ایزدی، زهرا، «فرهنگ عامه کرمان». انتشارات: خدمات فرهنگی کرمان، ۱۳۹۴، ۲۳۷ صفحه
فولکلور هر منطقه را می¬توان مجموعه ای از رفتارها، گفتارها، پوشش ها، آداب و رسوم و عاداتی دانست که افراد آن منطقه، آنها را از گذشتگان و نیاکان خود به ارث برده¬اند؛ همچنین فولکلور را می¬توان میراث قومی و معنوی یک ملت دانست .
نوشتههای مرتبط
فولکلور، هر چند مربوط به گذشتگان و جنبه¬های مختلف زندگی آنهاست؛ با این حال، درحال حاضر و در جوامع امروزی نیز وجود دارد و مردم، در حال حاضر نیز با مجموعه دانسته هایی که از گذشته های دور و ازنسلهای گذشته به جا مانده و سینه به سینه، جا عوض کرده و به آنها رسیده است، زندگی میکنند. در حقیقت، همین فولکلور است که تا حدّ زیادی به زندگی آنها معنا و مفهوم می¬بخشد و آنها را به ادامه زندگی، دلگرم می¬سازد. در واقع، اگر فولکلور یک ملت را از آن بگیریم، تمام هویت آن ملت را گرفته ایم که بدون آن، زندگی، غیرممکن خواهد بود.
هر چند فولکلور حاکم بر زندگی امروز، با فولکلوری که پیشینیان ما با آن زندگی می کرده اند، متفاوت است اما به هر حال، بخشی از میراث گذشتگان است که بنا به مقتضیات زمان وشرایط امروز، تغییراتی در آن به وجود آمده است و به شکل قابل استفاده برای زندگی امروز، تبدیل گردیده است.
وجود پیشینه کهن ودرخشان تاریخی استان کرمان وزندگی اقوام و طوایف مختلف این استان درکنارهم باعث شده است که این مناطق کرمان دارای گنجینه بسیارغنی وسرشار از آداب و رسوم، لهجه¬ها، قصه¬ها، افسانه¬ها،ب ازی¬هاو … باشد و به همین دلیل، دامنه فولکلور در این منطقه بسیار وسیع و متنوّع است.
کتاب «فرهنگ عامه کرمان» نیز بخش کوچکی از فولکلور یا فرهنگ عامه کرمان و قطره¬ای از دریای ناگفته ها و ناشنیده¬ها و یا به زبانی مشتی از خروار است که سالیان سال توسط مولف جمع¬آوری شده است.
مطالب کتاب بر موضوع «ازدواج» و آداب و رسوم مربوط به آن در مناطق مختلف کرمان تأکید دارد. مطالبی که نویسنده بر اساس مشاهدات و روایت راویان نگاشته شامل اداب و رسوم ازدواح در کرمان، شهر بابک، جیرفت، بم، بافت، زرند، کوهبنان و بردسیر است.
در بخشی از کتاب با واژه¬های زیبای کرمانی آمده است: «دختران دم بخت کرمانی، وقتی می¬بینند والدین نسبت به آنها بی¬تفاوتند و به بهانه های مختلف آستینی برایشان بالا نمی زنند، این اشعار را بر زبان می¬آورند:
تا فکر طاس می¬کنی نَنِه مِنُو، بی اثاث می¬کنی ننه
تافکررَخمی¬کنینَنِه مِنُو،سیا بخمی¬کنیننه
تافکرشوُومی¬کنینَنِه مِنُو،اِشبِشوُمی¬کنیننه
و پسران کرمانی در مقام درخواست همسر خطاب به مادرانشان چنین می گویند:
ننه جون، من سمنو می¬خوام یارِ شیرین دَهَنوُ می¬خوام
بخش انتهایی کتاب نیز به چند آیین و اداب و رسوم خاص مربوط به شهر کرمان اشاره دارد. در این بخش آیین شب یلدا، جشن سده، چهارشنبه سوری و چهارشنبه آخر سال توصیف شده است و سپس به چگونگی طبخ سمنو، کماچ، انواع شیرینی¬ها، و در انتها به چگونگی تهیه سفره هفت¬سین در کرمان اشاره شده است.