فیلم آن مرد اسب دارد ساختهی محمد رضا فرطوسی که در اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۰در جشنواره دانش در دانشگاه گوتنبرگ سوئد نمایش داده شد باعث شد تا گفتگویی با کارگردان آن تنظیم کنم. این فیلم از اولین فیلمهایی به شمار می رود که مشکل دانش آموزان دوزبانه را مطرح میکرد و در سال ۸۱ جایزه بهترین فیلم جشنواره سوره در اهواز را از آن خود کرد، سپس در جشنواره فیلمهای اجتماعی آبادان و جشنواره فیلم بلوغ مورد تقدیر هیئت داوران قرار گرفت، بعد از آن در جشنوارهی بین المللی فیلم کوتاه تهران و سومین جشنوارهی جهانی فیلم اصفهان نمایش داده شد این فیلم در مراکز فرهنگی و چند دانشگاه دیگر از جمله دانشگاه تهران نیز به نمایش درآمد.
فیلم مستند
نوشتههای مرتبط
سینما و فیلم مستند ابزار جدیدی برای مطالعه بر انسان ایجاد کرد و توانستند به خوبی در خدمت شاخههای مختلف انسان شناسی منجمله اتنوگرافی و مردم نگاری در بیایند. به گفتهی مارک اوژه انسان شناس مشهور فرانسوی، فیلم و ویدئو بهترین ابزارها برای نشان دادن مکانها، فضاها، شهادتها، موضع گیریها، رویکردها، ژستها، کنشهای اجتماعی و تکههای زندگی هستند. از آنجایی که زبان مهم ترین ابزار رشد و توسعه در علوم انسانی است فلذا غنی شدن علوم مختلف مستلزم غنی شدن زبان علم است. این مستند به مشکل دوزبانگی در میان مردم قسمتی از کشور ایران اشاره دارد که از لحاظ زبان شناسی و مطالعات مردم نگارانه و قوم نگارانه و برای شناخت آنچه در میان قومیت های گوناگون ایران در هر کجا که باشند جریان دارد، نیازمند مطالعه و واکاوی و هم چنین تلاش برای زنده نگاه داشتن آنها، برای حفظ هویتهای قومی و ملی است.
توضیحی گذرا از فیلم
مستند آن مرد اسب دارد روایتی است از روز اول مدرسه در روستایی عرب نشین در خوزستان که دانش آموزان قادر به ایجاد رابطه با معلم خود نیستند و به دلیل ندانستن زبان فارسی مشکلاتی برای آنها به وجود می اید تا اینکه یکی از آنها مجبور می شود کلاس را ترک کند.
گفتگو
آل کثیر: آیا شما با آگاهی و برنامه ریزی قبلی و مطالعه در زمینه زبان مادری این فیلم را ساختید و یا به تدریج و با توجه به فیلم های قوم نگارانه که پیشتر ساخته و یا تصمیم به ساختن آنها داشتید به این سمت سوق داده شدید؟
فرطوسی: این اولین تجربه فیلمسازی بنده بود آن زمان دانشجوی ترم اول فیلمسازی در دانشگاه سوره اهواز بودم و ایده های مختلفی برای ساخت فیلم در سر می پروراندم اما ساخت فیلم در مدرسه و با بازیگران کودک را بیشتر از هر چیزی ترجیح میدادم و بعد از تحقیقات میدانی در مدارس منطقه متوجه شدم که مهمترین مشکل دانش آموزان انجا مشکل زبان است یعنی کودکی که تا هفت سالگی در خانه و محله با زبان عربی زندگی کرده و لالایی و قصه و شعر شنیده به محض ورود به مدرسه با محیطی کاملآ متفاوت از لحاظ زبانی روبرو می شود و باید به زبان فارسی درس بخواند . این سرآغاز همه مشکلات برای دانش آموز است .
