انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

نقد و مروری بر کتاب موسیقی آسیای میانه (۱)

مقدمه
اصطلاح آسیای میانه، قسمتِ دوم نام این کتاب که جغرافیای موضوع را مشخص می‌کند، به مجموعه‌‌ای منحصربه‌فرد، درهم‌پیچیده و متنوع از زبان‌، مذهب و محیط‌جغرافیایی ارجاع دارد که در قرن ۱۹ م برای اولین‌بار به‌کار برده شده و پُر است از ابهام در لفظ و معنا (میانه‌‌ی آسیا؟). این موضوع ظاهراً به ذهنیت محققین اروپایی‌ای بازمی‌گردد که این منطقه را یک کلیت منسجمِ فرهنگی-جغرافیایی می‌دانسته‌اند؛ درحالی‌که تمامی گروه‌های مختلف قومی آن به‌صورت موزاییک‌وار هویت‌های مختلفی برای خود قائل‌اند. البته به نظر می‌رسد دیگر چاره‌ای هم جز استفاده از آن نداریم. با‌وجود هویت‌های موزاییک‌وار، انسجام در این منطقه از اشتراکات در پیشینه‌ی تاریخی، زبان، مذهب و فرآورده‌های محصولِ تغییرات اعمال‌شده در دوران سوسیالیستی و پس از استقلال جمهوری‌ها طی فرآیند‌های ملت و دولت‌سازی می‌آید. با وجود این چهار ‌عنصر انسجام‌بخش در این منطقه، دامنه‌ی تنوع و پراکندگی‌ها آن‌چنان وسیع است که اگر مقصود مطالعه‌ی زندگی موسیقایی مردمان این سرزمین‌ها باشد چنان‌که در مقدمه آمده، در گروِ کارِگروهیِ سخت و بودجه‌‌‌‌ای حسابی‌است.

جستجوی سبقه‌ای برای این بلندپروازی‌نتیجه‌ی چندانی در پی‌ندارد. هر‌چند مواردی که پژوهشگری بر قسمتی از یکی از فرهنگ‌های موسیقایی این منطقه متمرکز شده باشد کم نیستند، صرفاً کتاب بلیایِف به‌زبان روسی که بعداً توسط اسلُبین‌ها به انگلیسی ترجمه شد (Beliaev and Slobin, 1975) را سراغ داریم که جسارت به‌کارگیری این‌چنین عنوان فراخی را داشته است. البته جدای از رویکرد‌های تطبیقی بلیایِف که اکنون دیگر رَد شده و تمرکز او بر مسائل فنی و غیبت توجه به بسترهای فرهنگی-اجتماعیْ در مقابلِ تمرکز کتابِ حاضر بر زندگی موسیقایی و چگونگی موسیقایی بودن مردمان این سرزمین، ابعاد کار آن‌ها نیز فراتر از هرگونه مقایسه‌ای است.

 

معرفی
از همان نگاه نخست درمی‌یابیم که قرار است این کتاب برای طیف وسیعی از مخاطبان جذاب و راحت‌خوان باشد؛ چاپ نفیس، صفحه‌آرایی‌بدیع و گرافیکی ماهرانه، زبانی سلیس، عکس‌‌های ماهرانه و جلدی سخت برای کتابی ۷۰۴ صفحه‌ای با بیش‌از دو کیلو وزن که به فُرم دائره‌المعارف‌های عمومی نزدیک شده و فقدان صفحات پُرشده با آوانگاری و تحلیل‌های موسیقایی مؤید این حرف است. اگر قانع‌کننده نیست؛ جایگزینی لوح‌های فشرده‌ی رایج با سایتی با نام کتاب که ۱۸۹ فایل دیداری و شنیداریِ مربوط به کتاب در آن قرارگرفته و نسخه‌ی الکترونیکی کتاب که بعداً نشر یافت و با آن هماهنگ شده‌ــ بدین‌صورت که در هنگام گوش دادن به شیارها متن اشعار در کتاب برجسته می‌شوندــ را بدان بیفزایید.

