انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

گریز برای فردا ؛نگاهی مختصر به پدیده مهاجرت

مهاجرت نخبگان در دنیا از اوایل دهه ۱۹۶۰ م به عنوان یک مشکل اساسی درکشورهای در حال توسعه به صورت جدی و در کشورهای پیشرفته به صورت جابه جایی نخبگان بومی مطرح گردید( خلیلی ، ۱۳۸۰: ۵۳۷). اصطلاخ فرار مغزها [i] بعد از جنگ جهانی دوم و هم زمان با مهاجرت نخبگان انگلیسی به کشور فرصت ها ی نو یعنی آمریکا مورد استفاده قرار گرفت ( نراقی ، ۱۳۷۹ : ۱۷۰) در واقع این امر پدیده ای بود که ابتدا در بین کشورهای توسعه یافته به عنوان یک پدیده اجتماعی مطرج گردید و سپس دامنه آن به کشورهای در حال توسعه نیز کشیده شد. طبیعتاً کشورهای در حال توسعه به علت مشکلات ناشی از جریان گذار به مدرنتیه ، زمینه مساعدی برای از دست دادن سرمایه های علمی خود دارند. گرچه این پدیده به عنوان یک معضل جهانی گریبانگیر همه کشورهای جهان شده است اما به طور خاص در کشور های توسعه نیافته یا در حال توسعه خروج نیروهای متخصص و کارآمد ، به مثابه از دست رفتن سرمایه های اجتماعی است که به سختی می توان جایگزینی برای آن یافت و همین امر موجب کند شدن روند توسعه یافتگی خواهد شد. چرا که در کشورهای توسعه یافته برنامه های هدفمند در راستای شناسایی نخبگان و تربیت آنان وجود دارد در حالی که نخبگان سایر کشورها بر مبنای توانمندی های فردی ، استعدادهای خدادادی را پرورش داده اند.

فرایند مهاجرت افراد تحصیلکرده در ایران ” به طور مشخص به پیش از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲″ با اعزام دانشجو به خارج از کشور آغاز ( جانمردی ، ۱۳۸۶ : ۱۲۹) و با افزایش درگیری ها در دانشگاه ها طی دهه های ۴۰ و ۵۰ شمسی این فرایند تشدید شد. بعد از انقلاب ” در فاصله ۱۳۵۵ تا ۱۳۶۵ حدود ۵/۲ میلیون نفر از ایران خارج شده اند ( منشی طوسی و مدرس ، ۱۳۸۰ : ۱۲۴). اما موج سوم مهاجرت در ایران از سال ۱۳۷۶ آغاز شده ( ذاکر صالحی ، ۱۳۸۶ : ۱۱۳) و با تمرکز بر خروج برگزیددگان المپیادهای علمی و دانشگاهی ادامه یافته است. ارشاد در تحقیق خود نشان داده است ایرانیانی که در کشورهای عضو OECD[ii] زندگی می کنند تقریبا ۲۵ % کل افراد دارای تحصیلات دانشگاهی داخل کشور را تشکیل می دهند( ارشاد ، ۱۳۸۰ : ۴۵).

از سوی دیگر آمار منتشر شده از سوی صندوق بین الملل نشان دهنده آن است که ایران از لحاظ فرار مغزها در میان ۶۱ کشور در حال توسعه رتبه اول را دارد( payk در جانمردی ، ۱۳۸۶ : ۱۳۰ ) . همچنین ” نزدیک به ۹۰ نفر از ۱۳۵ دانش آموزانی که در سال های ۸۰-۷۷ در المپیادهای علمی صاحب مقام شده اند هم اکنون در دانشگاه های آمریکا مشغول به تحصیل هستند “( همان : ۱۳۱).