آل کثیر: سرآغاز چه مشکلاتی ؟
فرطوسی: ببینید این پدیده ابعاد مختلفی دارد بُعد اول اینکه این دانش آموز ممکن است مدرسه را ترک کند چون چیزی ازحرفهای معلم نمی فهمد یا اینکه تصمیم میگیرد ( خانواده اش تصمیم میگیرند ) که با وضع موجود کنار بیاید که در این حالت هم دو روی این سکه متفاوت است . اگر در شهر باشد یعنی در کلاسی متشکل از دانش آموز عرب و فارس باشد و محیط بیرون از مدرسه یعنی محله زبان فارسی غالب باشد سعی میکند که فارسی را به نحو احسن یاد بگیرد تا از شر خنده ها و تحقیرهای همکلاسی ها و گاهآ معلم ها به لهجه اش در امان باشد که این دانش آموزان معمولا بعد از مدتی فارسی را یاد گرفته ولی دیگر به زبان مادری خود صحبت نمیکنند تا کم کم آن هم از یادشان برود و اگر در روستا زندگی کند که تقریبا صد در صد عرب هستند به حفظ کردن کلمات کتاب بدون توجه به معنی آنها بسنده میکند و تا پایان ابتدایی اگر فارسی را یاد گرفت که به درسش ادامه می دهد و اگر نه او هم نزد دانش آموز بُعد اول مسئله برمیگردد.
آل کثیر: به صحنهای از فیلم برویم، در صحنهای از مستند آن مرد اسب دارد معلم از دانش آموز خواست تا از نیمکت بلند شده و خودش را معرفی کند، دانش آموز از جا برخواست و سکوت همراه با اضطراب اختیار کرد و به نظر می رسید که توانایی درک سوال معلم را ندارد. در تصویر دیدیم که دانش آموز به دلیل ترس و یا هر عامل بازدارنده ی دیگر، با تختهی شکسته ی روی نیمکت ور می رود و قطرهای اشک از چشمان شاگرد فرود آمد.، در آن لحظه نمایی وجود داشت که کل بچههای کلاس را نشان می داد که صورت بچهها سرشار از واهمه و ترس و دهان ها نیمه باز به همراه چهرههای درهم فرورفته بود. ظاهراً ارتباط بین معلم و شاگرد برقرار نمیشد، همین طور است یا اینکه دارم اغراق می کنم؟
فرطوسی: قطعا ارتباط برقرار نمی شود . ببینید معضلی که ما در فیلم مطرح کردیم به مراتب خفیفتر از واقعیت امر است. ما دانش آموزان را برای بازی در نقش کلاس اولی انتخاب کردیم که نمی توانند خوب فارسی حرف بزنند در حالی که واقعیت این است که این دانش آموزان کلاس چهارم و پنجم بودند و هیچ فارسی بلد نبودن . ببینید یک خاطره جالب از فیلم برایتان بگویم بد نیست . برای اینکه با بچه ها گرم بگیریم و صمیمی بشیم برایشان شعر میخواندم و شعرهایشان را می شنیدم شعرهای آنها همه عربی بود بیشتر متن ترانه های معروف بود که از کانالهای ماهواره شنیده بودند وقتی از آنها خواستم که شعر فارسی بخوانید یکی از آنها شعر کتاب خوب را خواند بعد خواستم که همگی با هم بخوانند تقریبآ همه آنها این شعر را از بر بودند ولی هنگامی که معنی شعر را از آنها خواستم هیچکس بلد نبود بدون اغراق هیچکدام از آنها معنی ” من یار مهربانم ، دانا و خوش بیانم ” را بلد نبود. یادتان نرفته که اینها کلاس چهارم و پنجم بودند.
آل کثیر: آیا این مشکل فقط در خوزستان است ؟ آیا مناطق دیگر این مشکل را حل کرده اند ؟
فرطوسی: خیر این مشکل در اکثر مناطق ایران است چند هفته پیش وزیر آموزش و پرورش اعلام کرد که هفتاد درصد دآنش آموزان ایران دوزبانه هستند و قطعا همه آنها با این مشکل در گریبان هستند . جلال آل احمد بخشی از کتاب ” در خدمت و خیانت روشنفکران ” را به این مسئله اختصاص میدهد او با قرار دادن جامعه ترک به عنوان الگو از دلایل عدم حضور روشنفکران ترک متناسب با جمعیت آنها در ایران مینویسد او خاطره ای جالب از کودکی خود نقل میکند که معلم مدرسه ابتداییش اجازه صحبت به زبان ترکی را به دانش آموزان نمیداد و هرکس که میخواست به ترکی حرف بزند باید یک ریال در قلک روی میز معلم می انداخت .
