کتاب «مردم نگاری سفر» یک متن مستند ۷۹۲ صفحه ای، به قلم دکتر نعمت الله فاضلی است که حاصل مشاهدات پنج ساله او ازانگلستان، برای گذراندن دوره دکتری در «مدرسه مطالعات شرق و افریقا»ی (SOAS) دانشگاه لندن و همچنین دیدار وی از امریکا و ایتالیا است.
کتاب (مستند) مردم نگاری سفر در بیست فصل (اپیزود) تنظیم شده است و در آن راوی به زبان اول شخص مشاهدات خود را به ثبت رسانده است. نویسنده در همه صحنه ها حضور فعال دارد بطوری که مشاهدات در جامعه مورد نظر، به شکل ریز و جزء به جزء نوشته شده و در کنار آن گاهی با پیشینه های ذهنی (فلاش بک) از روستای محل تولد خود (مصلح آباد فراهان) چاشنی های طنزی به آن افزوده است. نویسنده با ذهن فعال خود تنها به مشاهده اکتفا ننموده و در کنار ارائه توضیحات، شرحی از وضعیت موجود، پیشینه و روند آتی برخی مکان ها، آیین ها و دوران ها در جامعه مورد مشاهده (لندن) را ارائه و با طرح برخی سؤالات، مخاطب خود را به چالش می-کشاند؛ از این رو مطالب کتاب برانگیزاننده و شورانگیز است.
نوشتههای مرتبط
بازیگر اصلی این مستند (نگارشی) دکتر نعمت الله فاضلی است و در کنار او در برخی صحنه ها همسرش نمایان می شود و کمتر از او در صحنه های کوتاه تری پسرشان فرهنگ، در حاشیه بعضی اپیزودها حضور پیدا می کند. در دو سه اپیزود هم سه تن از دوستان نویسنده در صحنه حضور دارند. اما روند اپیزودیک این مستند نگارشی با روایت خود نویسنده دریک مقدمه و بیست فصل جان می گیرند:
مقدمه: مقدمه با کلمه قصاری از جین جکسون مزین شده است: « انسان شناس کسی است که در پایان هر امری اقدام به نوشتن و ثبت آن می کند». یعنی کاری که کمتر دانشجویان ایرانی در خلال درسهای دانشگاهی، آن را یاد می گیرند و به آن عمل می کنند. از این روست که وقتی دانشجویان ورودی یک دوره کارشناسی ارشد را تا پایان دوره تحصیل دنبال می کنی، تعداد کمی همچنان در مشاغلی متناسب با رشته تحصیل خود مشغول می شوند و در رزومه خود کمتر مطالبی آکادمیک و علمی در سوابق و نوشته های خود دارند. این شاید از سیستم موجود نشأت می گیرد. سیستمی که نگارنده این سطور نیز مشمول آن است و از ۲۴ نفر پذیرفته شده سال ۶۸ رشته مردم شناسی دانشگاه آزاد تنها به جرأت ۵ نفر در مشاغلی مرتبط یا نیمه مرتبط با مردم شناسی هستند.
اما فاضلی یکی از کسانی است که نوشتن را کشف کرده و نوشتن ابزاری شده است برای ثبت تجربیات و مشاهداتش و همچنین راهی برای شناخت لایه های درونی فرهنگ و جامعه بریتانیا که در آن اقامت موقت گزیده بود. از این روست که از همان ابتدای ورود نوشتن را آغاز می کند. نوشتن مشاهدات روزمره، تجربیاتش را مضاعف کرده و در کنار این، نوشتن در باره غرب برایش ارزش حرفه ای هم داشته است. یعنی تلاش برای شناخت فرهنگ و جامعه بریتانیا از راه ثبت و ضبط تجربیات روزمره که نوعی ممارست حرفه ای در مردم نگاری و انسان شناسی است. زیرا که دانش انسان شناسی به تعبیر کلیفورد گیرتز (Clifford Geertz) چیزی نیست جز شرح دقیق و «توصیف قویم و غنی»thick description از فرهنگ که محصول «تجربه زیسته» live experience و مشاهدات مردم نگار از یک جامعه یا گروه خاص است.
نویسنده در انتهای مقدمه در باره کتاب خویش می نویسد: «این مجموعه یادداشت ها، مشاهدات و متونی که در قالب کتاب حاضر در اختیار دارید، توصیف ها و تحلیل های نگارنده از تجربه زیسته ام طی سال های زندگی ام در ایران و دیگر کشور-های جهان است و می توان این کتاب را نوعی خود زندگینامه هم دانست…از این رو، آنچه در اختیار شما قرار دارد بیش از آنکه ارزش اطلاع رسانی و آگاهی بخشی از جهان داشته باشد، بیش تر تلاش نگارنده برای انتقال تجربه خاص از زندگی در جهان و تحلیل هایم است. در این تجربه ها، تحلیل ها و توصیف ها، بسیار محتمل است چیز های مهمی را مغفول نهاده یا چیزهایی را خطا فهمیده باشم. اما هرچه هست این نوشته ها تلاش برای زیستن فعال نه منفعل در مواجهه با هستی است»(ص،۳۸).
