انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

گشایش صفحه فرهنگ عرب در «انسان شناسی و فرهنگ»

گشایش صفحه فرهنگ عرب در «انسان شناسی و فرهنگ»

سعیده بوغیری( گروه بین المللی و ترجمه)

زبان و فرهنگ غرب از قدیمی ترین فرهنگ های شبه جزیره عربستان هستند که پس از تاثیر پذیری از تمدن های بین النهرینی خود از طریق تمدن اسلامی جهانی شدند. امروز عربی چه در قالب عربی ادبی، کلاسیک و متون مقدس، چه به صورت عربی مدرن مورد استفاده صدها میلیون مسلمان در سراسر جهان یکی از زبان ها و فرهنگ های اصلی نیز در دنیا به حساب می آید. از این رو، انسان شناسی و فرهنگ، در راستای سیاست گسترش صفحات بین المللی خود، این صفحه را با محتوای مشابهی با دیگر این صفحات و با شروع از مطلبی درباره زبان عربی می گشاید . در این صفحه نیز خوانندگان نه فقط با ابعاد، شخصیت ها، نویسندگان و اندیشمندان گذشته و معاصر عرب غیر ایرانی آشنا خواهند شد، بلکه همچنین امکان کارگاه آموزش ترجمه از طریق متون دوزبانه عربی – انگلیسی در اختیارشان قرار می گیرد.

زبان عربی

خاستگاه زبان عربی، شبه جزیره عربستان است. گسترش سرزمینی قرون وسطی و انتشار قرآن، گسترش این زبان را به دنبال داشتند. عربی در آسیا (خاور میانه و نزدیک)، آفریقای شمالی، اروپا (آندلس) به زبان آیینی اسلام تبدیل شده است. این زبان که به شاخه سامی خانواده زبانی آفریقایی- آسیایی تعلق دارد، ابتدا توسط اعراب صحبت می شد، اما بعدها از نظر جغرافیایی به چندین قاره گسترش یافت و از نظر جامعه شناختی نیز جای خود را در میان جمعیت های غیرعرب گشود تا آنجا که امروز به زبان رسمی چندین سازمان بین المللی تبدیل شده است. تضاد میان زبان عربی رسمی و محاوره ای یکی از ویژگی های زبان عربی است که امکان تشخیص عربی بومی از عربی ادبی را فراهم می آورد. زبان عربی ادبی، عربی کلاسیک (پیش، هنگام و پس از نزول قرآن) و نیز عربی مدرن را شامل می شود. زبان عربی محلی و بومی نیز تمامی انواع گویش های محلی عربی را در برمی گیرد.

برد درخشش فرهنگی زبان عربی را دین اسلام، ادبیات نظم ونثر، رسانه های سمعی بصری معاصر از جمله اینترنت، می سازند. برد تاریخی مهم این زبان نیز نفوذ واژگانی زبان عربی در زبان های خارجی از جمله زبان های رومن (با ریشه لاتین) است. از عوامل درخشش زبان عربی، نقش آن به عنوان زبان کتاب مقدس مسلمانان است، گواینکه عربی قرآنی با عربی مدرن امروز بسیار متفاوت است. مورد دیگر ادبیات نظم نثر عربیست. حتی نویسندگان غیرعرب نیز از این زبان برای انتشار آثار خود استفاده می کرده اند برای نمونه پزشکی و فلسفه ایران عهد ابن سینا با این زبان به چاپ می رسیده است. در میان پادشاهان قبایل سیسیل نیز صحبت به زبان عربی مایه مباهات بوده است. زبان های غیرعربی نیز واژگان و اصطلاحات فراوانی از این زبان به عاریه گرفته اند.

