انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

کالبد انسان در نگاره‌ها – عصر صفوی (بخش هشتم )

درباره لباس زنان در خارج از خانه دلاواله می گوید:«زنان موقعی که بیرون می روند تمام بدن وچهره خود را به نحوی که در سوریه مرسوم است با پارچه سفیدی می پوشانند.» درهمین زمینه فیگوئرا می نویسد :« زنها از سرتاناف خود را با لباسی گشاد از پارچه های سفیدرنگ می پوشانند وچنان دراین جامه فرومی روند که چشم هایشان به زحمت دیده می شود.» کاتف نیز می نویسد :« زنان دربیرون از خانه خود را به متقال نازکی می پیچند که صورت آن ها پیدا نیست»…

ب- بیرون از خانه

۱ – عصر شاه عباس :

درباره لباس زنان در خارج از خانه دلاواله می گوید:«زنان موقعی که بیرون می روند تمام بدن وچهره خود را به نحوی که در سوریه مرسوم است با پارچه سفیدی می پوشانند.»( همان :۱۴۷) درهمین زمینه فیگوئرا می نویسد :« زنها از سرتاناف خود را با لباسی گشاد از پارچه های سفیدرنگ می پوشانند وچنان دراین جامه فرومی روند که چشم هایشان به زحمت دیده می شود.»(فیگوئرا:۱۵۷و۱۵۸) کاتف نیز می نویسد :« زنان دربیرون از خانه خود را به متقال نازکی می پیچند که صورت آن ها پیدا نیست» (کاتف: ۸۴و۸۵) .به نظر پارچه هایی که این سه سفرنامه نویس بدان ها اشاره کرده اند چادرهای مرسومی بوده که دارای شکل خاصی است وغالبارنگ آن سفید بوده است.گاهی سراسر بدن وگاهی تا ناف یعنی نیمه بالایی بدن ر را می پوشانده است.ا.اما این بدان معنا نیست که این پوشش تا پائین بدن نبوده باشد. بلکه احتمالا چادر به شکل دوتکه بوده است.

ازسویی هرسه به روبنده ای اشاره می کنند که باعث می شده صورت زنان کاملا پوشیده شود. روبند در واژه نامه تاریخی پوشاک ایران چنین توصیف شده است: «پوششی برای صورت که شامل پارچه ای سفید ومستطیلی شکل است با روزنه ای مشبک در یک سود ، به گونه ای که قسمت مشبک روی چشم ها قرار می گیرد.»(متین:۱۳۸۳,۳۸۴)

گذشته از بیرونی ترین بخش پوشش زنان در خارج از منزل ، فیگوئرا می نویسد: «زنان… شلوار وبالاپوشی مشابه مردان می پوشند.(فیگوئرا:۱۵۷و۱۵۸) وکاتف می نویسد « تمام زنان ودختران شلوار به پا می کنند… و لباس روی آن ها از کافتن تنگ وپیراهن بدون گلدوزی است. (کاتف ۸۴و۸۵) همان طور که دیده می شود از همین جملات می توان نتیجه گرفت، تفاوت زیادی میان آن چه میان پوشش زنان ومردان مشترک است، مشهود نیست. این عدم تفاوت در پوشش کفش نیز به چشم می خورد ، چنان چه فیگوئرا می نویسد:«کفش های مرد و زن چرمی وبه رنگ های مختلف است با جنس بسیار سخت وسفت ورویه های کوتاه ، به طوری که همچون کفش های سرپایی منزل، پوشیدن ودرآوردن آن ها بسیار آسان است.با این که غالب کفش ها نوک باریک اند وقسمت جلو آن ها از عقب بلندتراست، میخ های ریزبسیاری به تخت آن ها زده شده است.»((فیگوئرا:۱۵۷و۱۵۸) درباره جوراب زنان نیز کاتف می گوید:«آن ها جوراب های ساق بلند ماهوتی رنگ وکفش برپاداردند.ولی برخی از زنان جوراب های ساق بلند مخملی می پوشند…. »(کاتف:۱۴۷)

۲- عصر شاه صفی صفوی

عدم تفاوت آشکار میان پوشاک مشترک زنان ومردان در عصرشاه صفی در سفرنامه اولئاریوس به شکل آشکارتری آمده است :«لباس زنان نازک تر از مردان است ومانند آن ها گشاد است وبه بدن نمی چسبد.آن ها مانند مردان پیراهن وشلوار می پوشند »(اولئاریوس:۶۴۳) بنابراین می توان نتیجه گرفت در زمینه نازکی وکلفتی البسه میان زنان ومردان تفاوت وجود دارد اما در ساختارالبسه ای که به تن می کنند، تفاوت آشکاری مشهود نیست.