اپیزود اول:«از تهران تا لندن»، عنوان فصل اول کتاب و آغاز سفر است که از ساختمان سبز معاونت دانشجویی «وزارت فرهنگ و آموزش عالی» با کسب ادامه تحصیل بورس برای اخذ دکتری و اولین سفرمؤلف، که فراسوی مرزهای جغرافیایی و فرهنگی است، کلید می خورد.
از سال ۱۸۱۴، که «اولین کاروان معرفت» ایرانی برای تحصیل علوم جدید عازم انگلستان شد، تا امروز که سال های زیادی می گذرد هنوز هم «اخذ دکتری و سفر به خارج «رخداد» منحصر به فرد و کم نظیری در زندگی هر شهروند ایرانی است؛ زیرا تحصیل در خارج «آموزش بین فرهنگی»Cross cultural education است که علاوه بر کسب دانش تخصصی روزآمد و مهارت-های علمی و دانشگاهی، می تواند به «تجربه» و «دانش فرهنگی» تحول آفرین در زندگی و شخصیت دانشجو و تحولات بزرگ اجتماعی و سیاسی در جامعه منجر شود»(ص،۴۵).
مقدمات سفر با انجام آداب آن که شامل خداحافظی از مادر و هم ولایتی های مصلح آباد فراهان و حلالیت طلبی از آنان است، همراه با فلاش بک هایی از دوران کودکی انجام می-گیرد و با پرواز از مهرآباد و فرود در هیترو و اقامت اولیه در کانون توحید و سپس اینترنشنال هال و کنجکاویهای اولیه یک مسافر فرنگ رفته ادامه می یابد.
اپیزود دوم:«بریتانیای پسامدرن»، در این فصل چهره ای که در سیما و ساختار فرهنگی جامعه بریتانیا دیده می شود و با بریتانیای سه، چهار دهه گذشته تفاوت های اساسی دارد؛ توصیف شده است. این تحولات که از نیمه دوم قرن بیستم خود را در جامعه بریتانیا نشان داده به عنوان جامعه ما بعد صنعتیpost-society industrial از آن یاد می شود؛ امروزه به واژه متداول «پسامدرنیسم» تبدیل شده است، اصطلاحی که ابتدا در معماری باب شد و بعد لیوتارLyotard (1985) آن را برای توصیف تمام تحولات اجتماعی به کار برده است.
از دیدگاه لیوتار، پسامدرنیسم در عرصه اجتماع دارای چند ویژگی بارز است. اولین ویژگی آن پایان یافتن«فراروایت»هاست، به این معنا که دیگر در عرصه فرهنگ و اجتماع ایدئولوژی یا روایتی خاص از زندگی، هژمونی و برتری نخواهد داشت، بلکه تنوعDiversity و چندگونگی فرهنگی جایگزین فرهنگ غالب خواهد بود. دومین خصلت پسامدرنیسم ترکیب شیوه های سنتی و مدرن است. به اعتقاد لیوتار نه تنها در معماری، الگوهای زیبایی شناختی سنتی با تکنولوژی پیشرفته مدرن درآمیخته اند و معجون زیبایی به نام «معماری پست مدرن» را خلق کرده اند، بلکه در تمام عرصه های اجتماعی و فرهنگی چنین تلفیقی در حال ظهور است. سومین ویژگی جامعه مدرن به میدان آمدن گروه های اجتماعی منزوی شده، محروم و ستمدیده اجتماعی مانند زنان، کارگران، کودکان، اقلیت های قومی، اقلیت های مذهبی و … است. در حقیقت فضای پسامدرن، فضای چند صدایی است که هر کس به تناسب جایگاه خود می تواند خواسته ها و دیدگاه های خود را بیان کند(ص۹۹،۹۸).
در این فصل چهره پسامدرن جامعه بریتانیا با موضوعاتی همچون: گشت و گذار در بازار، حلقه های هویت، کیوسک های فردیت، دوچرخه زندگی، منزلت انسان، معجزه عیسی، بازار دموکراتیک، تسامح فرهنگی، بنیاد قلب، کنسرتی برای فقرا، رقص موریس و کراوات اسلامی، توصیف شده است.
