انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

یهودیان ایرانی؛ گزارش یک سفر- بخش ۱

نوشته: یاکوف رابکین، استاد تاریخ در دانشگاه مونترئال. وی که همزمان با انتخابات مجلس به کشورمان سفر کرده بود، مشاهدات خود از جامعه یهودیان ایرانی را در قالب گزارش‌گونه‌ای با ذکر جزئیات چاپ کرده است که در ۵ قسمت ارائه خواهد شد. از کتب‌های او که به زبان فارسی ترجمه شده، «یهود علیه صیهونیسم» برگردان عبدالرسول دیانی است.

برگردان: مرجان یشایایی

بازدید از جامعه یهودیان ایرانی یکی از اهداف سفر من به ایران بود. از کنجکاوی و علائق دانشگاهی که بگذریم، دغدغه‌های من به عنوان یهودی مومن برای انجام مراسم مذهبی در روز شنبه (روز مقدس یهودیان که مراسمی خاص در آن اجرا می‌شود) و عید پوریم و تهیه غذای کاشر (ذبح شرعی یهودیان) باعث شد در پی تماس با همکیشان ایرانی خود باشم. به علاوه، دعوت شده بودم تا درباره نوع عملکرد قوانین مذهبی یهود (هلاخا) در ارتباط با اسلام و مسلمانان سخنرانی کنم.

در مقایسه با بسیاری از جوامع یهودی در سایر نقاط جهان مانند آنچه بعد از مهاجرت از روسیه به مونترال دیدم یا در بالتیمور یا پاریس، به نظر می‌آید یهودیان ایرانی در امنیت به سر می‌برند. محافظی در ورودی کنیساها یا سازمان‌های یهودی دیده نمی‌شود. از کنیساهای عصر اتحاد شوروی در لنینگراد که جوانی من در آن گذشته خاطرات محوی برایم باقی مانده است. آنجا هم کنیساها محافظی نداشتند، اما در اغلب شهرهای اروپایی وظیفه حفاظت از کنیساها به عهده سربازان مسلح است. یهودیان ایرانی بیشتر در خانه‌های نه بسیار لوکس و نه فقیرانه زندگی می‌کنند که البته این باعث نمی‌شود میهمان‌نوازی را از شما دریغ کنند.

آشنایی من با جامعه یهودیان ایرانی از دعای شب شنبه آغاز شد. عصر جمعه برای رسیدن به یکی از کنیساهای بزرگ تهران، قدم‌زنان خیابان فلسطین را طی می‌کردم. در راه تصویر تانکی همراه با جمله امام خمینی «اسرائیل باید از صحنه روزگار محو شود»، نظزم را جلب کرد. این جمله با حروف درشت بر دیواری رو به خیابان نوشته شده بود. این جمله که به غلط ترجمه شده و معنی نادرستی را می‌رساند، باعث ایجاد وحشتی واقعی یا جعلی در اسرائیل و دوستداران این کشور شده است. آنها به نادرست تصور می‌کنند هدف از این جمله معروف رهبر انقلاب اسلامی ایران آن است که جمعیت آنجا هم باید نابود شود.

در همان نزدیکی ساختمان کنیسای بزرگی است [کنیسای ابریشمی] که مدرسه یهودی و رستورانی کاشر را هم در خود جا داده. درها کاملا باز و می‌دیدم که نمازگزاران برای انجام مراسم شب شنبه آماده می‌شوند. چهره‌ای از حافظ حییم (از روحانیون یهودی) و چند جمله از او درباره بدغذا خوردن بر سر در کنیسا به چشم می‌خورد، اما یکی از دوستان ایرانی، من را از راه خیابان به کنیسای کوچک‌تری هدایت کرد که کف آن سراسر پوشیده از قالی بود. این سنت عمومی را من تقریبا در اغلب کنیساهای ایران دیدم. کفش‌هایمان را درآوردیم، روی صندلی نشستیم و دعا شروع شد.

در چندین کنیسایی که طی اقامتم در ایران پا گذاشتم، برای دعای شنبه یا نمازهای روزهای دیگر، دعاها هرگز با عجله خوانده نمی‌شد. مراسم عید پوریم (از اعیاد مهم یهودیان) شامل خواندن کتاب استر در یزد ۳ ساعت طول کشید. این احساس به آدم دست می‌داد که هر چه خوانده می‌شود باید معنایی داشته باشد. نشان دادن طومار تورات (۱ که در کشورهای دیگر سرسری انجام می‌شود، در ایران مناسکی بسیار جدی است. طومار تورات آنقدر آهسته گردانده می‌شود که هر کس بتواند آیه‌ای را که خوانده می‌شده پیدا کند. در هر بخش از مراسم چند دقیقه‌ای برای ذکر برخی جملات از تورات اختصاص می‌یافت. سوای آن، مردی جوان نتایج انتخاب مجلس ایران را خواند که همان هفته برگذار شده بود.یک جراح که بعدا با او ملاقات کردم، به عنوان نماینده جامعه یهودی ایران انتخاب شده بود.