مطالعات زبان شناختی عربی، در دو دسته انجام می شود: مطالعه بر روی نحوه تلفظ این زبان که به طور خاص به دسته های آواشناسی، واج شناسی و گفتار پژوهی زبان عربی تقسیم می شود که در دسته اخیر به بررسی هنجارهای قرائت قرآنی نیز پرداخته می شود. مطالعات دسته اول به نوشتار زبان عربی نیز می پردازد که از راست به چپ نوشته می شود. این مطالعه با دو دیدگاه مکمل صورت می گیرد: سیستم نوشتاری و چگونگی نوشتار زبان عربی. سیستم نوشتاری، الفبای عربی را شامل می شود که از الفبای فنیقی مشتق می شود- حروف ابجد که تنها حروف بی صدا را در خود می گیرد- و با نشانه های مکملی که صدای این حروف را تغییر می دهد (همزه) و نیز حروف مشتق از نوشتار هندی کامل می شود.
دستور زبان عرب – که شکل واژه ها در آن بر حسب نقش آن ها در جمله تغییر می کند- به مطالعه شکل گیری واژه ها (صرف) و ترکیب واژه ها در جمله (نحو) می پردازد.
علوم زبان شناختی مکمل در بررسی دستور این زبان، معناشناسی و سبک شناسی و نیز فرهنگ نویسی زبان عربی هستند که به مطالعه واژگان این زبان می پردازند و امکان تهیه فرهنگ های واژگان را فراهم می آورند.
خاستگاه زبان عربی به قرن دوم و شبه جزیره عربستان بازمی گردد. شکل آن زمانی این زبان، به عربی کلاسیک کنونی بسیار نزدیک بوده است. با اینهمه بنابر حکایات موجود، قدمت این زبان به زمانی بازهم پیشتر از این زمان باز می گردد: ملکه سبا، یمن باستان و نیز قبایل عرب که اکنون از میان رفته اند، احتمالا به این زبان اما به شکل باستانی تر آن صحبت می کرده اند. نخستین ردپای نوشتار عربی که امروز در دست داریم، به قرن سوم باز می گردد.
قبیله ای از ساکنان طائف، نخستین کسانی بودند که نوشتار عربی را ابداع کردند. نوشتار عربی پدیده ای است که جا دارد مورد پژوهش قرار گیرد چه از نظر یک سیستم نوشتاری عربی، و چه از دیدگاه شیوه فنی این نوشتار. چه نوشتار عربی برای نوشتن زبان های غیرعربی مانند اردو نیز به کار می رود که این خود سازگاری الفبای عربی با کاربری جدید را ایجاب می کند.
زبان ریاضی امروز غربی، در واقع همان املای اعداد عربی است که اعراب خود آن ها را از هندیان وام گرفته بودند. البته آنچه امروز مورد استفاده قرار می گیرد با املای اعداد واقعی هندی متفاوت است. این سیستم توسط ریاضیدان ایتالیایی فیبوناچی (Fibonacci) در قرن سیزدهم وارد اروپا شد. این سیستم شماره گذاری نسبت به سیستم رومی قوی تر و سریع تر بود و فیبوناچی نیز از این مزیت آگاه بود.