اپیزود سوم:«مردم نگاری یک بیماری و بیماری یک مردم نگار»، این بخش یک گزارش مردم نگارانهEthnographic Account از نظام درمان در بریتانیاست که بر پایه تجربه فردی مؤلف و به منزله مطالعه موردی Case study در مورد شناخت نظام درمانی بریتانیا برای مخاطبان ایرانی نگاشته شده است. فاضلی در خصوص این بخش توضیح می دهد که مخاطبان عمومی از مطالعه این گزارش ممکن است محظوظ شوند و آن را آموزنده و سرگرم کننده بیابند؛ اما از نظر مطالعات فرهنگی آیا انتخاب بیمارستان میدلسکس جای مناسبی برای مطالعه میدانی مردم نگاری بوده است؟
او در پاسخ این سؤال یکی از کارکردها و ارزش های مردم-نگاری را توانایی و قابلیت آن برای آشناسازی با فرهنگ های ناآشنا می داند(ص،۱۳۲)، و به نقل از ولکات Wolcott (1999) می نویسد: «تأکید در مردم نگاری همیشه بر ویژه گرایی فرهنگی Cultural particularism است»؛ توصیف این ویژه گرایی فرهنگی نیز از نظر کلیفورد گیرتز Geertz: «خاص-بودگیSpecificness و محیط Circumstantialit آن هاست». از این رو وقتی صحبت از مطالعه مردم نگارانه به میان است، انتظار داریم محقق برای مطالعه به جایی برود و مکانی را برگزیند. این مکان باید جایی نو یا سرزمین غریبه باشد، جایی که بتواند همچون انسان شناسان کلاسیک به فرهنگی خاص دسترسی بیابد.
در هر حال معیارهای مؤلف در شرح تجربه بیماری و بستری شدنش در بیمارستان میدلسکس این بوده که از منظر یک انسان شناس به رفتارها و حوادثی که شاهد بوده نگاه کند و تا حد امکان الگوهای حاکم بر این رفتارها و حوادث را بشناسد. همچنین چیزهایی را که بیانگر تفاوت فرهنگی بین نظام درمانی و جامعه ایران و بریتانیا بوده برگزیند.
موضوع بیماری و ناخوشی انسان و چگونگی برخورد با آن در یک جامعه بیگانه سوژه جالبی است؛ بطوری که تا انسان با آن مواجه نشود از درک و حس عمیق آن بی خبر است. نگارنده این سطور به یاد دارد هنگامی که در سال اول تحصیل در تاجیکستان بود؛ در هفته دوم اقامت، دوست همراهم صبح هنگام پس از بیدار شدن دچار افت فشار و سرگیجه شد، بطوری که در آن شرایط چون آشنا با محیط نبودم، نمی دانستم چکار کنم به طوری که به نظر می رسید شدت استیصال من بیشتر از بیماری دوستم بود.
این بخش با عناوینی همچون آغاز روایت، قفس آهنین، دهکده جهانی مهاجران، کارگران وولیچ، قطار نوح، اتکینسون مورلی، باورهای بیمار و بیماری باورها، مکعب های سنگی، بخش بوند استریت، همه چیز برای وطنم، انسان درمانگر و انسان درمانشونده، عطش خواندن، سمفونی مردگان، مناسک گذار، خلقیات انگلیسی، تولدی دیگر، چشم ها را باید شست، عقاید غالبی، مسئله سازی جنسی، پرستاری پسامدرن، پرستار-دانشجو، رقص درمانی و چای انگلیسی بسیار خواندنی است.
اپیزود چهارم:«سفر نوروزی به گریت یارموث»، نوروز آیینی جدا نشدنی از هویت ایرانی است. در هر نقطه از جهان که باشید، ایرانی بودن و رویش دوباره طبیعت یادآور نوروز، این آیین بازمانده از نیاکان ماست. از این روست که ایرانیها جشن نوروز را چه در خانواده، چه در جمع دوستان و… یا به شکل اردو های فرهنگی برگزار می کنند.
فصل چهارم کتاب همان طور که از عنوان آن پیداست در باره نوروز نیست، بلکه یک سفر نوروزی به یک اردوی فرهنگی است که هر ساله در هفته اول سال نو، دانشجویان ایرانی مقیم اروپا برگزار می کنند. از این رو مؤلف اردو را تجربه-ای مردم نگارانه برای شناخت جامعه ایرانی و تحصیلکردگان آن
می داند(ص،۲۱۶)، چرا که کجا می تواند صدوپنجاه، شصت نفر نخبه دانشگاهی را بیابد و هفته ای با آنها زندگی کند. ضمن آنکه برنامه های اردو شامل میز گردهایی با شرکت مسئولان و نمایندگان مجلس است که از ایران آمده اند و از آنجا که طبع برخی دانشجویان پرسشگری و انتقاد است، پاسخگویی مسئولان و توصیف جو مجالس این چنینی نیز خالی از لطف نیست.
این بخش شامل عناوینی چون سوء فهم متقابل، اردوی فرهنگی، مارش جنگ، بهانه شیرین، سرگرمی سیاسی، کودکی صدام، دلم برای خودم می سوزد، ماجراهای یک همولایتی، قبله در غرب، اروگاه های تفریحی، افتتاحیه، بحث گروهی و داغ و دسته گل من، مطبوعات زدگی و راه دور، تابوهای سیاسی، تمرین دمکراسی، عقاید غالبی، حاکمیت اقلیت، باز هم جنگ، شادی های سیاسی و پایان کار است.