تنها بخشی از این‌ویژگی‌ها کافی است تا محاسبه‌ی قیمت احتمالی کتاب و ظرفیت مالی پژوهشگری مستقل، او را به‌قرار‌دادنِ کتاب در سرجایش، چه ویترین کتاب‌فروشی و چه آمازون، قانع کند و دیگر این بار تنها به سرکار یا خانه نرود؛ بلکه با حسرتِ کتاب همراه شود. نمی‌دانم؛ شاید اگر بگردیم ضرب‌المثلی هم مثلاً در یکی از فرهنگ‌های کشورهای آسیای شرق در موردش پیدا کنیم؛ من که به تجربه فهمیدم کنجکاوی در بعضی موارد ضرری هم ندارد. درست حدس زدید برق از سرتان خواهد پرید اما نه بر سیاق همیشه، ۴۵ دلار برای چنین کتابی، حتی همین امروز که نمی‌دانم دلار چند است، باورکردنی نیست. هرچند با هزینه‌ی پستی که چند برابر کتاب (وزن که یادتان هست!) برایتان درمی‌آید عیشتان منغص می‌‌شود و با اکراه و ترس منتظر جواب دستگاه کارت‌خوان به موجودی حسابتان هستید، نشان انتشارات دانشگاه ایندیانا و بنیاد فرهنگی آقا‌خان پرده از مُعمای قیمت کتاب به‌یک‌سو می‌زند. جای ‌شُکرش ‌باقی‌ست بازهم در راه بازگشت تنها نیستید، انتظار طولانی رسیدنِ کتاب و حسرت اوضاع نشر دانشگاهی خودمان که در ذهن چرا، در همان مسیر انقلاب در برابرتان است همراهتان خواهد بود. باری کتاب بعد از چند ماه سرگردانی در کشورهای عربی همسایه پیداشده و به دستتان می‌رسد و اشتیاق تورق به‌پایان می‌رسد. بله، این‌همه را می‌پیماییم تا یک کتاب معمولی و نه‌چندان گرانِ حوزه‌ی تخصصی خود را به دست آوریم و البته که نقدش نیز خواهیم کرد.

دعوی جامعیت
لوین با اشاره به غیبت بخش موسیقی خراسان شمالی و ترکمن‌های ایران دلیل آن را کافی‌بودن منابع در این حوزه به انگلیسی ذکر می‌کند که قانع‌کننده نیست. در مورد شمال خراسان در مقایسه با ازبکستان و قرقیزستان که کتاب بدان‌ها مفصل پرداخته منابعی اندک وجود دارد و در مورد فرهنگ موسیقایی ترکمن‌های ایران که به‌طور کامل در زبان انگلیسی منبعی یافت نمی‌شود. باری از اینکه بگذریم، شواهدی که ادعای جامعیت کتاب را نپذیریم کم نیستند. حتی بر اساس فهرستِ عناوین فصل‌های کتاب هم که پیش برویم درمی‌یابیم بسیاری از وجوه زندگی موسیقایی در محدوده‌ی موردبحث غایب‌اند و درخورِ تخصص نویسندگان مقالات بدین موضوعات پرداخته شده است. اغلب سنت‌های خُنیاگری در مرکز توجه بوده و در دیگر بخش‌ّ‌های این فرهنگ‌های موسیقایی به‌طور نمونه مورد ترانه‌های جشن‌ها یا مضامین حکمی یا موسیقی مراسم سوگواری صرفاً به قرقیزها یا در مورد موسیقی زنانه صرفاً به ازبکستان بسنده شده است و ادعای جامعیت صادق نیست.
کتاب دو ویژگی مهم دارد. اولاً با کولاژی از مقالاتی با‌کیفیت سروکار داریم که بعضاً داده‌‌های دست اولی از مردم‌نگاری موسیقایی موضوع خود به دست می‌دهند که به کار متخصصین هم می‌آید. ثانیاً هرچقدر هم که گروه ویراستاری تلاش خود را برای ساختن کلیتی معنادار از این کولاژ و پنهان کردن ناهمگنی‌ها کرده چندان موفق نبوده است. در جواب اینکه اگر موفق ‌می‌بود دائره‌المعارف جامعی در این حوزه به دست می‌آمد باید گفت البته که بدون تردید حجم مطالب برای چنین انتظاری معقول نیست. در موضوع عدم یکدستی به نظر می‌رسد که ایراد عمده از معیار طبقه‌بندی و نیز نحوه‌ی به‌کارگیری آن است.

ادامه دارد …