پیتر برک (زاده ی ۱۹۳۷ در استنمور بریتانیا) مورخ و استاد تاریخ بریتانیایی است. و از پدری کاتولیک و مادری یهودی زاده شد. او توسط یسوعی ها و در کالج سنت جان آکسفورد تحت آموزش قرار گرفت.
در اسلاید نخست کوشش می شود زیست نامه ای از پیتر برک به دست داده شود.
نوشتههای مرتبط
پیتر برک (زاده ی ۱۹۳۷ در استنمور بریتانیا) مورخ و استاد تاریخ بریتانیایی است. و از پدری کاتولیک و مادری یهودی زاده شد. او توسط یسوعی ها و در کالج سنت جان آکسفورد تحت آموزش قرار گرفت.
از ۱۹۶۲ تا ۱۹۷۹ در مدرسه ی مطالعات اروپای دانشگاه اسکس تدریس می کرد و سپس به دانشگاه کمبریج رفت، جایی که به عنوان استاد ممتاز تاریخ فرهنگی و عضو هیئت علمی کالج امانوئل پذیرفته شد. برک اکنون در کالج ایمانوئل به پژوهش مشغول است.
برک را نه تنها به دلیل توجهش به سده های پانزدهم تا هجدهم، بلکه به دلیل تأکید او بر پیوند تاریخ اجتماعی و فرهنگی با مسائل مدرن می شناسند.برک بر این باور است که مورخان فرهنگی می توانند کار خود را نه برپایه ی یک حوزه یا میدان خاص همچون هنر، ادبیات یا موسیقی، بلکه برپایه ی یک ملاحظه ی متمایز نسبت به ارزش ها و نمادها در زندگی روزمره ی مردم عادی و نیز اجراهای ویژه برای نخبگان بیابند.
در اسلاید دوم تا هشتم کوشش می شود آبشخورهای فکری برک به طور خلاصه شرح داده شود.
الف) سنت آلمانی
تاریخ فرهنگی تجربه یا کشف جدیدی نیست. در آلمان از دو سده پیش تحت همین عنوان وجود داشته است. پیش از آن نیز، تاریخ نگاری هایی در زمینه ی تاریخ فلسفه، نقاشی، ادبیات، شیمی، زبان و امثال این ها وجود داشته است. از دهه ی ۱۷۸۰ به بعد، تاریخ های فرهنگ انسانی یا فرهنگ ملت ها و منطقه های مشخص به چشم می خورد. در سده ی نوزدهم میلادی، واژه ی فرهنگ یا کولتور (Kultur) در بریتانیا و آلمان و در فرانسه نیز واژه ی تمدن (civilisation) بسیار رایج بود.
برک داستان تاریخ فرهنگی را به چهار مرحله تقسیم می کند: ۱. مرحله کلاسیک در قرن نوزدهم و نیمه ی اول سده بیستم میلادی ۲. مرحله ی تاریخ اجتماعی هنر که در دهه ی ۱۹۳۰ آغاز مرحله ی کشف تاریخ فرهنگ مردم پسند که در دهه ی ۱۹۶۰ شکل گرفت. ۴. مرحله ی تاریخ فرهنگی جدید.
مرحله ی کلاسیک تاریخ فرهنگی دوره ی سنت کبیر در ادبیات و رمان را دربرمی گیرد. این مرحله با مورخ بزرگ سوئیسی یاکوب بورکهارت و کتاب او با عنوان فرهنگ رنسانس در ایتالیا و همچنین انتشار کتاب پاییز قرون وسطی توسط یوهان هویزینگا مورخ آلمانی شروع می شود. این دو کتاب این اندیشه را مطرح ساختند که مورخ نقاش چهره ی زمانه است. این تعبیر در عنوان فرعی کتاب جی.ام.یانگ با عنوان انگلستان عصر ویکتوریا نیز آمده است که سومین کتاب مهم کلاسیک تاریخ فرهنگی است. مورخان فرهنگی ر مواردی مثل تاریخ کلاسیک، آثار اصیل و شاهکارهای هنری، ادبیات، فلسفه و علم متمرکز می شدند. هوئیزینپا به نقاشی های ون آیک و بورکهارت به آثار رافائل توجه کرد.
