چراغ روشن معنا
دستاران:
نوشتههای مرتبط
وقتى مى خواهى از سید جعفرشهیدى بنویسى، بى بروبرگرد مى گوید: «اى بابا، این کارهاى تکرارى براى چى؟! یه چیزى بنویسید که به درد مردم بخورد.»
از خودش حرف زدن را اصلاً دوست ندارد، تا جایى که ناچارى براى رسیدن به تمام وجوه کارى اش به منابعى مراجعه کنى.
در ۸۶سالگى، هم چنان بعد از ۵۵سال به مؤسسه لغت نامه دهخدا مى رود، کارها را سروسامان مى دهد و چهارشنبه ها هم پذیراى دانشجویانش است……………..
ادیب، صاحب نظر در تاریخ اسلام، مترجم
۱۲۹۷ تولد در بروجرد
۱۳۲۰ عزیمت به عراق براى ادامه تحصیلات حوزوى
۱۳۲۷ بازگشت به ایران
۱۳۲۸ شروع همکارى با مرحوم دهخدا در لغت نامه
۱۳۳۰ تدریس در دبیرستان هاى تهران
۱۳۳۰ انتشار مجله فروغ معلم
۱۳۳۲ اخذ لیسانس از دانشکده معقول و منقول
۱۳۳۵ اخذ لیسانس ادبیات فارسى
۱۳۴۰ آغاز تدریس در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران
۱۳۴۰ اتمام دوره دکترى زبان و ادبیات فارسى
۱۳۴۲ معاونت مؤسسه دهخدا
۱۳۴۶ همکارى با دکتر محمد معین در تهیه فرهنگ فارسى معین
۱۳۴۶ سفر به اردن به دعوت دانشگاه عمان
۱۳۴۶ ریاست مؤسسه دهخدا
۱۳۴۹ سفر به مصر جهت شرکت در کنفرانس اسلامى قاهره
۱۳۵۱ سفر به الجزایر
۱۳۵۷ سفر به عراق به دعوت دانشگاه بغداد
۱۳۶۸ سفر به چین به دعوت دانشگاه پکن، سفر به آمریکا، شرکت و سخنرانى در کنفرانس شیعه در دانشگاه تمپل، فیلادلفیا ۱۳۷۳ سفر به چین و دریافت استادى افتخارى از دانشگاه پکن
فهرست آثار استاد شهیدى:
تألیف:
مهدویت در اسلام / جنایات تاریخ / چراغ روشن در دنیاى تاریک (یا زندگانى امام سجاد) / در راه خانه خدا / در دیار آشنایان / پس از پنجاه سال / شرح لغات و مشکلات دیوان انورى / تاریخ تحلیلى اسلام / زندگانى حضرت فاطمه (س) / زندگانى على بن الحسین (ع) / آشنایى با زندگانى امام صادق (ع) / ستایش و سوک امام هشتم در شعر فارسى / عرشیان / شرح مثنوى شریف / از دیروز تا امروز
تصحیح:
تصحیح آتشکده آذر اثر لطفعلى بیک آذر بیگدلى / تصحیح دره نادره اثر میرزا مهدى خان استرآبادى / براهین العجم
ترجمه:
ابوذر غفارى، نخستین انقلابى اسلام / شیرزن کربلا اثر بنت الشاطى / انقلاب بزرگ اثر دکتر طه حسین / ترجمه نهج البلاغه
مجموعه ها:
محمد خاتم پیامبران / یادنامه علامه امینى (با همکارى محمدرضا حکیمى) / محیط ادب، مجموعه سى گفتار به پاس پنجاه سال تحقیقات و مطالعات سید محمد محیط طباطبایى، با همکارى حبیب یغمایى، محمد ابراهیم باستانى پاریزى و ایرج افشار
وقتى مى خواهى از سید جعفرشهیدى بنویسى، بى بروبرگرد مى گوید: «اى بابا، این کارهاى تکرارى براى چى؟! یه چیزى بنویسید که به درد مردم بخورد.»