زبان عربی ادبی:
زبان عربی واژه ای کلی است که چهار دوره تاریخی این زبان را در برمی گیرد که در طول آن به ترتیب عربی کلاسیک و عربی مدرن استاندارد پیدا می شوند. عربی باستانی زبان عربی شعر پیش از اسلام است. عربی قرآنی زبان متن کتاب مقدس مسلمانان، قرآن و متون دینی است و عربی کلاسیک به معنای خاص کلمه به زبان تمدن عربی- اسلامی اتلاق می شود. عربی استاندارد مدرن یا “عربی ادبی” در آغاز قرن نوزدهم پس از ورود صنعت چاپ و انتشار کتاب های مدرن در مصر زاده شد. یک قرن و نیم بعد هم کشورهای آفریقای شمالی آن را پذیرفتند. عربی زبان نوشتاری مشترک تمامی کشورهای عرب زبان است.
زبان های عربی بومی شفاهی در هر ناحیه ای از ناحیه دیگر متفاوت بوده و تحت تاثیر عربی استاندارد قرار دارند.
· تفاوت های گویشی میان سرزمین هایی با فاصله کمتر مانند الجزایر، تونس و مراکش چندان بزرگ نیست، اما میان “عربی تونسی” و “عربی سوری” تفاوت بسیاری وجود دارد. این تفاوت در نحوه ادای واژه ها و اشتقاقات واژگانی انتقال یافته از گویشی به گویش دیگر مشخص می شود. با اینهمه این زبان عربی ادبی است که در تمام بخش های سیستم آموزشی اعراب آموخته می شود.
· مهم ترین گویش های عربی، گویش های مصری، شامی، مغربی، حجازی و… هستند. شامی در سوریه، لبنان، اردن و فلسطین، گویش حسانی در موریتانی مراکش و چند ناحیه آفریقای غربی صحبت می شود.
· به طور کلی گویشوران مختلف زبان عربی در میان خود از عربی ادبی یا شکل ساده شده آن استفاده می کنند.
زبان عربی دارای چهار گویش اصلی است که در میان چهار گروه گویشوران نیز، گویش هر دسته برای دسته دیگر به سختی قابل درک است. به این ترتیب می توان نزدیک به پانزده زبان بسیار متفاوت (لااقل به اندازه زبان های لاتین) در این میان از یکدیگر متمایز کرد که در میان آن ها گونه های گویشی آن قدر قوی هستند که برای خود دسته ای جداگانه بسازند.
گونه های زبان عربی از قالبی متنوع نشات می گیرند: زبان عربی فصیح که به شکل سامی ناهمگون آن اتلاق می شود که زبان شاعران است و نیز شکل “عربی قراردادی” آن که زبان چانه زنی میان قبایل گوناگون بوده است.
به این اشکال باید شکل سومی را نیز افزود : زبان عربی ساختگی در سرزمین های بیرون از شبه جزیره عربستان:
– عربی سازی تجاری
– عربی سازی اداری (که معمولا به دسته نخست پیوند می خورد.)
– عربی سازی مهاجران بادیه نشین
برای نمونه در مغرب، عربی سازی با کشاورزی در زمین های اعراب در اسپانیا و در شهرهای آفریقایی (تونس و الجزایر شرقی) و با دو زبان آندلسی و افریسی آغاز شد. سپس با عربی سازی از راه گسترش تجاری و اداری با جمعیت “رومی” بومی ادامه یافت. حال آن که روستاییان “بربر” زبان امازیغی خود را حفظ کردند، اجتماعات شهری اسپانیای مسلمان و مغرب با تاثیر مداوم از زبان اندلسی و افریسی، الزامات دینی عربی در این مراکز دانشگاهی این شهرها، و سپس عربی سازی اداری به خصوص از سلسله مرینیون (قرن سیزدهم) پدید آمدند. به موازات آن از قرن یازدهم و به خصوص قرن سیزدهم، جمعیت های عرب بادیه نشین (کوه طور، لیبی، سیرنایی –شمال شرق لیبی- و شاید یمنی) در مغرب مرکز و شرقی و بخش هایی از صحرای آفریقا ساکن شدند و هریک با گویش خاص خود (که به خاستگاه و پیشرفت مستقل شان پیوند خورده بود) جمعیت های تاثیرپذیرتر آفریقای شمالی را تحت تاثیر خود قرار دادند.
این گویش ها در میان گروه های مختلف قابل درک نیست، بلکه این شکل ساده شده مغربی است که امکان درک متقابل میان بازرگانان را فراهم می آورد، با اینهمه زبان فرانسه اغلب جایی در دیپلماسی و بازرگانی این گروه ها برای خود می گشاید.
از گویش های گروه شرقی می توان به شامی، اردنی فلسطینی، عراقی، خلیجی، حجازی- نجدی، مصری، سوری و… اشاره کرد.
از گویش های بادیه ای نیز می توان لیبیایی، سوری بادیه ای شمال سوریه، لبنان، سوری بادیه ای جنوب سوریه، بادیه ای شبه جزیره عربستان (عربستان و اردن) را نام برد.
زبان عربی در اروپا نیز تاثیر بسزایی برجا گذاشته است:
