حرکت به سوی نابودی
یکی از عمدهترین وجوهی که انسانشناسان میتوانند در بحران آب ورود کنند، بحث تاریخ فرهنگی تغذیه و سبک تغذیه است. از طریق مفاهیمی مانند آب مجازی یا ردپای آب میتوان نشان داد که بسیاری از کنشهای خشک و بیآب روزمرهی ما، مانند خوردن قند و هویچ، به شکل غیرمستقیم موجب مصرف حجم بسیار بالایی از آب میشوند. محاسبه مقدار آب مجازی مندرج در مواد مصرفی امری پیچیده و محاسباتی است (روحانی و همکاران، ۱۳۸۷) اما میتوان اینگونه برآورد کرد میزان مصرف سرانه آب در کشور ۱۵۰۰ متر مکعب در سال است که ۷۵ متر مکعب آن مستقیم و ۱۴۲۵ متر مکعب آن به طور غیرمستقیم برای تولید غذا مصرف میگردد. (فرشی، ۱۳۸۳) از این جهت، سبک زندگی و رژیم غذایی نقش بسزایی در بروز بحران آب در کشور دارند.
نوشتههای مرتبط
تصور کنید که برخی از ورزشکاران حرفهایی، روزی ۱۵ عدد تخممرغ آبپز، ۵ عدد سفیده تخممرغ، ۴ لیوان شیر، ۵ عددموز، ۴۰۰ گرم گوشت قرمز و…مصرف میکنند و وعدههای غذایی بسیار کالریک و مغذی آنها که بسیار دقیق و محاسبه شده است، بعضاً به ده وعده در روز هم میرسد. به زعم آنها این یک نوع رژیم غذایی قهرمانی است که پدیدهایی به شدت در حال گسترش است. یک روز حضور در پارکهای تهران و مشاهده شمار بسیار بالای بدنهای حجم گرفته، اعم از زن و مرد نشان از گسترش فرهنگ اندام قهرمانانه در ایران دارد. علاوه بر کمیت، کیفیتهایی مانند سن و جنسیت نیز در حال کمرنگتر شدن هستند، و اینگونه به نظر میرسد، که این امر در سنین غیر جوان و زنان نیز در حال تعمیم است. ما قصد پرداختن به این بدن و نشانگان مصرفی مرتبط با آن را نداریم اما فقط تصور کنید یک میلیون شهروند ایرانی چنین سبک زندگی مصرفی را در پیش گیرند، آن زمان چه میزان آب برای برطرف کردن نیازهای آنها تلف میگردد؟ در واقع فارغ از قانون اعلای صنعت فرهنگی، که بر عدم ارضای امیال است اینجا خود را با پرسشی مواجه میکنیم که این رژیم قهرمانانه چه نسبتی با تاریخ فرهنگی تغذیه در ایران دارد؟
ادامه مطلب و زیرنویس ها در لینک زیر قابل مشاهده است: