انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

کارکرد گفتمانی سکوت در ادبیات معاصر

صادقی،لیلا،۱۳۹۲، کارکرد گفتمانی سکوت در ادبیات معاصر، تهران: نشر نقش جهان، چاپ اول،۳۸۳صفحه

سکوت به معنای غیاب هرگونه عنصر زبانی در گفتار و همچنین در نوشتار است که با نبود خود به صورتی متناقض حضوری نشاندار و معنادار ایجاد می کند. سکوت وقتی معنادار است که یک فقدان یا جای خالی در یک بافت گفتمانی به مدلولی دلالت کند که پیوسته به تعویق می افتد. این مفهوم در رشته‌های متفاوتی مطرح است که در فلسفه به نام غیاب، در نحو به نام مقوله تهی، در صرف به نام عنصر صفر و در تحلیل گفتمان به نام سکوت عنوان می‌شود. خواننده برای درک معنای پاره گفتارها، سعی می کند این جاهای خالی یا شکاف ها را پرکند و به دریافت خود سامان ببخشد (ایگلتون، (۱۳۶۸]۱۹۸۳[: ۱۰۵). خواننده در یک فرایند ترمیمی بخشی از پیش دانسته های خود را وارد متن می‌کند و متن آرمانی خود را می نگارد (همان: ۱۰۶). در واقع، خواننده در تکمیل متن نقش مهمی بر عهده دارد و این نقش بواسطه وجود سکوت در متن فعال می شود.

سکوت تنها مبحثی نیست که صرفاً به گفتار مربوط باشد، بلکه بازنمودهای نوشتاری سکوت به مفهوم آنچه نمی‌تواند گفته شود و یا گفته نمی‌شود و در واقع آنچه که در متن غایب است، مطرح می‌شود. این یعنی به نوعی تلاقی تحلیل گفتمان با مسائل پساساختگرایی که همان نوشتار و غیاب است. به عقیده رولان بارت، ناگفته ها درگفتار به صورت فاصله خالی زبان هستند (بارت، ۱۹۵۳: ۳۷) که این جاهای خالی دارای خوانش های مختلفی هستند. به نقل از باربارا جانستون (۲۰۰۸)، تنها وقتی که سکوت پیش‌زمینه و پاره‌گفتار پس‌زمینه بشود، به سکوت و نقش‌های آن در گفتمان و جهان می‌توان توجه کرد. آنچه که پیش زمینه می‌شود، برجسته شده و در روساخت قابل مشاهده است و آنچه که پس زمینه می‌شود، در واقع به حاشیه رانده می شود و از مرکز توجه دور می شود. از نظر او پیش‌انگاری و دلالت ضمنی دو زمینه برای تجلی سکوت هستند، زیرا بخش‌های نگفته‌ای از کلام را در آگاهی شنونده فرض می‌کنند (جانستون، ۲۰۰۸: ۷۰)، در صورتی که این بخش های ناگفته پیش زمینه بشنود، در یک متن دلالتمند تلقی شده و خوانش می شوند. بنا به گفته دریدا (۱۹۶۷)، خود نوشتار مهم‌ترین ابزار غیاب در برابر حضور است و غیاب چیزی نیست مگر هرگونه حذف و به پس‌زمینه راندن به قصد گفتن چیزی دیگر (دریدا، ۱۹۶۷: ۶۲). درواقع سکوت وقتی معنادار است که نشانه‌ای در یک بافت گفتمانی به سکوت دلالت کند و این سکوت نشاندار بواسطه ابزارهایی در سطوح ساختاری، معنایی و کاربردشناختی در متن نشان داده می‌شوند که در این پژوهش به بررسی این ابزارها در ادبیات به مثابه گفتمان و نیز کارکرد این ابزارها به عنوان یک ابزار تحلیلی برای متن داستانی پرداخته می‌شود.
اولین پرسشی که ممکن است در ذهن ایجاد شود این است که سکوت نوشتاری چیست؟ سکوت به عنوان یک مقوله گفتمانی به معنای غیاب یک عنصر بافتی است و هر ردی که مبنی بر حضور غیر فیزیکی عنصری غایب باشد، نشانه سکوت تلقی می‌شود. دیگر اینکه باید اشاره کرد که سکوت نوشتاری در سه سطح ساختاری، معنایی و کاربردشناختی بر روی سه محور جانشینی، همنشینی و برهمکنش بازنمایی می‌شود و دارای انواعی است که هر کدام کارکردهایی دارد. سکوت ساختاری به دو نوع حذف و ارجاع پسرو؛ سکوت معنایی به دو نوع استعاره و مجاز و سکوت کاربردشناختی به دو نوع پیش انگاشت و دلالت ضمنی تقسیم می شوند. سکوت ساختاری به منظور ایجاد گره افکنی که یکی از اجزای پیرنگ است، سکوت معنایی برای زمینه‌سازی و فضاسازی که از عناصر داستان هستند و سکوت کاربردشناختی برای ایجاد گره‌افکنی و تعلیق که یکی از عناصر داستان است، مورد استفاده قرار می گیرند. رفع سکوت به منزله گره‌گشایی عمل می‌کند و گاهی این گره‌گشایی به تدریج رخ می‌دهد.