امروزه کشورهای پیشرفته با شناسایی نخبگان علمی کشورهای در حال توسعه و ارائه جاذبه های شغلی ، رفاهی ، تحصیلی و ایجاد فضای مناسب پژوهشی این سرمایه های انسانی را به صورت یک سرمایه اقتصادی سودآور وارد کشور خود می کنند. در این میان برخی از کشورهای در حال توسعه علاوه بر برنامه ریزی های کلان جهت حفظ نخبگان علمی خود در تلاش هستند نخبگان سایر کشورها را جهت سرعت بخشیدن به فرایند توسعه خود ، جذب کنند . مالزی یکی از کشورهای در حال توسعه ای است که برنامه های مدونی در راستای جذب نخبگان بومی و غیر بومی تدوین کرده است. گرچه فرایند کسب تابعیت برای خارجی ها در این کشور با شرایط دشواری همراه است اما امکانات و تسهیلات به نسبت خوبی در اختیار نخبگان غیر بومی قرار داده می شود. اعطا کمک هزینه تحصیلی تحت عنوان “بورس جهانی دانشگاه USM[iii] ” که توسط وزیر علوم مالزی جهت جذب دانشجویان نخبه و استعدادهای علمی خارجی در مقطع دکترا به دانشگاه USM مالزی اختصاص یافته است ، فقط یکی از نمونه های بارز این تلاش هاست . بورس های دانشگاهی مانند vice chancellor award- fellowship scheme- Graduate Assistant Scheme – Postgraduate Research Grant و … که قابلیت دریافت توسط دانشجویان بومی و غیر بومی را دارد ، امکانات مالی بسیار ارزنده ای را در اختیار دانشجویان نخبه قرار می دهد. همچنین تقویت دوره های پسا دکتری برای بهره وری از دانشجویان متخصص در دانشگاه های مالزی به شدت توسط اساتید پیگیری می شود. وجود ستاد های داخلی جذب نخبگان در کادر هر دانشگاه نیز به شناسایی دانشجویان نخبه کمک فراوانی کرده است.

خانم لی سا هون ، یکی از مدیران ارشد بهره وری مالزی ، در نشستی که در مجمع تشخیص مصلحت نظام به منظور بررسی و تبیین سند چشم انداز مالزی برگزار شد ، یکی از ایده های مهم این کشور برای توسعه را ” پرورش و جذب استعداد های برتر و مساله فرار مغزها ” بیان کرد . ایشان به تاسیس شرکتی به نام ” استعداد ها ” اشاره می کند که هدفش “جذب و بازگرداندن استعداد ها و نحبگان خود و همچنین جذب افراد در دیگر کشورها ” ست . برنامه خانه دوم نیز راهی برای حمایت و جذب سرمایه های انسانی و مالی خارجی در این کشور محسوب می شود( سایت مجتمع تشخیص مصلحت نظام ).

این تلاش ها از یک سو و حضور گسترده دانشجویان ایرانی در دانشگاه های مالزی ، امری است که نباید توسط پژوهشگران و مسولان نادیده گرفته شود . در واقع شناختن راه ها و زمینه هایی که یک کشور در حال توسعه با وجود داشتن نظام پادشاهی و علیرغم این که آزادی های سیاسی و اجتماعی آن در سطح بالایی نیست اما به شتاب در مسیر توسعه گام برمی دارد این سوال را در ذهن ایجاد می کند که چگونه می توان الگوی مشابهی برای بهبود وضعیت نخبگان ایرانی بر اساس تجربیات ایشان تهیه کرد.لزوما الگوبردای ، به معنای وفاداری کامل به ارکان یک سیستم آزمون شده نیست بلکه بومی سازی و استفاده از موفقیت های کسب شده در بنیاد نخبگان در تدوین یک الگوی کارآمد می تواند موفقیت برنامه را افزایش داده و موجب کاربردی شدن برنامه گردد. طبیعتاً نیاز به مطالعه پروژه استعدادها که در مالزی به عنوان یکی از آرمان های توسعه ای این کشور تا سال ۲۰۲۰ و مقایسه آن با برنامه های بنیاد نخبگان فقط منجر به شناخت و اشراف به مدارک می شود در حالی که برای داشتن شناختی عمیق تر از موضوع ، نخبگان ایرانی در هر دو کشور باید مورد بررسی قرار گیرند. در همین راستا سوالات متعددی مطرح می شود از جمله این که آیا فرایند شناسایی نخبگان در ایران به درستی تعریف شده است؟ آیا بخشی از استعداد های بالقوه پیش از آن که به مرحله بالفعل در آیند از کشور خارج نمی شوند؟ جز این آیا نیاز به تولید نوعی کنش معنوی و درونی برای رسیدن به مفهوم همبستگی اجتماعی در بین نخبگان و تحصیلکردگان می تواند به عنوان یک فاکتور پیشگیری کننده از مهاجرت عمل کند یا خیر ؟ در واقع این سوال مطرح است که آیا می توان در جامعه ای که کمترین سطح انگیزش جهت توسعه و پیشرفت وجود دارد از نخبگان خواست که کشور را ترک نکرده و شرایط نامناسب برای پژوهش را تحمل کنند؟

