-کتاب اخلاق پروتستانی و روح سرمایه داری/ماکس وبر
چاپ نشر: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی(۱۳۹۱)
نوشتههای مرتبط
The Protestant Ethic and the Spirit of Capitalism 1930
عنوان اثری است که ماکس وبر ابتدا به صورت دو مقاله جداگانه با فاصله زمانی در ابتدای قرن بیستم نوشت و جنجال بسیاری در محافل علمی اروپا به وجود آورد. این دو مقاله بعدها تحت کتابی که امروز در دسترس است گردآوری شد. این اثر در به زبان فارسی توسط عبدالکریم رشیدیان و پریسا منوچهری توسط انتشارات علمی فرهنگی تهران به چاپ رسید.
براساس ایده های مطروحه وبر در این اثر مفاهیم دینی که در جامعه وجود دارد نوع درک افراد از واقعیتها را زیرورو میکند. تصویر ما از جهان و مفاهیمی که برای نظمبخشی به کلیت جهان داریم فرم کنش ما را سمتوسو میدهند. وبر البته صرفاً کل کنش آدمی را به نوع نگاه او به جهان تقلیل نمیدهد و او برای هر پدیدهایی مجموعهایی از عوامل را مدنظر دارد برای نمونه در اخلاق پروتستانی و روح سرمایهداری، روح سرمایهداری را پیامد صرف اصلاح دینی نمیداند بلکه او در پی نقش آن در یک مجموعه پیچیده است. ما ابداً قصد نداریم مدعی این تز احمقانه و جزمیباشیم که معتقد است روح سرمایهداری فقط میتوانست محصول برخی آثار نهضت اصلاح باشد یا اینکه سرمایهداری بهعنوان نظام اقتصادی مخلوق نهضت اصلاح کلیساست. بالعکس ما فقط میخواهیم معین کنیم که نیروهای مذهبی تا چه حد کیفیتاً در شکلگیری روحیه و کمیتاً در گسترش آن جهان سهم داشتهاند. (وبر،۱۳۹۱: ۹۰)
در این کتاب یکی از عوامل ظهور سرمایهداری را ابزار و محاسبه دقیق برای رسیدن به هدف ذکر میکند. محرک او در این کار رسیدن به پاسخ این سؤال بود که چرا سرمایهداری فقط در غرب و صرفاً در این زمان مشخص پا به عرصه ظهور گذارده است؟ دین عقلانی شده مدنظر وبر امری یکتا و منحصر به اروپای بعد از کالون و البته متأثر از اندیشههای او بود. وبر در تبین ظهور کاپیتالیسم در اروپا میگوید در این عصر همه علل ظهور سرمایهداری برای نمود آن لازم اما هیچیک بهتنهایی کافی نیستند. پروتستانیسم کالونی روحیهایی متناسب و سازگار با سرمایهداری عقلانی را فراهم میکند یعنی مشکل مشروعیت اخلاقی و دینی را کاملاً حل میکند. بر اساس آموزههای کالون بشریت باید تسلیم اراده خدا باشد و ازآنجاکه ما نمیدانیم اراده خدا چیست و چه کسانی سعادتمند و چه کسانی گمراه هستند باید وظیفه خود را به نحو احسنت انجام دهیم و در انتظار رحمت خداوند بمانیم. بهاینترتیب برای سعادتمندی خبری از مناسک اعتراف و عقوبت نیست، بلکه فرد تنها در برابر خداوند قرار میگیرد و بشر برای رستگاری صرفاً به خود وابسته میباشد. لازمه سعادت احتمالی ما از این منظر کار روزافزون و البته پسانداز و پولسازی مضاعف است. به قول فرانکلین برای ترقی و پیشرفت نمیشود دست به دامن اصول و بیانیه شد لزوم این کار یک اعتقاد، اخلاق راستین وظیفه شرعی پول درآوردن است. از طریق اخلاق کالونی، ریاضتی که تا دیروز بیرون از جامعه، در صومعه و دیرها برپا میشد امروز فقط در درون بازار قابلیت پیاده شدن دارد. اخلاق پروتستانی مبنای تازه اما متناسب برای یک نظام اقتصادی سرمایهداری و عقلانی را فراهم کرد. حرف وبر این است که تغییر تکنولوژیک و مادی برای ایجاد تغییرات اجتماعی کافی نیست و این امکان وجود دارد که یک ایده یا اخلاق خاص موجب تغییرات اساسی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی شود.
