگان در کوشک، کلپورگان، دهک، اسفنده، کوهک، ناووغ، هیتک . (قاینی : ۱۳۸۵،ص۱۸۰) دهی است از دهستان مرکزی شهرستان سراوان واقع در ۳۴ هزار گزی جنوب خاوری سراوان، آب آن از قنات تأمین می شود ( دهخدا :۱۳۵۶) گرچه در لغت نامه دهخدا سکنه دهک ۱۵۰ تن عنوان شده، اما امروزه در دهک ۳۰۰ خانوار ساکن است.
از دهک تا جاده اصلی، کمتر از ۵ کیلومتر فاصله است و راه دسترسی به روستا، فرعی و هنوز خاکی است. جاده اصلی دهک از شمال باختری به سراوان منتهی می شود و از شمال خاوری در دوراهی کلپورگان راهی به جالق دارد. همچنین از جنوب خاوری به کوهک و مرز شرقی پاکستان و در جنوب به سیرکان و مرز جنوبی پاکستان می رسد.
مذهب:
مذهب عمده ۳۰۰ خانوار ساکن در روستای دهک سنی حنفی است. اما از میان این ۳۰۰ خانوار حدود ۸۰ خانواده، پیرو طریقت نقشبندی(۱) و چشتی(۲) هستند.
در دهک حدود ۷ مسجد با ویژگی های مساجد روستایی اهل سنت وجود دارد. همچنین پیروان طریقت نیز جمع خانه ای دارند که به « کلبه» معروف است و محافل ذکر طریقت یک تا دو بار در هفته در آن برگزار می شود.
در دهک۴ قبرستان قدیمی وجود دارد که بیانگر قدمت و ریشه های تاریخی آبادی است. ساکنین در خاکسپاری مردگان، پیرو آیین های تدفین سنت حنفی، از نام گذاری و ساخت بارگاه پرهیز می کنند. قبرهای مردگان بدون نام ونشان و تنها از تکه سنگ های کنار هم آمده شکل گرفته است. با این حال اهل طریقت در روستا ،متفاوت از آیین تدفین اهل سنت، به پاسداشت مردگان اعتقاد دارند و برای مشایخ و پیران طریقت نیز بارگاه و بقعه می سازند.
اهل طریقت:
در منتهی الیه جنوب شرقی بلوچستان و نزدیک به آنجایی که خاک ایران با مرزهای سیاسی پاکستان، مرز مشترک دارد، بخشی از تصرف بومی پس از گذشت چند سده، هنوز حیات اجتماعی و فرهنگی خویش را حفظ کرده است. از میان این مناطق چند روستا در اطراف سراوان از جمله دهک، پیرآباد یا سید آباد، و کلپورگان، مهمترین مراکز تجمع طریقت چشتی و نقشبندی هستند که در منطقه با نام طریقت «صاحبان» شناخته می شوند.
سرسپردگان طریقت صاحبان، از مریدان و مقلدان مشایخ بزرگی چون عبدالرحمن چشتی، ، شیخ عبدالقادر جیرانی ( گیلانی)، سید عثمان مروندی معروف به لعل شهباز قلندر و شمس تبریزی محسوب می شوند. در مرکز طریقت صاحبان در منطقه، سید عبدالرئوف صاحب زاده، پیر طریق و نوازنده شاخص رباب قرار گرفته است. در دهک دو طریقت نقشبندی و چشتی وجود دارد که معتقدان به آن با هر دوی این طرق بیعت کرده اند. ریشه نقشبندی در دهک و در گذشته با محوریت دّزک به چند صد سال می رسد، حال آنکه طریقت چشیته کمتر از صد سال قدمت دارد. نقشبندی طریقتی است منسوب به خواجه بهاء الدین محمد نقشبندی بخارایی (۷۹۱-۷۱۷ ه)، شاخه ای منشعب از سلسله خواجگان که به خواجه احمد یسوی ( معروف به حضرت ترکستان) منسوب است و گویند خواجه بهاء الدین در ترکستان، مروج و محیی طریقه او شد (زرین کوب:۸۳،۱۳۵۶ ) بعدها این سلسله در هند هم نفوذ یافت و بخصوص در دوره اقتدار مغولان در هند، تأثیر و نفوذ مشایخ آنها قابل ملاحظه بود و سلاطین آن سرزمین غالباً به این طریقه منسوب بودند. ( همان ) طریقت نقشبندی در اندک مدتی در ماوراء النهر و خراسان رواج یافت. ( طاهری:۱۳۵۴ ) سعد الدین کاشغری و عبدالرحمن جامی، طریقه نقشبندی را در عاصمه هرات بیش از پیش رواج دارند و هرات یکی از مراکز تجمع نقشبندیان شد. ( همان ) نقشبندی علاوه بر این منطقه در بلوچستان، امروزه در کردستان، کرمانشاهان، ترکمن صحرا و خراسان شرقی نیز پیروانی دارد. حوزه پراکندگی پیروان نقشبندی در کشورهای همجوار نیز، تابع مرزهای فرهنگی ایران بزرگ است به گونه ای که در بلوچستان پاکستان ( با ریشه مشترک با بلوچستان ایران) در افغانستان ( با ریشه مشترک با خراسان بزرگ تا هرات) ،و نیز در ترکیه و عراق و سوریه ( نواحی پراکندگی اکراد) گروه هایی از پیروان نقشبندی حیات دارند. در بلوچستان اما حضور طریقت نقشبندی بر اساس روایات موجود به دوران صفوی میرسد:« براساس روایات موروثی،اولین کسی که به قصد اقامت
