انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

کیمیاگر موسیقی معاصر ایران (به بهانه شصتمین سالگرد درگذشت استاد صبا)

بی شک و به اذعان اهل موسیقی یکی از تاثیرگذار ترین چهره های موسیقی معاصر ایران که در ابعاد گوناگون (تعلیم و آموزش، نوازندگی، پژوهش و…) سرآمد موسیقی دانان قرن اخیر بوده ابوالحسن صبا می باشد.

ابوالحسن صبا فرزند ابوالقاسم کمال السلطنه فرزند جعفرخان حکیم باشی معروف به صدرالحکماء و از نواده های فتحعلی خان صبا ملک الشعرای دربار قاجار بوده است. او در چهاردهم فروردین ماه سال ۱۲۸۱ خورشیدی در خانواده ای تولد یافت که اهل هنر و ادبیات و طبابت بودند. به علت تسلط پدر صبا به ادبیات فارسی و عربی، به او لقب کمال السلطنه داده بودند. پدرش سه تار نیز می نواخت و اولین استاد پسر بود.

مادر صبا نقل کرده است که ابوالحسن از بچگی لب ایوان می نشست و چند تار به انگشت خود می بست و با دهان صدای سازهای مختلف را در می آورد. کمال السلطنه پسر دیگری داشت به نام عبدالحسین و سه دختر داشت که همه هنرمند و دلبسته به موسیقی بودند.

ابوالحسن تحصیلات مقدماتی را در مدرسه علمیه و سپس در کالج آمریکایی به پایان رسانید و به زبان و ادبیات فارسی و انگلیسی آشنایی یافت.
او نزد میرزا عبدالله فراهانی، درویش خان و علی‌نقی وزیری تار و سه‌تار، نزد حسین هنگ‌آفرین ویولن، نزد حسین اسماعیل‌زاده کمانچه، نزد علی اکبر شاهی سنتور، نزد اکبرخان نی و نزد حاجی خان ضرب را آموخت.
او همچنین در جوانی به مدرسه کمال‌الملک رفت و نقاشی را فرا گرفت. به علاوه در رشته‌هایی مانند نجاری، ریخته‌گری، معرق‌کاری و خاتم‌کاری مهارت کسب کرد که بعداً در ساختن آلات موسیقی به کار بست. صبا، آثار نیما و هدایت را می‌خواند و با نیما و شهریار روابط دوستانه ای داشت.
استاد درباره فراگرفتن موسیقی چنین می گوید: پدرم علاقه مفرطی به موسیقی داشت، یعنی خودش هم آشنا به ساز ایرانی بود و از کودکی یعنی از شش سالگی مرا نزد اساتید وقت راهنمایی کرده بود. قبل از این که شروع به مشق ویلن بکنم با سازهای ایرانی از قبیل سه تار، تار، سنتور و ضرب آشنا شدم، حتی قدری هم کمانچه زدم. بعداً اطلاعات خودم را به ویولون منتقل کردم و تقریباً یک مکتب خصوصی برای ویولن ایجاد شد و کتابهایی در این خصوص نوشته و انتشار دادم.
صبا، در سال ۱۳۱۱ با یکی از شاگردان خود با نام منتخب اسفندیاری کوه نور، دختر عموی نیما، ازدواج کرد که حاصل این ازدواج، سه دختر به نام‌های غزاله، ژاله و رکسانا می‌باشد.

متأسفانه استاد ابوالحسن صبا زود از جهان رفت. او در تاریخ ۲۹ آذر سال ۱۳۳۶ در سن ۵۵ سالگی به علت عارضه قلبی درگذشت و پیکرش در قبرستان ظهیرالدوله به خاک سپرده شد. با اینکه روح بی قرار صبا در آستانه شب یلدا پایان گرفت اما نوای جاودانه سازش و تاثیرش بر موسیقی پایانی نخواهد داشت. صبا بیش از آنکه در نزد دوستان و شاگردانش به عنوان هنرمند و استاد کامل یاد شود، انسانی شریف و مرد اخلاق و با مهر و عطوفت شناخته شده است.
استاد شهریار شاعر بلند آوازه عصر ما ، با ابوالحسن خان صبا روابط بسیار نزدیکی داشت . وقتی استاد صبا درگذشت درباره وی چنین گفت :
ای صبا با تو چه گفتند که خاموش شدی؟ / چه شرابی به تو دادند که مدهوش شدی؟
تو که آتشکده عـشـق و مـحـبـت بـــودی / چه بـلا رفت که خاکسـتـر خاموش شدی؟
به چه دستی زدی آن ساز شبانگاهی را / که خـود از رقت آن بـیخود و بـیـهوش شدی؟
تو بصد نغمه، زبان بودی و دلها همه گوش / چه شنفتی که زبان بستی و خود گوش شدی؟
خلق را گر چه وفا نیست و لیکن گل من / نه گمان دار که رفـتـی و فـرامـوش شـد
تـا ابـد خـاطـر ما خونی و رنگین از تست / تو هم آمـیـخـتـه بـا خـون سـیاوش شـدی

