انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

چیزهائی که موزه ها به ما نمیگویند*

Ishtar temple

 

بندیکت ساووا برگردان بابک دهقان

زبان انگلیسی درقرن هیجدهم واژه «رد گیری» ( traceability) را ابداع کرد. این کلمه که حاصل ادغام دو واژه توانائی ورد پاست، به قابلیت شناسائی خط سیرگذشته یک شیئ بر اساس شواهد موجود اشاره میکند. معادل آلمانی آن «قابلیت ردیابی» (Rückverfolgbarkeit) است که انستیتوی آلمان برای استاندارد سازی، با تکیه براستانداردهای بین المللی، آنرا بدینگونه تعریف میکند : امکان پیگیری تاریخ، چگونگی استفاده ویا موقعیت مکانی یک شیئ.

شرکت های نرم افزارسازی وگواهی دهی، ازحدود ده سال پیش که اتحادیه اروپا الزامات قانونی رد گیری مواد غذائی را به تصویب رساند، با همکاری با یکدیگرسامانه های مکان یابی وبرچسب زنی هوشمندی را توسعه داده اند که تشخیص از کجا آمدگی وخط سیراین کالاها را ممکن میسازند. امروزه در فروشگاه های بزرگ، هر شماره سلسله ای بیانگر داستان مفصلی است. این شماره ها، از کجا آمدگی نزدیک ودور کالاها، خطوط مرزی عبور شده برای حمل ونقل آنها، کارخانه های تولید کننده وکشتارگاه های کاملا خودکار را حکایت میکنند. صنایع نسل چهارم مدت مدیدی است که اهمیت شفافیت ودقت دربررسی خط سیر تاریخی کالاهایشان را درک کرده اند : اینان تعیین کننده رابطه آنان با بازار، اخلاقیت و مشتریان هستند. چنین معیارهائی خطرآسیب پذیری را کاهش داده ودرنتیجه وجهه مثبتی برای آنها فراهم میسازد.

اما در باره مائده معنوی، اگر بخواهیم آشکارا یک استعاره مسیحی-اروپائی آشنا را بکار گیریم، چه میشود گفت؟ در سال ۱۷۹۸، گراف (Gräffe) درکتاب خویش راجع به شیوه سقراطی توضیح میدهد که « وقتی ما غذا میخریم ممکن است که از خود بپرسیم که آیا باید آنرا خورد یا نه، اما بهنگامی که خوراک معنوی تصاحب میکنیم، آنرا فقط با روانمان همراهی می کنیم». درک هنر وفرهنگ همچون مائده ای معنوی قدمتی همانند یک مدرسه روستائی از مد افتاده دارد. معابد آموزشی قرن بیست ویکم ازچنین ملاحظاتی دور شده اند. گذشته از این، هیچکس تندیس پیروزی بالدار ساموتراس** در موزه لوور را با تکه گوشتی در یک پشقاب اروپائی مقایسه نخواهد کرد. اما مسئله ردگیری در موزه ها، با توجه به تقاضای همیشه حاضربازارفرهنگ ویا بدلیل آن، ضروری تر از هر زمان دیگریست. بسیاری از نهاد ها، جستجو در باره از کجا آمدگی آثارشان را هنوزدر پیش نگرفته اند و گفتن داستان بی پیچ وتاب این مسیر به مردم در دستور کارشان نیست. اماخط سیر یک شیئ، در مقایسه با خود آن، میتواند چیزهای بیشتری در رابطه با اروپا وجهان فاش کند.