آل کثیر: آیا شما در فیلم راه حلی هم ارائه میدهید ؟
فرطوسی: ببینید این مسئله پدیده جدیدی نیست و در بسیاری از مناطق دنیا این مشکل بوده و راه حلهایی برای آن ارائه شده که معروفترین آنها مربوط به دانش آموزان اسپانیولی زبان امریکاییاست . آنها چندین سال است با تاسیس مدارس دوزبانه ابتدایی و تدریس زبان مادری در کنار زبان رسمی تا حدودی بر این مشکل غلبه کرده اند . در این صورت هم دانش آموز با علاقه و درک متون به تحصیل خود در مدرسه ادامه میدهد و زبان و فرهنگ بومی خود را حفظ کرده و هم اینکه با زبان رسمی کشور آشنا شده تا بتواند برای آن کشور مفید باشد. البته این یکی از راه حل هاست .
آل کثیر: واکنش خود بومیان آن روستا به طور عام و دانش آموزان کلاس به طور خاص در قبل، حین و بعد از اتمام فیلم چه بود؟ آیا به فیلمنامه سر صحنه تغییر یافت ؟
فرطوسی: راستش تقریبآ پلان به پلان کار همانی بود که در فیلمنامه نوشته بودیم و تغییر خاصی نکرد فقط بازی ها از آنی که فکر میکردیم بهتر درآمد چون آنها زندگی خود را بازی میکردند. آنها و خانوادههایشان همکاری بسیاری با ما کردند.
آل کثیر: آیا از روستاییان مخصوصا دانشآموزان خواستید در روند فیلمسازی شرکت جویند، و در مورد این که چه باید کرد و چه نباید، به شما ایده بدهند؟
فرطوسی: به شکل مستقیم که نه ، کسی ایده نمیداد ولی از برخورد و هم صحبتی با آنها ایده های زیادی گرفتیم ، مثلا طنز موجود در کار از روحیه شاد آنها وارد فیلم شد یا آن صحنه که یکی از دانش آموزان در حال روایت داستانی برای معلم به فارسی است ولی آخر داستان را به فارسی نمی داند و به عربی توضیح میدهد و همه زیر خنده میزنند . این صحنه مستند بود و آن دانش آموز واقعا آخر قصه را بلد نبود به فارسی تعریف کند.
آل کثیر: در قسمتی از فیلم، یکی ازشاگردان هنگام درس دادن معلم، به فکر فرو رفت و به این موضوع اندیشید که اگر معلم با زبان عربی یعنی زبان مادریشان به انها درس فارسی و الفبا میآموخت چگونه راحت و با آسودگی می توانست پاسخ معلم را بدهد، در آن لحظه از فیلم که تخیلات شاگرد را برایمان به تصویر می کشید، شاهد قطع ادامه زیرنویس برای دیالوگهای عربی رد و بدل شدهی بین معلم و شاگرد شدیم، به نظر نمی رسد قطع زیر نویس اشکال تدوینی بود آیا قطع زیر نویس تعمداً از جانب شما انجام گرفت؟
فرطوسی: بله میخواستم تماشاگر آن لحظه گیجی ندانستن زبان را تجربه کند و البته واضح بود که معلم در حال درس دادن است .
آل کثیر: با توجه به اینکه رسانه ها به مردم بومی امکان داده که پیام خود را در سطح بین الملل ارائه دهند و با عنایت به اکران این فیلم در جشنواره دانش در دانشگاه گوتنبرگ سوئد لطفا بگویید آیا مخاطب به سادگی پیام شما را دریافت کرده؟
فرطوسی : به طور قطع این سوال را باید از مخاطبان پرسید نه از من ، اما در نمایشهایی که داشت اکثرآ با فیلم رابطه برقرار میکردند و با شخصیتهای فیلم همذات پنداری میکردند
مشخصات فیلم
آن مرد اسب دارد، نویسنده ، تدوینگر و کارگردان: محمد رضا فرطوسی، تصویر بردار: عادل رضاپور، مدیر تولید: سید باقر موسوی، طراح صحنه : مهدی قنواتی ، عکاس : حمید جانی پور سال تولید: ۱۳۸۱