انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

چگونه انسان مدرن ماندگار شد؟

بررسی روند حیات انسان امروزی گویای این واقعیت است که در طی ۲۰ میلیون سال تکامل، گونه های مختلف انسانی منقرض و از بین رفته اند اما انسان مدرن توانست با بهره گیری از توانائی هایش به زندگی خود ادامه داده و به موجود برتر تبدیل شود این امر دارای دلایل مختلفی می باشد که در ذیل بیان می گردد:

۱-زبان

بدون شک تکامل زبان در انسان امروزی و دست یابی او به قدرت تکلم توانسته است به نسل آدمی حیات بخشد با استفاده از زبان انسان بسیار سریعتر از سایر حیوانات احتیاجات خود را بدست می آورده است، این عامل مهم سبب شکل گیری جوامع بشری و انتقال مفاهیم اصلی به نسل های بعد شده است: «تکامل زبان امکان تفکر نظری را فراهم آورده است. غیر ممکن است که بتوان مطمئن شد که این امر چه وقت اتفاق افتاد ولی احتمالاً به اوائل تاریخ جنس ما، یعنی هومو باز می گردد». (هاچینسون، ۱۳۷۱: ۹۴).

۲-افزایش وسعت سرزمینی

انسان خردمند امروزی بر خلاف سایر گونه ها(نئاندرتال، دنیسووا) سریعتر بر دامنه سکونت خود افزود و مناطق جدیدی را تصرف کرد. اگر انسان نئاندرتال تنها متکی به غارها و سکونت گاه های صخره ای بود انسان خردمند از دوری مسافت نهراسید و همین میل به پیشرفت سبب گسترش قلمروی او و کاهش مناطق سایر گونه ها شد.(محمدطاهری، ۱۳۹۳: ۳۷).

۳-ارتقاء و جهش تصادفی ژنیتیکی

محققان معتقدند انسان تا به امروز بیش از ۲۹ ارتقای ژنتیکی داشته است البته اثبات این امر با مخالفت های همراه بوده است.

۴-جهش و ارتقای حجم مغزی

که خود سبب بروز فهم پذیری بیشتر انسان امروزی در برابر سایر گونه ها بوده است: «آدمی در حدود ۳۰ میلیون سال پیش از اجداد مشترک خود با انسان ریختها انشعاب حاصل کرده باشد در آن زمان حجم مغز اجداد آدمی از ۳۰۰ تا ۴۰۰ سانتیمتر مکعب تجاوز نبوده است از آن پس تا حدود یک میلیون سال پیش یعنی در طول ۲۹ میلیون سال حجم مغز به ۶۰۰ تا ۸۰۰ سانتیمتر مکعب افزایش یافته است در واقع حجم مغز و حجم بدن نیز به تناسب آن دوبرابر شده است ولی در طول نیمه دوره پلئیستوسن یعنی مدتی معادل نیم میلیون سال حجم مغز از دو برابر بیشتر افزایش یافته و حال آنکه جثه تغییری نکرده است از پانصد هزار سال پیش که حجم مغز انسان به ۱۴۰۰ تا ۱۷۰۰ سانتیمتر مکعب رسیده است نوع آدمی هوشمند HOMO SAPTENS)) که همه افراد آدمیان امروزی بدان تعلق دارند به ظهور رسیده است نکته جالب این است که افزایش حجم مغز با بزرگتر شدن نسبی همه بخش های آن همراه نبوده است بلکه بیشترین افزایش به لپ های گیجگاهی که دارای مراکز سخن گفتن اند و لپ های پیشانی که دارای مراکز اندیشه انتزاعی اند دست داده است(بهزاد،۱۳۵۳: ۲۹).

۵-انتخاب طبیعی

انتخاب طبیعی کلید واژه فهم تنازع بقا در اندیشه داروین می باشد: « گرایش انتخاب طبیعی این است که هر ارگانیسم جاندار را نسبت به موجوداتی که در محل زیست با وی به تنازع بقا می پردازند کامل تر کند این همان مدارج تکامل است که در طبیعت روی می دهد». ( داروین، ۱۳۸۰: ۲۶۲).

داروین معتقد بود: « انتخاب طبیعی صرفاً از طریق حفظ و تجمع تغییرات سود بخش به حال موجود که طی ادوار مختلف زندگی آن در اوضاع ارگانیک و غیر ارگانیک روی می دهد اعمال اثر می کند نتیجه انتخاب طبیعی بهبود فزاینده وضع جاندار نسبت به اوضاع و احوال است بهبود وضع مزبور تدریجاً تمام جانداران زنده بر کره ارض را به سوی ارتقاء می برد». ( داروین، ۱۳۶۳: ۱۶۵).

۶-جان به در بردن انسان خردمند از بلایای طبیعی

در حالی که سایر گونه ها با توجه به حضور در منطقه جغرافیایی خاص با بروز حوادث کشته شده و جمعیت آنان در آستانه انقراض قرار می گرفته است.

۷-ایجاد فرهنگ و آداب اجتماعی مانند خلق تصاویر نقاشی

نقاشی و خلق آثار هنری از سوی انسان مدرن امری شگفت انگیز بوده است چرا که باید ابزار و آلات لازم را در اختیار داشته و قدرت و تشخیص شناخت رنگ ها و تصویر سازی ذهنی انتزاعی را در ذهن تداعی کند انسان خردمند امروزی در آن دوران به چنین امری نائل آمده است، بنابراین انسان توانست با بهره گیری از زبان، ارتقای ژنتیکی ، افزایش حجم مغز نسبت به خلق آثار هنری اقدام کند: «تکامل فرهنگی آدمی از روی نقاشی های روی دیوار غارها و کنده کاری هایی شناخته شده است ».(رودز، ۱۳۵۷: ۱۵۸).