بدینسان، فرهنگ رنسانس در ایتالیا و پاییز قرون وسطی معروف شدند و هردو به تصویری از یک عصر پرداختند و تبدیل به منابعی برای توده ی مردم شدند، اگرچه هر دو مولف افرادی دانشگاهی بودند. یاکوب بوکهارت در این کتاب به تاریخ رویدادها تأکید نسبتا اندکی کرد و در عوض به تجسم فرهنگ گذشته با تکیه بر مؤلفه های تکرار شونده، ثابت و عمومی تاریخ همت گماشت. بورکهارت به روش شهودی مطالعه می کرد و در هنر و ادبیات دوران های گذشته غرف می شد. هویزینگا نیز رسالت اصلی مورخ فرهنگی را کشف الگوهای فرهنگ به واسطه ی مطالعه و غور در مضامین، نمادها، تمایلات و قالب های به کارگرفته شده در آثار ادبی و هنری هر عصری می دانست.(مقدمه ی مترجمان بر تاریخ فرهنگی چیست؟ ص. ۸)
این دوره را از این رو می توان کلاسیک نامید که مورخان فرهنگی به مطالعه ی تاریخ آثار کلاسیک و متون اصیل یا شاهکارهای هنر، ادبیات، فلسفه، علم و امثال اینها متمرکز بودند. برای نمونه بورکهارت در کتاب فرهنگ رنسانس در ایتالیا به توضیح و توصیف فردگرایی، رقابت، خودآگاهی و مدرنیته در هنر، ادبیات، فلسفه و حتی سیاست ایتالیای عهد رنسانس پرداخت و در کتاب تاریخ فرهنگی یونان، که پس از مرگش منتشر شد، به جایگاه رقابت در زندگی یونانیان و موضوعاتی مانند جنگ، سیاست، موسیقی، بازی های المپیک پرداخت.
ب) سنت واربورگ
ابی واربرگ دیگر چهره ی منتفذ در تاریخ فرهنگی آلمان است که هدف والایش را کمک به یک علم عمومی فرهنگ می دانست و از تفکیک یا به قول خودش، گماشتن پلیس در میان مرزهای رشته های مختلف علمی پرهیز می نمود. شهرت ابی واربرگ تنها مدیون هوش و یا نوشتارهای او نیست، بلکه در کنار آنها، موقعیت واربرگ مدیون گروهی از محققانی است که در کتابخانه ی او در شهر هامبورگ جمع می شدند و هسته های مؤسسه ی واربرگ را پایه گذاری کردند که ارنست کاسیرر از جمله ی آنهاست. واربرگ ترجیح می داد مقالاتی درباره ی ابعاد رنسانس ایتالیا و بی طرفی در تاریخ فرهنگی بنویسد.
ماکس وبر در «اخلاق پروتستان و روح سرمایه داری»(۱۹۰۴)، نوربرت الیاس در «فرایند متمدن شدن»(۱۹۳۹)، فروید در «تمدن و ناخرسندی های آن» (۱۹۳۰) کمک شایانی به تاریخ فرهنگی کردند. زیرا هرسه با این آثار به دنبال بررسی و شناخت رابطه ی میان فرهنگ و نوعی از رفتار بشر بودند. کتاب الیاس نمونه برجسته ای از تاریخ فرهنگی است. کتاب الیاس از نظر عرضه اطلاعات مفیدی درباره موضوعاتی مثل تاریخ استفاده از چنگال ، تاریخ کاربرد دستمال ، تاریخ حمام گرفتن و… در عرصه جامعه شناسی تاریخی ، اثری فوق العاده ارزشمند محسوب می شود.در کنار این افراد، ابی واربرگ آلمانی با تاسی از بوکهارت و غنی تر و قوی تر از او در شکستن مرزهای میان رشته های علمی گام برداشت و ادیبانی نیز مانند ارنست رابرت کورتیس اهمیت همیشگی مضامین پیش پا افتاده ی بلاغی در ادبیات مانند چشم اندازهای طبیعی ایده آل را دارای اهمیت دانست. ارنست گمبریج نیز تا جایی پیش رفت که پیدایش ناتورالیسم در هنر یونان را نتیجه ی انباشت تدریجی اصلاح ها به خاطر مشاهده واقعیت دانست. در این میان شکل گیری موسسه ی ابی واربرگ به عنوان نهادی پژوهشی در این زمینه مهم است، اگرچه در دوره های بعدی و پس از مرگ موسس آن، به ویژه به حکومت رسیدن هیتلر در آلمان و ایجاد دیاسپوراهای یهودی در جهان، مهاجرت بسیاری از این پژوهشگران به ایالات متحده و … شکل گرفت که پایه های تاریخ فرهنگی در جهان را نیز تقویت کرد.
ج) انسان شناسی
از ویژگی های بارز تاریخ فرهنگی چرخش به سوی انسان شناسی است(از دهه۱۹۶۰تا۱۹۹۰م.). این چرخش از جهتی برخورد فرهنگ ها را نیز به دنبال دارد. در تاریخ فرهنگی جدید تأکید بر تاریخ روزمره است که با ارائه نظریه نمایش اجتماعی در آن ، الگوی نمایش به منظور تفسیر وقایع روزمره به کار رفته است و در مستحکم ساختن پیوند بین تاریخ و انسان شنانسی نیز مؤثر بوده است. ظهور نظریه هایی از جمله پسا استعمارگرایی و فیمینیسم در این مبحث مورد ارزیابی قرار می گیرد که هر دو مفهوم ، با اعتراض برعلیه روایت های بزرگ کلاسیک ، تلاش برای کسب استقلال در تاریخ فرهنگی دارند.
