انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

کوزوو دیگر کولی ها را در خود نمی پذیرد: مهاجرانی که کشور مبدا ندارند (لوموند دیپلماتیک: نوامبر ۲۰۱۳)

آقای فرانسوا اولاند ، رئیس جمهور فرانسه در تاریخ ١٩ اکتبر اعلام کرد که لئوناردا دیبرانی (١) دانش آموز ١۵ ساله ی کولی (روم) (٢) که در زمان خروجش از مدرسه بازداشت شده و به همراه خانواده اش به کوزوو بازگردانیده شده بود ، میتوانید به فرانسه بازگردد اما « بدون همراهی خانواده اش ». این موضع گیری او موجی از اعتراض را برانگیخت. ورای بحث های ایجاد شده ، این رخداد بدتر شدن شرایط کولی ها در منطقه ای که زمانی وضعیت زندگیشان در آن نمونه بوده است را نشان میدهد.

ماجرای تراژیک و باورنکردنی لئوناردا دیبریانی ، این دختر جوان کولی که در تاریخ ٩ اکتبر ماه گذشته از فرانسه اخراج شد ، بار دیگر کوزوو را در مرکز توجه قرار داد. طبق گفته ی مسئولین فرانسوی ، کوزوو امنیت لازم را دارد تا مهاجران اهل این منطقه که به صورت غیر قانونی در فرانسه زندگی میکنند به کشورشان بازگردانده شوند. با این وجود ، جامعه ی کولی های کوزوو که به طور کامل به حاشیه رانده شده است همچنان قربانی اجحاف هایی میشود که به طور دائمی در حقش اعمال میشود.

دانش آموز ١۵ ساله با ورودش به میتروواکی گفت که نمیتواند به زبان آلبانی صحبت کند و حتی « هرگز قبلا نشنیده است که کسی درباره ی کوزوو صحبت کند » . . . این حرف منشا تمامی گمانه زنه هایی است که بدون اشاره به اصل مطلب ، به مراحلی که این خانواده طی کرده است میپردازند. امروزه ، خانواده ی دیبرانی در واقع بدون هویت قلمداد میشود. پدر خانواده در کوزوو متولد شده است که وقتی خیلی جوان بوده است مجبور شد آنجا را به مقصد ایتالیا ترک کند ، کشوری که محل آشنایی وی با همسرش ، که وی هم یک کولی اهل بالکان است، میباشد. ورای این شرایط به هم ریخته ی اداری، مسئله هویت انسانی هزاران نفری وجود دارد که جنگ در دهه ی ١٩٩٠ آنها را به سمت اروپا روانه کرد و مجبور به انتخاب هویتی اجتماعی جدیدی برای بقا ساخت.

از این نظر ،اصلا مساله ی عجیبی در سرنوشت لئوناردای جوان به چشم نمیخورد : در تمامی این سال ها ، کولی های بسیاری که اهل کوزوو بودند با معرفی خود به عنوان « آلبانیایی های آزار دیده » از کشور های اروپای غربی درخواست پناهندگی کرده اند. امروزه آنها به صورت گسترده به کشوری بازگردانده میشوند که دیگر هیچ ارتباطی با آن ندارند و فرزندانشان که در سوئد یا آلمان متولد شده اند ، به زبان غالب این کشور یعنی آلبانیایی سخن نمیگویند. در اواخر دهه ی ١٩٨٠ ، در حدود ١٠٠ تا ١۵٠ هزار کولی ، یعنی در حدود ۵ تا ١٠ درصد کل جمعیت ایالات مستقل در آن زمان ، زندگی میکردند. کوزوو سردمدار سیاست های الحاقی بود که توسط یوگوسلاوی سوسیالیست بنا شده بود : زبان رومانیایی در مدارس ، ابتدا در پیزرن و سپس در پریستینا تدریس میشد و اولین برنامه های رادیویی و تلویزیونی کولی دنیا در آنجا تهیه شد.

ناگزیر به جناح بندی

در سال های دهه ی ١٩٩٠ با شدت گرفتن درگیری بین آلبانی های در اکثریت در کوزوو و رژیم بلگراد ، شرایط وخیم تر شد. کولی ها مجبور به انتخاب یکی از دو جناح ملی گرای رقیب شدند. در شرایطی که وضعیت اقتصادی کشور به شدت رو به وخامت میرفت ، بسیاری سعی کردند تا بخت خود را در کشورهای خارجی آزمایش کنند و کسانی که در داخل کشور ماندند برای حفظ جانشان تلاش میکردند. زمانی که آلبانیایی ها از کارهای دولتی اخراج شدند یا در اعتراض به فضای سرکوبی که بر کوزوو سایه افکنده بود به صورت گسترده دست به استعفا زدند ، کولی های بسیاری جای آنها را گرفتند مساله ای که در پایان جنگ سبب شد تا به آنها اتهام همکاری با رژیم صرب میلوشویج زده شود. این اتهام بهانه ای بود برای آزارهای گسترده ای که این گروه در جریان « تابستان وحشتناک » سال ١٩٩٩ متحمل شد.