ویلهلم فون هومبولت (Wilhelm von Humboldt) درباره مفهوم آموزش برای انسان مینوشت که : « انسان هرچه بیشترفراوانی تنوع را بسوی یگانگی سوق میدهد، ثروتمند تر، سرزنده تر، قوی تر و بارورتر میشود. فراوانی تنوع بواسطه هم آمیزی روابط گوناگون بدست میاید.» مستند کردن از کجا آمدگی یک شیئ درموزه، با قرار دادن هر اثرهنری درچهارچوب پیچیده مکان وتاریخ، لحظه حاضر وزمان، زیبائی شناسی وسیاست، به ایجاد این تنوع کمک میکند. در حال حاضر، تفحص در باره از کجا آمدگی اشیاء در موزه ها، معمولا با هدف اعاده آنها انجام میشود، اما ردگیری در وحله نخست ربطی به ملاحظات اخلاقی ندارد. این رویکرد، ابزاری برای درک دست جمعی روابط گذشته، کنونی وآینده ما با جهان نیزهست.

موزه ها، البته پیش از هرچیز آرشیوقدرت خلاقه ومعنویت انسانها هستند. اما خود آنها نیز بنوبه خویش آرشیو تاریخ اروپا میباشند. چگونه وکجا میتوانیم خط سیرتابلوی نقاش فرانسوی آنتوان واتو (Antoine Watte)، که چهره ظریف کودکی را نشان میدهد ودرگالری Gemäldegalerie برلن به نمایش گذاشته شده است، را درک کنیم؟ که تابلوی محبوب هیتلربود واودستورداده بود که آنرا برای Führermuseum در لینتز خریداری کنند، که این تابلو هم اکنون بعنوان «عاریه جمهوری فدرال آلمان» به نمایش گذاشته شده است وبه ما امکان میدهد که در مرکز برلن نگاهی اجمالی به قرن هیجدهم رویائی فرانسوی بیندازیم؟ چه چیزی درباره خط سیر قدیمی ترین نسخه های دست نوشت قران، که هم اکنون در بزرگترین کتاب خانه های دولتی در پاریس، لندن وبرلن در انبارها نگاهداری میشوند، میدانیم؟ چه چیزی در باره طومارهای جادوئی اتیوپی یا بین النهرین، مصرباستانی، یونان ویا الهه های آفریقائی میدانیم؟ پس ازسپری شدن قرنها، آیا میتوان این اشیاء را ردگیری کرد؟ چه کسی برای بازسازی تاریخ زندگی آنان، تولید شماره سلسله ای وبرچسب زدن برآنها مناسب تراست؟ در آغاز قرن بیست ویکم، چنین سئوالاتی سرانجام بایستی پرسیده شوند وپاسخی جدی دریافت کنند وآنهم نه فقط بخاطر اینکه بزرگترین موزه اروپا در قلب پرضربان برلن درحال ساخته شدن است. منظور، جایگزینی ابعاد زیبائی شناسی وقوم شناسی آثار موزه ها با جذابیت سئوال « چگونه این اشیاء تا اینجا رسیده اند» نیست. هدف دستیابی به اطلاعات واکتشافات تکمیلی است. ما میخواهیم که بدانیم. ما احتیاج داریم که بدانیم. از اواخر سالهای ۱۹۹۰ به بعد، واژه از کجا آمدگی (provenance)(منتج از کلمه لاتین provenire به مفهوم از کجا آمده) در اروپا، بطور عمده با قضیه آثارهنری که درزمان آلمان نازی دست بدست شده اند، تلفیق یافته است. این آثار، درحالیکه صاحبانشان به تبعید فرستاده شده ویا به قتل میرسیدند، معمولا با واسطه تجارت آثار هنری به مجموعه های موزه های عمومی اضافه میشدند. در چنین شرایطی، جستجوی از کجا آمدگی اشیاء، همانطور که بیانیه ۱۹۹۸ واشینگتن پیشنهاد میکند، یافتن «راه حل های منصفانه وعادلانه» برای اشخاص مورد نظرووارثین آنها را نیزدر برمیگیرد.