۳- از فاصله شاه صفی تا شاه سلیمان

بازهم در زمینه عدم تفاوت یا وجود تفاوت کم در زمینه لباس به لحاظ جنسیتی ، در دوره ای که میان شاه صفی تا شاه سلیمان گذشته است ، می توان به سفرنامه تاورنیه استناد کرد:« زنان ایران … لباس شان از بالاتنه وپایین تنه مجزانیست، روی هم ویکسره است وبا لباس مردها هیچ تفاوتی ندارد.»(تاورنیه :۶۲۷) اما درزمینه تزئینات وبهایی که بابت لباس پرداخت می کردند او می نویسد : « زنان ایران لباس های خیلی فاخر می پوشند »(همان) وی مدل وبلندی لباس را چنین توصیف می کند: « از جلو باز واز ماهیچه پا به پایین تجاوز نمی کند. کمرشان را تنگ نمی بندند. آستینشان به دست وبازو چسبیده تا پشت دست می رسد.» (همان ) اما برای پوشش سر زنان از کلاه استفاده می کنند ، کلاهی کوچک که« … به شکل برج برسر می گذارند وهرکس به اندازه بضاعت وشان اش کلاه خود را به جواهرات ،زینت می دهد.بعضی از زیر کلاه مقنعه ای ابریشمی به طرف پشت آویخته دارند که برحسن وزیبایی آن ها می افزاید.» این که زنان به چه علت از کلاه استفاده می کردند، احتمالا ناظر به اهمیت یافتن کلاه به ویژه پس از حمله مغولان به ایران است.گفته می شود زمانی که مغولان به ایران حمله کردند، در نزد ایرانیان قومی وحشی وبی دین تصور شدند. از این رو ایرانیان برای جداکردن واعلام این جدایی برسرخویش کلاهی ۸ ترک می نهادند. در زمان صفویه که مذهب رسمی کشور شیعه دوازده امامی شد، به ترک های کلاه اضافه شد وبه ۱۲ رسید.زیرا نشانی از بود که افراد مذهب شیعه ۱۲ امامی را پذیرفته اند. از این رو زنان نیز از قاعده مستثنی نشدند و از کلاه استفاده کردند. ازسویی با توجه به توصیف تاورنیه می توان نتیجه گرفت که از کلاه برای بیان طبقه اجتماعی وموقعیت اقتصادی زنان نیز استفاده می شده است.

اما درباره سایر اجزای پوشش می نویسد: «زیرشلواری هم چون مردان می پوشند که تا پاشنه پا می رسد.کفش آن ها با کفش مردانه فرقی ندارد.» (همان)

درباره البسه زنان در مناطق هرمز می نویسد:«زن های هرمز به واسطه شدت حرارت هوا فقط یک زیرشلواری وروی آن یک پیراهن بلند می پوشند.»(همان) و درباره پوشش زن غیر مسلمان نیز می گوید: «زنان ارامنه مخصوصا نیم تنه چسبانی بی آستین ، شبیه نیم تنه مردان دربرمی نمایندوسرشان را دریک پارچه نازک پیچیده که دوسرآن را روی زنخدان گره می کنند.گیسو را بافته درکیسه ای از مخمل یا اطلس یاقلابدوزی کرده به پشت سرمی آویزند که تا زیرکمر می رسد.ثروتمندان خود را با جواهر زیاد زینت می دهند. » (همان) با توجه به توصیفات فوق می توان نتیجه گرفت در این دوره نیز میان زن ومرد تفاوت زیادی در نحوه پوشش وجود ندارد .اما البسه ی طبقات مختلف با جواهرات وزینت آلاتی تزئین می شد. بنابراین لباس گویای طبقه تا جنسیت افراد. بود.

۴- دوره شاه سلیمان صفوی

وضعیت عدم تفاوت جنسیتی لباس در دوره شاه سلیمان نیز همچنان به چشم می خورد ، چنان چه شاردن درسیاحت نامه اش می­نویسد:«لباس زنان ازبسیاری جهات همانند پوشاک مردان است.تنبان همانطور تاقوزک پامی رسد.ولی ساق ها بلندتر وتنگ تر وضخیم تر می باشد.چون بانوان هرگز جوراب به پای خویش نمی کنند.زنان با نیم چکمه ای (پوتین منسوج ، جوراب مانند)پای خود را می پوشانند که تا چهار انگشت بالاتر از قوزک می رسد.وآن یا کاردستی است ویا این که از منسوجات بسیار گرانبهایی تهیه می گردد.» (شاردن : ج ۴: ۲۱۷ ) سانسون نیز در همین زمینه می گوید: «طرز لباس پوشیدن زن ها در ایران با لباس پوشیدن مردها اختلاف چندانی ندارد.فقط لباس خانم ها زروزیور بیشتری داردوطبعا درخشان تر است.البته زن ها هیچگونه عمامه ای مثل مردان برسرنمی گذارند.« سانسون:۱۲۲)

