انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

چگونه چوب لای چرخ خشونت بگذاریم؟

حدود ساعت ۱۱جمعه شب صدای «سوختم سوختم» زن جوانی، اهالی ساکن در خیابان رضوی ۶ مشهد را سراسیمه به داخل کوچه کشاند، همسایه ها وقتی به سمت زن جوان آمدند مشاهده کردند که قسمت چپ بدن وی دچار سوختگی شده و بخشی از لباس هایش بر اثر پاشیده شدن اسید کاملا پاره شده بود(فرارو).چندهفته ایی از اعدام ” ریگی ” نگذشته بود که فردی در مناطق جنوب کشور مجددا مرتکب یک عملیات تروریستی شد و چندین نفر را به قتل رسانید. این پرسش استقهامی انکاری مطرح می شد که ” آیا با اعدام ریگی و مجازات او در ملا عام این جرم دیگر تکرار نخواهد شد ؟” . بسیاری از روزنامه نگاران و حقوق دانان به صورت نظری و حتی پژوهشی معتقد بودند که این مجازات های سریع و علنی جنبه ی بازدارندگی نخواهد داشت و انگار هم ، کم بیراه نمی گفتند. چراکه پس از گذشت تنها چند هفته از اعدام ریگی، مجددا این جرم به شکل مشابهی در همان مناطق اتفاق افتاد.

اما این یک طرف سکه است. چند هفته ایی نمیشد که آمنه ( در شرایط خاص و قابل تاملی) از مجید ، کسی که بر روی او اسید پاشیده بود گذشت کرد.خیلی ها از این خبر خوشحال شدند، خیلی ها ذوق زده شدند و خیلی ها سواستفاده کردند. اما همان هایی که از مجازات های علنی و فوری ریگی و مشابه آن گلایه مند بودند و بر این باور بودند که این کیفر و این شکل کیفر کارآمد نیست و جنبه ی بازدارندگی نخواهد داشت و دچار یاس اجتماعی بودند در آن روی سکه به مناسبت قضیه ی گذشت آمنه دچار ذوق زدگی اجتماعی شدند. تصور ایشان بر این بود که گذشت آمنه چرخه ی این خشونت را اگر متوقف نکند حداقل از سرعت آن کم خواهد کرد. بر این باور بودند که یک جایی باید گذشت کرد و جلوی تکثیر و توزیع این اما این یک طرف سکه است. چند هفته ایی نمیشد که آمنه ( در شرایط خاص و قابل تاملی) از مجید ، کسی که بر روی او اسید پاشیده بود گذشت کرد.خیلی ها از این خبر خوشحال شدند، خیلی ها ذوق زده شدند و خیلی ها سواستفاده کردند. اما همان هایی که از مجازات های علنی و فوری ریگی و مشابه آن گلایه مند بودند و بر این باور بودند که این کیفر و این شکل کیفر کارآمد نیست و جنبه ی بازدارندگی نخواهد داشت و دچار یاس اجتماعی بودند در آن روی سکه به مناسبت قضیه ی گذشت آمنه دچار ذوق زدگی اجتماعی شدند. تصور ایشان بر این بود که گذشت آمنه چرخه ی این خشونت را اگر متوقف نکند حداقل از سرعت آن کم خواهد کرد. بر این باور بودند که یک جایی باید گذشت کرد و جلوی تکثیر و توزیع این خشونت را گرفت. و این ایستگاه جایی ست که آمنه قرار گرفته است: فرهنگ بخشش. این جا همان جایی است که نقظه ی جوش جامعه را پایین می آورد. جایی که میتوان به کاهش خشونت دل بست. اما تنها پس از گذشت چند هفته در اخبار با روایت دیگری از قصه ی اسید پاشی روبرو شدیم:” تسویه‌ حساب اسیدی با همسر سابق”.
نه اعدام ریگی خشونت را کاهش داد نه گذشت آمنه. پس کجای کار می لنگد ؟

۲- خشونت سه گوشه دارد: ۱- خشونت ساختاری ۲- – خشونت فرهنگی ۳- خشونت مستقیم. آنجایی که ۱و ۲ نهادینه می شود خشونت مستقیم نیز یک امر طبیعی است.( یوهان گالتوک.) نه اعدام ریگی در ملا عام میتوانست چوبی لای چرخ خشونت بگذارد نه گذشت آمنه. خشونت فیزیکی وقتی به یک امر طبیعی و نرمال بدل شده باشد باید آدرس را جای دیگری دنبال کرد.. اخبار خشونت فیزیکی جزیی از اتفاقات روزمره ی زندگی ما ست. اما این طبیعی جلوه کردن و این عادت واره شدن از کجا آمده است ؟

 

همسو با نظر گالتوک ، زمانی خشونت فیزیکی یا خشونت مستقیم مثل ترور یا اسید پاشی یا زورگیری یا شرخری طبیعی می شود که خشونت ساختاری و فرهنگی نهادینه شده باشد. این جاست که همانقدر که ممکن است اعدام ریگی کار ساز و بازدارنده نباشد گذشت آمنه هم جوابگو نباشد . هیچگاه در اخبار ، از خشونت ساختاری نمی خوانیم یا نمی شنویم. چرا که خشونت ساختاری فاعل ندارد. و ذهن ما عادت کرده است که دنبال فاعل یا اعمال کننده ی خشونت باشیم. و هیچگاه درباره ی خشونت پنهان تامل نکنیم . خشونتی که از دل ساز و کارها و نهاد ها مناسبات بیرون می آید. خشونتی که نمی توان اعمال کننده ی آنرا به انگشت اشاره نشان داد. نمی توان یقه ی کسی را گرفت.خشونتی که تحت عنوان« خشونت فرهنگی» در دفاع و توجیه از این «خشونت های ساختاری» عمل می کند. و ماشین نامرئی خشونت ساختاری را هل می دهد. بازوی توجیه گر خشونت ساختاری ست. خشونت فرهنگی ای که وظیفه اش جا انداختن ، پنهان کردن و طبیعی جلوه دادن خشونت ساختاری و ساز و کارهای آن است. ساز و کار استخدام ، سازو کار آموزش ، سازو کار تحصیل، ساز و کار تقیسم درآمد و..

. عادت ذهنی ما هماره دنبال فاعل مستقیم خشونت بوده و از سازو کارها و مناسبات خشونت های ساختاری و فرهنگی غافل بوده ایم. ما مقصر بودیم چرا که همواره به دنبال مقصر بودیم