کلاغ در فرهنگ ایرانی پرندهای چند وجهی به شمار می آید. چند وجهی بودن توصیف های کلاغ به سبب خصلت ها و باورداشت های متنوع و گاه متضاد مردم در خصوص این پرنده است؛ چرا که رد پای انواع گوناگون این پرنده در اسطوره، دین، فرهنگ و ادبیات فارسی و عرفانی مردم ما بازتاب دارد.
کلاغ، زاغ یا غراب پرندهای سیاه و مردارخوار است که عمری بسیار طولانی دارد (یاحقی، ۱۳۸۹: ۶۰۲). این پرنده از راسته سبک بالان بزرگ و با منقاری دراز و قوی شناخته شده که از حشرات و جوندگان تغذیه میکند (دهخدا، ۱۳۷۷: ۱۲/۱۸۴۵۲). کلاغ دارای قد متوسط و دارای پرهای سیاه (در قسمت سر و بال و دم و گردن) است ولی در ناحیه پشت و شکم، پرهای خاکستری مایل به سفید دارد. این پرنده انواع مختلف دارد و تقریباً همهچیزخوار است (معین،۱۳۷۱: ۳/۳۰۱۶). یکی از شاخصترین ویژگیهای کلاغ این است که در هر زیستگاهی از مناطق سرد و یخزده گرفته تا کوهستانها، دشتها، مزارع، علفزارها و حتی شهرها میتواند زندگی کند.
نوشتههای مرتبط
کلاغها انواع گوناگونی دارند و تنوع آن نشاندهنده بزرگی این گونه است. این گونه های مختلف در ویژگیهای ظاهری تفاوتهایی با هم دارند که این ویژگی ها در کتابهای جانورشناسی به گونهای دقیق و گسترده آمده است (منصوری، ۱۳۷۹، ۴۱۴). در فرهنگ مکتوب این پرنده با صفاتی مانند خبرچین، بدشگون، بدخبر، زیرک، مرده خوار، سمج، دزد نام برده شده است؛ در اعتقادات مردم و عوام، کلاغ شخصیتی منفور و منفی است؛ در ادبیات فارسی با نازک طبعی شاعران و سخنوران گاه توصیف و گاه نکوهش شده است و در اساطیر با صفت هایی مثل خوش یمن، پیام آور و … آمده است. در این نوشتار به اهمیت این پرنده در مقوله های مورد نظر پرداخته میشود.
ادامه مطلب در؛