زندگینامه اشیاء

اما جستجوی از کجا آمدگی تنها به تاریخ قرن بیستم خلاصه نشده وبه خودی خود به مفهوم اعاده آثار نیز نیست. در حوزه اقتصاد، ردگیری ضرورتا به معنی بازخرید ویا جمع آوری یک کالای تولید شده نیست. بازسازی چگونگی سرقت آثار هنری آلمان توسط ناپلئون ویا ترسیم مسیر پرپیچ وخم واردات انبوه آثار هنری آسیای شرقی به اروپا درقرن نوزدهم مثال هائی از جستجو برای ردیابی هستند.

تفحص در باره هیئت های علمی اعزامی ، نحوه تقسیم داده های باستان شناسی، مطالعات قوم شناسی عینی وعملکرد استعماری، همگی به فهم بهترمحتوای مجموعه موزه ها یاری میرسانند. در ضمن، در بسیاری موارد جستجوی کامل از کجا آمدگی آثار دیر زمانیست که واقعیت یافته است و تعداد بیشماری از متصدیان موزه ها شدیدا به فراهم کردن اسناد تاریخی مجموعه هایشان پایبندند.

آنچه که دراین میان نایاب است، تمایل اکثر موزه ها برای نقل این حکایت ها به گونه ای روشن وقابل فهم برای مردم میباشد : گرچه من بخوبی میدانم، تکه گوشتی که در پشقاب من است از کجا میاید، اما چیزی درباره آن به شما نخواهم گفت. میان جستجوی از کجا آمدگی اشیاء واعاده آنها، چه در مباحث عمومی وچه در ذهن بسیاری از دست اندرکاران موزه ها که نگران مجموعه هایشان هستند، مرزبندی روشنی وجود ندارد. اما اغلب اوقات نمیتوان گفت که ردگیری واعاده اشیاء دو موضوع کاملا متفاوتند. جستجوی ازکجا آمدگی، تفحصی تاریخی دانشگاهی ومطالعه گذشته است.

برای موزه ها، چنین کنکاشی معادل آن چیزیست که بانک درسدن وشرکت دایملربنزاز طریق مطالعه تاریخ عملکردشان درزمان رایش سوم به ثمر رساندند : پذیرش مسئولیت تاریخی خود، رهائی ازتمامی افسانه های بسیار خوشایند وکنشی شایسته دررابطه با قربانیان وبهره برداران ازسیاست های تصاحبی آنها. بازپس دهی اما ماهیتی قانونی ونمادین دارد. اعاده دادن، جستجوی راه حلی ممکن برای جبران بی عدالتی وپرداخت غرامتی مفید به کسانی است که از این نابرابری رنج برده اند. بررسی آزادانه منابع تاریخی، هنگامی که ازکجا آمدگی معادل بازپس دهی میگردد، یا منع شده ویا با کارشکنی مواجه میشود. پژوهش از کجا آمدگی هرزمانی که درچهارچوب قانونی باقی میماند وشرایط تاریخی فرهنگی را به حد کافی درنظر نمی گیرد، تبدیل به فرصت از دست رفته دیگری میشود.

موزه ها بایستی اولا، اصل تحقیق مستمراز کجا آمدگی، توسط خودشان ویا به نمایندگی ازآنها، واعلام نتایج آنرا بپذیرند. در وحله بعد، بررسی تاثیر نمادین، سیاسی ودیپلوماتیکی که بازپس دهی یک اثر ویا مجموعه ای از اشیاء داشته ویا میتواند داشته باشد، ضرورت خویش را نشان میدهد. بنظر میرسد که اکثریت موزه ها قادربه مواجهه با سئوالات مربوط به ازکجا آمدگی، حتی اگرآنان از نقطه نظر فکری عقلانی موجه باشند، نیستند.