اپیزود پنجم:«یک روز در یورک و سفری کوتاه به عمق تاریخ»، سفر یک روزه سفرنامه نوشتن ندارد. این باوری است که همه دارند؛ از جمله خود مؤلف. اما اگر قلم را برداشته و آن چه را در یک روز زندگی اتفاق می افتد بنویسیم، در می-یابیم که نه تنها سفر یک روزه بلکه هر لحظه زندگی ارزش نوشتن دارد، و با ثبت لحظات زندگی است که می توانیم گذر زمان و زندگی را ماندگار و معنادار کنیم.
«یورک یکی از شهرهای مهم بریتانیا است که در محل تلاقی رودخانههای اوس و فاس در منطقهٔ یورکشایر شمالی انگلند واقع شدهاست. این شهر به دلیل دارابودن میراث باشکوه تاریخی، یکی از شهرهای مهم منطقه محسوب شده و تاریخ بنای آن به حدود ۲۰۰۰ سال پیش میرسد. یورک در سال ۷۱ میلادی و همزمان با حکمرانی امپراتوری روم باستان احداث شد و پایتخت بریتانیای جنوبی بود. همچنین این شهر به مدت دو سال پایتخت تمام سرزمینهای امپراتوری روم محسوب میگشت»(ویکی پدیا).
سفربه شهر یورک سفری است که از طلوع آفتاب آغاز و با غروب خورشید پایان می یابد. آنچه که مؤلف را تشویق به نوشتن آن می کند همراهانش است: ابتدا سارا، خانم عراقیِ ایرانی تبار مقیم لندن و صالح روزنامه نگار فلسطینی و حرف-های شنیدنی آنها و دوم شهر یورک که شهری کوچک اما دارای عمق و قدمت تاریخی و فرهنگی است.
در این بخش عناوینی چون مقدمه، مقدمات سفر، قضیه فلسطین، سارا و انقلاب ایران، ایستگاه یورک، تاریخ یورک و بازگشت به چشم می خورد.
اپیزود ششم:«سفر به روچستر و دیدار با چارلز دیکنز»، چارلز دیکنز برای کتاب خوان های ایرانی نویسنده ای آشناست. رمان هایی چون آرزوهای بزرگ، الیور تویست و دیوید کاپرفیلد و فیلم هایی که از این رمان ها اقتباس و ساخته شده است، این نویسنده را جهانی ساخته است.
روچستر زادگاه و محل برگزاری جشنی است که هر ساله به عنوان جشنواره دیکنز برگزار می شود و «از برنامه های تماشایی بریتانیاست که لندنی ها اغلب به دیدن آن می-روند»(ص،۲۸۸).
مؤلف کتاب می نویسد:«ساعت حدود دو بعد از ظهر به روچسترRochester رسیدیم. از همان ابتدای ورود با مشاهده غلغله جمعیت که تمام خیابانِ «های استریت» شهر را پر کرده بود، دریافتم جشن بزرگ و با شکوهی در انتظارمان است. جشن تا ساعت هفت شب ادامه یافت و توانستیم تصویری از تاریخ و سنت بریتانیا را ببینم»(ص،۲۸۸). مطالب این بخش مشاهدات جزییات این جشن است بطوری که مؤلف در پایان با توجه به غنای سنت های فرهنگی و فرهنگ مردم در ایران اظهار امیدواری کرده است که روزی جشن های عمومی و خیابانی در شهر-های کشورمان بوجود آید تا مردم ایران بتوانند هم ابراز شادمانی و سرور کنند و هم هویت و تاریخ فرهنگی شان را حفظ نمایند. چرا که رسوم و سنن ملی و محلی، نمایش های فرهنگی بزرگی هستند که مردم از طریق آن ها به بازتولیدReproduction فرهنگ خود می پردازند و در عین حال اجرای این سنن می تواند برجاذبه های فرهنگی شهر ها بیفزاید و زمینه رونق صنعت توریسم و جهانگردی شود.
اپیزود هفتم:«سیاحتی در کاخ ملکه الیزابت»، وینزر کسلWindsor castle که از جاهای دیدنی لندن است، محلی است که قصر ملکه الیزابت در آن قرار دارد و مانند شهر یورک منطقه ای تاریخی و کوچک است و برای نهصد سال اقامتگاه پادشاهان و ملکه های بریتانیا بوده و به تعبیری «شهر شاهان است».
الوین تافلر می گوید:«هنوز کتاب های زندگی نامه و خاطرات خاندان سلطنتی تازه ای در بریتانیا منتشر می شود و هنوز این کتاب ها جزء آثار پر فروش عامه پسند هستند. تلویزیون ها و مطبوعات بریتانیا همچنان در باره ملکه و خاندان سلطنتی و شاهزاده دایانا اسطوره پردازی و افسانه سرایی می کنند و مردم از شنیدن روایت های تکراری خاندان سلطنتی سیراب و اشباع نمی شوند»(ص،۲۹۷). این بخش مشاهدات مؤلف ازطریق تور به منطقه وینزر است که کاخهای موجود در این منطقه را توصیف نموده است.