از خودش حرف زدن را اصلاً دوست ندارد، تا جایى که ناچارى براى رسیدن به تمام وجوه کارى اش به منابعى مراجعه کنى.
در ۸۶سالگى، هم چنان بعد از ۵۵سال به مؤسسه لغت نامه دهخدا مى رود، کارها را سروسامان مى دهد و چهارشنبه ها هم پذیراى دانشجویانش است. تدریس در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران را از سال ۱۳۴۰آغاز مى کند و از سال هاى۴۵ ، ۴۶ با ناامنى دانشگاه، دانشجویان خود را به لغت نامه مى برد که حالا سال هاست در برنامه هاى چسبانده شده روى برد گروه ادبیات دانشگاه تهر ان، محل تشکیل کلاس هاى استاد شهیدى لغت نامه دهخدا ذکر مى شود.
هر روز از لغت نامه که برمى گردد، در تنهایى خانه و در میان قفسه هاى فلزى لبریز از کتاب، پشت میزى مى نشیند و ادامه کارهایش را پى مى گیرد. در این خانه ساده تزیین شده با چند تابلو که اکثراً رنگ و رویى مذهبى دارند جلوى در ورودى که گاه گربه اى پشت آن منتظر است تا در بازشود و خود را برساند به پاى استاد، چوب رختى نشانى از زمستان دارد؛ پالتوهاى زمستانى و کلاه هاى گپ و بره اى روى آن، در این فصل گرم، باتو از پیرمرد تنهاى منتظرى سخن مى¬گوید و یا شاید از تنهایى مردى که گذر روزها و بودن در فصلى سرد یا گرم دیگر چندان اهمیتى برایش ندارد.
سید جعفر شهیدى روزگار کودکى را در بروجرد گذراند. آنجا به دکان مى رفت و درس مى خواند. معلم هاى بروجرد دیگر اقناعش نمى کردند، راهى نجف شد و درضمن تحصیل علوم دینى و فقه و اصول، توجهش به مسائل تاریخى نیز جلب شد، تا جایى که اولین کتابش ـ مهدویت در اسلام ـ را در نجف پیرامون نوشته هاى احمد کسروى منتشر مى کند. در نجف نه تنها به قواعد و صرف و نحو زبان عربى بلکه در مکالمه و تکلم و سخنرانى هم تسلط پیدا مى کند، هرچند بعد از گذشت هفت سال در سال ،۱۳۲۷ بخاطر بیمارى، ناگزیر به بازگشت مى شود، اما هم چنان با حسرت از آن روزها یاد مى کند و بهترین دوران زندگى خود را همان سال هایى مى داند که سخت ترین دوران زندگى اش بوده است.
پس از بازگشت به ایران، دکتر شهیدى همان سال ها براى گذران زندگى و به منظور انجام کار ترجمه نزد دکتر سنجابى ـ وزیر فرهنگ وقت ـ مى رود که به او پیشنهاد تدریس مى شود. با ماهى ۱۵۰ تومان در دبیرستان ابومسلم مشغول مى شود و بعد که به او مى گویند با داشتن مدرک لیسانس حقوقش به ۳۰۰تومان خواهد رسید، بدون شرکت در کلاس ها، لیسانس الهیاتش را از دانشکده معقول و منقول با بهترین نمره ها مى گیرد. سال ۱۳۲۸ شروع همکارى سیدجعفر شهیدى با علامه دهخداست. دهخدا از او دعوت به همکارى مى کند و در نامه اى به وزیر فرهنگ وقت، خواستار آن مى شود تا به جاى ۲۲ساعت به او شش ساعت تدریس اختصاص دهند تا بقیه وقتش را در لغت نامه بگذراند.شهیدى لغت نامه دهخدا را مؤسسه اى مى داند که قائم به شخص نیست. به همکارى ۱۰۰ تا ۱۲۰ نفر از فضلاى درجه اول و هم چنین عده زیادى از دانشجویان و حتى غیردانشجویان، چه در گردآورى یادداشت ها، چه در نوشتن مطالب و بررسى آن ها تأکید مى کند که اینها در طول زمان لغت نامه را به وجود آورده اند.