۸-شکار

انسان امروزی در حدود ۷۰۰۰۰ هزار سال پیش با استفاده از ابزار به صید جانوران اقدام کرد، در حقیقت انسان بر خلاف سایر گونه ها با گسترش قلمروی سرزمین و هم چنان دنبال کردن حیوانات در تامین امنیت غذایی خود کوشید این پیشرفت برای سایر گونه ها با محدودیت همراه بود که در نهایت منجر به انقراض آنها شد.

۹-یکجا نشینی

یکجا نشینی و ساخت خانه های مسکونی که تا آن زمان تنها از سوی انسان خردمند امروزی صورت گرفته است.

۱۰-استفاده از گیاهان داروئی

بهره گیری از خواص گیاهان در درمان بیماران و مصدومانی که بر اثر شکار، بلایای طبیعی و … جراحت دیده و زخمی شده بودند این امر سبب افزایش طول عمر انسان خردمند شده بر خلاف گونه نئاندرتال شد که تنها ۳۵ سال عمر می کرده است.

۱۱-پختن غذا

مهار آتش توسط گونه انسان کارورز در تکامل انسان امروزی نقش بسزایی داشته است چرا که گوشت شکار را پخته و به صورت بریان شده می خورده اند.

۱۲-ایجاد ساختارهای اجتماعی جدید

انسان امروزی پس از اطمینان و توسعه در محیط سرزمین و امنیت غذایی به اسکان و یک جا نشینی مبادرت نمود این تحولات با ساختارهای جدید اجتماعی نیز روبرو بوده است.

۱۳-رشد اخلاق اجتماعی

رشد اخلاق در میان انسان مدرن که با توجه به جمع شدن و یکجا نشینی صورت گرفته به نحوی که اقدامات خارج از عرف که اصل آن بر حفظ جان بوده ضد اخلاق اجتماعی محسوب می شده است:« تکامل جامعه های انسانی از سازگاری فزایندهُ آدمی به محیطش ناشی شده است. رویدادهای مهمی چون کشف و استفاده از آتش به وسیله هوموارکتوس و گسترش کشت غلات، دامپروری و کوزه گری به وسیله انسان های عصر نوسنگی، در الگوی زندگی آدمی تغییرات اساسی به وجود آورده اند. آدمیان که در آغاز صیادانی چادرنشین و گیاهخوار بودند، توانستند بعداً خانه بسازند و به صورت دسته هایی مقیم در نقاط مختلف گرد هم آیند».(رودز، ۱۳۵۷:۱۵۹).

۱۴-افزایش سطح همکاری

همکاری و همیاری در بین انسان مدرن سبب امنیت و صیانت نفس او شد این مقوله را فلاسفه آغاز تشکیل دولت و حکومت تلقی می کنند.

۱۵- زراعت

فعالیت در جهت برداشت محصولات حیاتی که با انقلاب کشاورزی توامان بوده این امر در حدود ۱۰۰۰۰ هزار سال پیش به وقوع پیوسته است.

۱۶-ژن کاشف

میل به خواستن و کنجکاوی انسان که از آن تحت عنوان ژن کاشف یاد می شود در واقع وجود این حس در انسان مدرن باعث شد که میل به خواستن و حرکت و رشد رو به جلو تحریک شود و در تکامل او نقش مهمی را داشته باشد.

«آدمی همواره میل دارد چون و چرای چیزها و رویدادها و روابط میان آنها را کشف کند و این میل فراتر از تامین نیازهای حفظ تن و نسل است حال آنکه حس کنجکاوی در پستانداران عالی محدود به اموری است که با خود تن و نسل سروکار دارد و از این گذشته گسترده هم نیست. حس کنجگاوی در نوع آدمی به صورت حقیقت جویی در آمده و به پیدایش علم و فلسفه انجامیده است».(بهزاد،۱۳۷۲: ۶۳ ).

۱۷-قاعده انبوه شدن

« قاعده انبوه شدن کلیه ارگانیسم های جاندار بدون هیچ استثنا چنین است که هر موجود به سرعت افزایش می یابد و اگر مانعی بر سر راه انبوه شدن آن پدید نیاید در اندک زمانی اخلاف یک جفت تمام زمین را فرا خواهد گرفت. حتی آدمی که به کندی تولید مثل می کند می تواند هر بیست و پنج سال دو برابر شود و سرانجام پس از چند هزار سال جایی برای عقبه انسان در روی زمین باقی نخواهد ماند». ( داروین، ۱۳۶۳: ۱۰۵)

منابع

۱-بهزاد،محمود،( ۱۳۵۳)، تئوری تکامل و روانشناسی،تهران، انتشارات جاویدان.

۲- بهزاد،محمود،(۱۳۷۲)، ابعاد انسانی و نوع آدمی، رشت، انتشارات هدایت.

۳- داروین،چارلز،(۱۳۸۰)، منشاء انواع، ترجمه، نورالدین فرهیخته، تهران، انتشارات زرین.

۴- رودز، اچ.تی،(۱۳۳۵)، تکامل، ترجمه، محمود بهزاد، تهران، انتشارات انجمن ملی حفاظت منابع طبیعی و محیط انسانی.

۵-محمدطاهری، مهدی،(۱۳۹۵)، زندگی نئاندرتال ها از آغاز تا انقراض، موسسه پژوهشی شمع هجر پرواز.

۶-هاچینسون،جرج،( ۱۳۷۱)، تئاتر اکولوژی و بازی تکامل، ترجمه، مظفر شریفی، عبدالحسین وهاب زاده، مشهد، نشر نیکا.