در برابر نگاه های بی تفاوت نیروهای ناتو که کنترل کشور را به دست گرفته بودند ، محله های کولی بسیاری از شهرهای کوزوو به صورت سازماندهی شده هدف غارت و آتش سوزی قرار گرفتند و ساکنین آنها مجبور به فرار به سمت کشورهای همسایه مثل مقدونیه ، مونتنگرو و صربستان شدند و گروهی هم همچنان در اردوگاه های عمومی زندگی میکنند. ده ها نفر به قتل رسیدند و سایرین به آلبانی تبعید شدند. (٣) از زمان وقوع این وقایع تراژیک ، تخمین زده میشود که تنها در حدود ٣٠ هزار کولی در کوزوو و در شرایط اقتصادی بسیار ابتدایی زندگی میکنند. آنها در واقع عملا هرگونه دسترسی به مشاغل دولتی را از دست داده اند و نمیتوانند مشاغل هنری سنتی خودشان را هم دنبال کنند . به عنوان معدود مثال های نقض میتوان از شهر پریزرن که همچنان در حدود ۶٠٠٠ کولی در آن زندگی میکنند نام برد ( این عدد قبل از جنگ به ٩٠٠٠ نفر میرسید.) در مقابل ، بسیاری از افرادی که از شهر های بزرگ اخراج شده اند امروزه در قلمرو های صرب به ویژه در کوزوو ی مرکزی سکونت دارند.

توافق هائی برای از نو پذبرفته شدن

در ماه ژوئن سال ١٩٩٩ ، تندروهای آلبانی ماهالا ، محله ی کولی میتروویکا واقع در کرانه ی جنوبی رودخانه ی آیبار را به طور کامل نابود کردند.اکثر ساکنین این محل آلبانیایی هستند. این محله به لطف کمک های اتحادیه ی اروپا در وهله ی اول ، بازسازی شد اما ساکنین قبلی آن دیگر باز نگشتند.نبود هیچ گونه فعالیت اقتصادی و حضور سایه ی سنگین نژاد پرستی هرگونه جذابیتی را از چشم انداز بازگشت به میتروواکی گرفته بود. کسانی که برای زندگی مجددا به این محله فرستاده شده اند سعی دارند تا به هر قیمتی آن را ترک کنند ، حتی اگر اصالتا متعلق به این منطقه هستند.

از سال ١٩٩٩ به بعد و اجرای قانون قیومیت ملی ، مبالغ هنگفتی که تخمینشان محال است به کولی های کوزوو اختصاص پیدا کرده است. این کمک ها که توسط اتحادیه ی اروپا ، کشورهای عضو آن ، همکاری های ملی سوئیس یا نروژ و یا نهاد های خصوصی مثل جامعه ی آزاد (۴) پایه گذاری شد ، هیچگاه نه باعث بازگشت مردم به این منطقه شد و نه احیای فعالیت های اقتصادی. این کمک ها همچنین بودجه ی تعداد زیادی از سازمان هایی را تامین میکند که میدانند هر طرحی که مربوط به کولی ها باشد شانس زیادی برای جذب سرمایه گذاری ، بدون دریافت نتیجه ای قطعی دارد. معیار های توسعه به صورت کاملا رسمی خواسته های سرمایه گذاران را تامین میکنند بدون آنکه سرنوشت این جوامع بهبود یابد.

در عوض ، سرمایه گذاران فکر میکنند که این سرمایه گذاری ها توجیهیست برای بازگرداندن کولی های اهل کوزوو که در خواست پناهندگیشان در اروپای غربی رد شده است به کشور خودشان. کوزوو پس از اعلام استقلال در ١٧ فوریه سال ٢٠٠٨ با همه ی کشورهای غربی پیمان جذب مجدد جمعیت را امضا کرده است . پیمانی که اجازه ی این بازگرداندن بی رحمانه را ، حتی در مورد خانواده هایی که هرگونه ارتباطی را با این کشور از دست داده اند و دیگر هیچ اقامتگاهی در آن ندارند را صادر میکند. کوزووی « جدید » میخواهد کشوری چند قومیتی باشد و مکانیزم های تنظیم نسبت هر قوم به کل جمعیت باید ضامنی باشند بر حضور اقلیت ها ( رم ها ، ترک ها ، اهالی بوسنی ، گورانی ها و . . . ) با این وجود ، همانطور که آماده سازی های انتخابات محلی سوم نوامبر نشان دادند تمام فشار های بین المللی روی « ملحق شدن » جامعه ی صرب ها به نهاد های کوزوو متمرکز شده اند ، چه در قلمرو آنها باشند و چه در منطقه ی صرب نشین شمال میتروواکی. در این شرایط ، سرنوشت کولی های کوزوو تبدیل به یک متغیر تعدیل کننده غیر قابل چشم پوشی می شود ، مگر زمانی که صحبت از مهاجرت آنها به اروپای غربی به میان آید.

JEAN-ARNAULT DÉRENS

١- Leonardo Dibrani

 

٢- کولی های منطقه بالکان را در نامگذاری رسمی به سه تیره روم (یا روما(، اَشکالی و مصری تقسیم می کنند. اما در تداول عامه بدون چنین تشخیصی آنان را تسیگان، جیپسی، ژیتان، مانوش و غیره می نامند. در زبان فارسی برای نامیدن این اقوام کوچنده، واژه های کولی، لولی، غرشمال، چینگانه، فیوج و غربتی به کار رفته است (برگرفته از مقاله کولی ها° «خویش و بیگانه» منطقه بالکان ، لوموند دیپلماتیک ژوئیه ٢٠٠٨)

http://ir.mondediplo.com/article1289.html

٣- بسیاری از گزارش های بین المللی، این جنایت ها را به ثبت رسانده اند. می توان از جمله به گزارش های مرکز حقوق بشر بلگراد اشاره کرد.

www.hlc-rdc.org

۴- open society

 

صفحه لوموند دیپلماتیک در انسان شناسی وفرهنگ
http://anthropology.ir/lmd

 

پرونده «لوموند دیپلماتیک» در انسنا شناسی و فرهنگ
http://anthropology.ir/node/15007