با چنین رویکردی به luvtd چند پژوهش انجام شده دراین زمینه می پردازیم :

فرتوک زاده و اشراقی در مقاله ای با عنوان ” مدلسازی دینامیکی پدیده مهاجرت نخبگان و نقش نظام آموزش عالی در آن ” به بررسی پدیده مهاجرت نخبگان پرداخته است. از نظر ایشان تحلیل ها و پژوهش های بسیاری در زمینه علل و راهکارهای مقابله با این پدیده ارائه شده است اما هیچ یک از راهکارها نتوانسته اند جلو روند پرشتاب مهاجرت ها را بگیرند. برای رفع این مشکل پژوهشگران با ارائه یک مدل دینامیکی سعی کرده اند اثر سیاست های مختلف و نقش آموزش عالی را بر پدیده مهاجرت نخبگان بسنجند.این مدل دینامیکی فاکتورهایی همانند ارتباط دانشگاه و صنعت ، منزلت اقتصادی و اجتماعی نخبگان ، انگیره ها و آموزش های فرهنگی و اعتقادی ،تعلقات خانوادگی ، فرصت های شغلی ، حمایت و زمینه سازی دولت ، تفاوت سطح رفاه داخل و خارج از کشور و……بر تمایل به مهاجرت نخبگان می سنجد . همچین این مدل دارای سطوح مختلفی بر مبنای میزان اثر بر این پدیده است( فرتوک زاده و اشراقی : ۱۳۸۸).
حشمت اله عسگری و مهدی تقوی در مقاله ای با عنوان ” رویکردی نوین به مساله فرار مغزها و نقش آن در انباشت سرمایه انسانی در کشورهای مبدا” ، جریان فرار مغزها را با تاکید بر تاثیرشان در ساختارهای اقتصادی مورد مطالعه قرار داده اند.از نظر ایشان جریان انتقال سرمایه انسانی ، اقتصاد کشورهای مبدا و مقصد را تحت تاثیر خود قرار داده و از سوی دیگر بر جذب یا دفع آن ها به صورت مستقیم اثر می گذارد. نتایج این تحقیق بیانگر آن است که ” جریان فرار مغزها از کشورهای در حال توسعه ( از جمله ایران) بر انباشت سرمایه ی انسانی این کشورها طی سال های ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۰″ شده است(عسگری و تقوی : ۱۳۸۹).
ذاکر صالحی در مقاله ” فراتحلیل مطالعات انجام شده در زمینه جذب نخبگان و پیشگیری از مهاجرت آنان” ، تحقیقات انجام شده در این زمینه را به طور کامل بررسی و دسته بندی کرده است.این تحقیق با استفاده از نطریه جاذبه – دافعه سعی می کند راه کارهای سازگار با نظریه مذکور را جهت جذب و نگهداشت سرمایه انسانی نخبه ارائه کند( ذاکر صالحی : ۱۳۸۶).
” جوانان ، جهانی شدن و مهاجرت های بین المللی : پژوهشی در میان نخبگان جوان ” ، عنوان پژوهش دیگری است که با استفاده از مفهوم ” نوگرایی بازاندیشانه متفکران مدرن و پست مدرن معاصر و با استفاده از رویکرد نظریه مبنایی به دنبال روشن ساختن تفسیر ، معنا و اهمیت رفتار مهاجرتی نخبگان جوان بر هویت یابی و انگیزه ها و زمینه های اجتماعی فرهنگی موثر بر این رفتار است.” نتایج این تحقیق که به شیوه کیفی انجام شده است نشان می دهد پروسه جهانی شدن و ارزش های جهان وطنی بر گرایش ها و ارزش های جوانان نخبه ایرانی به شدت تاثیر گذاشته است.به گونه ای که تلاش برای کسب مهارت های فردی ، داشتن سبک زندگی متفاوت و ارتقا مهارت های حرفه ای و تحصیلی ،فاکتورهای مهمی برای مهاجرت ، نخبگان جوان ایرانی برای مهاجرت است( ذکایی : ۱۳۸۵)