بعد از مرحوم دهخدا، دکترمعین سرپرست مجموعه مى¬شود. اما در طول مدت پنج سال بیمارى او نیز شهیدى اسم معین را از لغت نامه برنمى دارد تا اسم خود را بگذارد. تمام نامه ها را با عنوان معاون امضا مى کند و حتى تا مدتى پس از درگذشت دکتر معین، زیرنظر دکترمحمد معین هم چنان روى جلد لغت نامه پابرجا مى ماند.
دکترشهیدى همواره خود را طالب علم مى داند. در ۴۵ـ۴۰ سالگى تازه آموختن زبان انگلیسى را آغاز مى کند و همیشه کتابى در جیب داشته که در اتوبوس و موقع راه رفتن از روى آن لغت حفظ مى کرده است. حالا هم یک روزنامه انگلیسى زبان چاپ داخل روى میزش است. مى گوید هر از گاهى نگاهى به این روزنامه ها مى اندازد که شاید اخبار کامل ترى نسبت به دیگر روزنامه ها داشته باشند.
آشنایى استاد با زبان و ادبیات فارسى هم به سالیان دورى برمى گردد که کتاب هاى زیادى در ادبیات فارسى مى خوانده است، بیشتر به نثر و کمتر شعر، هرچند اهم مطالعه اش در داستان ها و تاریخ بوده است. در مدرسه هاى قدیمى رنگ تاریخ بیهقى را نمى دیدند، تا چه رسد به دیوان فلان شاعر که در دانشکده ادبیات تدریس مى شود. اما بعد که شهیدى به خانه مرحوم دهخدا مى رود و با آن جمع کار مى کند، اندک اندک با متون نظم آشنایى پیدا مى کند و به تتبع در آن ها مى پردازد. همین تتبع در متون و هم نشینى با آن اشخاص، به ویژه شخص علامه دهخدا، او را به ادبیات فارسى علاقه مند مى کند. بعد هم استاد به اهمیت این بخش در فرهنگ اسلامى بیشتر واقف مى شود و خود را موظف مى داند تا آن جا که از دستش برمى آید خدمتى انجام دهد. این گونه است که سال ها مشغول تصحیح «دره نادره» مى شود که پیش از او کسى به این کار نپرداخته است. استاد ایرج افشار در این باره مى گوید: «همه مى دانند «دره نادره» نمونه اى روشن از فضل فروشى بى ذوقانه میرزامهدى خان استرآبادى است که شهیدى با «صفاى لرى» بر سر آن «جان کردى» کند و توانست چکیده مطالب تاریخى کتاب را سودمند سازد.»
از نمونه هاى علقه شهیدى به ادبیات فارسى، یکى هم تألیف شرح مثنوى معنوى است. او در این راه پیروى از روشى را پیش گرفت که استادش بدیع الزمان فروزانفر آغاز کرده و ناتمام مانده بود.
اما استاد شهیدى در تدریس که بهاءالدین خرمشاهى از آن به عنوان شیوه اى یاد مى کند که آمیزه هاى از شیوه هاى آموزشى حوزه و دانشگاه است، به زمینه هاى مختلفى پرداخته است: تدریس بسیارى از متون نظم و نثر از شاهنامه گرفته تا دیوان خاقانى، مثنوى، گلستان سعدى، دیوان حافظ، المعجم فى معابیر اشعارالعجم، شمس قیس رازى، چهارمقاله نظامى عروضى، دیوان انورى، مرزبان نامه، کلیله و دمنه، تاریخ وصاف، دره نادره، داراب نامه طرسوسى، منشآت قائم مقام فراهانى، دیوان نشاط اصفهانى، قرآن کریم، نهج البلاغه، شعر کمیت متنبى، ربیع، ابوالملاء معرى، شعراى دوره جاهلى، صرف و نحو و …
از شاگردان استاد نیز مى توان به کامران فانى، سعید حمیدیان، بهاءالدین خرمشاهى، عباس کى منش، عبدالحسین فرزاد، احمد تمیم دارى، سیدعلى موسوى گرمارودى و دیگران اشاره کرد.