· کاستیان، پرتغال و لادینو (فلسطینی- اسپانیایی) به شدت تحت تاثیر زبان عربی قرار گرفته اند. گونه اسپانیایی آندلسی (که با حروف عربی نوشته می شده) که در دوران کاستیان (۱۲۴۰ تا امروز) از میان رفته، یکی از موثرترین ترکیبات این گونه بوده، اما تاثیر آن بر دو لهجه محلی شمالی تر به دلیل تاثیرپذیری کلی از تمدن اسلامی در قلمرو گالیسی (شمال غرب اسپانیا) دوچندان شده است. از قرن سیزدهم به بعد و به طور اخص از قرن شانزدهم کاستیان بخش بزرگی از واژگان عربی خود را از دست داد. از سوی دیگر می توان به طور کلی از سیسیل و به طور جزیی تر از ایتالیای جنوبی نام برد که به شدت از دوران درخشش اعراب (بین قرن های نهم و یازدهم) و نیز ادامه تمدن آن در دوران نورمان ها (دریانوردان ژرمن شمالی) در قرن دوازدهم تاثیر گرفتند. از راه رسیدن توده های بردگان عرب زبان لیبیایی در عصر جدید به منظور بهره برداری از نیشکر نیز به استفاده و نوسازی واژگان عربی زبان لاتین سیسیل انجامید.
· زبان سربستان و کرواسی به خصوص زبان مردم بوسنی و آلبانی که در زمان عثمانی مسلمان شدند، تاثیر بسزایی از عربی پذیرفت و بسیاری واژه های دینی، اداری و نظری را از زبان عربی ترکان عثمانی به این زبان ها راه یافت.
· ترکان ترکیه، کردهای جنوبی نیز بیش از یک سوم واژگان عرب را متوجه می شوند. با وجود اقدامی که در قرن بیستم از سوی جمهوری ترکیه برای جایگزین کردن واژگان ترکمن و ساخت واژگان جدید صورت گرفت، کاربرد واژگان ترکی- عثمانی و آناتولی که به شدت عربی شده اند هنوز بسیار بالاست.
· تارتارها به طور غیرمستقیم از زبان فارسی و ترکی سلجوقی (بین قرن های ۱۵-۱۳) و پس از آن از ترکی عثمانی تاثیر پذیرفت. اما زبان آنان نیز مانند زبان های قفقازی که بعدها گویشوران آن ها مسلمان شدند(۱۹-۱۷) (ابخازی، چرکس، چچنی، داغستانی و حتی آذری شمالی) به سرعت از زبان روسی تاثیر گرفت.
در آسیا
· زبان فارسی و دیگر زبان های ایرانی به قدری از واژگان عرب در تمام زمینه ها تاثیر گرفتند که برخی زبان شناسان در قرن نوزدهم نوعی زبان عربی در آن یافتند. تنها تاجیکستان شمالی بود که در قرن نوزده و بیست تاثیری بسیار روشن از زبان روسی گرفت.
· زبان ترک های آسیای مرکزی (ازبک- اویقور، قزاق- قرقیز، ترکمن)ها نیز به شدت از زبان فارسی تاثیر پذیرفت و واژگان جدید آن ها معمولا مانند زبان فارسی، از عربی استاندارد مدرن متاثر شده است.
· زبان های اردو- هندی، سندی، پنجابی، راجستانی و ماراستی و در مقیاس کمتر، بهاری، بنگالی و برخی زبان های دراویشی نیز به شدت از زبان عربی متاثر شده اند. می توان گفت زبان اردو نیز مانند زبان کشورهای همسایه خود، ایران و افغانستان ویژگی عربی بودن خود را حفظ کرده است.
· زبان هوی چین امروز هنوز با املای عربی قابل نوشتن است.
· زبان های جاوه ای و مالزیایی نیز به طور سطحی عربی شده اند.
در آفریقا
· جمعیت های مسلمان چاد، سودان و شاخ آفریقا (توبو، دارفور، آفار، اورومو، سومالی) به میزان های گوناگون آن قدر عربی شده اند که اغلب مردم آن ها عرب زبان بوده و زبان شان تاثیری مستقیم و بسیار روشن از عربی گرفته است.
· جمعیت های بانتوی شرقی نیز به میزان زیادی از تمدن سواحیلی متاثر شده اند که به خوبی زبان فارسی دارای ساختاری مشخصا غیرعربی است، اما پنجاه درصد واژگان آن عربی بوده و هنوز در سطح قابل ملاحظه ای با املای عربی نوشته می شود.
· تقریبا اکثریت قریب به اتفاق مردم مغرب نیز از نسل جمعیت های آفریقای شمالی عرب زبان شده هستند.
· در آفریقای غربی نیز اسلامی و عربی سازی از راه تجارت در قرون وسطی، سپس هجوم اعراب بدوی دو موج قوی عربی سازی را به دنبال داشت. از قرن دوازدهم به بعد، نوشتار آنان عربی است که این موضوع خود بر مردم ساحل و صحرای آفریقا تاثیر فزاینده ای داشته است.
از ادیبان بزرگ و تاثیرگذار عرب می توان به افراد زیر اشاره کرد:
– نقیب محفوظ، برنده جایزه نوبل ۱۹۸۸
– ابن ارشد، فیلسوف، حقوقدان، ریاضیدان و پزشک مسلمان قرن دوازدهم
– ابن خلدون، تاریخ نگار، فیلسوف، سیاستمدار قرن چهاردهم
– ادوارد سعید، نظریه پرداز ادبی، متنقد و متفکر فلسطینی تبعه آمریکا
– طاها حسین، رمان نویس، مقاله نویس، منتقد ادبی مصری قرن بیستم
– احمد امین، متفکر و نویسنده
– جبران خلیل جبران، نویسنده، شاعر، نقاش و عکاس لبنانی تبعه آمریکا و….
اکنون زبان عربی، زبان رسمی سازمان های متعدد بین المللی از جمله سازمان ملل، صندوق بین المللی پول، اتحادیه عرب، پلیس بین الملل، اتحادیه آفریقا و نیز جامعه دولت های سواحیلی- صحرایی است. به علاوه عربی زبان رسمی ۲۲ دولت عرب نیز هست. نزدیک به ۵۳۰ میلیون گویشور دارد که عربی زبان مادری ۲۸۰ میلیون نفر آن هاست.