عسگری و همکارانش در مقاله ای با عنوان ” بررسی علل فرار مغزها از کشورهای در حال توسعه به کشورهای OECD در قالب مدل جاذبه ” ، دلایل مهاجرت جوانان نخبه را مورد مطالعه قرار داده اند. این پژوهش به بررسی سی کشور در حال توسعه و فرایند جذب و مهاجرت نخبگان آن ها به ۱۶ کشور عضو سازمان مذکور پرداخته است.” نتایج نشان می دهد که جریان فرار مغزها در قالب الگوی جاذبه قابل توجیه است ، به وطری که مجموعه ای از عوامل جاذبه و دافعه همچون تفاوت در اندازه ی جمعیت ، شرایط بازار کار مانند نرخ دستمزد و بیکاری ، کیفیت زندگی و رفاه اجتماعی ، یارانه ی آموزش و مشارکت بخش خصوصی ، توضیح دهنده ی جریان فرار مغزها از کشورهای در حال توسعه به کشورهای توسعه یافته است”( عسگری و همکاران : ۱۳۸۷).
در پژوهش دیگری جانمردی به صورت موردی به بررسی پدیده مهاجرت نخبگان در شهرستان سقز پرداخته است ؛ ” مطالعه جامعه شناختی پدیده مهاجرت نخبگان در ایران از سال ۱۳۳۲ تا ۱۳۸۵ ( مورد مطالعه : سقز در استان کردستان )، این محقق با استفاده از نظریه های تضاد ، سیستمی ، مدل رفتاری، محرومیت نسبی ، سرمایه انسانی و نظزیه دوگانگی ساختاری و با کمک از شیوه مطالعه پیمایشی ۵۰ نفر از نخبگان مهاجر در کشورهای مقصد را مورد مطالعه قرار داده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد بین متغیر هایی مانند پایگاه اجتماعی و اقتصادی ، سن ، جنس ، ساختار علمی ، مشارکت سیاسی ، وضعیت تاهل ، فشارهای اجتماعی ، تمایزات قومی ، شبکه های ارتباطی ، فاصله طبقاتی ، ساخت سیاسی و پدیده مهاجرت رابطه معناداری وجود دارد( جانمردی : ۱۳۸۶).
شاه آبادی و همکارانش در تحقیقی با عنوان ” تاثیر حمایت از حقوق مالکیت فکری بر مهاجرت نخبگان از کشورهای منتخب در حال توسعه و توسعه یافته ” ، متغیر مالکیت فکری را در رابطه با پدیده مهاجرت سنجیده است . نتایج این پژوهش نشان می دهد “حمایت از حقوق مالکیت فکری ارتباط منفی بر مهاجرت نخبگان در هر دو گروه کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته دارد. متغیر انباشت مهاجرت نخبگان و شکاف رفاهی مابین کشورهای مبدا و مقصد به طور مثبت مهاجرت نخبگان را متاثر می کند. متغیر سرمایه انسانی نیز در کشورهای توسعه یافته ارتباط مثبت و معنادار ودر کشورهای در حال توسعه ارتباط منفی و معناداری بر مهاجرت نخبگان دارد . همچنین کنترل فساد به طور منفی مهاجرت نخبگان را تحت تاثیر قرار می دهد ( شاه آبادی و همکاران :۱۳۹۱).