شهیدى به جز کلاس هاى روزهاى چهارشنبه اش در لغت نامه سالیانى نیز در همین روز در جمع دیگرى حضور داشته است. او در فاصله سال هاى ۱۳۲۹ و ۱۳۳۰ به انجمنى مى پیوندد که بنیان گذارانش مرحوم استاد احمد آرام و مرحوم على محمد عامرى بوده اند. پس از انقلاب اسلامى، این انجمن از مدرسه عالى سپهسالار (مدرسه عالى شهیدمطهرى) به کتابخانه فرهنگستان قدیمى مى رود و اعضا یکى دوبار هم در مؤسسه لغت نامه مى نشینند که در نهایت ناهارخانه «پارادیزو» مقر آن ها مى شود.
از اعضاى این انجمن که به اصحاب چهارشنبه معروفند، مى توان به سید محمد محیط طباطبایى، مجتبى مینوى، شهید مرتضى مطهرى، محمدعلى حکیم، حبیب یغمایى، غلامحسین یوسفى، حسین خدیو جم، احمد آرام، مهدى محقق، سیدعلى موسوى بهبهانى و ابراهیم تیمورى اشاره کرد.
سید جعفر شهیدى بهترین و سودمندترین کار خود را پرداختن به تاریخ اسلام و سیره پیامبر و اهل بیت مى داند. مى گوید: «شاید هم یک مقدارى مربوط به پیرى است و نزدیک شدن به آخرت»، اما معتقد است شاید این کارها بهتر از کارهایى است که قبلاً به آن ها پرداخته است: «اگر من عمر خود را صرف همین تحقیق در تاریخ اسلام و سیره پیامبر و اهل بیت مى کردم، به نظرم هم براى خودم مفیدتر بود و هم براى مردم.»
شهیدى ابراز امیدوارى مى کند تا استادان تاریخ همت کنند و کتاب هاى متعددى بنویسند و مى گوید: «نمى دانم چه شده است که از سال تأسیس دانشکده ادبیات و پیش از آن، در دارالمعلمین به همه قسمت هاى تاریخ توجه شده، جز به تاریخ اسلام.»
استاد شهیدى نوشتن حدود ۱۵ کتاب و ۱۲۰ مقاله را در کارنامه سال ها فعالیت فرهنگى خود دارد که نهج البلاغه نیز یکى از آنهاست، کتابى که خواندن آن را به هر کس که مى خواهد زندگى درست و حسابى و خداپسندانه اى داشته باشد، توصیه مى کند.
– این مقاله ابتدا در مجموعه «مهرگان» و در جشننامه مشاهیر معاصر ایران به سفارش و دبیری محسن شهرنازدار تهیه و منتشر شده است. پروژه مهرگان که در موسسه فرهنگی- مطبوعاتی ایران به انجام رسید؛ به معرفی نخبگان ایرانی متولد ۱۲۹۰ تا ۱۳۳۰ خورشیدی می پرداخت. بخشی از این پروژه سال ۱۳۸۳در قالب کتاب منتشر شده است.
– ویرایش نخست توسط انسانشناسی و فرهنگ: ۱۳۹۷
– آمادهسازی متن: فائزه حجاری زاده
-این نوشته خُرد است و امکان گسترش دارد.برای تکمیل و یا تصحیح اطلاعات نوشته شده، به آدرس زیر ایمیل بزنید:
elitebiography@gmail.com