اما چه نهادهائی درحال حاضر واقعا در موقعیتی هستند که بتوانند منشاء میلیونها چیزی، که قرنها ودهه ها پیش به تصاحب درآمده اند، را مورد تحقیق قرار دهند؟ موزه ها؟ تاریخ شناسان مستقل؟ دانشگاهیان کارآزموده، پژوهشگران حرفه ای از کجا آمدگی؟ چیزی که مسلم است اینست که کارشناسی دررابطه با اشیاء گسترده تر خواهد شد. اگر شما علاقه مندید که رمز محل نگاهداری تابلوی مصادره شده پیکاسو در پاریس تحت اشغال نازیها را کشف کنید، احتیاجی به این نیست که متخصص آثار پیکاسو باشید اما باید بتوانید آدرس آرشیوهای پلیس پاریس را پیدا کنید. اگر شما میخواهید چگونگی رسیدن تندیس نفرتیتی در۱۹۱۳ از تل-الامارنا به برلن را بازسازی کنید، مطلقا احتیاجی نیست که متخصص تاریخ مصر باشید بلکه باید ساختار اداری فرانسوی- بریتانیائی حاکم بر مصر پیش از جنگ جهانی اول را بخوبی بشناسید. اگر شما میخواهید پراکنده شدن و ریشه کن شدن هنر آفریقائی از قرن نوزدهم به بعد را ردیابی کنید، بیشتربه شناخت تاریخ عملکرد رشته قوم شناسی، قدرت نظامی اروپائی ومبلغین مذهبی نیازمند هستید تا آشنائی با مراسم مذهبی آفریقائی.

پژوهش در باره از کجا آمدگی، گرچه میتواند توسط موزه ها به انجام رسد اما قابل توصیه نیست. این کار، مستلزم دستیابی آزاد به بسیاری از آرشیوهای پراکنده درسرتاسرجهان، نیازمند روحیه کار دست جمعی و شفافیت در نحوه کار، مبنائی در دانشگاه ها و تمایل به همکاری فرامرزیست. ردیابی آثار هنری بسیار فراتر ازکند وکاو در پرونده های موسسه ایست که پژوهشگر را استخدام کرده است. شعار تبلیغاتی شرکت آلمانی پیشتاز دراین بخش فعالیت درجزوه خوش نمایشش « امتیاز گرفتن از طریق رد یابی» است.

هر شئی دربازار بایستی «کارنامه جامعی داشته باشد که جای تردیدی باقی نگذارد». برای مشتریان، چنین چیزی مانع از «افزایش سرسام آور» احتمالی هزینه های بعدی خواهد بود. هزینه های بعدی بررسی مخفیانه اطلاعات از کجا آمدگی درموزه ها نمیتواند برحسب دلار ویا یورو ارزیابی شود. هنگامی که جامعه ای نمیتواند ویا نمی خواهد با گذشته خویش رودررو شود، هزینه ها اجتماعی وسیاسی خواهند بود. پژوهش در باره چگونگی تصاحب آثار هنری از سراسر جهان ودر اختیار گذاشتن اطلاعات ناشی از آن بایستی عملکرد عادی تمام موزه ها باشد. این حداقل تواضعی است که اروپا باید، در مقابل مردمان وسرزمین هائی که این آثاردر آن خلق شده اند، داشته باشد.

 

زبان انگلیسی درقرن هیجدهم واژه «رد گیری» ( traceability) را ابداع کرد. این کلمه که حاصل ادغام دو واژه توانائی ورد پاست، به قابلیت شناسائی خط سیرگذشته یک شیئ بر اساس شواهد موجود اشاره میکند. معادل آلمانی آن «قابلیت ردیابی» (Rückverfolgbarkeit) است که انستیتوی آلمان برای استاندارد سازی، با تکیه براستانداردهای بین المللی، آنرا بدینگونه تعریف میکند : امکان پیگیری تاریخ، چگونگی استفاده ویا موقعیت مکانی یک شیئ.

* این مقاله در لوموند دیپلماتیک آلمانی منتشر شده است
** – مراجعه کنید به
https://fa.wikipedia.org/wiki/ نیکه_ساموتراس ، یادداشت مترجم
انسانشناسی و فرهنگ ناشر نسخه فارسی لوموند دیپلماتیک در ایران است
لوموند دیپلماتیک اوت ۲۰۱۷