– کتاب لودیگ فوئر باخ و ایدئولوژی آلمانی/کارل مارکس و فردریش انگلس
چاپ : نشر چشمه۱۳۹۱ ۱۸۸۸ Theses on Feuerbach
این اثر در بین کتابهای معرفی شده در این بخش، غیردینیترین اثر به حساب میآید با این همه در آثار ارائه شده در نحله چپ یک نقطه ثقل به حساب میآید. این اهمیت از آن روست که مارکس، انگلس و پلخانف در فصلهایی که در ترجمه فارسی این کتاب طرح شده است؛ نظریات و انتقادات وارده متفکران کلاسیک نحله چپ را به دین را طرح و ایراد میکنند. علاوه بر این نویسندگان مجموعه مقالات این اثر، به طرح و نقد دیدگاه های دینی هگل و هگلی های جوان نظیر استرواس و..می پردازند. کتاب حاضر, شامل مباحثی در باب فلسفه کلاسیک آلمانی، دیدگاههای ایدهآلیستی، همچنین اندیشههای فلسفی لودویک فوئرباخ است که در سه بخش اصلی سامان یافته است .عناوین بخشها عبارتاند از : لودویک فوئر باخ و پایان فلسفه کلاسیک آلمانی/ فریدریش انگلس که در این بخش مباحثی درباره هگل, دین و اخلاق, تاریخ و طبیعت و نهایتا تزهای مارکس درباره فوئرباخ بازگو شده است «از ایدهآلیسم تا ماتریالیسم هگل و هگلهای چپ گئورگی والنتینوویچ پلخانوف» و «ایدئولوژی آلمانی/ کارل مارکس و فریدریش انگلس» .در بخش آخر مباحث گوناگون و متنوعی در خصوص ایدئولوژیهای ماتریالیستی در آلمان, آزادی و انسان, تقسیم کار اجتماعی, ماتریالیسم تاریخی, ایدهآلیسم و شبه کمونیسم فوئرباخ, طبقه حاکم, مالکیت, نقش زور در تاریخ و همانند آن آمده است. گرچه کارل مارکس همانند فروید دین را یک توهم جبرانکننده میدانست اما نسبت به سایر جامعهشناسان کلاسیک کمتر به مسئله دین پرداخته است چراکه پیش از او فوئرباخ پرونده دینی کارل مارکس را نه کاملاً اما تا حد زیادی بسته بود. با توجه به این جمله مارکس که «احساس دینی، خود فراوردهای اجتماعی است…و درواقع امر به شکل خاصی از جامعه تعلق دارد»(ص ۸۲) میتوان گفت که نوع خاصی از جامعه نیز وجود دارد که به این نوع بیان، نیازی ندارد و این جامعه همان جامعه کمونیستی است. در جامعه کمونیستی مارکس، مردم بهجای توجه به دین، همه تمرکز خود را بر مادیات میگذارند و بهجای رفتن بهکلیسا و صومعه دستبهکار سیاسی میزنند. همهچیز درروند تاریخی مدنظر مارکس مادی میشود.
……………………………………………………………………………………………………………………………………………….
-کتاب توتم و تابو/زیگموند فروید
چاپ :نشر نی ۱۳۸۴
Totem and taboo 1950
توتم و تابو عنوان کتابیاست از زیگموند فروید روانکاور معروف که در سال ۱۹۱۳ از مجموعه چهار مقاله که پیشتر و نخستینبار در مجله به چاپ رسیدهاست٬ نگارش شدهاست. با وجود شهرت بسزای فروید در حوزه روانکاوی باید گفت که اهمیت این اثر صرفاً در این حوزه نمیباشد و باید اعتراف کرد که در سایر حوزههای علوم انسانی نیز میتوان به تاثیرگذاری این کتاب اشاره نمود. توتم و تابو دینی ترین کار فروید میباشد و اهمیت این اثر به طور خاص برای انسانشناسی دینی، در وحله اول استفاده نویسنده از دادههای مردم شناسانه و ارتباط این کتاب به مردم شناسی و در وحله دوم نوع تحلیل و دستگاه فکری فروید میباشد که بوسیله بسیاری از انسانشناسان مانند اُبهسیکر در کتاب گیسوان مدونا مورد استفاده قرار گرفته است. فروید در بخش نخست این کتاب، یعنی محرومیت زنای با محارم در بسیاری از قبایل ملاننزی و استرالیا اشاره میکند. پرسش اساسی فروید این است که چرا در بدویترین قبایل عصر که حتی به مرحله کشاورزی و اهلی کردن حیوانات نرسیدهایم، و اساساً هیچ سازمان قبیلهایی مشخصی وجود ندارد نیز شاهد محرومیت زنای با محارم و دستگاه توتمی میباشیم؟ او همنظر با رابرتسون اسمیت بر این باور است که انسانها در اوان تاریخی به شکل گلهایی با نری مسلط زیست میکردند. از نظر فروید در این قبایل اولیه نر مسلط زنهای زیادی داشت و با سایر نرها بر سر تصاحب بر قبیله به مبارزه برمیخواست. پسران قبیله که در حسرت دستیابی به زنها بودند روزی پدر یا نر مسلط را کشتند و با مادران خود زنا کردند. پسران بعد از مرگ پدر پشیمان شدند، و تصمیم گرفتند برخود ممنوعیتهایی را وضع کنند؛ توتم و تابو یا نماد حرمت پدر یا خدا و ممنوعیت زنای با محارم. فروید با استفاده از داستانی که ایوانز پریچارد آن را افسانه توتمی میداند منشا دین را به نحوی با عقده ادیب هماهنگ میکند. از نظر فروید دین نوعی بازگشت غریزه سرکوب شده است. به طور کلی میتوان گفت از نظر فروید توتمی از احساس گناه و تلاش برای پرداخت کفاره و جبران سرچشمه می گیرد . به نظر فروید، این عوامل در ریشه ی همه ی ادیان بشری قرار دارد . همه ی ادیان بعد ی در واقع کوشش هایی برای حل این مسئله اند و تنها از جهت مرحله ی فرهنگی که این کوشش در آن صورت می گیرد و راه حل های اتخاذ شده با یکدیگر تفاوت دارند.ترجمه این اثر در سال ۱۳۶۲ توسط ایرج باقرپور در نشر آسیا به زبان فارسی ترجمه گردیده اما چاپ آن در سالهای بعد همراه با محدودیتهایی بوده است.