اپیزود هشتم:«سیاحتی در باغ کیو»، این گزارش توصیف و بررسی «کیو گاردنز»Kew Gardens در لندن است که در سال ۲۰۰۳ جزء میراث جهانی به ثبت رسیده است. این گزارش برای کسانی که با گل و گیاه و میراث فرهنگی سر و کار یا علاقه دارند، جالب است. زیرا باغ های کیو مجموعه ای با ابعاد و موضوعات گیاهی، گیاه شناسی و تاریخی بسیار متنوعی را شامل می شود و عکسهای فوق العاده زیبای آن در شبکه اینترنت قابل دسترسی است.
«این مقاله از دو بخش تشکیل شده است. بخش اول معرفی باغ ها از نظر تاریخی و مجموعه بخش های کنونی آن است و بخش دوم به بررسی و تحلیل جایگاه باغ های کیو در سیاست فرهنگی بریتانیا در دو دوره، عصر امپراتوری و دوره بعد از امپراتوری می پردازد. هدف اصلی مقاله شناخت باغ ها و کارکرد های آن است. همچنین این باغ الگویی از یک پایگاه توریستی است که در آن عناصر طبیعت، تاریخ، و علم به نحو قابل قبول و موثری در هم آمیخته و کارکرد های مهمی در تمامی نظام اجتماعی بریتانیا از اقتصاد و سیاست تا تفریح و تعلیم و تربیت ایفا می کند. از این رو شاید بتوان با مطالعه آن، تجارب مفیدی برای توسعه پایگاه های توریستی و توسعه توریسم فرهنگی به دست آورد»(ص،۳۰۷و۳۰۶).
عناوین این بخش شامل مقدمه، باغ های کیو: تاریخ و تحولات، باغ های کیو و سیاست فرهنگی بریتانیا، باغ های کیو در دوره گفتمان امپراتوری و باغ های کیو در گفتمان و سیاست فرهنگی امروز بریتانیا است.
اپیزود نهم:«لندن از چشم چرخ و فلک لندن»، «یکی از رازهای ماندگاری و با نشاطی لندن اقدامات مدیران این شهر برای ایجاد نماها و بناها و تأسیسات فرهنگی است که در هر دوره تاریخ متناسب آن روز و روزگار جلال و شکوه و جاذبه به شهر بخشیده است. از جمله این اقدامات بنای لندن آیLondon Eye است، چرخ و فلکی که جای کلیسای سنت پل نشسته و به نماد شهر تبدیل شده است، همان طور که میدان آزادی نمادی از تهران بزرگ است.
لندن آی چرخ و فلک نوتأسیس و بزرگی است که در کم تر از چهار سال توانست جایگاه ویژه ای در اقتصاد و فرهنگ لندن و به طور کلی بریتانیا به دست آورد. سالانه ده میلیون نفر بر این چرخ و فلک سوار می شوند و آن را به یکی از بزرگ ترین منابع جذب توریست بریتانیا تبدیل کرده اند. لندن آی نه تنها از نظر سرگرمی و تفریح و از نظر صنعت توریسم، بلکه از نظر جایگاه و تأثیر آن بر فضای شهری و معماری لندن، و از نظر تجربه ای که برای سرنشینان آن بوجود می آورد پدیده قابل مطالعه ای است. علل موفقیت این طرح در جذب توریست و ایجاد جادبه جهانی برای شهری مانند لندن و مدیریت آن، موضوع مهمی است که می تواند برای مطالعات مدیریت توریسم نتایج ارزشمندی به بار آورد»(ص،۳۲۸). این بخش با عناوین مقدمه، لندن آی و لندن از فراز، گزارش مبسوطی در باره این نماد فرهنگی است.
اپیزود دهم:«لحظاتی با کُردهای لندن در نوروز»، نوروز یکی از مشترکات اصلی حوزه فرهنگ ایرانی است تا آنجا که قوم شناسان، این منطقه را به عنوان حوزه فرهنگ نوروز می-شناسند. از آنجا که در نتیجه گسترش فرایند های جهانی، همه فرهنگ ها از جمله فرهنگ ایرانی در حال گسترش جهانی است؛ یکی از عناصر ایرانی که ثبت و جنبه جهانی پیدا کرده نوروز و برگزاری آن در مناطق و کشورهای جهان است. «این جشن ها اگر چه با نام نوروز و برای نوروز برگزار می شوند اما متناسب شرایط محیطی و نیازها و مقتضیات مختلف برگزارکنندگان آن ها دارای معانی و شیوه های متفاوتی هستند»(ص،۳۴۰).