فعالیت های هنری و خدمات ارزنده
ابوالحسن صبا در سال ۱۳۰۲ در مدرسه عالی موسیقی که توسط علی‌نقی وزیری بنیان گذاشته شده بود، مشغول به تحصیل شد. هرچند صبا از کودکی در نواختن انواع سازهای اصیل ایرانی مهارت داشت، اما شگفتی هنر او را باید از زمان تأسیس این مدرسه عالی دانست. صبا در ۲۲ سالگی دانشجوی ممتاز و تک‌نواز برنامه‌های مدرسه عالی موسیقی شد و مورد احترام و تشویق اساتید و دوستانش قرار گرفت. نخستین اثر ضبط‌شده صبا قطعه” زرد ملیجه” با ویولن بود که در میان دو بند سرود ” ای وطن” در سال ۱۳۰۶ در قالب صفحه، تولید شد و بسیار مورد توجه قرار گرفت.
او در سال ۱۳۰۶ از طرف استاد علینقی وزیری مأمور شد تا در رشت مدرسه‌ای مخصوص موسیقی تأسیس کند. او نزدیک ۲ سال در رشت ماند و در آنجا ضمن آموزش موسیقی، به روستاها و کوهپایه‌های شمال رفت و به جمع‌آوری آهنگ‌های محلی پرداخت و ارمغان‌هایی از این سفر به همراه آورد. آهنگ‌های دیلمان، رقص چوبی قاسم‌آبادی، کوهستانی و امیری مازندرانی یادگار این دوره از زندگی اوست.
صبا در نواختن همه سازهای موسیقی ردیف، چیرگی پیدا کرد و تمام سازهای ایرانی همچون سنتور، تار، سه‌تار، تنبک، نی، کمانچه، ویولن و نیز پیانو را در حد استادی می‌نواخت ولی ویولن و سه‌تار را به عنوان سازهای تخصصی خود برگزید. سپس در مدرسه عالی موسیقی به شاگردی علی‌نقی وزیری درآمد و تکنواز ارکستر او شد.
در سال ۱۳۱۸ که رادیو تهران تأسیس شد، صبا در رادیو به کار نوازندگی پرداخت ولی همچنان در هنرستان موسیقی مشغول آموزش و پژوهش در زمینه موسیقی بود و در اواخر عمر نیز در منزلش کلاس موسیقی دایر کرده بود و به علاقه مندان آموزش می‌داد.
بعد از مرگ و بر طبق وصیت او، خانه‌اش توسط دانشکده هنرهای زیبا در ۲۹ آبان ۱۳۵۳ به موزه تبدیل شد. این موزه در سال ۱۳۸۳ مرمت شد و به وضعیت فعلی‌اش رسید که امروز میزبان هنردوستان ایرانی است.
صبا چهل سال تمام ساز نواخت، تعلیم داد، در ارکسترها شرکت کرد، کتاب نوشت و درتمام جریان‌های موسیقی ایران تأثیر مستقیم و مثبت داشت. در تمام رشته‌های موسیقی ایران و حتی سایر هنرها همچون ساختن ساز و نقاشی و ادبیات مهارت داشت، زبان انگلیسی می‌دانست و دانشنامه‌ای جامع از علم و عمل موسیقی ایرانی بود.
مکتب نوین موسیقی ایرانی که از درویش خان آغاز شده بود با صبا به اوج رسید وشاگردان صبا نیز پیرو راه او شدند.
شاگردان صبا
یکی از ویژگی های شاخص مرحوم صبا تربیت شاگردانی بوده که بعدها خود از اساتید و بزرگان موسیقی ایران شدند؛ به عبارتی دیگر اکثر افرادی که کمابیش به کلاس درس صبا راه می یافتند با اصالت و فن موسیقی ایرانی بطور توامان آشنایی پیدا کرده و سازشان شنیدنی می شد. از میان انبوه شاگردان او می توان به حسین تهرانی، حسن کسایی، داریوش صفوت، فرامرز پایور، غلامحسین بنان، لطف‌الله مفخم پایان، علی تجویدی، همایون خرم، رحمت‌الله بدیعی، ساسان سپنتا، ابراهیم قنبری مهر، مهدی خالدی، عباس شاهپوری، مهدی مفتاح، محمدعلی بهارلو، حبیب‌الله بدیعی، شهریار، رضا شفیعیان و … اشاره کرد.
آثـار و تالیفات
از معروفترین آثار صبا که تا کنون منتشر شده است می توان به سه دوره آموزش ویولن، چهار دوره تعلیم سنتور، یک دوره تعلیم تار و سه‌تار اشاره کرد.
صبا با مطالعه بر روی ساخت سازهایی چون سه تار و سنتور و … و تالیف مقالات، آثار و تربیت شاگردانی در این زمینه توانست از نابودی و فراموشی این سازهای ملی جلوگیری کند.
همچنین از معدود هنرمندانی است که توانست به توازن مطلوبی بین سنت و مدرنیسم در موسیقی ملی ایران دست یابد.
همچنین گردآوری آواهای در حال فراموشی (نظیر گوشه های مثنوی، درویش حسنی و …) بهره گیری از ظرفیت موسیقی محلی و قومی ایران جهت غنا بخشیدن به ردیف موسیقی ایرانی (قطعاتی چون دیلمان، رقص چوبی و …) از سایر خدمات بسیار ارزنده صبا به این هنر فاخر بوده است. اجرای صبا در رادیو به همراه بزرگان موسیقی ایران تلاشی بسیار موثر در جذب مخاطب و شناساندن موسیقی ایرانی به مردم آن زمان بوده است.