شاردن در زمینه حجاب زن ایرانی می نویسد: «عموما زنان چهارحجاب دارند: دوتادرخانه به سرمی کنند ودودیگر راهنگام خروج از منزل برروی آن ها می افزایند.نخست روسری است که برای آرایش تا پشت بدن آویزان است.دوم چارقد است که از زیر ذقن می گذردوسینه را می پوشاند.سوم حجاب سفیدی (چادر)است که تمام بدن را مستور می سازد.وچهارم به شکل دستمالی (روبند) یا حجاب، شبکه ای به مانند دستباف نیم دارو یا توری درمقابل چشمان دارد که برای دیدن تعبیه شده است.پای افزار زنان ومردان در ایران همگی یکسان است وهیچگونه فرقی وجود ندارد.»( شاردن : ج ۴: ۲۱۷ و ۲۱۸)

به نظر سانسون در سفرنامه اش تصویری دقیق تر از پوشش سر ارائه داده است «.پیشانی خانم ها از نواری که سه انگشت پهنا دارد پوشیده شده است.این نوار با طلای مینا کاری شده زینت یافته است وبرسرآن یاقوت وبرلیان ومروارید می آویزند.خانمها کلاه پارچه ای ظریفی که با طلا آن را حاشیه دوزی کرده اند برسرمی گذارند وشال ظریفی راکه حاشیه آن در کمال زیبایی گلدوزی شده است دور کلاه می پیچند.قسمتی از این شال به پشت سر تاکمرشان آویزان می شودودر وقت راه رفتن ،بالاوپایین می رودوبه وضع جالبی تکان می خورد. »(سانسون :۱۲۲ و۱۲۴) بنابراین می توان چنین نتیجه گرفت که تنها تزئینات روی کلاه ویا به طورکلی پوشش سر است که نماد تفکیک جنسیتی می شود. درمورد سایر تزئینات روی لباس می نویسد : «به گردنشان گردن بندهای مروارید می آویزند وکمربندی راکه چهار انگشت عرض آن است واز ورقه های طلا پوشیده شده است به کمرمی بندند.روی ورقه های طلا قلم زنی شده است واغلب اوقات برروی آن جواهرات قیمتی نصب می کنند.پیراهنی که در زیر می پوشند زربفت است وزمینه آن طلا یا نقره است روی این پیراهن یک نیم تنه زردوزی شده که بسیار زیبا می باشد،می پوشند. .» (سانسون :۱۲۲ و۱۲۴)آستر نیم تنه از پوشت سمور است .درزمستان نیم تنه آستین دارد ودر تابستان بدون آستین می باشد.(همان)

۵- دوره شاه سلطان حسین صفوی

بازهم در سفرنامه کارری آمده است : « لباس زن ها فرق زیادی با لباس مردان ندارد .جلو پیراهن باز است وباکمربندی بسته می شود.دامن پیراهن تا قسمتی پایین تر از زانو می رسد وآستین های پیراهن روی مچ دست محکم می گردد.» (کارری : ۱۳۵و۱۳۶) ودرزمینه استفاده از کلاه ،پوشش سر وتزئینات آن نیز می گوید: «زن های ایرانی کلاهکی روی سر می گذارند.دور کلاهک زنان ثروتمند سکه های طلا ونقره وسنگ های قیمتی دوخته می شود. دختران وزنان جوان نوار پارچه ای از پشت سرآویزان می کنند که به کیسه ای مخملی منتهی می شود وگیسوان خود را توی آن کیسه ها جامی دهند وروی دوش می اندازند.» (همان) او حتی به شباهت کفش های زنان ومردان نیز اشارتی دارد : «کفش های زنان شبیه کفش های مردان است.منتهی با رنگ های گوناگون وظریف تر از آن ها . »(همان)

از آن چه در این فصل گذشت به طور اجمالی می توان نتیجه گرفت ، ویژگی های لباس منعکس شده در سفرنامه های مورد بررسی ، نشان می دهد درعهد صفوی تفاوت زیادی میان لباس مردان وزنان وجود ندارد ، چه این که تزئینات البسه زنانه بیشتر نشان دهنده جنسیت فرد استفاده کننده است تا ساختار وفرم لباس.البته هرچه بیشتر بودن این تزئینات واستفاده از مواد اولیه گران تری چون طلا نشان دهنده طبقه اجتماعی بالاتر است. آن چه در بیشتر سفرنامه ها تکرار شده بود استفاده همه زنان از پوشش شلوار است .واین امر به مساله سن ربطی ندارد.اگرچه از اطلاعات مندرج در سفرنامه های بررسی شده نمی توان به راحتی خطوط تفکیک سنی را در البسه زنانه یافت. درکل برای دریافت واستنباط اطلاعات بیشتر در این زمینه ما باید به سراغ منابع دیگری برویم. مهم ترین این منابع همان طور که اشاره بدان شده است ، تابلوهای نقاشی وهنر نگارگری آن عصر است.

این یادداشت ادامه دارد

نابع نزد نویسنده محفوظ است.

ایمیل نویسنده: fsayyarpour@gmail.com