از سال ۱۹۹۹ تاکنون در اولین یکشنبه فروردین هر سال کُردهای مقیم لندن مراسم نوروز را از ساعت پنج بعدازظهر تا یازده شب در فینزبری پارکFinsbury Park در شمال لندن برگزار می کنند. از آنجا که مطالعه فعالیت های فرهنگی کُردها برای مردم کُرد، جامعه جهانی و به خصوص جامعه ایران اهمیت راهبردی و از نظر انسان-شناختی ارزش علمی دارد؛ از این رو برای جامعه ایران ارزش آن را دارد که ببینیم اقوام خارج از ایران نوروز را به مثابه یکی از ارکان فرهنگ ایرانی چگونه می فهمند و برگزار می کنند. از نظر انسان شناسی و مردم نگاری نیز مطالعه کُردهای مهاجر و فعالیت های آن ها می تواند به عنوان یک مطالعه موردیcase study محسوب شود.
مقدمه، موضوع و روش و نگرش این مطالعه، چند نکته در باره روش و نگرش، مهاجران کُرد در بریتانیا، دهل نوروزی در فینزبری، دموکراسی انقلابی، نوروز و چالش های سیاسی قوم کُرد، نوروز و چالش های هویتی مهاجران کُرد، رسانه ای شدن نوروز ونوروز و سیاست، یک نتیجه کلی عناوین این بخش از کتاب را تشکیل می دهند.
اپیزود یازدهم:«سیاحتی در سبک زندگی بریتانیایی ها»، سبک زندگیLife style اصطلاحی است که از سال ۱۹۳۹ به بعد در زبان انگلیسی رواج یافته است و امروزه کاربرد عامیانه زیادی در زبان انگلیسی دارد و بیش تر برای توصیف نوع و گونه خانه و اسباب و اثاثیه ای که فرد آن را مطلوب یا ایده آل خود می داند و به کار می برد گفته می شود؛ از این رو فروشندگان لوازم خانگی و بنگاه های مسکن در امریکا و اروپا وقتی می خواهند با آب و تاب کالاو خانه ای را به فروشنده تحمیل کنند، اغلب واژه «لوکس» را به کار می برند تا به مشتری نوعی حس اشرافیت را القا کنند. با این حال سبک زندگی به خانه و اثاثیه محدود نمی شود و تمام چیزها مانند الگوی روابط اجتماعی، سرگرمی، مصرف و لباس را در بر می گیرد و نگرش ها، ارزش ها و جهان بینی فرد و گروهی را که عضو آن است ، منعکس می کند.
این بخش با عناوینی چون مقدمه، دهه های شصت و هفتاد، انقلاب تلویزیون، حکومت زنان، انقلاب اتومبیل، تولد آشپزخانه مدرن، انقلاب غذا، انقلاب مسکن، انقلاب سکس، آغاز کودک سالاری، انقلاب جوان، انقلاب پاپ، سبک زندگی بریتانیایی-ها در ۲۰۰۲ و نتیجه به موضوع سبک زندگی در بریتانیا می پردازد.
اپیزود دوازدهم:«سیری در سوآس»،این بخش با این دیالوگ شروع می شود: «استادم گفت مرا به اسم کوچکم یعنی ریچارد صدا کن و من هم تو را نعمت صدا می زنم…»(ص،۴۰۷)، بلی اینجا «مدرسه مطالعات شرق و افریقا»(SOAS) The School of Oriental and African Studies است. جایی که مؤلف کتاب تحصیلات دکتری خود را در آن گذرانده است. این بخش ترسیم برخی جنبه های زندگی، مشارکت و حضور در دانشگاه لندن و برخی مقایسه ها با برخی وجوه دانشگاه های ایران است که خواننده نیز از ورای مطالعه آن با تفاوتهای زندگی و فرهنگ دانشگاهی در ایران آشنا می شود.
عناوین این بخش شامل سوآس و اولین دیدار، سوآس آکادمیک کالچر، جغرافیای فرهنگی سوآس، کلاس درس سوآس، فضای علمی سوآس، سیاست در سوآس، کتابخانه سوآس، دفاعیات من در دادگاه علم، چهاردهم ژانویه و جلسه دفاع می باشد.
اپیزود سیزدهم:«دیداری با چرچیل و اتاق جنگ»، این بخش پرسه زدن های مؤلف کتاب است در یک روز آفتابی از ساحل غربی رود تیمر، مقابل چرخ و فلک توریست پسند «لاندن آی» و مشاهده و توصیف مجموعه ای از بناهای تاریخی ویکتوریایی دوران امپراطوری که شکوه و عظمت و قدرت اندیشه و خلاقیت معماری انسان را نمایش می دهد؛ همچنین توصیف بازدید از اتاق های کابینه جنگ چرچیل در جنگ جهانی دوم که در ابتدای پارک سنت جیمز منطقه وسمینستر قرار داشته و یک منطقه توریستی محسوب می شود.