در نهایت می توان به سکوت به مثابه ابزاری تحلیلی برای سبک شناسی داستان های مختلف نگاه کرد که در این کتاب به تحلیل داستان هایی از ابراهیم گلستان، هوشنگ گلشیری، گلی ترقی، بهرام صادقی و زویا پیرزاد پرداخته می شود. بسامد بالای بکارگیری سکوت ساختاری باعث می‌شود که داستان از لحاظ سبکی بر زبان تکیه داشته باشد و تا حدی زبان محور تلقی شود. بسامد بالای سکوت معنایی باعث می شود که داستان بیشتر بر فضاسازی و زمینه‌سازی به منظور تأثیرگذاری بیشتر بر مخاطب تکیه داشته باشد و بسامد بالای بکارگیری سکوت کاربردی باعث می شود که تأکید داستان بیشتر بر شیوه روایت و نگه داشتن مخاطب در تعلیق برای ایجاد کشش خواندن باشد.

 

فهرست مطالب

فصل اول: پیشینه مطالعات
مقدمه
پیشینه مطالعه سکوت در غرب
پیشینه مطالعه سکوت در ایران
فصل دوم: دیدگاه‌های مختلف درباره سکوت
سکوت ارتباطی
سکوت درونی و بیرونی
سکوت عمدی و غیرعمدی
بررسی سکوت از دیدگاه ارتباطی ارتباطی
دیدگاه دنیس کورزون
دیدگاه توماس برونو
سکوت زبان-روان‌شناختی
سکوت تعاملی
سکوت اجتماعی فرهنگی
دیدگاه توماس هاکین
بررسی سکوت از دیدگاه فلسفی
دیدگاه ژاک دریدا
دیدگاه سوزان سانتاگ
بررسی سکوت از دیدگاه ادبی
بررسی سکوت از دیدگاه زبانشناسی
دیدگاه میشل افرات
سکوت فرایندی – سکوت به مثابه …
سکوت ترغیبی مفهومی
سکوت گوینده به مثابه کارگفت
فصل سوم:‌ گفتمان سکوت
گفتمان سکوت
گفتمان درباره سکوت
سکوت به مثابه نشانه
ارزش سکوت
بررسی رابطه سکوت و گفتار
فصل چهارم:‌ سکوت گفتمانی
بررسی سکوت بر محور جانشینی
بررسی سکوت بر محور همنشینی
بررسی سکوت بر محور برهمکنش
سکوت کاربردشناختی
پیش‌انگاشت
دلالت ضمنی (تضمن)
فصل پنجم: کارکرد سکوت گفتمانی
کارکرد گفتمانی انواع سکوت در داستان
پیرنگ
گره‌افکنی
تعلیق
گره‌گشایی
زمینه
فضا
عنوان داستان
اجزای سکوت
فصل ششم: سکوت به عنوان یک ابزار تحلیلی در داستان
نمازخانه کوچک من (هوشنگ گلشیری)
خواب خون (بهرام صادقی)
به دزدی رفته‌ها (ابراهیم گلستان)
درخت گلابی (گلی ترقی)
قصه خرگوش و گوجه فرنگی (زویا پیرزاد)
فصل هفتم: خلاصه و نتیجه‌گیری
چند پیشنهاد برای پژوهش‌های آتی