تلفظ دعاها بیشتر به سفارادی(۲ نزدیک بود، اما بعضی زیر و بم‌ها مرا به یاد مراسم یهودیان یمنی می‌انداخت. وقتی برای انجام بخشی از مراسم دعوت می‌شدم، که این تقریبا در همه کنیساهایی که بازدید کردم، اتفاق افتاد، معلوم شد سبک من که از روسیه و مونترآل فرا گرفته بودم، برای یهودیان ایرانی کاملا مانوس است.

روز بعد به کنیسای دیگری رفتم، دنج‌تر و راحت‌تر از کنیسای قبلی. تصور می‌کردید نمازگزاران در خانه خودشان هستند. پیش از شروع دعا چای و شراب نوشیدیم و شیرینی خوردیم. مانند اغلب کنیساهای غیر اشکنازی(۳ مراسم دعا توسطfile:///C:\Users\Marjan\Desktop\Jews%20in%20Iran.docx افراد داوطلب و بدون گرفتن دستمزد انجام می‌شد. بازار دیده‌بوسی و تعارف گرم بود و زنان بدون وجود تیغه یا دیواره‌ای در صندلی‌‌های پتی نشسته بودند. فقط در همان کنیسای بزرگ قسمت زنانه و مردانه با تیغه‌ای به ارتفاع کمتر از یک متر از هم جدا می‌شدند. زنان در همه دعاهای سه‌گانه روزانه و نه فقط در مراسم روز شنبه شرکت می‌کردند، اغلب آنها با نماز همراه می‌شدند و به نظر می‌رسید با مناسک این امر آشنا هستند.

دوستی که ذکرش را آوردم مرا برای خوردن غذا و آشنا شدن با خانواده‌اش به خانه برد. برخلاف دوستم و خواهرش که انگلیسی را روان صحبت می‌کردند، پدر و مادر تنها با زبان فارسی آشنا بودند و بین ما فقط چند کلمه‌ای برگرفته از تورات ردوبدل شد. جو داخل ایران برای انجام مراسم مذهبی سایر اقلیت‌ها مساعد است. کودکان یهودی که در مدارس عمومی درس می‌خوانند از دروس اسلامی معاف هستند. به جای آن، باید در کلاس‌های مربوط به فرهنگ یهود که توسط روحانیون یهودی اداره می‌شود، حاضر شوند و نمرات آنها در این درس به مدرسه خودشان فرستاده می‌شود. به این ترتیب، یک کودک یهودی ایرانی در طول تحصیل خود از آموزش‌های سنتی یهودی هم برخوردار می‌شود. در شیراز وقتی داشتم مراسم دعا در کنیسا را هدایت می‌کردم، پسربچه‌ای هفت ساله جلویم را گرفت و یاد‌آوری کرد که پیش از آن باید دست و دهانم را بشویم.

در تهران، ۴ رستوران کاشر، یک مدرسه یهودی، یک یشیوا (مدرسه علوم دینی یهود) و کلاس درس معارف یهودی برای بزرگسالان و البته ۱۵ کنیسا وجود دارد. یکی از روحانیون مدرک خود را پس از ۸ سال اقامت، از یکی از یشیواهای بالتیمور گرفته. جامعه یهودیان ایران ارتباط خود را با یهودیان لس‌آنجلس و نیویورک حفظ کرده و همانها هستند که کتاب‌های دعا یا مطالب دوزبانه را برایشان می‌فرستند. برخی از آنها چند سالی را در آمریکا یا اسرائیل گذرانده و اکنون بازگشته و با دختری یهودی ازدواج کرده‌اند.

ادامه دارد

(۱—یهودیان در مراسم مختلف طومار تورات را پس از خواندن قسمتی از آن در میان جماعت می‌گردانند.

(۲—به یهودیانی گفته می‌شود که نسل آنها به جامعه بومی ایبری در ابتدای هزاره دوم میلادی می‌رسد. آنها با شروع انگیزیسیون از اسپانیا به این منطقه تبعید شدند. سفاراد در عبری امروز به معنای اسپانیاست.

(۳—گروهی از یهودیان با اصلیتی از اروپای شرقی و مرکزی که امروزه تا ۹۰درصد جمعیت یهودی جهان را تشکیل می‌دهند.