اپیزود چهاردهم:«سفری به سرزمین سیاست بریتانیا»، در این فصل درمی یابیم که توصیف و تحلیل نظام سیاسی انگلستان بسیار دشوار و پیچیده است چرا که این نظام شبیه به هیچ یک از نظام های سیاسی امروز دنیا نیست و مجموعه ای از دموکراتیک ترین و در عین حال ظاهراً استبدادی ترین عناصر و مؤلف های نظام سیاسی در آن وجود دارد. از یک طرف بریتانیا فاقد قانون اساسی مکتوب است و از طرف دیگر تقسیم و تفکیک قوا به شکل سه قوه وجود ندارد چرا که وزرا از میان همان اعضای پارلمان عوام انتخاب می شوند و جلسات کابینه در همان پارلمان و با حضور و مشارکت نمایندگان تشکیل می شود. ملکه نیز به عنوان رئیس حکومت و نماد ملی و شخص اول مملکت محسوب می شود و از نظر قضایی مصونیت دارد. در عین حال ملکه با ثروتی حدود سیصد پوند یکی از ثروتمند ترین افراد این کشور به شمار می رود.
اما در واقعیت، قدرت و اداره امور مملکت در دست دولت و مجلس عوام است که توسط مردم انتخاب می شوند. نویسنده کتاب در این فصل با عناوینی چون سرنوشت ملکه، فرهنگ سیاسی بریتانیا، دموکراسی و قصه عوام انگلیس، راهپیمایی ضد جنگ و جنگ و دموکراسی به تحلیل نظام سیاسی بریتانیا پرداخته و با شرکت در یک راهپیمایی ضد جنگ مشاهدات خویش را نگاشته است.
اپیزود پانزدهم:«تعطیلات و کریسمس در لندن»، تعطیلات عمومی در بریتانیا که به بانک هالیدیBank Holiday معروف هستند، تنها هشت روزی است که بانک ها تعطیل می باشد. در این فصل نویسنده با بررسی تاریخچه تعطیلات در بریتانیا به چگونگی انجام جشن کریسمس و توصیف یک میهمانی کریسمس در شهر لندن می پردازد.
اپیزود شانزدهم:«دیداری با دیوید بکام» این فصل بررسی و مطالعه مردم نگارانه ای است در باره جایگاه دیوید بکام در جامعه بریتانیا. هدف این بررسی نیز پاسخ به این پرسش-هاست که جامعه بریتانیا چه درکی از بکام دارد و چرا چنین فهمی از یک قهرمان ورزشی در جامعه بریتانیا به وجود آمده است.
این مقاله به طرفداران بکام و جوانان ایرانی نیز کمک می کند تا بیشتر به این پرسش بیندیشند که چرا باید فردی که در شرایط اجتماعی خاص کشورش نقش قهرمان را پیدا کرده است، در کشور دیگری که آن شرایط وجود ندارد همچنان قهرمان باشد؟
عناوین این فصل شامل مقدمه، جایگاه بکام، چرا رومئو؟ و چرا دیوید؟ است. این فصل با کلمات قصار و پر معنی دیوید بکام در وب سایت شخصی اش پایان می گیرد که وقتی پای چپش آسیب دید در پاسخ به انبوه خبرنگاران که جویای حال او بودند گفت:«چیزهای زیادی در گوشه و کنار عالم در حال رخُ دادن هستند که بسیار مهم تر از پای چپ من است!»(ص،۵۲۲).
اپیزود هفدهم:«سری به دنیای زنان در بریتانیا» این فصل یادداشت کوتاهی است از ترجمه برخی بخش های کتاب زنان در بریتانیای قرن بیستم(۲۰۰۱) ویراسته آنا زواینیگربارگیلسا. این کتاب با بخش های مختلف مربوط به اشتغال، آموزش، بهداشت، سیاست، ازدواج و خانواده، سالمندی، تربیت و پرورش کودک، فراغت، تلویزیون، جنگ و صلح، باروری و جمعیت، قومیت و ملیت و مباحث دیگر تصویر ملموسی از سبک زندگی زنان در بریتانیا ارائه می دهد.
اپیزود هجدهم:«سفری و گذری به امریکا»، این گزارش بلند، شرحی از سفر مؤلف کتاب به امریکاست که در ماه مه ۲۰۰۴ برای شرکت در پنجمین همایش دوسالانه انجمن بین المللی مطالعات ایرانی (ISIS)International Society for Iranian Studies انجام شده ست. این گزارش خواندنی از سه بخش تشکیل شده است: بخش اول مقدمه ای در باره امریکا و دلایل نگارش این گزارش، بخش دوم شرح چگونگی اخذ ویزای سفارت امریکا در لندن و بخش سوم شرح مشاهدات از امریکا است.
اپیزود نوزدهم:«دیدار با دانته در دروازه شرق» این گزارش نیز شرح شرکت مؤلف کتاب از پنجمین کنفرانس اروپایی مطالعات ایرانی در راونای Ravenna ایتالیاست که دوتن از دوستانش که پژوهشگر تاریخ نقاشی و محقق تاریخ معاصر هستند او را همراهی می نمایند.
این فصل با عناوینی چون مقدمه، کنفرانس، دیدارها و آشنایی ها، بهشت دانته، مستره، ونیز: دروازه شرق، کاخ دوج، ترویزا و انتهای راه توصیفی از این کشور اروپایی را عرضه می کند.