یکی از اولین نمونه های چرخش انسان شناختی از اتحاد جماهیر شوروی برخواست، آرون گورویچ متخصص تاریخ قرون وسطی در اسکاندیناوی بود. انسان شناسان عموماً مورخین را به دیدن گوت ها ، وندال ها ، هان ها و دیگر متجاوزان امپراتوری روم با دیدی مثبت تر دعوت می کنند و مورخین را برای تلاش به آنچه که تمدن بربرها نامیده می شود ، فرامی خوانند.
دهه ۱۹۷۰ م. شاهد ظهور ژانر تاریخی جدید با عنوان تاریخ خُرد بود که می توان از زوایای مختلف به آن نگریست. در وهله اول تاریخ خرد واکنشی برعلیه سبک خاصی از تاریخ اجتماعی(کلان نگر) بود که از مدل تاریخ اقتصادی تبعیت می کرد و از روش های کمّی و توصیف روندهای کلی بدون احتساب تنوع فرهنگ های بومی ، سود می جست. ثانیاً تاریخ خرد نتیجه برخورد و و تضارب آرای انسان شناسی و تاریخ بود. ثالثاً تاریخ خرد واکنشی بود برعلیه نا امیدی از روایت های بزرگ پیشرفت از جمله ظهور تمدن غربی از دل یونان و رم باستان ، مسیحیت ، رنسانس ، دین پیرایی، انقلاب علمی ، روشنگری و انقلاب های صنعتی و فرانسه. این داستان پیروزمندانه دستاوردها ، سهم سایر فرهنگ ها را نادیده می گرفت. دو کتاب مونتالیو از ایمانوئل لدور و پنیرها و کرم ها از گینزبرگ دو نمونه شاخص تاریخ خردند. مونتالیو تصویری تاریخی بود از روستای کوچکی در فرانسه در آغاز قرن چهاردهم. ، تصویری که ابعادی از دادگاه های تفتیش عقاید را روشن می ساخت و بازجویی از روستائیان مظنون به ارتداد را به زیبایی نشان می داد. کتاب پنیرها و کرم ها هم مربوط بود به منطقه فیریولی در ایتالیا که در آن طی تمرکز بر شخصیت آسیابانی به نام دمنیکو ، در واقع به جهان بینی افراد طبقات فرودست توجه می کرد.
تاریخ فرهنگی به «مطالعات پسااستعماری» هم پرداخته است. این دست پژوهش ها پس از زیرسئوال بردن روایت های بزرگ تمدن غربی و تکاپوی جهان سوم برای کسب استقلال و مشاجرات پیرامون استعمار اقتصادی آن ها به واسطه ی کشورهای استعمارگر پدید آمد و «شرق شناسی / ۱۹۷۸» ادوارد سعید از مهم ترین آثار این دوره است که نشان گر اهمیت تقابل دوگانه ی شرق و غرب در تفکر غربی که زاییده ی انئیشه و کارهای شرق شناسان و پژوهشگران دانشگاهی است و در واقعیت چنین چیزی وجود ندارد و آن چه وجود دارد همسو با استعمارگران است.
د) تاریخ فرهنگی جدید
در توضیح عبارت تاریخ فرهنگی جدید باید گفت واژه ی جدید به منظور تفکیک از اشکال متعارف تر تاریخ و واژه ی فرهنگی به منظور متمایز ساختن آن از تاریخ روشنفکری است و نشانگر تاکید بر ذهنیت ها، مفروضات یا احساسات است تا عقاید یا نظام های فکری. تاریخ فکری و اندیشه بسیار جدی و دقیق است در حالی که تاریخ فرهنگی جدید مبهم تر و در عین حال تخیلی تر به شمار می رود. عبارت فرهنگی برای تمایز از تاریخ اجتمای هم به کار گرفته می شود. پرداختن به نظریه یکی دیگر از ویژگی های متمایز NCH است. نظریه ی هابرماس در باب «حوزه ی عمومی» بورژواسی در فرانسه و انگلستان قرن هجدهم و یا ایده ی ژاک دریدا درباره ی «تکمیل» به منظور توصیف زندان زنان هردو توانستند راهگشای بسیاری از مطالعات در این حوزه باشند، اما در مجموع چهار نظریه پرداز میخائیل باختین، نوربرت الیاس، میشل دوسرتو و پیر بوردیو برای مورخان فرهنگی منشا ایده ها و پژوهش ها و روش های متنوع و تاثیرگذاری هستند و توانسته اند آنان را به دو مقوله ی بازنمایی ها و عملکردها تشویق و ترغیب کنند و بنا به نظر راجر کارتیر دو مشخصه ی اصلی NCH توجه به همین دو مقوله است.