در بلوچستان سکونت یافته، از نوادگان حضرت امام حسن عسگری (ع) سیدی به نام بابا علی شاهمرادان بوده است. او از استان خراسان ( تاریخ دقیق آن مشخص نیست) در زمان فرمانروایی شاهان صفوی به بلوچستان و سراوان نقل مکان نموده است. همچنین مردانی وی را در این سفر همراهی می کرده اند که از سرگذشت آنان خبری در دست نیست، اما شاه مردان مکانی در حومه سراوان به نام دزک را برای سکونت برگزیده است.» (سید زاده:۱۳۸۰) مردم منطقه معتقدند انتخاب حومه سراوان برای استقرار پیر طریقت در چند صد سال پیش، براساس امتیاز معنوی منطقه و راهنمایی الهی بوده است. براساس همین گمان و باور است که در چند سده گذشته، تجمع نقشبندی از حومه سراوان فراتر نرفته و محدود به چند آبادی دهک، پیر آباد و کلپورک بوده است. همچنین برخی از پیروان طریقت در دهک معتقدند هجرت شاهمردان به دزک نتیجه ظلم حکام بنی عباس بوده: « فلذا سفر بابا علی شاهمردان به این گذشته غم و ماتم ارتباط دارد و این گوشه از جهان اسلام را برگزید تا دور از دغدغه های دنیوی به رسالت اسلامی خویش و ارشاد و راهنمایی مردم ادامه دهند.» (همان) و طبق قرائن موجود طریقه نقشبندیه نزد سادات بلوچستان نقش حیاتی داشته و مورثی از پدر به پسر آموزش و تعلیم داده شده است. اما طریقت چشیته نزد سادات منطقه، نو ظهور است ( ۳ ). مریدان بومی معتقدند این طریقت در دو مقطع زمانی به بلوچستان آورده شد. در مقطع اول توسط شخصی به نام سید نصرالله و در مقطع دوم که باعث گسترش طریقت چشیته در منطقه شده است، توسط سید عطا محمد معروف به ملنگ به این منطقه آورده می شود. مدفن سید عطا محمد که به مرشد محمد معروف است در روستای کشتگان در محدوده مرزی ایران و پاکستان قرار دارد و صاحب بارگاه است.
در چند دهه اخیر ،در مرکز طریقت نقشبندی و چشتی دهک دُر محمد سید زاده معروف به عبدالرئوف قرار داشته است. عبدالرئوف صاحب زاده نوازنده رباب و خواننده محافل ذکر طریقت نیز بوده است.
محفل ذکر در دهک، امروزه روزهای چهارشنبه برگزار می شود. اما از دیرباز تاکنون محفل طریقت روزهای سه شنبه هر هفته در آستانه چشتیه واقع در روستای کلپورگان سراوان برپا می شده است.
کلپورگان حدود ۵ کیلومتر با دهک فاصله دارد. عبدالرئوف تا زمان حیات سر حلقه اجتماع اهل ذکر در دهک و کلپورگان و عهده دار تولیت آستانه چشتیه بود.
نحوه برپایی مراسم:
آیین برگزاری محافل ذکر طریقت(۵) نزد پیروان نقشبندی و چشتی در این منطقه مشابه است. جمع خانه طریقت اتاق مستطیل شکل و به مساحت حدود ۴۰ متر است با سقفی بلند که ورودی آن از سطح زمین حدود یک متر ارتفاع دارد و سقف آن از تنه خرما و دیوار آن از سنگ و آجر ساخته شده است.
هنگام غروب و پس از نماز مغرب و عشاء ، پیروان طریقت کم کم به این مکان می آیند و انتظار حضور پیر و مرشد محفل را می کشند. گروه نوازندگان و خواننده نیز به جمع می پیوندند. در محفل غزل خوانی و ذکر، سید عبدالرئوف ابتدا خطابه ای در اصول وفروع اندیشه طریقت بیان می کند و سپس گروه نوازندگان در بخش اول به اجرای اذکار طریقت می پردازند.
محتوای اذکار، تشهد، مدح پروردگار،مدح حضرت نبی و مشایخ طریقت همچون سید عثمان مروندی یا همان لعل شهباز قلندر است(۶). تقریباً عناوین همه آوازهایی که در مدح لعل شهباز ارائه می شوند، ذکر قلندر، مست قلندر، من مست قلندر و از این قبیل است. مفهوم قلندر خود کنایه به مرتبه عرفانی لعل شهباز است(مسعودیه :۲۱:۱۳۶۴) سماع پیروان بدون برخاستن، با حرکات هماهنگ سرو نیم تنه است. پس از پایان ذکر، ساقی و خادم جمع خانه، آب و شیرینی که از اذکار متبرک شده اند را به شرکت کنندگان تعارف می کنند. بخش دوم محفل ذکر، به غزل خوانی اختصاص دارد. غزل ها از مولانا، عبدالرحمن جامی، لعل شهباز قلندر و گاه اشعاری از شعرای معاصر طریقت همچون عبدالرئوف است.
پس از پایان مراسم، برخی از شرکت کنندگان که از مناطق دیگر به آنجا آمده اند، شب را در جمع خانه می گذرانند. در محفل ذکر زنان حضور ندارند. اما پیروان زن طریقت می توانند در اتاق مجاور شنونده خطابه و اذکار باشند…
پایان بخش اول – ادامه دارد