اپیزود بیستم:«سفر به سرزمین سبز اسکاتلند»، مؤلف کتاب، آخرین فصل کتاب خود را به مشاهداتش در سفری به اسکاتلند برای سیاحت و بازدیدی توریستی از آن منطقه احتصاص داده است. به نظر او آنچه توریسم را به منزله نوعی تجربه فرهنگی از دیگر تجارب متمایز می کند، عنصر تماشاست. درحقیقت تماشا کردن برای سیاح یا توریست موقعیت هیجان-انگیز و در عین حال آموزنده ای فراهم می کند که در موقعیت های دیگر کم تر امکان دست یافتن به آن وجود دارد(ص،۷۴۷).
این فصل با عناوینی چون مقدمه آغاز و در ادامه با لندن، در راه، گلاسکو، ادینبورو و بالاخره صنعت توریسم پایان می پذیرد. پاراگراف آخر این کتاب نقل قولی است از گزارش سازمان جهانی توریسم که: «درآمد جهان از صنعت توریسم(۲۰۰۶) حدود هفتصد میلیارد دلار بوده است»(ص،۷۸۸). بنابر این صنعت توریسم نوعی روش عقلانی برای حفظ، نگهداری و گسترش میراث فرهنگی جهان است. از این منظر نگاه غرب به میراث فرهنگی نگرشی سرمایه دارانه است. اما سهم ایران از این مبلغ تنها نیم میلیارد دلار بوده است . در حالی که ایران یکی از ده کشور جهان از نظر غنای جاذبه تاریخی، طبیعی و فرهنگی است، و هر توریست پانصد دلار سود برای ایران دارد و اگر ایران بتواند به این سهم واقعی خود در صنعت توریسم دست یابد، سالیانه هفتاد میلیارد دلار، یعنی چهار برابر درآمد نفت به دست خواهد آورد.
بیست اپیزود (فصل) این مستند (نگارشی)، روایت دیده ها و شنیده های یک ایرانی از جامعه غرب است. همچون سفرنامه-نویسانی که در دهه های گذشته به ایران آمده و مشاهدات خود را به رشته تحریر در آوردند؛ این کتاب نیزبه مثابه سفرنامه ای است که یک ایرانی از دنیای غرب داشته است. ضمن آنکه نویسنده کتاب به عنوان یک مردم نگار، زمینه ای برای مقایسه فرهنگی میان تحولات ایران و دنیای مدرن نیز بوجود آورده است. وجه غالب این کتاب به نقل از دکتر فکوهی که در پشت جلد کتاب آمده: «استفاده از ابزار روش شناختی روایت خود زندگی نامه ای است که در ایران رویکردی بدیع به شمار می آید. این روش هرچند خطرات خاص و احتمالی خود را در فاصله گرفتن از عینی گرایی علمی دارد، اما جذابیت و خوانایی متن را به شدت افزایش داده و می تواند سرچشمه مطالعات و پژوهش های جدیدی در زمینه های مختلف انسان-شناسی و بویژه انسان شناسی ادبیات مکتوب و شفاهی و روایت علمی میراث فرهنگی ما باشد. از این رو خواندن این کتاب در عین حال که می تواند اندیشه های زیادی را در باره موضوع سفر های مؤلف به خواننده منتقل کند. چشم انداز های روش شناسی تازه ای را نیز در برابر انسان شناسی نوپای ایران می-گشاید».
شاید یکی از دلایل نگارش و معرفی توصیفی این کتاب (نوشته حاضر) همین جمله آخر نوشته دکتر فکوهی بود. چرا که بعد از مطالعه کتاب، مدتی کتاب در کیف دستی ام بود و درجاهای مختلف، دوستانم را که می دیدم کتاب را به آنها نشان می دادم و خواندن آن را توصیه می کردم. اما عکس العمل برخی به مبلغ بالای آن، قبل از دیدن فهرست یا ارزیابی اولیه بود؛ از این رو نگارنده با هدف جلب مخاطبین و رغبت بیشتر به مطالعه کتاب، این معرفی توصیفی را قلمی نموده است.
یاد آوری می شود که کتاب «مردم نگاری سفر» چندین بارمورد نقد و بررسی قرار گرفته است و مطالب این نقد و بررسی ها در یک صفحه ویژه روزنامه «شرق»، یک ویژه نامه نشریه «مهرنامه» و بطور پراکنده در نشریات دیگر انتشار یافته است. همچنین در پایگاه «انسان شناسی و فرهنگ» و «انجمن جامعه شناسی ایران» نیز برخی از این نقدها آورده شده است که مطالعه کتاب و خواندن این نقد و بررسی ها، دیدگاه وسیعی را به خواننده عرضه می نماید.
این مقاله در ماهنامه «کتاب ماه علوم اجتماعی»، سال پانزدهم، شماره ۴۲ و۴۳، شهریور و مهر-ماه ۱۳۹۰، صص ۵۱ تا ۵۷ به چاپ رسیده و برای باز نشر به سایت « انسان شناسی و فرهنگ» ارائه شده است.