دقت به «عملکردها» یکی از شعارهای NCH است. از این رهگذر توجه به تاریخ اعمال دینی به جای الهیات، تاریخ گفتار به جای زبان شناسی، تاریخ آزمایش به جای نظریه ی علمی و … نشسته است. البته بررسی عملکردها به طور بسیار متناقضی یکی از عرصه های نوشته های تاریخی است که از نظریه ی فرهنگی و اجتماعی بیشترین تاثیر را پذیرفته است.تاریخ زبان یا به طور واضح گفتار، عملکرد مذهبی، تاریخ مسافرت، تاریخ خواندن، تاریخ عملکرد روزمره و غیره از عمومی ترین وجوه تاریخ عملکردهاست که تاکنون بدان ها پرداخته شده است. جمع کردن آثار نیزشکلی دیگر از تاریخ عملکردهاست که برای مورخان هنر، مورخان علم و متخصصان گالری و موزه ها جذابیت دارد.
«بازنمایی ها» نیز تحت تاثیر یکی از نقدهای فوکو به مورخین اهمیت یافت که طی آن ارایه ی « ایده ی ضعیف از واقعیت» هیچ فضایی برای آن چه که قابل تصور است باقی نمی گذارد. بعد از این نقد گزنده تعداد آثار زیادی در فرانسه منتشر شد. در انگلستان نیز آن چه به عنوان «تاریخ بازنمایی ها» شناخته می شود، همان «تاریخ تخیل اجتماعی» فرانسه است و به واسطه ی شکل گیری دغدغه های جدید نسبت به نقش فعال تخیل تشویق و ترغیب می شد و به ترکیب و به کارگیری خلاقانه از نقاشی ها، داستان ها و مناسک تاکید دارد. تاریخ بازنمایی های طبیعت، بازنمایی های زنان، بازنمایی دیگری در آثار ادوارد سعید، شرق شناسی در موسیقی، تاریخ حافظه، فرهنگ مادی، تاریخ بدن نیز حاصل همین نگاه است. بازنمایی یعنی دلالت تصویرها و متون بر واقعیت به گونه ای که به سادگی منعکس کننده و بیانگر آن باشند.
تا قبل از دهه ی ۱۹۸۰ مورخین فرهنگی توجه اندکی به فرهنگ مادی در مقایسه با ایده ها و عقاید داشتند ، اما پس از آن برخی از مورخین فرهنگی به مطالعه فرهنگ مادی هم روی آورده اند و در این راه با باستان شناسان و متخصصان و مدیران موزه ها در زمینه مطالعه مواردی چون تاریخ لباس محلی و اسباب و اثاثیه هم مسیر شدند. بیشترین مطالعات محققان در حیطه فرهنگ مادی طبیعتاً به موضوعات سه گانه خوراک ، پوشاک و خانه بوده است. به عنوان مثال دانیل روشه مورخ فرانسوی ، در کتاب فرهنگ پوشش(۱۹۸۹م.) به تاریخ لباس ها از این جهت می نگرد که لباس ها چیزهای زیادی در باب تمدن ها می گویند: رمزگان لباس، رمزگان فرهنگی را می گشاید.
*این متن، خلاصه ایست از کتاب مشهور برک تحت عنوان تاریخ فرهنگی چیست؟
منابع:
۱. Melissa Calaresu, Peter Burke and the History of Cultural History, in Exploring Cultural History: Essays in Honour of Peter Burke, Routledge, 2010.
۲. برک، پیتر، تاریخ فرهنگی چیست؟ ترجمه نعمت الله فاضلی، مرتضی قلیچ، تهران: پژوهشگاه تاریخ اسلام، ۱۳۸۹.
۳. برک، پیتر. انقلاب تاریخنگاری فرانسه مکتب آنال، ۸۹ – ۱۹۲۹ میلادی، ترجمه کامران عاروان، تهران: نشر تاریخ ایران، ۱۳۸۹.
۴. سیارپور، فاطمه، چیستی تاریخ فرهنگی درنگاه پیتر برک، http://anthropology.ir/node/16682. آخرین بازدید: ۱/۱۲/۱۳۹۴.
۵. میلانی، ندا، انقلاب تاریخنگاری فرانسه، http://anthropology.ir/node/7944، آخرین بازدید: ۱/۱۲/۱۳۹۴.