انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

گفتمان چاقی و سیاست بدن(۳)

تصویر : نقاشی اثر Des Brophy

نتیجه‌گیری: بدن‌های جایگزین

اما ریچ و جان اوانز برگردان فاطمه سیارپور

تعدادی گفتمان جایگزین با رویکردی انسانی‌تر نسبت به وزن و شکل وجود دارد که تنوع انواع بدن‌ها برایشان ارزشمند است. ایده این رویکردها آنست که فردی ممکنست چاق و زیبا باشد یا آنکه چاق و سالم باشد، همان طور که توسعه جنبش پذیرش سایز/چاقی، تلاش‌ها برای تغییر نگرش اجتماعی، فرهنگی و پزشکی منفی نسبت به چاقی نشان داده شده است. این گفتمان با طیف وسیعی از مطالعات نشان داده که اضافه وزن با افزایش مرگ و میر بیش از حد همراه نیست (فلگال و همکاران ، ۲۰۰۵) و افزایش «اضافه وزن» مانع سلامتی یا بهزیستی نمی‌شود. به این ترتیب ، گرگ و همکاران (۲۰۰۵) گزارش داده‌اند که افراد چاق در آمریکا از نظر خطر بیماری‌های قلبی- عروقی نسبت به همتایان لاغر خود ۲۰ تا ۳۰ سال جلوترند. در تکرار موارد فوق، سایز ممکن است از نظر خطرات مرتبط با سلامتی به هیچ وجه مسئله‌ای نباشد و تمرکز بر «چاقی» به عنوان یک بیماری اجتماعی از این طریق برای اندازه تبعیض قائل می‌شود و ممکن است چنانچه روگ و همکاران (۲۰۰۴) بحث کرده‌اند نوعی «ظلم متمدن» توصیف شود. با این حال، این رویکردهای جایگزین در برابر چاقی موضعی تا حدودی حاشیه‌ای در گفتمان عمومی درباره این موضوع ایجاد می‌کند. در واقع، جنبش‌های «پذیرش سایز» و مطالعاتی که نگاهی انتقادی اجتماعی دارند، باعث می‌شوند تا گفتمانی پیرامون «بیماری همه‌گیرچاقی» ایجاد شود و غالباً توجهات را از ماهیت جدی‌ یافتن درمان پزشکی و پیشگیری از آن، به حاشیه می‌رانند. همانطور که لوپتون (۱۹۹۵، ص ۱) بیش از یک دهه قبل مشاهده کرد:

به دلیل پیوندهای نزدیک آن با زیست‌پزشکی، که از فرم‌های اثبات‌گرایانه تحقیق بر اساس جمع‌آوری داده‌های کمی، تحقیقات سلامت عمومی تمایل به کم‌ارزش‌تر کردن رویکردهای انسان‌گرایانه، انتقادی و نظری و تفسیری دارد. این رویکردها به حاشیه رانده شده‌اند یا در بهترین حالت نسبت به آنها با سوء ظن رفتار می‌شود یا در بدترین حالت به دلیل «نرم« بودن و «غیر عملی بودن» مورد توهین واقع می‌شوند. به دلیل گرایش به پذیرش راست‌کیشی حاکم بر سلامت عمومی و ارتقا آن، بر اقدامات آماری، اثربخشی هزینه و ارزیابی اثرات قابل اندازه گیری متمرکز بوده‌اند و توجه نسبتاً کمی به تحلیل انتقادی دلالت‌های سیاسی اینگونه اقدامات اختصاص داده شده است.
ما در اینجا شاهد تجدید تأکید بر پزشکی، اما با هزینه اجتماعی هستیم .همانطور که هاکس و گاست (۲۰۰۰، ص ۱۴) پیشنهاد می‌کنند،
ارتقای کاهش وزن در اصل نشان می‌دهد که لاغر بودن هدف مورد نظر با صرف نظر از سلامتی است. این پیام بر فرضیه‌ای مبتنی است که چاق بودن نامطلوب است و به نوبه خود باعث تبعیض در سایز می شود.
چرا چنین چیزی مسئله‌ساز است؟ خب، اگر چنانچه فراست و همکاران (۱۹۹۷)، گفته‌اند که مردم خطرات درباره اشکال متنوع سلامتی را از طریق «اکتشافات در دسترس» بیش از حد تخمین می‌زنند، چرا که این تصویری است که در رسانه‌ها ترسیم شده و ممکنست وحشتی اخلاقی ایجاد تا روابط مختل شده غذا و بدن را مهار کند.