در تحقیق دیگری ” اثر فرار مغزها بر رشد اقتصادی کشورهای در حال توسعه ” توسط طیبی و همکارانش بررسی شده است.در این تحقیق تاثیر اقتصادی مهاجرت نخبگان به شش کشور امریکا، انگلیس ، کانادا، آلمان ، استرالیا و فرانسه که بیشترین نرخ مهاجرت نیروی متخصص به آن ها صورت گرفته ، مطالعه شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که اثر فرار مغزها برر انباشت سرمایه انسانی کشورهای مبدا منفی و معنی دار بوده ست و اثر مستقیم فرار مغزها بر رشد اقتصادی کشورهای مبدا معنی دار نیست . بنابراین فرار مغزها با کاهش انباشت سرمایه انسانی رشد اقتصادی کشورهای مبدا را با کندی مواجه می کند”( طیبی و همکاران : ۱۳۹۰)
حکمت و همکارانش نیز پدیده مهاجرت را از منظر دانشجویان بررسی کرده اند؛ ” عوامل موثر بر مهاجرت نخبگان از دیدگاه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی ایران”. در این مطالعه ۴۰۷ نفر از دانشجویان علوم پزشکی با شیوه نمونه گیری طبقه ای و از طریق پرسشنامه مورد آزمون قرار گرفته اند. دانشجویان به عواملی مانند عوامل اقتصادی ،اجتماعی ، اداری آموزشی ، حرفه ای ، اجتماعی و پدیده جهانی شدن به عنوان فاکتورهای اصلی در مهاجرت نخبگان اشاره کرده اند. نتایج تحقیق بیان گر این مساله است که به طور خاص برای نگهداری ” نیروی متخصص بهداشتی درمانی باید به مسایل مهمی مانند عوامل اقتصادی و آموزشی بیشترین توجه را داشته باشند(حکمت و همکاران :۸۸)
فلاحی و منوریان در مقاله ای با عنوان ” بررسی عوامل مهاجرت نخبگان (سرمایه انسانی ) و ارائه راهبردهای مناسب برای پیشگیری از این پدیده ” موضوع را مورد بررسی قرار داده اند.این تحقیق در مورد مهاجران بالفعل و مهاجران بالقوه و ” در خصوص عوامل کششی و زانشی مقصد و مبدا مورد بررسی و مطالعه ” شده است. نتایج تحقیق مشخص می کند که عوامل اصلی همچون عوامل علمی ، آموزشی و پژوهشی ، اقتصادی ، فرهنگی – اجتماعی و عوامل سیاسی و مدیریتی در امر مهاجرت نخبگان در هر دو گروه مورد مطالعه دخالت دارد. اما در این میان ” عوامل سیاسی – مدیریتی ، بیش از عوامل دیگر در گزریز نخبگان در جامعه مورد بررسی نقش داشته اند “(فلاحی و منوریان : ۱۳۸۷).

تحقیقات دیگری نیز در این حوزه انجام شده است که فقط عنوان آن ها در زیر ذکر می شود:

منتظر، غلامعلی و امیر ناظمی و محسن موسوی نسب( ۱۳۹۱ ) ” پیامدهای بازاندیشی در مفهوم نخبگی ” ، فصلنامه سیاست علم و فناوری ، ش ۲ .
قانعی راد ، محمد امین ، ابوالقاسم طلوع و فرهاد خسرو خاور (۱۳۸۷) ” عوامل ، انگیزش و چالش های تولید دانش در بین نخبگان علمی ” فصلنامه سیاست علم و فناوری ، سال اول ، ش۲.
Torbat, Akbar (2002) , “ The brain drain from Iran to the United State “ vol 56, No.2

[i] -Brain Drain

[ii] – The Organization for Economic Co-operation and Development

[iii]- USM Global Fellowship