رشد بدنه کاری به نشان دادن روش‌هایی شروع کرده که طی آنها پذیرش بی‌چون و چرای مربوط به گفتمان چاقی ممکنست موجب اختلال اضطرابی درباره بدن شود و پیامدهایی جدی برای برخی جنبه‌های سلامتی به همراه داشته باشد. (رجوع کنید به گارد و رایت ، ۲۰۰۵ ؛ کمپوس ، ۲۰۰۴ ؛ اوانز و همکاران). ، ۲۰۰۳ ، ۲۰۰۴؛ ریچ و همکاران ، ۲۰۰۴).
در جاهای دیگر، ما شیوه‌هایی را مستند کرده‌ایم که گفتمان چاقی در روال زندگی روزمره به شدت نمایش داده و در بیگانگی و منزوی کردن تمایلات کمک کرده است و برخی از خانم‌های جوان را به سمت بی‌نظمی در خوردن و اشکال دیگر روابط بد سلامتی و روابط منفی بدن با خود (ریچ و همکاران ، ۲۰۰۴) سوق داده‌ایم. اینها شرایط جزئی نارضایتی از بدن یا نارضایتی بدن نیست که ممکن است به طور روزمره تجربه شود، اما چنین روابط شدیداً منفی با بدن، غذا و سلامتی در برخی موارد منجر به اختلالات جدی در خوردن غذا می‌شود. در انگلیس، انجمن اختلالات خوردن تخمین زده که حدود ۱۶۵۰۰۰ نفر به اختلال خوردن مبتلا هستند و این بیماری مسئول بیشترین تعداد مرگ و میر ناشی از بیماری روانی است. با وجود افزایش روزافزون بی‌اشتهایی و پرخوری عصبی، چاقی همچنان به عنوان داغ ننگ در فرهنگ غربی شناخته می‌شود و این امر در سال‌های اخیر در رسانه‌های پرطرفدار دوباره زنده شده است. همانطور که انگلیس (۱۹۹۱) نشان می‌دهد، افراد چاق با وضعیت ویژه‌ای در نظر گرفته می‌شوند و داغ ننگ شدیدی می‌خورند، زیرا چاقی ماهیت قابل مشاهده دارد و جامعه برای نسبت دادن مسئولیت فردی چاق شدن به افراد چاق متمایل است. در حالی که بیشتر از «علوم» در روایت‌های رسانه‌ای ممکن است به عنوان «واقعیت» نشان داده شود، که با استفاده از «متخصصان» پشتیبانی می‌شود، موارد فوق نشان می‌دهد که بین سلامت و کاهش وزن رابطه به مراتب پیچیده‌تری وجود دارد. از چه سازوکارهایی می‌توان برای ساختارزدایی و تشویق تبیین‌های علمی به ساختارهای قراردادی اجتماعی یا تفسیرهای اخلاقی استفاده کرد؟ در اینجا به نظر می‌رسد ما به آموزش و پرورش یا ارتقاء سلامت در یک معنای وسیع نیاز داریم که این امر بتواند بر دریافت عقلانی از گفتمان چاقی حیاتی باشد. میا (۲۰۰۵) استدلال می‌کند که تعامل اخلاقی با علم ممکن است در رفع بسیاری از نگرانی‌ها درباره محدودیت روزنامه‌نگاری علمی، که در بالا بیان شد، کمک کند. وی معتقد است که این امر به آن دلیل است که روایت اخلاقی پیرامون علم به طور مؤثری موضوعی را مورد بحث قرار می‌دهد و این احتمال را فراهم می‌آورد که افراد غیر متخصص با اهمیت اخبار علمی کنار بیایند. آنچه ممکن است در اینجا نگران‌کننده باشد فقط علم نیست بلکه ما نگران نوع جامعه‌ای هستیم که می‌خواهیم و نیز انواع بدن که برای آن ارزش قائل باشیم. ارائه روایت‌های جایگزین در گفتمان چاقی نه تنها ممکن است به کسانی کمک کند که با عنوان «دارای اضافه وزن» برچسب خورده‌اند، تا خودشان را در این گفتمان‌های جایگزین (مجدداً) در موقعیت خود قرار دهند، بلکه در مباحث وسیع‌تر سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در مورد چگونگی درک چاقی کمک می کند. تحقیقات نشان می دهد که افکار عمومی و محیط سیاست‌گذاری وقتی خطرات سلامتی به روش‌های خاصی بازتنظیم می‌شوند، می‌توانند تغییر کنند (لاورنس، ۲۰۰۴). همانطور که گارد و رایت (۲۰۰۱ ، ص ۵۳۷) خاطرنشان کردند، «پوشش رسانه‌ای دانش متخصصان» تولید شده در گزارش‌ها در خدمت تولید گفتمان عمومی/ مردمی است که با سیاست‌مداران و نهادهای تأمین مالی در مورد سطح نگرانی جامعه ایجاد می‌شود. این موضوع به همین دلیل انگیزه بحث بیشتر را می‌کند.
بر این اساس، گفتمان‌های جایگزین ممکن است به نوبه خود امکان تجدیدنظر بر تمرکز به دور از کاهش وزن را به عنوان ویژگی اصلی سلامت در رابطه با مباحث مربوط به سیاست‌های دولت در مورد چاقی تقویت کنند. مگر اینکه ابعاد اخلاقی گفتمان چاقی به صورت متمرکزی عمومی شود، ممکن است مربیان، والدین، متخصصان سلامت و غیره مجهز باشند تا بتوانند با احتیاط بیشتری نسبت به شیوه بیان وزن و مسائل سلامتی عمل کنند. در صورت عدم تحقق این امر، فضای کمتری برای هرگونه نامعقولی پارسایی معقول- چاقی و سلامت – در فضای فرهنگی وجود خواهد داشت، در حالی که مونگان می‌گوید ،لاغرشدن بیشتر از آنکه در مورد سلامتی باشد ، در مورد آمادگی اجتماعی است. برای ایجاد این فضاهای جایگزین، ما باید شروع کنیم، همانطور که در اینجا تلاش کرده‌ایم با طرح سؤال‌ای مختلف در مورد بیماری همه‌گیر چاقی، بازنمایی‌های فرهنگی آن و راه‌هایی که این گفتمان پیرامون چاقی در زمینه‌های متنوع اجتماعی و مرتبط با تعلیم و تربیت مشروعیت پیدا می‌کند.

 

قسمت سوم و پایانی